🦋
#حسن_ظن_به_خدا
استاد فاطمی نیا:
درقاموس خدا واهل بيت (ع) ، "تاحالا كجابودي؟" وجودندارد!
هرزمان توبه كنيم و بازگرديم ، ما را راه ميدهند.
پيغمبراكرم (ص) سوگندي يادكرده است كه اين سوگند در منطقه اسم اعظم است؛هرموقع عبارت "الله لا اله الا هو" آمد يعني منطقه ي اسم اعظم است، اگر مطلب به اين سادگي بود كه حضرت قسم به اين بزرگي نميخوردند!
پيامبراكرم(ص) فرمودند:" ولله الذي لا اله الا هو، هربنده اي كه گمانش را به خدا نيكو كند، خداوند طبق همان گمان با او رفتار ميكند."
#حسن_ظن داشته باشيد به خدا!
يقين بدانيد وقتي توبه ميكنيد، خداوند شما را ميبخشد.
@kanale_behesht
۵ روز دیگه وارد ماه پربرکت رجب خواهیم شد 😍😍
اگه تا حالا تو خودسازی کم گذاشتی قدم مثبت بر نداشتی
اصلا نگران نباش تو ماه رجب جبران کن 💪💪💪
تو میتونی .اصلا به احساسات منفی گوش نده که شیطان هر لحظه در کمینه تا تو رشد نکنی
تو بهترینی تو اشرف مخلوقاتی 👏😍
نردبان بهشت
#من_میترا_نیستم 🎊 #قسمت_سی_و_پنجم🦋 چند روز پیش از عید، مهران که نگران وضع ما بود اسباب و اثاثیه
.
#من_میترا_نیستم 🎊
#قسمت_سی_و_ششم🦋
حمید یوسفیان در خرداد سال ۶۰ شهید شد. جنازه او را به اصفهان آوردن و در تکه شهدا دفن کردند.
شهادت حمید خیلی دلم را سوزاند اگر حمید و خانوادهاش به ما کمک نمیکردند معلوم نبود که سرنوشت من و بچه هایم چه می شد.
ما در مراسم تشییع جنازه حمید شرکت کردیم و کنار مادرش بودیم ولی زینب آن روز امتحان داشت و نتوانست به تشییع جنازه بیاید اما به من و مادربزرگش خیلی سفارش کرد و گفت شما حتما شرکت کنید.
بعد از امتحانات خرداد هم با شهلا سر قبر حمید یوسفیان رفتند مادر حمید چند روز بعد از شهادت پسرش خواب دید که شهیدی آمده و صندوق صندوق میوه روی قبر حمید گذاشته است.
مادر حمید می گفت توی خواب این شهید را خوب میشناختم انگار خیلی با ما آشنا بود.
من و بچه ها مرتب برای شرکت در دعای کمیل و زیارت عاشورا به تکه شهدا می رفتیم زینب علاقه زیادی به شهدا داشت.
هر بار که برای تشیع آنها به گلزار شهدای اصفهان می رفت مقداری از خاک قبور شهدا را میآورد و تبرکی نگه میداشت زینب هفت میوه درخت کاج و هفت تا خاک تبرکی شهدا را در بین وسایلش گذاشته بود.
هنوز در محله دستگرد بودیم که یک روز همراه زینب برای زیارت به تکه شهدا رفتیم زینب مرا سر قبر زهره بنیانیان از شهدای انقلاب برد و گفت مامان نگاه کن فقط مردا شهید نمیشن زنها هم شهید میشن.
زینب همیشه ساعت ها سر قبر زهره بنیانیان مینشست و قرآن میخوانم ماه آخر که در محله دستگرد بودیم مینا و مهری همراه مهران پیش ما آمدند.
دخترها راضی به آمدن نمیشدند میترسیدند برادرشان برای خارج کردن آنها از آبادان نقشه کشیده باشد اما مهران قول داد آنها را به آبادان برگرداند.
