eitaa logo
نردبان بهشت
1.4هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
نردبان بهشت
#اخلاق 6 به نام خدا سلام،آبجی فاطمه هستم🙃 بچه ها ما باید تو هرکاری فقط و فقط ب خدا توکل کنیم...برا
7 به نام خدا سلام بچه ها...حالتون چطوره؟ آبجی فاطمه هستم😊 خب بچه ها ما داریم تمرین میکنیم ک روز ب روز اخلاقمون رو بهتر کنیم... شاید یکی بگه برو بابا با این همه مشکلات اقتصادی کی دیگه اخلاق داره😏مردم این روزا حوصله خودشونم ندارن..تو چی میگی این وسط😒 خب من میخوام بگم آدم باید بتونه تو شرایط سخت خودشو نشون بده 😊تو باید بتونی تو این شرایط سخت اقتصادی خوب و خوش اخلاق باشی...وقتی ک شرایط خوبه و همه چیز گل و بلبله ک خوش اخلاق بودن هنر نیست🤗 امام علی(ع)میفرماید👈ارزشمندی ها در فشارها مشخص میشود. ما باید اول با خودمون مهربون باشیم بعد با بقیه...آخه وقتی با خودت خوب باشی میتونی با بقیه هم رابطه خوبی داشته باشی...کسی ک مدام با خودش جنگ و دعوا داره ک نمیتونه با بقیه خوب باشه☹️ ما باید خودمونو دوست داشته باشیم اما نباید مغرور و خودخواه باشیم😦 ما نباید فقط ب فکر خودمون باشیم...نباید فقط و فقط خودمونو ببینیم.. ما نباید از بدبختی و شکست بقیه خوشحال بشیم.. اگه کسی مشکلی داره کمکش کن..نگو ب من چه مشکل خودشه😏 اگه کسی بهت بدی کرد دنبال تلافی نباش..تو اگه بتونی بدی بقیه رو با خوبی جواب بدی هنر کردی🙏 قبلا گفتم ک ریشه تموم رذایل اخلاقی غرور و خودخواهیه👌 ما که نباید برا پدر و مادرمون غرور داشته باشیم.. اگه مشکلی داری و میخوای حل بشه برو دست و پای پدر و مادرتو ببوس😘این کار معجزه میکنه..بوسیدن دست پدر و مادر از هر عبادتی بالاتره😘😘 بچه ها ما باید غرور رو کنار بذاریم..تو روز محشر اونایی ک مغرور هستن شکل مورچه میشن و زیر دست و پا له میشن🐜 کسی هم ک مغروره بهشت نمیره😥 من ک نمیخوام مورچه بشم🤗 من میخوام برم بهشت😇 پس باید غرورمو بذارم کنار🙏 بچه ها آدم بداخلاق تو قیامت چهره اش مثه گرگ و سگ درنده میشه😱 پس باید غرورمون بذاریم کنار و اخلاقمونو خوب کنیم😌😊 📚منبع حرفام سخنرانی های حجت الاسلام فرحزاد ❤️به امید ظهور آقا امام زمان که صدالبته وقتش نزدیکه❤️ 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
31.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ تلفظ صحیح حرف (ع غ) 🎞آموزش تجوید قرآن کریم 🎧توسط: حجت الاسلام میرعمادی 『💕』@kanale_behesht
28.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ تفاوت تلفظ حروف ( ا ع ) 🎞آموزش تجوید قرآن کریم 🎧توسط: حجت الاسلام میرعمادی 『💕』@kanale_behesht
27.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ تفاوت تلفظ حروف (غ و ق) 🎞آموزش تجوید قرآن کریم 🎧توسط: حجت الاسلام میرعمادی 『💕』@kanale_behesht
اللهمد لله رب العالمین ..یعنی مرگ بر خدا 😐😐 رب آلمین ..یعتی خدای کسایی که درد میکشن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🦋🌈🦋🌈 #ادامه_ی_قسمت_هفتم روز های یک از پس دیگری می گذشت تا چند روز دیگر مادرم به روست
🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋 چند وقتی بود که پدرم تصمیم گرفته بود که من و مادرم را به خانه ی عمه ام در شهر ببرد تا کمی آب و هوا عوض کنیم و من هم آرزوی دیرینه ی خودم که رفتن به شهر بود برسم خیلی هیجان داشتم دائم با خودم فکر می کردم چند روز دیگر قرار است برویم یک سال سورمه ای رنگ از داخل کمد بیرون آوردم و هر چیزی که لازم بود در ساک قرار دادم البته کلی چیز اضافه هم برداشتم ساک به قدری پر شده بود که نمی توانستم به راحتی زیپ آن را ببندم و بسیار سنگین شده بود روز شنبه صبح ساعت ۱۰ حرکت کردیم چون در روستا ماشین زیاد رفت و آمد نمی کرد مجبور شدیم تا کنار جاده پیاده روی تا آن جا ماشین بگیریم و به یکی از شهر های اطراف روستا برویم و از آن جا هم سوار مینی بوس شدیم وقتی داشتیم از شهر دور می شدیم دلم بد جوری می گرفت حدود دو ساعت گذشت تا به شهر رسیدیم شهر خیلی بزرگ زبیا بود پر از چراغ های بلند ، سه رنگ ماشین های شیک بود بعد از پیاده شدن از مینی بوس پدرم تاکسی گرفت ماشین رزد رنگی که بزرگ به نظر می رسید د داخلش سیستم پیشرفته ای داشت ماشین به راه افتاد مدتی زمان برد تا به خانه عمه ام رسیدیم که در مدتی که در تاکسی بودم به خیابان های اطراف نگاه می کردم چقدر متفاوت هست با روستا خیابان های شلوغ و مردمی که با سرعت فقط با سکوت سردی از کنار هم می گذرند خیابان ها آسفالت سختی دارند و آدم نمی تواند به راحتی رویشان راه برود مثل روستا نیست که در خاک های نرم ما می گذاریم و در اوج تواضع قدم بر می داریم درختان زیادی در گوشه کنار خیابان وجود دارد اما زیبایی که درختان روستا به انسان هدیه می دهد را ندارد در همین فکر ها بودم که ماشین توفق کرد پدرم گفت رسیدیم بعد از حساب کردن مول تاکسی تشکر کردیم وقتی به خانه عمه ام رسیدیم نگاهی به ساختمان اای بلند که تا آسمان بالا رفته است و باعث می شود نتوانیم به راحتی نور خورشید ببینم کردم داخل خانه رفتیم فضای کوچک در روبرویمان آسانسور و کنارش راه پله بود از پله ها بالا رفتم تعداد پله ها زیاد و به نفس نفس زدن افتاده بودم جلوی در خانه که رسیدیم مادرم گفت همین جاست زنگ در را زدم و با عمه ام سلام و احوال پرسی کردیم فضای اتاق بسیار متفاوت با روستا بود کف سرامیکی ، مبل های کاج دار ، فرش های زینتی در این اتاق خبری از حیاط ،فضای سبز نبود که بتوان آزدانه در آن جا بازی کرد بعد از نشستن بر روی یکی از مبل ها کمی خوراکی خوردم چند دقیقه ای بعد عمه ام گفت اگر می خواهید وسایلتان در اتاق بگذارید و کمی استراحت کنید داخل اتاقردر گوشه ای نسشتم احساس بی حوصلگی کردم شهر حس خوبی بهم نمی داد مردمان این جا اصلا صمیمی و گرم نیستند بسیار جدی و سرد هستند عمه ام در سالن مشغول صحبت با مادرم بود گفت با حمید قرار گذاشته است تا شب با هم به رستوران برویم و در آن جا مهمانی داشته باشیم مادرم هم ساکت بود چیزی نگفت ساعت از چهار بعد ظهر گذشت هوای شهر خیلی گرم بود در خانه ی عمه ام از صبح کولر روشن بود در صورتی که در روستا همیشه باد خنک می وزید روژین دختر عمه ام از کلاس زبان آمد بی حوصله به نظر می رسید بعد از سلام و احوال پرسی با مادرم به اتاقش رفت من جلو رفتم و با او سلام احوال پرسی کردم روژین دو سالی از من برزگتر بود حدود پانزده سال داشت عمه ام به مادرم و پدرم گفت شب با دوستانش در رستوران خیلی شیک قرار گذاشته است شب موقع رفتن لباس تازه ای به تن کردم دختر عمه ام مانتوی کوتاهی پوشید شال رنگی بلندی سرش کرد موهایش را کمی بیرون گذاشت عمه ام حجابش تغییر کرده بود دیگر مثل قبل چادر سر نمی کرد من چادرم را سر کردم و نگاهی به روژین کردم و گفتم مانتوی خیلی کوتاه هست پس چرا بلند تری نمی پوشی روژین سکوت کرد چیزی نگفت داخل آپارتمان رفتیم سوار ماشین شدیم رنگ ماشین را دوست نداشتم مشکی بود با وجودی که خیلی برق می زد اما با دلگیر بود بعد از گذشتن از چند خیابان کنار رستوران ماشین توقف کرد داخل رستوران که رفتیم افراد زیادی نشسته بودند و مشغول خوردن غذا های متنوع بودند ما هم در پشت میز بزرگی نشستیم نگاهم را به اطراف چرخاندم خانم های بد حجاب با مانتو های کوتاه آن جا بودند فکرم خیلی مشغول شد نمی دانستم باید چکار کنم تا آن ها این طور لباس نپوشند بعد از خوردن شام از رستوران بیرون آمدیم به دلیل شرایطی توضیح دادم نتوانستم از خوردن شام لذت ببرم بعد از این که خانه برگشتیم نویسنده ترنم باران 💚🌈 کپی رمان ممنوع 🚫🚫🚫
🍀🍀پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :از جمله اعمال و کارهاى نیک مؤمن که پس از مرگش به وى مى پیوندد، دانشى است که آن را آموزش داده و منتشر ساخته . . .یا مسجدى که بر پا کرده است . 🏫🏫🏫نمازخانه مدرسه دخترانه ای در منطقه اي محروم فاقد در و پنجره و کف موزائیک بوده و تنها دیوارکشی شده از این سو نيازمند مشاركت و كمك شما عزيزان ميباشد تا بتوانند طرح تکمیل اين نمازخانه را بزنند . 📪آدرس مدرسه: مدرسه بنت الهدی روستای سلمان داوود 💲شماره کارت بانک ملی بنام ایرج فروغیان 6037997474054740
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا