تست قوی شدن ممنوع !
نگو برم خودمو بندازم تو موقعیت گناه ببینم میتونم ازش در بیان یا نه...
این فکرا شیطانیه...
نگو بذار به گناه فکر کنم ببینم میرم انجامش بدم یا نه ...
ببین ؟
هیچوقت عمدا خودتو در موقعیت گناه قرار نده...
فقط احمق ها این کارو میکنن.
نگو بذار به بیحجاب نگاه کنم ببینم میتونم بعدش نگاهمو برگردونم یا نه...
تست ممنوع !
نگو بذار چت کنم ببینم میتونم وابسته نشم ...
باور کن اینا همه ترفند های شیطونه !
خودتو با قرار دادن خودت در موقعیت گناه تست نکن...
این تست ها شیطانیه !
نردبان بهشت
. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله : روز قيامت فردى را میآورند و او را در پيشگاه خدا نگه مىدارند و ك
.
#چله_خودکنترلی روز پنجم
#کنترل_زبان
امیرالمومنین علیهالسلام:
دروغگویی عیبی رسـوا کننده است
چون معمولا دروغ بعد از مدتی آشکار میشود و انسان دروغـگو در بین مردم رسـوا میگردد.
📚#حدیث | بحارالانوار ج۶۶ ص۳۱۳
@kanale_behesht
نردبان بهشت
. #چله_خودکنترلی روز پنجم #کنترل_زبان امیرالمومنین علیهالسلام: دروغگویی عیبی رسـوا کننده است چون
این رسوایی برای اونایی که کاسب و مغازهدارن زودتر اتفاق میفته !
هی دروغ میگه که جنس ما مرگ نداره!
تو که میدونی جنست مرگ داره... نگو خب!
دروغ که میگی همون چنتا مشتری رو هم از دست میدی ...😐
رفیق رضای خدا اولویته 👌
خدا بهت رزق میده نه بنده ش...
بنده ها فقط وسیله خدان، باور کن!
- ناشناس.mp3
2.47M
با دروغ ایمانت رو نفروش ...
#دروغگویی | حاج آقا مجتبی تهرانی
☘@kanale_behesht
اَسئَلُکَ حُبَّکَ وَ حُبَّ مَن یُحِبُّک
از تو خواهم دوستیِ تو
و دوستی هرکه دوستت دارد 🤲
#مناجات_محبین
رمز موفقیت اینه :
تلاش + توکل : موفقیت
باید بری تو دل ترسات.
باید زحمت بکشی.
باید سخت کوشی داشته باشی.
اینجوری موفق میشی.
نردبان بهشت
. #چله_خودکنترلی روز پنجم #کنترل_زبان امیرالمومنین علیهالسلام: دروغگویی عیبی رسـوا کننده است چون
.
#چله_خودکنترلی روز ششم
#کنترل_زبان
مردى به رسول خدا صلىاللهعليهوآله عرض كرد: به من اخلاقى بياموزيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.
#حدیث | بحارالأنوار ج۶۸ ، ص۲۶۲
@kanale_behesht
#بسم_الله
سوگند به روز وقتی نور میگیرد
و به شب وقتی آرام میگیرد
که من، نه تو را رها کردهام
و نه ، با تو دشمنی کردهام
سوره محترم ضحی
@kanale_behesht
به یکی گفتن چرا دروغ میگی؟
گفت آخه نمیتونم راستشو بگم ..
گفتن خب راستشو نگو
ولی دروغم نگو !!
نردبان بهشت
. #من_میترا_نیستم 🍓 #قسمت_پنجاه_و_هشت روز سوم مهران از آبادان آمد شهلا به باباش زنگ زده و او هم ب
.
#من_میترا_نیستم 🍓
#قسمت_پنجاه_و_نه
با جعفر و مهران میخواستیم به آگاهی برویم آقای روستا قبل از رفتن ما آمد و گفت دیشب منافقین یک نامه تهدیدآمیز توی خونه ما انداختن.
خانه ما خیابان سعدی، فرعی ۷ و خانه آقای روستا فرعی ۵ بود. مثل اینکه منافقین خانه ما را تحت نظر داشتند و از رفت و آمد افراد و پیگیری های ما با خبر بودند.
در نامهای که در حیاط آقای روستا انداخته بودند اینطور نوشته شده بود: اگر شما بخواهید با خانواده کمایی برای پیدا کردن دخترشان همکاری کنید از ما در امان نیستید.
خانواده آقای روستا نگران شده بودند بعد از رفتن آقای روستا خانم کچویی به خانه ما آمد. ترسیده بود و مثل بید میلرزید.
او گفت :منافقین به خونم تلفن زدند و گفتند که ما زینب کمایی را کشتیم اگه صدات در بیاد همین بلا رو سر تو هم میاریم.
آنها به خانم کچویی فحاشی کرده و حرفهای زشت و نامربوطی زده بودند توهینهای منافقین روحیه خانم کچویی را خراب کرده بود.
وقتی شنیدم که منافقین تلفنی و به صراحت گفتهاند زینب کمایی را کشتیم ذرهای امید که در دلم مانده بود به یاءس تبدیل شد.
حرف های خانم کچویی حکم خبر مرگ زینب را داشتند من و شهلا با دل شکسته گریه میکردیم. مهران و بابای بچه ها به حیاط رفتند آنها میخواستند دور از چشم ما گریه کنند.
شهرام خانه نبود نمیدانستم کجا دنبال زینب می گشت. مادرم و خانم کچویی کنار هم نشسته بودند و اشک می ریختند.
ShahadatImamKazem1393[01].mp3
2.21M
▪️صلوات بر امام موسی کاظم (علیهالسلام)
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🏴 ویژه شهادت #امام_کاظم (ع)
👈 مشاهده متن :
Meysammotiee.ir/post/282
🆔 @kanale_behesht
4_5902220414091790469.mp3
5.78M
|⇦•ببین اسیر شدم..
#سینه_زنی و توسل به ساحت مقدس حضرت سید الشهدا علیه السلام به امید شفای همۀ مریضان و دفع بلا از سرزمین عزیزمان _ آقا سید مهدی حسینی•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
🆔 @babolharam_net
🆔 @kanale_behesht
#داستانک
سید جلیل و عارف گرانقدر سید محمدعلی عراقی ، از معدود کسانی است که خدمت حضرت صاحب الامر عج رسیده اند می گوید :
👈 در ایام جوانی در یکی از روستاهای عراق ساکن بودم. در آن ایام شخصی را می شناختم وفات نمود. از همان شبی که او را دفن نمودند به مدت چهل شب ، در وقت مغرب آتشی از قبر نمایان می شد و ناله جانسوزی از آن قبر به گوشم می رسید.
😭در یکی از شبها چنان ناله و فزع آن شخص شدت پیدا کرد که از شدت ترس لرزه بر اندامم مستولی شد. به گونه ای که نتوانستم خود را نگه دارم و نزدیک بود که حالت غش بر من عارض شود. بعضی از بستگانم که از حال من مطلع بودند مرا برداشته و به خانه دیگری بردند و پس از مدت زمانی به خود آمدم.
از این حالت که از آن شخص دیده شده بود ، بسیار متعجب بودم ، زیرا او کسی بود که وظایف شرعی خود را انجام می داد. مقداری جستجو کردم تا علت این عذاب را بفهمم ، تا اینکه معلوم شد آن شخص در زمان حیاتش مدتی مباشر عمل دیوانی محله خود بود و از شخص سیدی که در آن محله بود وجه تحمیلی دیوانی می خواست و چون سید قدرت مالی برای دادن نداشت مدتی او را حبس کرده و برای دریافت آن، مدتی او را به سقف خانه خود آویخته بود
میدونی چرا برنامه میریزی ولی بهش عمل نمیکنی ؟
دلیلش اینه :
یا عاشق هدفت نیستی....یا برنامه ای که ریختی خیلی سنگینه...
شایدم دنبال نتیجه فوری هستی...
چون دنبال نتیجه فوری هستی زود نا امید میشی.
نردبان بهشت
. #چله_خودکنترلی روز ششم #کنترل_زبان مردى به رسول خدا صلىاللهعليهوآله عرض كرد: به من اخلاقى بيا
#چله_خودکنترلی روز هفتم
#کنترل_زبان
امیرالمومنین علیهالسلام:
هیچ بنده ای طعم ایمان را نمیچشد
مگر آنگاه كه دروغ گفتن را،
به شوخی و جدّی، ترك گوید.
#حدیث | بحار الأنوار ج۷۲ ص۲۴۹ ح۱۴
@kanale_behesht
1_57426861.mp3
4.28M
#احساسی
🥀تموم جسم تو سیاهه و خونی
🥀گناه تو چی بود که کنج زندونی
با نوای: حاج محمدرضا_طاهری
#یا_باب_الحوائج
◾️ #شهادت_امام_کاظم تسلیت باد
『💕』 @kanale_behesht
☘
➖زیارت نامه امام موسی کاظم(ع)
#زيارت_نامه_امام_کاظم_ع
#صلوات_خاصه_امام_موسی_کاظم
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ولِىَّ اللَّهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ،
اَلسَّلامُعَلَيْكَ يا صَفِىَّ اللَّهِ وَابْنَ صَفِيِّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللَّهِ وَابْنَ اَمينِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الْأَرْضِ،
🌼اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ الْهُدى،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلَمَ الدّينِ وَالتُّقى،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ عِلْمِ النَّبِيّينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نآئِبَ الْأَوْصِيآءِ السَّابِقينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْوَحْىِ الْمُبينِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْعِلْمِ الْيَقينِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْبَةَ عِلْمِ الْمُرْسَلينَ،
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الصَّالِحُ مرسل
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الزَّاهِدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الْعابِدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ السَّيِّدُ الرَّشيدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهيدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَابْنَ وَصِيِّهِ،
🌼اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ ما حَمَّلَكَ، وَحَفِظْتَ مَا اسْتَوْدَعَكَ، وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ، وَحَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ، وَاَقَمْتَ اَحْكامَ اللَّهِ، وَتَلَوْتَ كِتابَ اللَّهِ، َوصَبَرْتَ عَلَى الْأَذى فى جَنْبِ اللَّهِ، وَجاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، حَتّى اَتيكَ الْيَقين
🌸صلوات خاصه امام کاظم(ع)👇
🌼اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ النُّورِ الْمُبِينِ (الْمُنِيرِ) الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ
🌱اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
. #من_میترا_نیستم 🍓 #قسمت_پنجاه_و_نه با جعفر و مهران میخواستیم به آگاهی برویم آقای روستا قبل از
.
#من_میترا_نیستم 🍓
#قسمت_شصت
ناخودآگاه بلند شدم و رفتم یک پیراهن دخترانه از کمد در آوردم و آمدم کنار خانم کچویی. لباس را به او نشان دادم و گفتم چند روز قبل از عید از توی خرت و پرتایی که از آبادان آورده بودیم این پارچه کویتی را پیدا کردم.
مادرم قبل از جنگ برام خریده بود پارچه را به خیاط دادم و این پیراهن کلوش را برای زینب دوخت اما هر کاری کردم که زینب روز اول عید این لباس رو بپوشه قبول نکرد.
او به من گفت مامان ما امسال عید نداریم خدا میدونه که الان خانواده شهدا چه حالی دارد. تو از من میخواد تو این موقعیت لباس نو بپوشم.
مادرم لباس را از دستم گرفت و به چشمهایش مالید من ادامه دادم دخترم میدونست که امسال عید نداریم و ما هم دست کمی از خانواده شهدا نداریم.
همان موقع شهرام به خانه آمد. او کم سن و سال بود اما خیلی خوب همه چیز را میفهمید انگار چیزی شنیده بود. میخواست با مهران حرف بزند پرسیدم شهرام کسی آمده چیزی شنیدی؟ سرش را به علامت نه تکان داد.
به مادرم گفتم ای کاش میتونستیم به مهرداد خبر بدیم که خودش رو به خونه برسونه اما هیچ خبری از مهرداد نداشتیم ماه ها می گذشت و ما از او بی خبر بودیم.
مهرداد با زینب صمیمی بود اگر خبر گم شدن زینب را می شنید حتما خودش را می رساند.
مهران به من خبر داد که مینا و مهری برای عملیات فتح المبین به بیمارستانی در شوش رفتند.
از روز گم شدن زینب هیچ ترسی برای مهران و مهرداد و مینا و مهری نداشتند انگار ترسم ریخته بود ترس از دست دادن بچه ها با گم شدن زینب کمرنگ شده بود.