همزمان با آمدن بچه ها بابای مهربانم از ماهشهر به اصفهان آمد او تصمیم گرفت خانه ای در اصفهان بخرد.
شرکت نفت برای خرید خانه وام میداد این موقعیت خوبی بود که از مستاجری رها شویم.
بابای مهران قصد داشت که با وام در شاهین شهر اصفهان خانه بخرد تعداد زیادی از کارگرهای بازنشسته شرکت نفت خوزستان در آنجا خانه خریده بودند
#من_میترا_نیستم 🎊
#قسمت_سی_و_هفتم
مینا و مهدی برای پیدا کردن خانه همراه پدرشان به شاهین شهر رفتند بچهها محیط غیرمذهبی آنجا را که دیدند با خرید خانه در آنجا مخالفت کردند.
شاهین شهر ۲۰ کیلومتر با اصفهان فاصله داشت و محیطش بسیار باز بود طوری که دخترها توی کوچه و خیابان بدون حجاب دوچرخهسواری میکردند.
جعفر به خاطر هم کارهای شرکت نفتی و همشهری های جنوبی به خرید خانه در شاهین شهر تمایل داشت. مخالفت بچه ها هم تاثیری در تصمیمش نداشت.
بچه ها بعد از تمام شدن ماه مرخصی شان به آبادان برگشتند. جعفر و من چند روز برای انجام کارهای اداری و قانونی وام به تهران رفتیم و مادرم پیش بچه ها بود.
بعد از برگشتن از تهران بابای بچهها خیلی سریع یک خانه ۲۰۰ متری در خیابان سعدی، فرعی ۷ خرید و ما از محله دستگرد اصفهان به شاهین شهر اثاث کشی کردیم.
بیشتر مردم شاهینشهر مهاجر بودند شرکت نفتی ها بعد از سالها کار در مناطق گرم از مسجدسلیمان و امیدیه و اهواز برای دوره بازنشستگی به آنجا مهاجرت میکردند.
تعدادی از جنگ زده های خرمشهری و آبادانی هم بعد از جنگ به شاهین شهر رفتند.
ظاهرش خوب و تمیز بود خیابان کشی های مرتب و فضای سبز قشنگی داشت اما جوّ مذهبی نداشت.
بچه ها را در مدرسه های شاهین شهر ثبت نام کردم زینب کلاس اول دبیرستان بود که رشته علوم انسانی را انتخاب کرد.
می خواست در آینده به قم برود در حوزه درس بخواند و طلبه شود.
انگیزه زیادی برای انجام کارهای فرهنگی در شاهین شهر داشت. جند ماه از رفتن ما به شاهین شهر میگذشت که بچهها به مرخصی آمدند و باز دور هم جمع شدیم.
با آمدن بچه ها خوشبختی دوباره به خانه برگشت چند روزی که بچه ها پیش ما بودند زینب مرتب می نشست و از آنها میخواست که از خاطرات مجروحان و شهدا برایش صحبت کنند.
از لحظه شهادت شهدا از وضعیت بیمارستان آبادان و حتی خانه مان در آبادان
نردبان بهشت
#گناه_شناسی 7 ب نام خدا سلام دوستان ❗️بچه ها درمورد حق پدر و مادر چقد میدونید؟؟؟؟ اول یه سخن از پی
🔥
#گناه_شناسی 7
به نام خدا
سلام ب همه امیدوارم ک خوب باشید😊
میخوام شما رو با هفتمین گناه کبیره ک قطع صله رحم هست آشنا کنم
❗️اگه با یکی از فامیلاتون رفت و آمد ندارین بخاطر اینکه شما رو ناراحت کردن یا اینکه مثل بعضیا ک میگن بابا ما چن بار رفتیم خونشون ولی اونا نیومدن حتما دوست ندارن ما بریم خونشون....😒
بخاطر این حرفا با کسی قطع رابطه نکنین اگه اون ناراحتت کرده باهات بد حرف زده...تو با اونا خوب باش👌
بهشون سر بزن...شاید با این رفتار تو اونم پشیمون بشه از رفتارش🙁
اگه پشیمونم نشد اشکال نداره چون تو صله رحم ک از واجباته ترک نکردی😊
پیامبر(ص)میفرماید👈قطع رحم نباید کنی هرچند رحم هم از تو ببرد.
