eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
36.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ علامت مد (۵) 🎞آموزش تجوید قرآن کریم 🎧توسط: حجت الاسلام میرعمادی 『💕』@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. شرح صوت جلسه نهم #آن_سوی_مرگ به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلیک ک
. شرح صوت جلسه دهم به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلیک کنید👇👇 کتاب آن سوی مرگ | جلسه ۱۰ | روشنگری 🎧 حجت الاسلام محمد امینی خواه 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶‍ 📺 🔶‍ حاج آقا 🔶‍ 【چهارچیز در زندگی، نابودکننده برکت】 『💕』@kanale_behesht
🔴 دوره ثبت‌نام کلاسهای آموزش مجازی قرآن در سراسر کشور آغاز شد: 🎁 آموزش‌روانخوانی وتجوید 🎁 حفظ تدبری و مفاهیم 🎁 تفسیرسوره یس و صوت ولحن 🎁 حفظ تخصصی کودکان(بهشت کودک) ↩️ با کیفیت ترین برنامه‌های حفظ و صحیح‌خوانی قرآن در کوتاه‌ترین زمان کاملاً غیر حضوری و حرفه ای از صفر تا صد😍👌 ✅ فقط یک بار تجربه کن👇 https://eitaa.com/joinchat/3560701985Cd68482a43b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. 📝 متن کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 📝 قسمت #دهم ❎یادم افتاد که یکی از سربازان در زمان پایان خدمت چند
. 📝 متن کتاب 🔖 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📝 قسمت 👇 🔰نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. ❤️جوان پشت میز گفت: عقرب مامور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که دادی مرگ تو را به عقب انداخت. 🍃لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. همان روز خانم من زنگ زد و گفت: همسایه خیلی مشکل مالی دارد وچیزی برای خوردن ندارند. 🔆اجازه می‌دهی از پول‌هایی که کنار گذاشتی مبلغی به آنها بدهم؟ ♦️من هم گفتم آخر این پولها رو گذاشتم برای خرید موتور. اما عیب ندارد هرچه می خواهی بردار. 🌸جوان ادامه داد: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این لگد را می‌خورد ولی به نفرین ایشان پای توام شکست. ✔️ و به اهمیت صدقه و خیرخواهی مردم اشاره کرد و آیه ۲۹ سوره فاطر را خواند: ✨کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند از آنچه به آنها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کند تجارت (پرسودی)را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست. 🌿البته این نکته را باید ذکر کنم به من گفته شد که: صدقات صله‌رحم نماز جماعت و زیارت اهل بیت و حضور در جلسات دینی و هر کاری که خالصانه برای رضای خدا انجام دهید جزو مدت عمر حساب نشده و باعث طولانی شدن عمر می شود. 🌟 بسیاری از ما انسان ها از کنار موضوع مهم حل مشکلات مردم به سادگی عبور می‌کنیم. اگر انسان بداند حتی قدمی کوچک در حل مشکلات بندگان خدا بر می دارد اثر آن را در آن سوی هستی به طور کامل خواهد دید در بررسی اعمال خود تجدیدنظر می‌کند. 💥آنجا مواردی را دیدم که برایم بسیار عجیب بود مثلاً شخصی از من آدرس می‌خواست او را کامل راهنمایی کردم و او هم مرا دعا کرد و رفت. ✨نتیجه دعای او را به خوبی در نامه عمل می دیدم ما در طی روز حوادثی را از سر می گذرانیم که میگوییم: خوب شد این طور نشد ،نمیدانیم بخاطر دعای خیر افرادی که مشکل از آنها برطرف کردیم. ♦️این را هم بگویم که صلوات واقعاً ذکر دعای معجزه گر است آنقدر خیرات و برکات در این دعا است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم. 🔅 یادم می آید که در دوران دبیرستان بیشتر شب ها در مسجد و بسیج بودم یک نوجوان دبیرستانی در بسیج ثبت نام کرده بود چهره زیبا داشت و بسیار پسر ساده ای بود. ☘ یک شب پس از اتمام فعالیت بسیج ساعتم را نگاه کردم یک ساعت بعد از آن صبح بود من به دارالقرآن بسیج رفتم و مشغول نماز شب شدم. 💠ناگهان این جوان وارد اتاق شد و کنارم نشست.وقتی نمازم تمام شد بگفت شما الان چه نمازی می خوندی؟ گفتم نماز شب قبل از نماز مستحب است این نماز را بخوانیم خیلی ثواب دارد. 💠 گفت به من هم یاد می‌دهی؟ به او یاد داده و در کنارم مشغول نماز شد. ☘ می‌دانستم از چیزی ترسیده...گفتم اگر مشکلی برات پیش آمده بگو من مثل برادرتم. گفت: روبروی مسجد یک جوان هرزه منتظر من بود و می‌خواست من را به خانه اش ببرد تا نیمه شب منتظر مانده بود و فرار کردم و پیش شما آمدم. 🌿 روز بعد یک برخورد جدی با آن جوان هرزه کردم و حسابی او را تهدید کردم و دیگه به سمت بچه های مسجد نیامد. ✅مدتی بعد از دوستان من که به دنبال استخدام در سپاه بودند خیلی درگیر مسائل گزینش شدند اما کل زمان پیگیری استخدام من یک هفته هم بیشتر طول نکشید. ⚜همه فکر کردند که من پارتی داشتم اما در آن وادی به من گفتند: زحمتی که برای رضای خدا برای نوجوان کشیدی باعث شد که در کار استخدام کمتر اذیت شوی و کار شما زودتر هماهنگ شود. ♻️ این پاداش دنیایی، پاداش اخروی هم در نامه عمل شما محفوظ است... ادامه دارد... 📌کپی مطالب با ذکر صلوات ازاد وحلال میباشد 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. #داستان_دو_راهی #قسمت_پنجم روی یکی از صندلی های خالی نشستم و منتظر ماندم... مدت زیادی نگذشت که ص
. صبح حدود ساعت هفت بیدار شدم کش و قوسی به بدنم دادم و از روی تخت بلند شدم... انگیزه ی بیشتری داشتم انگار حس می کردم که حالا امروزم با بقیه ی روزهایم فرق دارد... به آشپز خانه رفتم...بعد از شستن دست و صورتم و خوردن کمی صبحانه آماده ی رفتن به شرکت شدم... روز اول کاری من... از طرفی دل دل می کردم که زودتر سر از کار آن دختر چادری در بیاورم! لباس هایم را تنم کردم... مقنعه مشکی ام را سرم کردم و دسته ای از موهایم را بیرون ریختم آرایش ملایمی کردم و از خانه خارج شدم... نیم ساعت مسیر را با تاکسی طی کردم و بعد از نیم ساعت جلوی در شرکت ایستاده بودم نفس عمیقی کشیدم و قدم هایم را به سمت در شرکت برداشتم... داخل شدم به چپ و راستم نگاهی انداختم مسیر را طی کردم تا سر جایم مستقر شوم... بین قدم هایم چشمم خورد به همان دختر چادری... خوب که دقت کردم دیدم که پشت صندوق نشسته است دندان هایم را روی هم فشردم و به راهم ادامه دادم... به قسمت بایگانی رسیدم سلامی کردم و بعد از دست دادن خودم را به بقیه معرفی کردم... آدم های خون گرمی بودند... مشغول کار شدیم... مدتی نگذشت که خستگی را حس کردم... حوصله ام سر رفته بود... الان که آن دختر پشت صندوق یعنی جای من نشسته است مرا آزار می دهد... بعد از چند ساعتی از گذشت کارم بیسکویتم را از داخل کیفم بیرون آوردم. از پشت میز بلند شدم، داخل آینه ی کوچکم نگاهی انداختم و موهایم را بیرون تر ریختم آستین های مانتوم را بالا دادم و رفتم سمت صندوق... کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع⛔️ 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. شرح صوت جلسه نهم #آن_سوی_مرگ به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلیک ک
. شرح صوت جلسه یازدهم به صورت پخش شناور.. 🔴 فقط کافی است بر روی قسمت مورد نظر خود کلیک کنید👇👇 کتاب آن سوی مرگ | جلسه ۱۱ | روشنگری 🎧 حجت الاسلام مصطفی امینی خواه 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا