نردبان بهشت
. #داستان_زندگی_احسان قسمت6⃣1⃣ 🍃🍃صبح که از خواب بيدار شد، دنبال جملات ميگشت. نميدونست چطوري س
.
#داستان_زندگی_احسان
قسمت7⃣1⃣
🍃🍃به خودش گفت بيخيال، انگار نه انگار که سارايي هست.
چند روزي بينشون به سکوت گذشت و به اومدن مامان و بابا نزديک
ميشدند.
احسان خوشحال بود.
فکر ميکرد سارا ازش نااميد شده.
اما...
اما صبح روز چهارشنبه که براي مدرسه آماده ميشد، صداي سارا رو
از بيرون اتاق شنيد که بلند گفت:
بيا بيرون کارت دارم.
احسان اومد دم درب اتاق.
سارا بي مقدمه گفت:
من ديگه صبرم تموم شده. يا اونچه من ميخوام انجام ميدي يا امروز
ظهر ميام دم مدرسه آبروتو ميبرم.
📌(مثل یه مار به دست و پای احسان میپیچید، یه مار
شیطانی!!!)📌
احسان هول کرد، نميدونست چرا اينطوري جواب داد ولی گفت:
هرکاري ميخواي بکن...
تموم صورت سارا از عصبانيت سرخ شد.
"پس خودت خواستي".
اينو گفت و رفت توي اتاقش و محکم درو بست.
احسان نميدونست چرا اينطوري به سارا جواب داده.
اضطراب تموم وجودش رو پر کرد.
تصميم گرفت نره مدرسه.
اما گفت حالا تاکي ميشه نرفت مدرسه.
کما اينکه موندن توي خونه يعني ضعف نشون دادن جلو سارا...
اونروز يکي از بدترين روزاي عمر احسان بود.
اضطراب و فکراي جور واجور تا ظهر ولش نميکرد. تنها کاري که
ميتونست بکنه گفتن ذکر بود.
✨ذکر به قلب احسان آرامش میداد...✨
ظهر که شد، احسان دم درب مدرسه سارا رو ديد که با وضعيت خيلي
نامناسب اونطرف خيابان ايستاده.
ميخواست راهش رو به سمت ديگه کج کنه که ديد سارا داره مياد به
سمتش. سر جاش ميخکوب شد،
يه يازهرا گفت و چشماش رو بست.
⁉️باصداي ترمز شديد يه ماشين و جيغ سارا چشماش رو بازکرد.
سارا وسط کوچه افتاده بود. انگار خدا نميخواست آبروي احسان بره.
دلش نميخواست بي تفاوت بگذره اما موندنش وکمک به سارا ممکن
بود باعث ريختن آبروش بشه. براي همين سريع به سمت خونه راه
افتاد.
يکساعتي بعد از رسيدنش صداي در حياط اومد. رفت پشت پرده، ديد
سارا داره لنگ لنگان مياد تو.
خندش گرفت، توي دلش گفت حقته...
بعد اون، ماجرا زندگي احسان تا يکسال با همين فراز و نشيب ها
گذشت.
با عشوه گري ها و تهديدهاي سارا و نصحيت هاي احسان که اثري نداشت!!!
تا بلاخره شبي فرارسيد که اميدي براي دردهاي احسان بود....
اون شب احسان ...
👈👈ادامه دارد.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
#اعمال_ماه_رمضان
#اعمال_شب_سیزدهم_ماه_رمضان
🌘شب سيزدهم اوّل ليالي بيض است و در آن سه عمل ست.
1⃣ غسل
2⃣ چهار ركعت #نماز
👈در هر ركعت حمد و بيست و پنج مرتبه توحيد
3⃣ #دو ركعت نماز كه در شب سيزدهم رجب و شعبان نيز خوانده مي شود
👈در هر ركعت بعد از حمد يس و تَبارَكَ الْمُلْك و توحيد بخواند
🔚و در شب چهاردهم اين نماز خوانده مي شود
🌴 به چهار ركعت به دو سلام
🍄و در سابق در شرح #دعاي_مجير گذشت كه هر كه آن را در ايّام البيض ماه رمضان بخواند گناهانش آمرزيده شود اگرچه به عدد قطرات باران و برگ درختان و ريگ بيابان باشد .
『💕』 @kanale_behesht
.
#دعای_روزانه_ماه_رمضان
#دعای_روز_13_ماه_رمضان
✨بسـم الله الرحــمن الرحیــم✨
💢اللهمَّ طَهّرنی فیهِ مِنَ الدَنَسِ وَ الاقذار، وَ صَبِّرنی فیهِ عَلی کائناتِ الاقدار،وَ وَفّقنی فیهِ لِلتّقی وَ صُحبَةِ الابرار، بِعَونِکَ یا قُــرّةَ عَیـنِ المَساکین.
❄️خدایا در این روز مرا از پلیدی وکثافات هوای نفس وگناهان پاک ساز وبر حوادث خیر وشر وقضا ، قدرت صبر وتحمل عطا کن، وبر تقوی وپرهیزگاری ومصاحبت نیکوکاران عالم موفق دار، به یاری خود؛ ای مایه شادی واطمینان خاطر مسکینان.
『💕』 @kanale_behesht
❇️ #نکاتی_از_جزء_13
1⃣ هر بنده ای که با اختیار خودش شایستگی هدایت را کسب کرد، خدا او را مشمولِ جذبه های هدایت و رحمت خود می کند و این فعل از خدا حکیمانه است.(یوسف 56)
2⃣ هر مسلمانی که پیرو پیامبر اسلام است، تکلیف دارد به نوبه خود دیگران را به عمل و زبان به سوی خدا دعوت کند و لازمه آن داشتن اطلاعات و بصیرت از دین و قرآن است ( یوسف 108).
3⃣ اگر معادی نباشد، خلقت فاقد هدف خواهد شد.(رعد 2)
4⃣ برای خدا یکسان است کسی که سخن خود را نهان دارد و آهسته گوید. او همه را می داند و تفاوتی نمی کند.(رعد 10)
5⃣ کف های بیهوده و میان تهی که همیشه بالا نشین هستند، مَثَلِ باطل ها است. این کف ها به کنار می روند و آب که وزن دارد و بی سر و صداست و برای مردم مفید است در زمین می ماند. حق، چنین وصفی دارد.(رعد 17)
6⃣ خصوصیات حق گرایان:
* صاحبان خرد و اندیشه
* دائما به اجرای پیمان ها و احکام الهی قیام می کنند و به آن ها به صورت مصلحتی و با قطع و وصل عمل نمی کنند.
* کسانی که از پروردگارشان خشیت دارند و از بدی حساب در روز قیامت می ترسند.
* صبر بر اطاعت، مصیبت و معصیت دارند.
* به وسیله حسنات، سیئات را از بین می برند(علاوه بر پشیمانی از گناه جای آن را با اعمال صالح پر می کنند)(رعد 22).
7⃣ "بلا" یعنی آزمون که پدیدار کننده باطن ها، استعدادها، خواسته ها و اراده ها می باشد.(ابراهیم 6)
8⃣ یکی از شیوه های تربیتی قرآن در تفهیم معارف، مثل آوردن و تشبیه معقول به محسوس است تا مسائل مهم عقلی را قابل فهم گرداند.(ابراهیم 24)
9⃣ ابراهیم ع هر جا از خدا چیزی خواسته، سلامت دین و ایمانِ ذریّه (نسل) را فراموش نکرده است. هر مسلمانی مکلف به تربیت دینی و قرآنی خانواده و فرزندان خود است.(ابراهیم 39)
🔟 خداوند در آیات قبل منظور از ارسال پیامبران را نجاتِ مردم ازظلمات و دعوت به سوی نور بیان کرد و ظالمان را وعده عذاب داد. پس چرا خداوند ظالمین راگرفتار نمی سازد؟ خداوند با این آیه رفع اشکال میکند؛ خدا بر تمام کارها و نقشه های آنها آگاه است و قدرت انتقام هم دارد. ولی به آنها مهلت می دهد تا روزجزا به حساب کاملشان برساند. (ابراهیم 42)
『💕』 @kanale_behesht
نردبان بهشت
. #داستان_زندگی_احسان قسمت7⃣1⃣ 🍃🍃به خودش گفت بيخيال، انگار نه انگار که سارايي هست. چند روزي بي
.
#داستان_زندگی_احسان
قسمت 8⃣1⃣
🍃🍃يکسالي از حضور سارا توي خونه خاله به عنوان دخترخونده ميگذشت.
احسان امسال بايد براي کنکور و دانشگاه خودش رو آماده ميکرد.
⁉️اما افسوس که امکانش نبود.
حضور سارا عجيب زندگيشو به هم ريخته بود و احسان حتي بعد گذشت يکسال به اين شرايط عادت نکرده بود.
آخه مگه ميشه به گناه عادت کرد...
اونم پسري که توي پاکي زبانزد دوستاش بود.
✅شب جمعه براي دعاي کميل رفت مسجد.
اونقدر از زندگيش خسته شده بود که نفهميد تمام دعاي کميل رو داره بلند، بلند گريه ميکنه.
اونشب توي مسجد خيلي باخدا درد دل کرد.
و بعد هم توسلي به حضرت زهرا ع گرفت تا مشکلش حل بشه.
با چشماي سرخ به خونه رفت و بدون اينکه شام بخوره، از فرط خستگي، روي تختش خوابش برد.
⁉️چه خواب عجيبي....⁉️
مردي سبزپوش رو توي خواب ديد که بهش گفت:
احسان برو به دانشگاه اصلي...!!!
صبح که براي نماز صبح از خواب بيدارشد، يه شادي تمام وجودش رو پر کرده بود و البته يه سوال که جوابش رو نميدونست.
دانشگاه اصلي...!!!
این دانشگاه کجاست؟؟؟
طاقت نداشت تا ظهر صبر کنه.
بايد ميرفت پيش روحاني مسجدشون که پيرمردي عارف هم بود.
پاورچين از خونه خارج شد و بعد نماز تعبير خوابش رو از حاج آقاي مسجد پرسيد.
باورش نميشد....
يعني خدا ميخواست مزد تمام صبرهايي که اين يکسال کشيده بود رو اينطوري بهش بده...
اصلا تا حالا به اين موضوع فکر نکرده بود...
چون شرايط انجامش رو نداشت....
اما ......
اما الان براش يه دعوت نامه فرستاده بودند، و احسان ميخواست هر جور شده جواب مثبت به اين دعوت بده...
هرجور که شده....
احسان خودشو آماده کرد تا به دانشگاه اصلی بره....
اومزد ترک گناه و دوری از گناه رو از خدا گرفته بود...
او ....
👈👈ادامه دارد.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b