eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#ای_جوانِ_گناهکارِ_توبه_کار #دوست_داشتنی_ترازتودرجهان_نیست❌ 🔸 رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند « ما من شیئٍ احبّ الی الله من شابّ تائب » 🔹 هیچ کس، نزد خدای بلند مرتبه، دوست داشتنی تر از جوان #توبه کننده نیست. @kanale_behesht
راه #قضا نشدن نماز صبح 💠 از آیت الله #بهجت سوال شد چه کنیم‌ نماز صبح‌مان قضا نشود؟ در پاسخ فرمودند: کسی که باقی نمازهایش را در #اول_وقت بخواند ،خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد! @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
#استغفار_48 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 بند48. اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ تَجَهَّ
💐بسم الله الرحمن الرحيم💐 50- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَوْرَدَنِي الْهَلَكَةَ لَوْ لَا رَحْمَتُكَ وَ أَحَلَّنِي دَارَ الْبَوَارِ لَوْ لَا تَغَمُّدُكَ وَ سَلَكَ بِي سَبِيلَ الْغَيِّ لَوْ لَا رُشْدُكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 50: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که اگر رحمتت شامل نمیشد، مرا به هلاکت انداخته بود، و مرا به دار فنا و نابودی میکشانید؛ و اگر هدایت تو نبود مرا به گمراهی میبرد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!. 🌷بسم الله الرحمن الرحيم🌷 51- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَلْهَانِي عَمَّا هَدَيْتَنِي إِلَيْهِ أَوْ أَمَرْتَنِي بِهِ أَوْ نَهَيْتَنِي عَنْهُ أَوْ دَلَلْتَنِي عَلَيْهِ فِيمَا فِيهِ الْحَظُّ لِبُلُوغِ رِضَاكَ وَ إِيْثَارِ مَحَبَّتِكَ وَ الْقُرْبِ مِنْكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ بند 51: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا غافل کرده از آنچه به سوی آن هدایتم کردی، یا به آن امر نمودی، یا از آن نهی فرمودی، یا راهنمایی کردی به سوی آنچه که در آن توفیق رسیدن به خشنودیت، یا برگزیدن محبت و قربت میباشد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!. @kanale_behesht
📥داستان شهید ابراهیم هادی ‌ ✨ شروع جنگ مطالعه کنیم🔻🔻🔻
نردبان بهشت
📥داستان شهید ابراهیم هادی ‌ ✨ شروع جنگ مطالعه کنیم🔻🔻🔻
👈👈قسمت بیست و هفتم 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🗣راوی: تقی مسگرها صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. ابراهيم و برادرش را ديدم. مشغول اثاث كشي بودند. سلام كردم وگفتم: امروز عصر قاســم با يك ماشــين تــداركات ميره كردستان ما هم همراهش هستيم. با تعجب پرســيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشــه. جواب داد: باشه اگر شد من هم مي يام. ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه ميكردند. ســاعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشــكري با يك جيپ آهو، پر از وسایل تدارکاتی آمد . علی خرمدل هم بود ؛ من هم سوار شدم موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاث كشي نداشتيد؟! گفت: اثاث ها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم.روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با ســختي بســيار و عبــور ازچندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب. هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باوركند. مردم دسته دسته از شهر فرار ميكردند.از داخل شهر صداي انفجار گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد. مانــده بوديم چه كنيم. در ورودي شــهر از يك گردنه رد شــديم. از دور بچه هاي ســپاه را ديديم كه دســت تكان ميدادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره ميكنند كه سريعتر بياييد! يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد. از پشت تپه تانك هاي عراقي كاملاً پيدا بود. مرتب شليك ميكردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت. از گردنه رد شديم. يكي از بچه هاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟ من مرتب اشاره ميكردم كه نياييد، اما شما گاز ميداديد! قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟! آن رزمنده هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچه هاست. امروز صبح عراقي ها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند. حركــت كرديم و رفتيم داخل شــهر، در يك جاي امن ماشــين را پارك كرديم. قاسم، همان جا دو ركعت نماز خواند! ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرســيد: قاســم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي باآرامش گفت: تو كردســتان هميشــه از خدا ميخواســتم كه وقتي با دشــمنان اسلام و انقلاب ميجنگم اسير يا معلول نشــم. اما اين دفعه از خدا خواستم كه شهادت رو نصيبم كنه! ديگه تحمل دنيا رو ندارم! ابراهيــم خيلي دقيق به حرف هاي او گــوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را ميشناخت. خيلي خوشحال شد. بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد وگفت: دو گردان سرباز آن طرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر. با هم رفتيم. آنجا پر از ســرباز بود. همه مســلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلاً آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند. 👇
💕💕 قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند. رده و غيرت داره و نميخواد دست اين آخر صحبت ها هم گفتند: هر كي مَرده و غیرت داره و نمیخواد دست بعثي ها به ناموسش برسه با ما بياد. سخنان آنها باعث شد كه تقريباً همه سربازها حركت كردند. قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 106 هم داريم. قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپ ها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند.با شــليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشــت مواضع مستقر شدند. بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند. غروب روز دوم جنگ بود. قاســم خانه اي را به عنوان مقر انتخاب كرد كه به ســنگر سربازها نزديكتر باشد. بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاي توسل بخوانيم.شب چهارشنبه بود. من راه افتادم و قاسم مشغول نمازمغرب شد. هنوز زياد دور نشــده بودم كه يك گلوله خمپاره جلوي درب همان خانه منفجر شــد. گفتم: خدا رو شكر قاسم رفت تو اتاق. اما با اين حال برگشتم. ابراهيم هم كه صداي انفجار را شنيده بود سريع به طرف ما آمد.وارد اتاق شديم. چيزي كه ميديديم باورمان نميشد. يك تركش به اندازه دانه عدس از پنجره رد شده و به سينه قاسم خورده بود. قاسم در حال نماز به آرزويش رسيد! محمد بروجردي با شــنيدن اين خبر خيلي ناراحت شد. آن شب كنار پيكر قاسم، دعاي توسل را خوانديم. فردا جنازه قاسم را به سمت تهران راهي كرديم.روز بعد رفتيم مقر فرماندهي. به ما گفتند: شما چند نفر مسئول انبار مهمات باشيد. بعد يك مدرسه را كه تقريباً پر از مهمات بود به ما تحويل دادند. يك روز آنجا بوديم و چون امنيت نداشت، مهمات را از شهر خارج كردند. ابراهيم به شوخي ميگفت:بچه ها اينجا زياد ياد خدا باشيد، چون اگه خمپاره بیاد، هيچي از ما نميمونه! وقتي انبار مهمات تخليه شد، به سمت خط مقدم درگيري رفتيم. سنگرها در غرب سرپل ذهاب تشكيل شده بود. چنــد تن از فرماندهان دوره ديده نظير اصغر وصالي و علي قرباني مســئول نيروهاي رزمنده شده بودند. آنها در منطقه پاوه گروه چريكي به نام دســتمال ســرخ ها داشتند. حالا با همان نيروها به سرپل آمده بودند.داخل شــهر گشتي زديم. چند نفر از رفقا را پيدا كرديم. محمد شاهرودي، مجيد فريدوند و... با هم رفتيم به سمت محل درگيري با نيروهاي عراقي. در سنگر بالای تپه، فرمانده نيروها به ما گفت: تپه مقابل محل درگيري ما با نیروهاي عراقي است. از تپه هاي بعدي هم عراقي ها قرار دارند. چند دقيقه بعد، از دور يك سرباز عراقي ديده شد. همه رزمنده ها شروع به شليك كردند. ابراهيم داد زد: چيكار ميكنيد! شما كه گلوله ها رو تموم كرديد! بچه ها همه ساكت شدند. ابراهيم كه مدتي در كردستان بود و آموزش هاي نظامي را به خوبي فرا گرفته بود گفت: صبر كنيد دشمن خوب به شما نزديك بشه، بعد شليك كنيد. در همين حين عراقي ها از پايين تپه، شــروع به شــليك كردند. گلوله هاي آرپيجي و خمپاره مرتب به سمت ما شليك ميشد. بعدهم به سوي سنگرهاي ما حركت كردند. رزمنده هايي كه براي اولين بار اسلحه به دست ميگرفتند با ديدن اين صحنه به سمت سنگرهاي عقب دويدند.خيلي ترسيده بوديم. فرمانده داد زد: صبركنيد. نترسيد! لحظاتي بعد صداي شــليك عراقي ها كمتر شــد. نگاهي به بيرون ســنگر انداختم. عراقي ها خوب به سنگرهاي ما نزديك شده بودند. يكدفعه ابراهيم به همراه چند نفر از دوستان به سمت عراقي ها حمله كردند! آنها در حالي كه از سنگر بيرون ميدويدند فرياد زدند: الله اكبر شايد چند دقيقه اي نگذشت كه چندين عراقي كشته و مجروح شدند. يازده نفر از عراقي ها توســط ابراهيم و دوستانش به اسارت درآمدند . بقيه هم فرار كردند.ابراهيم ســريع آنها را به طرف داخل شهر حركت داد. تمام بچه ها از اين حركــت ابراهيم روحيه گرفتند. چند نفر مرتب از اســرا عكس مي انداختند. بعضي ها هم با ابراهيم عكس يادگاري ميگرفتند! ســاعتي بعد وارد شهر سرپل شديم. آنجا بود كه خبر دادند: چون راه بسته بوده، پيكر قاسم هنوز در پادگان مانده. ما هم حركت كرديم و در روز پنجم جنگ به همراه پيكر قاسم و با اتومبيل خودش به تهران آمديم. در تهران تشــييع جنازه باشكوهي برگزار شد و اولين شهيد دفاع مقدس در محل، تشييع شد.جمعیت بسیار زیادی هم آمده بود علی خرمدل فریاد میزد فرمانده شهيدم راهت ادامه دارد. ♻️ .‌.‌. @kanale_behesht 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - دلتنگم آه ای سامرا - میثم مطیعی.mp3
3.63M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع) 🌴دلتنگم آه ای سامرا 🌴دلتنگ آن صحن و سرا 🎧با نوای: میثم مطیعی @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آشنای غریب: شیخِ طوسی در الغیبة نقل کرده چنان زهر به بدنِ امامِ عسکری اثر کرد 28 بهار فقط از عمرش گذشته بود ... براش ظرفِ آب آوردن آقایِ ما تشنه شد ظرف رو بلند کرد روایت میگه انقد دستاش میلرزید ... این ظرف مرتب به دندان هاش اصابت میکرد ... ظرف رو رویِ زمین گذاشت خادم رو صدا زد درون حجره بیا ، مهدیِ من مشغولِ نمازِ سر به سجده گذاشته صداش بزن ... میگه وارد حجره شدم آقا پدرتون حالشون خوب نیست مهدیِ فاطمه آمد ... امامِ عسکری فرمود ای آقای خاندانِ من به پدرت آب بده ...ظرف رو بلند کرد به لب هایِ بابا آب گذاشت ... امایه آقایِ دیگه هم می شناسم به لبهایِ مبارکش آب نرسید ..ظرفِ آب به دندان هایِ مبارکش نخورد ... اما اون نامرد چوبِ خیزران رو بلند کرد ... به لبُ دندانِ پسرِ زهرا میزد .. یه وقت زینب صدا زد : .... یا یَزید لا تَشَل ، مُنتَحیاً علی ثَنایا ابی عَبدالله علیه السّلام روضه م تمام آری این امام با جیگر پاره پاره با لب تشنه اما لب تشنه از دنیا نرفت ... آب رو به لبان مبارکش رسوندند ... اما خود امام عسکری هم اون لحظه هایِ آخر ، هی گریه برا جد غریبش حسین می کرد ، آی حسین ……..
