الهم عجل لولیک الفرج:
دعای_فرج
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ
🦋الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
🦋اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
🦋السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
🦋الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
🦋یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ
🦋مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین.
قرار عاشقی
هر شب ساعت ۲۲
❄️ #دعای_غریق
« یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دینک 》
#امام_زمان_عج
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
@kanalemahdavi
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
حیدر بادنور
کنفرانس بصیرتی ۱۴۰۲/۱۰/۲۰
حاج مهدی اسلامی
موضوع:
#انتخابات_مهم
در پازل #دشمن بازی نکنیم..
با دشمن مخرج مشترک پیدا نکنید
#دشمن_شناس_#زمان_شناس_باشیم
بسمالله الرحمن الرحیم
و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
سلام علیکم جمیعا
داریم به حساسترین زمان جنگ سایبری و نرم قبل از ظهور نزدیک میشیم
افکار عمومی ما به شدت زیر بمباران انواع و اقسام شبهات قرار گرفته
جوری که خیلی ها واقعا بلاتکلیف میمونند
از یک طرف شبهات رو میشنون و تو دلشون خالی میشه
از یک طرف هم مطالب امیدوار کننده ما رو میخونند و آروم میشن
من میخوام بگم رفقا
قطعا ما تو مدیریت کشور یک کم و کاستی هایی داریم ، توی این اصلا شکی نیست
و برای درست شدنش باید همه کار بکنیم
اما میبینیم که دشمن الان شده دلسوز ما
دشمنی که در طول تاریخ ما همواره با ما دشمن بوده ، چه در دوران بعد از انقلاب و چه در دوران قبل از انقلاب این دشمنی بوده
بیایید با هم یه کم فکر کنیم
آیا این دشمن از روی دلسوزی داره این همه نقاط ضعف ما رو بزرگ جلوه میده؟
آیا این دشمن خیر و صلاح ما رو میخواد که این همه شبهه داره تو فضای مجازی منتشر میکنه؟
آیا راه رضای خدا داره هر روز با انواع و اقسام خبرهای کذب و اشتباه مردم ما رو نسبت به آینده ناامید میکنه؟
قطعا خیر
حالا برگردیم به صحبتهای حضرت آقا که عاقلانه فرمودند با دشمن مخرج مشترک پیدا نکنید
یه عده هستند وقتی نقطه ضعف یا اشتباهی در ما میبینند اون رو جوری گوشزد میکنند که موجب پیشرفت ما میشه
اما الان دشمن پیشرفت ما رو میخواد؟
اگر پیشرفت ما رو میخواست این همه دانشمندان علمی ما رو ترور میکرد؟
حالا دشمن راضی به شرکت ما در انتخابات هست یا نه؟
پس اونهایی که با بزرگ نشون دادن ضعفهای کشور سعی در ناامید کردن مردم از آینده دارن چرا با دشمن مخرج مشترک گرفته اند
بازم میگم مسئولین ما نتونستن تا الان اون چیزی که مردم میخوان رو اجرا کنند و مردم رو راضی نگه دارند
اگر گروهی رو فرستادیم مجلس و اونها به اسم انقلابی گری نتونستن به برخی قولهاشون عمل کنند نباید ناامید بشیم
باید درس بگیریم
باید بیشتر تحقیق کنیم تا افراد بهتری رو جایگزین قبلی ها کنیم
نه اینکه قهر کتیم
یه عده رو میبینیم که میگن چون ما ازشون دفاع کردیم و اونها بد قولی کردن و مایی که ازشون حمایت کردیم ، پیش مردم خراب شدیم و داریم مسخره میشیم ، پس من دیگه نه رأی میدم و نه کسی رو تشویق میکنم که رأی بده
حالا سوال
دشمن از این امر خوشحال میشه یا ناراحت؟
آیا این خواست دشمن هست یا نه؟
یهو میبینیم که اینجوری با دشمن هم مخرج میشیم
قطعا اون آدم مسئول بی لیاقتی که با وعده دروغ از ما رأی گرفته ، سر صندوق رأی باید از مردم سیلی بخوره و کنار گذاشته بشه
بنده نظرم با اون عده ای که میگن چون سری قبل ما حمایت کردیم و الان داریم فحش میخوریم و دیگه کاری با انتخابات نداریم ، فرق میکنه
من میگم تازه باید انگیزه مون رو بیشتر کنیم و بگردیم افراد بهتری رو انتخاب کنیم و امور کشور رو به دستشون بسپریم
امر ولی بر اینه که باید بیاییم پای صندوق تا دشمن رو ناامید کنیم
خیلی خیلی دوست دارم در مورد ظهور و نزدیکی اون صحبت کنم ولی برخی بهم میگن لطفا فقط مسائل داخلی رو بگو
بنده هم اطاعت امر میکنم
ما داریم به لحظات بسیار حساسی میرسیم
شاید اگر قواعد ظهور رو متوجه میشدید میفهمیدید که در کجای تاریخ ایستادیم
شک نکنید نور بر تاریکی پیروز خواهد شد
اونهم به زودی
و شما عزیزان هم ان شاالله اون روز رو به چشم خواهید دید
همگی در پناه حق
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
حاج مهدی اسلامی
مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی وکانال آنتی فتنه
سلام علیکم دوستان😊
فدایی حضرت زینب سلام الله شهید جاویدالاثر مدافع حرم عباس آسمیه هستم، سپاسگزارم از دعوتتون
درتاریخ ۸ تیرماه سال ۱۳۶۸ در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشدم
۲ تا داداش بودیم ،من و داداش علیرضامن فرزند دوم خانواده بودم
شهید ۲۶ ساله بودم و مجرد از نخبگان برتر رشتهی هوا و فضا شهرستان فردیس در استان البرز بودم که از دانشگاه آزاد اسلامی قزوین فارغ التحصیل شدم🖐
دستمال کوچیک جیبی داشتم که تو همه مراسم عزاداری ائمه ،گریه هامو با اون پاک میکردم و میگفتم که این اشکها و این دستمال روز قیامت برام شهادت میدن ارادت خاصی به اربابم امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام داشتم .
تاکید بسیار زیادی بر خوندن زیارت عاشورا با ذکر صد لعن وسلام داشتم.
میگفتم امکان نداره شما با اخلاص کامل زیارت عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه
توصیه هایی داشتم به این مضمون که باید عاشق اهل بیت(علیهم السلام)باشیم. چرا که این بزرگواران هم دراین دنیا وهم در اخرت دستگیر ماهستند به ولایت فقیه هم تاکیدخیلی زیادی داشتم میگفتم اول باید هر کسی ولایت را از تبعیت پدرومادر وبزرگتر ها و مسئولانش تمرین کند وکم کم که پخته تر شد تبعیت از ولایت فقیه را انتخاب کند.
خیلی اهل هیئت و مسجد بودم و از هر فرصتی برای حضور در مجالس اهل بیت استفاده می کردم،می گفتم زنده بودن من ماه محرم و صفره. بیشتر اوقات صبح ها به یاد امام حسین(ع) روضه می خواندم و بر سینه می زدم به گونه ای که مادرم می گفتن عباس جان قلبت پاره می شه اینقدر بر سینه میزنی. در جواب لبخند می زدم و می گفتم آن کس که برای او سینه می زنم خودش محافظ من خواهد بود
تواضع و مهربانی عجیبی داشتم در محل کارم، هوافضای سپاه، مسئول ارزشیابی شایستگی پاسدارها بودم. با کلی سرباز سر و کار داشتم، اما همیشه در برخورد با زیردستانم یک دست روی سینه داشتم و با تواضع و مهربانی برخورد میکردم. آقای ابوالفضل محمدی یکی از سربازانم بعد از شهادتم با همشهری مصاحبه و از حسن اخلاقم تعریف کرده بودند
حتی مادرم بهم میگفت: عباس جان تو چرا اینقدر دست به سینهای. پاسخ میدادم: نوکر امام حسین(ع) باید دست به سینه باشد. اعتقاد داشتم اگر میخواهیم اسلام را تبلیغ کنیم باید از راه قلبها وارد شویم.
در طول ماه شاید 20 روزش را روزه میگرفتم و غذایی که محل کارم بهم میدادند، به خانوادههای مستمند میدادم
راوی مادر شهید:
۲ سال بود که وارد سپاه شده بود. مدتی به عنوان تیرانداز نمونه انتخاب شده بود. وقتی اعتراض مرا از خطرناک بودن کارش می شنید می گفت مادر جان غصه مرا نخور، من به عشق کسی می روم که اگر تیر بخورم می دانم خودش برای بردن من خواهد آمد. می گفت مادر اگر روزی نبودم ۱۳ روز روزه قضا برای من بگیر خمس مالش را پرداخت کرده بود. قبل از اعزام به سوریه خیلی روی خودش کار کرد و برای عروج و آسمانی شدن کاملا آماده شده بود.