⭕️ترک صله رحم مرگ رو نزدیک میکنه.😞
⭕️کسی ک صله رحم رو ترک میکنه داخل بهشت نمیشه.😰
⭕️قطع صله رحم مانع اجابت دعا میشه.🙁
⁉️همونطور ک خدا گفته نماز و زکات با هم هستن و اگه کسی نماز بخونه ولی زکات نده نمازشم قبول نیست..
تقوا و صله رحم با هم هستن...پس کسی ک صله رحم نکنه از امر ب تقوا هم اطاعت نکرده😣
💢دیدین اینایی ک چن سال با هم قهرن بعد یهو یکیشون میوفته میمیره...تازه محبت و احساساتش گل میکنه...ک دیگه فایده نداره😔
اگه مریضی تو فامیل دارین یا مامان بزرگ و بابا بزرگ دارین بهشون زود ب زود سر بزنید و خوشحالشون کنید❤️
🔴بعضیا فقط با فامیلایی ک وضع مالی خوبی دارن رفت و آمد دارن و کلی بهشون احترام میذارن....و ب اون فامیلی ک وضع مالیش خوب نیست محل نمیدن و صدسال یه بارم بهشون سر نمیزنن☹️
این بدترین نوع صله رحمه...درواقع این آدم صله رحم نکرده چون ب پول اون طرف نظر داره😏
اگه تو فامیل کسی وضع مالی خوبی نداره و از پس خرج زندگیش بر نمیاد یا مثلا مریضه و از کسی ک پول داره کمک بخواد،اگه بهش کمک نکنه قطع رحم کرده...پس واجبه تا ب اندازه ای ک نیاز اون برطرف بشه بهش کمک کنه...مگر اینکه خواسته نامشروعی داشته باشه یا اینکه اون پولو خرج گناه کنه*در این صورت واجب نیست*
❌اگه فامیلی دارین ک میدونید رفت و آمد با اونا باعث گناه شما میشه اینجا صله رحم واجب نیست.
یه نکته بگم👇
بچه ها زیارت اهلبیت هم صله رحمه...ب سادات هم سر بزنید چون همون ثواب زیارت و صله رحم با اهلبیت داره❤️
✅حالا ببیند صله رحم چ ثوابی داره👇
باعث طول عمر میشه...دفع بلا میکنه...رزق و روزی رو زیاد میکنه...
صله رحم باعث آسون شدن حساب در آخرت میشه و....👌😉
حالا پاشید برید ب فامیلاتون سر بزنید...فقط دیگه کنگر نخورید لنگر بندازید😉😊
📗منبع حرفام کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب
❤️به امید ظهور آقا امام زمان ک صد البته وقتش نزدیکه❤️
#قطع_صله_رحم
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
#تلنگرانہ
در روایت میفرماید:
اَکْرِه نَفسَکَ عَلی الفَضائلْ
فاِنَّـکَ مـطـبوعُ بِـالرَّذائـل
🌱خودت رو باید وادار کنـی
به خوبی ها وگرنه خودت رو
اگه رها کنی به طورخــودکار
میری سمت بدیها...
#استادپناهیان
🌸🌿قراره هر صبح🌿🌸
🔅هرصبح سه مرتبه بگو :
🌴صَلَّی اللّهُ عَلیکَ یا اَباعَبدِاللّه 🌴
(درود خدا بر تو یا ابا عبدالله)
تا ثواب زیارت سیدالشهداء از راه دور
برات ثبت بشه ان شاءالله💕
@kanale_behesht
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
نردبان بهشت
. چله #توکل_و_امید ✅روز بیست و دوم فقط لبخــند بزن و دور شـــــو🚶 از همه اونهایی که میگن نمی تونی
.
چله #توکل_و_امید
🌿روز بیست و چهارم
یه وقتا هست که میخوای یکی دیگه بشی
ولی نمیتونی.. نه که نمیتونی، میتونی ولی دور و بریات نمیخوان، توام واسه اونا کوتاه میای..
تو دلت میگی من عوض بشم اونا چی فکر میکنن؟ ؛ اونا چی میگن؟ ؛ میشم نقل مجلسشون که مسخره م کنن ....! ..
به همین راحتی میکشی کنار ..
میدونی چرا حرف اونا برات مهمه؟ چون خیلی بزرگشون کردی.. داری فکر اونا رو به آینده خودت ترجیح میدی. حاضری بعدها ضربه انتخاباتو بخوری ولی الان ضربه حرفاشونو نخوری! ..
بیشتر خودت رو بشناس😊
نقطعه ضعفاتو برطرف کن😉
قوی شو و از نو خودتو بساز👌
متفاوت باش!!
امروز یکم روی خودمون فکر کنیم
روی ایرادامون تمرکز کنیم ..
استغفار کنیم آلودگیا رو بشوره ببره!
غرغر نکنیم ☺️
منفی بافی نکنیم 🙃
به کسی بی احترامی نکنیم 🙊
غیبت ممنوعه ها 😱
👁🗨دوربین خدا ۲۴ی روشنه !!!
موفق باشی🌹
@kanale_behesht
💠خدای من!
از هیاهوی دنیا خسته ام ✖
مرا بـــــازیچه ی خود کرده ⌛
گناه را برایم زیبا
بد را خوب
و خوبی را زشـــــت...
پنـــــاه میبرم به تو
دستهایم خالیستــــــــــ
➖➖➖➖
@kanale_behesht
بعضی ها تا موفقیتی کسب میکنن مغرور میشن...
خدا اینارو امتحان میکنه تا دیگه انقدر قیافه نگیرن و بدونن هر چی دارن از خدا دارن!
دیدی از بعضی ها امتحان فقر گرفته میشه ؟
یکی از دلایلش همینه...
که طرف غرورش بشکنه ...
ولی تو بعضی از روایات هم اومده که دلیل امتحان پاک شدن از گناه ها هم میتونه باشه.
تو بعضی از احادیثی هم اومده که دلیل امتحان ترفیع درجه هستش...
امتحان برای آدم خوبا ترفیع درجه هستش...
و دلیل آخر امتحان شدن هم اتمام حجت هستش....
اگه خدا بهت نعمتی میده ناشکری نکن
بعضیا تا خدا بهشون یه برکت میده حریص میشن بیشترشو میخوان و اون برکت هم که داشت از دستش میده
قدر بدون قدر داشته هاتو
افسوس گذشته ها رو نخور جبران کن
ببین اینکه هی غصه اشتباهات و خطااهاتو .. به جایی نمیرسی ..
تا حرکت نکنی هیچ اتفاق مثبتی نمیفته باور کن
می دونم پل های پشت سر تو خراب کردی خیلی داغونی .اما یه چند دقیقه وقت بزار با خدا خلوت کن به خودت فرصت بده با خودت مهربون باش
با خدا حرف بزن خدا نه تو رو سرزنش میکنه نه تو رو پس میزنه همیشه سنگ صبور توو
در اخر با خدا و اهل بیت عهد ببند ازشون کمک بخواه
کم نیار دوست من همه یه جور گرفتارن
تو خودتو به سمت خدا هول بده حتما موفق میشی 😘
نردبان بهشت
#من_میترا_نیستم 🎊 #قسمت_سی_و_هفتم مینا و مهدی برای پیدا کردن خانه همراه پدرشان به شاهین شهر رفتند
.
#من_میترا_نیستم ❤️
#قسمت_سی_و_هشتم
در خانه جدید یک اتاق کوچک داشتیم که مادرم وسایلش را آنجا گذاشته بود و اتاق او بود.
زینب مینا را که بیشتر حوصله حرف زدن داشت آنجا می برد و با دقت به خاطراتش گوش میکرد و همه حرفها را جمله به جمله در دفترش مینوشت.
زینب در خانه یا میخواند یا مینوشت یا کار میکرد اصلاً اهل بیکار نشستن نبود چند تا دفتر یادداشت داشت.
از کلاسهای قرآن قبل از جنگ تا کلاس های اخلاق و نهجالبلاغه در شهر رامهرمز و سخنرانی های امام و خطبههای نماز جمعه، همه را در دفتر مینوشت.
خیلی وقت ها هم خاطراتش را می نوشت اما به ما نمیداد بخوانیم برنامه خودسازی آقای مطهر را هم جدول بندی کرده بود و بعد از دوسال مو به مو انجام می داد.
هر دوشنبه و پنجشنبه روزه می گرفت غذای ساده می خورد ساده می پوشید و به مرگ فکر میکرد.
بعضی وقت ها چیزهای را برای ما تعریف میکرد یا میخواند گاهی هم هیچ نمی گفت.
به مهری و مینا می گفت شما که تو جبهه این از خدا خواستین که شهید بشین؟ تا حالا از خدا طلب شهادت کردین؟ بعد از اینکه این سوال را می پرسید خودش ادامه می داد: البته اگه آدم برای رضای خدا کار کنه توی رختخوابم بمیره شهیده.
با اینکه تحمل دوری از زینب را نداشتم ولی وقتی شوقش را برای رفتن به آبادان و کمک به مجروحان می دیدم حاضر بودم مینا مهری او را با خودشان ببرند.
اما آن ها و همینطور مهران مخالف بودند و زینب را بچه میدانستند در حالی که زینب اصلا بچه نبود و همیشه هم در کارهای خوب جلوتر از آنها بود.
بعد از برگشتن بچهها به آبادان باز ما تنها شدیم زینب در دبیرستان فعالیتش را از سر گرفت.
به جامعه زنان و بسیج میرفت بعضی از کلاسها را با شهلا میرفتند در مدرسه از همان ماههای اول گروه سرود و تئاتر تشکیل داد گروه تئاتر زینب، گروه سرود زینب و...
از زمان بچگی اش بامن روضه می آمد و برای حضرت زینب و امام حسین گریه میکرد حس و حال و حرف هایش به سنش نمیخورد.
یک شب به من گفت: مامان من دوست دارم مثل حضرت زهرا تو جوونی بمیرم دوست ندارم که پیر بشم و بمیرم یا انقدر زنده بمونم که زندگیم پر از گناه بشه.
#من_میترا_نیستم 🌸
#قسمت_سی_و_نهم👏
بعد از چند ماه هنوز به جوّ شاهین شهر عادت نکرده بودیم هر هفته شبهای جمعه من و مادرم و بچهها برای دعای کمیل به گلزار شهدای اصفهان میرفتیم.
مرتب سر قبر حمید یوسفیان می رفتیم و مادر حمید را میدیدیم آنها هنوز در محله دستگرد بودند از وقتی به اصفهان رفته بودیم قد زینب خیلی بلند شده بود.
چادرش را تنگ می گرفت کفش کتانی پایش میکرد و تند تند راه میرفت دبیرستان زینب از خانه فاصله داشت من هر ماه مبلغی پول بابت کرایه ماشین به او می دادم که با تاکسی رفت و آمد کند.
اما زینب پیاده به مدرسه میرفت و با پولش برای مجروحان کتاب میخرید و هفته ای یکی دو بار به بیمارستان «عیسی بن مریم» میرفت.
کتابها را به مجروحان هدیه می کرد چند بار هم با مجروحان مصاحبه کرد و نوار مصاحبه را سرصف مدرسه برای دانش آموزان پخش کرد تا آنها هم بفهمد که مجروحان و رزمنده ها از آنها چه توقعی دارند.