مداحی آنلاین - زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان - بنی فاطمه.mp3
3.84M
#روضه 🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع) 🌴زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان 🌴لرزه افکنده ز پا تا به سرم مهدی جان 🎧با نوای: #بنی_فاطمه @kanale_behesht
🍃🌺 صلوات خاصه حضرت امام حسن عسکري عليه السلام 🔷 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد ٍ، الْبَرِّ التَّقِىِّ الصَّادِقِ الْوَفِىِ‏ النُّورِ الْمُضيئ ِ، خازِنِ عِلْمِك َ، و َالْمُذَكِّرِ بِتَوْحيدِكَ وَ وَلِىِّ اَمْرِكَ ، و َخَلَفِ اَئِمَّةِ الدّينِ الْهُداةِ الرَّاشِدين َ، 🔶 و َالْحُجَّةِ عَلى‏ اَهْلِ الدُّنْيا فَصَلِّ عَلَيْهِ يا رَبِّ اَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلى‏ اَحَدٍ مِنْ اَصْفِيآئِكَ ، وَ حُجَجِكَ وَ اَوْلادِ رُسُلِكَ يا اِلهَ الْعالَمين َ. °°°•••°°°¤🍃🥀🍃¤°°°•••°°°
سال دويست و شصت وفات حضرت امام حسن عسكري ( عليه السلام ) واقع شده و حضرت صاحب الأمر صلوات الله عليه به منصب جليل امامت فايز گرديده مناسب است آن دو بزرگوار را در اين روز زيارت كردن @kanale_behesht ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
کتاب امام حسن عسکری علیه‌السلام را چقدر می‌شناسیم؟.pdf
1.3M
﷽ ☄ کتاب زیبای « علیه‌السلام را چقدر می‌شناسیم؟» ☄ 🍒مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🍒
لینک گروه نماز و روزه قضا http://eitaa.com/joinchat/702939153Cabcbdeeefd ورود آقایان ممنوع 🚫
#ثانیه_ثانیه_هات_داره_خرج_میشه #خدانکنه_خرج_غیرخدابشه #شیخ_رجبعلی_خياط 🍃جوانے را در برزخ ديدم ڪہ مےگفٺ: نمےدانيد در اينجا چہ خبر اسٺ هنگامے ڪہ بہ برزخ بيائيد خواهيد فهميد هر نَفَسے ڪہ بہ غير ياد خدا ڪشيده ايد بہ ضرر شما تمام شده اسٺ. @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدایی که دستگیره نه مچ گیر
🎉روز عيد بزرگ و روز عيد بَقْر است و از براي آن شرح بزرگي است كه در جاي خود ذكر شده و روايتي نقل شده كه هر كه در اين روز چيزي انفاق كند گناهانش آمرزيده شود و گفته اند كه مستحبّ است در اين روز اطعام برادران مؤمن و خوشنود گردانيدن ايشان و توسعه دادن در نفقه و پوشيدن جامه هاي نو و شكر و عبادت حق تعالي كردن و اين روز ، روز برطرف شدن غمها است و روز بسيار شريفي است و چون روز هشتم ماه وفات امام حسن عسكري ( عليه السلام ) بوده اين روز ، روز اوّل امامت حضرت صاحب الزّمان اَرْواح الْعالَمينَ فِداهُ و سَبَب مزيد شرافتش خواهد بود . @kanale_behesht ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
44.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 📿 سخنرانی #زیبا درباره فلسفه و حکمت غیبت #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 📿 #استاد_طائب 🌸مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🌸
مداحی آنلاین - بی تو هوای زمونه سرده - بنی فاطمه.mp3
2.88M
🌸 #آغاز_ولایت_امام_زمان (عج) 🌤بی تو هوای زمونه سرده 🌤باغ آرزوها زرده با نوای: #بنی_فاطمه @kanale_behesht ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مداحی آنلاین - افضل الاعمال دنیا دعا برای ظهوره.mp3
3.22M
🌸 #آغاز_ولایت_امام_زمان (عج) 🎉افضل الاعمال دنیا 🎉دعا برای ظهوره 😍 #نماهنگ @kanale_behesht ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مداحی آنلاین - من انتظار می کشم - میرداماد.mp3
3.22M
🌸 (عج) ☀️من انتظار می کشم ☀️فراق یار می کشم با صدای: @kanale_behesht ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