بعد از شهادت عباس یکی از دست نوشته های او را دیدم. این دست نوشته مربوط به زمانی بود که به کربلا می رفت و در آن با کلمات و واژه هایی زیبا خداند را قسم داده بود تا شهادت نصیبش شود. او از خدا خواسته بود اگر لیاقت شهادت هم نداشت مرگش را در روضه های امام حسین(ع) قرار دهد
راوی برادر شهید:
عباس ،داوطلبانه رفت و خیلی هم تلاش کرد که اعزامش کنند. برادرم یک دورهای با شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده و شهید سجاد عفتی جلساتی داشت. از این دو شهید بزرگوار خیلی تأثیر گرفته بود. از سال 93 تصمیم جدی گرفت که مدافع حرم شود. حتی میتوانم بگویم که عاشق رفتن شده بود. میگفت باید دشمن را در همان جایی که سر بلند کرده خفه کنیم.منتها محل کارش به او اجازه اعزام نمیدادند. به سال 94 که رسیدیم دیگر تاب ماندن نداشت. اردیبهشت همان سال تقاضای استعفا داده بود که نپذیرفته بودند.
سالی چهار، پنج بار مشهد میرفت و یک یا دو بار هم به کربلا مشرف میشد. اگر یک سال به کربلا نمیرفت انگار چیزی گم کرده باشد، تمام سال پکر بود. به هرحال وقتی از پیادهروی اربعین 94 برگشت، پدرمان پرسید آنجا دعا کردی که خدا یک دختر خوب نصیبت کن
و فرماندهاش نامه عدمنیازش را امضا کرد و توانست مجوز اعزام بگیرد. از قبل آموزشهای لازم را گذرانده بود. از طرفی خودش هم ورزش میکرد. با ما باستانی کار میکرد. در تکواندو و دوی سرعت هم که قهرمانی داشت. والیبالیست خوبی هم بود. بعدها فهمیدم که در آموزشهایش دورههای دراگانت (قناسه جدید) و توپ 23 را تخصصی گذرانده است
داداش عباس 15 دی ماه 94 از خانه رفت و 16 دی به سوریه پرواز کرده بودند. تنها پنج روز بعد طبق پیشبینیهایش در روز 21 دی ماه به شهادت رسیدعباس قبل از اعزامش گفته بود که من بروم خیلی زود شهید میشوم. مادرم که این حرف را شنید به او گفت چرا شهید شوی. برو بجنگ و برگرد. اما عباس گفت در سوریه چیزی جز شهادت در انتظارش نیست.
روز بعد رفت و نهایتا پنج روز بعد از اعزامش در خانطومان به همراه شهدایی مثل عباس آبیاری، میثم نظری، مهدی حیدری، مصطفی چگینی، مجید قربانخانی، محمد آژند و. . . به شهادت رسیدند. مقاومت آنها باعث شده بود تا خیلی از نیروها اسیر یا کشته نشوند. برادرم جزو 15 نفری بود که روی یک تپه مقاومت میکردند و از میان آنها 13 نفر شهید و دو نفر مجروح شدند. پیکرشان هنوز بازنگشته است.
خب دوستان بزرگوارم 😊
سرانجام من هم درتاریخ ۲۱ دی ماه سال ۱۳۹۴ درشهر حلب سوریه به آرزوم رسیده وبه شهادت رسیدم
راستی اسم جهادیم در سوریه،،زهیر،،،بودم
پیکری نداشتم که سر مزارم دعوتتون کنم این هم سنگ یادبودم هست ، گلزار شهدای شهرستان کرج،آستان امام زاده محمد
شهدا رو یاد کنید ماهم هواتونوداریم و شفاعت تون می کنیم ✋
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم
و علی الخصوص
☘شهید عباس آسمیه ☘
🌷 صلوات بر محمد و آل محمد🌷
🌼 التماس دعای فرج و شهادت 🌼
تکاوران جنگ نرم
قرارگاه عملیاتی لشکر ۱۰سید الشهدا
❄️خدایـا!
مرا قلبی متواضع عطاکن
که در سرما و گرما،
در لذت و درد،
در بیماری و تندرستی
و در زمستان و بهار
شاد باقی بمانم
و مرا یاری کن
تا همه چیز را به
آغوش پر مهرتو بسپارم.
شبتون بخیر ❄️
#بیرق_شیعہ_چادر_خاڪے_توست_یا_زهرا
#امام_زمان_عج
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
@kanalemahdavi
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