خصوصاً سفارش مجروحان را درباره حجاب پخش میکرد آرزویم شده بود که زینب با پولهایش چیزی برای خودش بخرد. وقتی زینب را برای خرید لباس به بازار می بردم ساده ترین و ارزان ترین لباس و کیف و کفش را انتخاب میکرد.
خرید کردن برای زینب همیشه آسان ترین کار بود. اولین مغازه ساده ترین چیز را انتخاب میکرد و میخرید.
هر وقت می گفتم چه غذایی درست کنم می گفت :هر چیزی که ساده تره و درست کردنش برای شما راحت تره.
تو را میخواهم
صدایت میکنم
خدایا به من رحم کن ...
.به بنده ضعیفت رحم کن
من به بیراهه میروم
هر روز و هر شب فکر خودم هستم
روزگارم با حرص و جوش و غر زدن و طمع میگذرد
تو کجای زندکی من هستی؟،
من چرا تو را گم کرده ام ؟؟
چرا در سکوت شب به دنبال تو میگردم
چرا در شلوغیهای روز تو را فراموش میکنم ....
خدایا ....
من دستان پر از مهر و محبت تو را میخواهم
خدایا...
یاریم کن
بنده گنهکار توام
یاریم کن ...
ای سنگ صبورم ...
هم نشین من ..😭😭
پروردگارا
امروز هم
دلمان را با شاخه های توسل
و توکلت مانوس ساز
و به ما بیاموز
در ساحت مقدست
بندگی کنیم .
┄┅┄✶🍃🌸🍃✶┄┅┄
@kanale_behesht
🌹مراقب افکارت باش که گفتارت می شود.
🌹مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود.
🌹مراقب رفتارت باش که عادتت می شود.
🌹مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود.
🌹 مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود.
--------¢☘🌸☘¢--------
@kanale_behesht
نردبان بهشت
. چله #توکل_و_امید 🌿روز بیست و چهارم یه وقتا هست که میخوای یکی دیگه بشی ولی نمیتونی.. نه که نمیتون
.
چله#توکل_و_امید
🌿روزبیست وپنجم
تاحالااز 👈خدا خواستین که زندگی زودتر تموم بشه؟
🌼🌸ـقطعاـ🌸🌼
حواست باشه🤫
زندگی به همين آسونی میگذره💒~
مثل بهاری که رفت🌸
مثل تابستانی كه رفت🌳
مثل پاييزی كه تموم شد🍂🍁
از روزهای زمستانیات لذت ببر...❄
زندگی آسونه
ماسختش میگیریم
مابایدقدرلحظه زندگی مون روبدونیم💚🌱
قدرلحظه لحظه زندگی مون رو
پس امروز هر کاری کردی بعدش خداروشکر کن هر کاری ها ...😍😍
خدا نگهدارت .👋👋
@kanale_behesht
مداحی آنلاین - بصیرت اینه بدونی - سید رضا نریمانی.mp3
11.82M
✌️ #بمناسبت_یوم_الله_22_بهمن🇮🇷
⏯ #شور #حماسی #انقلابی
مسئولیت میگیره از خیلیهامون اصالتو
حبّ ریاست میگیره از خیلیها ولایتو
🎧 #سید_رضا_نریمانی
🆔 @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#الله_اکبر 🇮🇷
#الله_اکبر 🇮🇷
#خمینی_رهبر 🇮🇷
✌️ ۲۲ بهمن سرآغاز برافراشته شدن پرچم عدالت اسلامی و بیداری مستضعفان، بر ملت بزرگ ایران و بر جمیع آزادگان جهان مبارک باد🎉
#دهه_فجر 🇮🇷
🆔@kanale_behesht
http://Bahman99.ir
🇮🇷 شرکت در راهپیمایی مجازی
روی لینک بزنید و نام و نام خانوادگی خودتون رو ثبت کنید