eitaa logo
کانال مهدوی
5.1هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
49 فایل
『﷽』 کانال مهدویت ۳۱۳ تا ظهور موضوع کانال : مهدویت شامل آخرالزمان (سخنرانی ،کلیپ ، عکس نوشته، مطلب ،حدیث)حجاب ، شهدا ، رهبری ، مدافعان حرم و سیاسی مهدوی .. اللهم عجل لولیک الفرج 💫 «« یکنفر مانده از این قوم که برمی‌گردد @Yamahdi1392i ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️پست ویژه ۱ امروز کانال منتظران ظهور ❣ حضور امام زمان(عج) در مجلسی که یک نوجوان داشت از فضائل او میگفت...😔 🌹 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
🏴 سبک زندگی حسینی(۱۰) 💠 شاخصه‌های‌تربیتی‌امام‌حسین(ع) 0⃣1⃣ الگوبرای تمام‌عصرها 🔆 یکی از زوایای مکتب‌ تربیتی ابی‌عبدالله‌الحسین(ع) زاویه تربیتی است که می‌تواند برد وسیعی برای تمام عصرها داشته باشد؛ وجود مبارک اهل‌بیت(ع) فقط تعلق به زمان خودشان ندارند بلکه متعلق به همه تاریخ و زمان‌ها هستند؛ لذا اگر از مکتب تربیتی آنها هوشمندانه استفاده شود در همه دوره‌ها می‌توان در اوج قرار گرفت. 📝 «استاد تراشیون» 🚨 ادامه دارد ... #🌟امام_زمان ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅داستان شیعه تاجر هندی و تعطیل شدن روضه امام حسین 🔰 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
قرب به اهل بیت ۲۰.mp3
16.01M
چرا اینقدر بلا میاد سر من؟ چرا فقط من ؟ مجموعه (علیهم‌االسلام) ۲۰ | ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1324272638.mp3
3.16M
زیارت‌امین‌الله۩ 🎙علی‌فانی ❤️ ╭─┅🍃🌸🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 این هم باز کردن قرآن کریم توسط شهید رئیسی عزیز هنگام ورود و تحویل دفتر ریاست جمهوری 🔴 به چهره ی این شهید عزیز و اظهار خرسندی و رضایت از آیه ای که آمده دقت بفرمائید. ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💪🏻 دلم میخواد شخصیت بچه‌م قوی بار بیاد ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
گریه امام زمان برای اسارت حضرت زینب (س).mp3
1.67M
🏴 گریه امام زمان (عج) برای اسارت حضرت زینب (س) ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
61f7c972a4367ee9e0c9bc5f_636854249281497925.mp3
9.13M
شهریارم سن آقا دارم وندارم سن آقا ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋🌺🕋🌺🕋🌺 سلام علیکم بحمدالله محضر یکی از اولیا الهی رسیدیم دو سفارش فرمودند: یکی اینکه به مؤمنین بگویید امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنند و رها نکنند. جامعه مملو از آلودگی شده است 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 میفرمود : از جناب (کمال جنی) رهبر شیعیان جن و فرزند جناب زعفر جنی رحمه الله علیه شنیدم که ایشان شکوه کردند که چرا شیعیان ناس برای امر فرج دعا نمی‌کنند چون دعا شما (ناس) تاثیرش در فرج بیشتر از دعای ما اجنه می باشد 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 جناب کمال فرموده بود ،اما ما بسیار بیشتر از شما غربت و رنج و اندوه امام عصر علیه السلام را احساس می‌کنیم و حضرت علیه السلام واقعا در عسر و حرج هستند 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 و توصیه دوم این مرد خدا ،خواندن کتاب بسیار بسیار مهم 《 الغارات 》 بود فرموند در این زمانه پر از بلوا و فریب و مکر خواندن این کتاب بسیار ضروری است 🌴 گوهر معرفت🌴
🔴توجه بفرمایید 👇👇👇 کتاب الغارات جمع‌بندی نهایی و رازگشایی از تمام اسرار تاریخ صدر اسلام، در نیمهٔ دوم حکومت امام علی (علیه السلام ) است؛ 🕋🌺🕋🌺🕋🌺🕋 زمانی که دیگر کسی از فرمان امیرالمؤمنین (علیه السلام ) اطاعت نمی‌کرد و غارت‌های متعدد در مناطق مختلف مملکت اسلامی توسط سربازان شوم معاویه، امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام ) را به ستوه آورده بود. 🕋🌺🕋🌺🕋 این دوران که دو سال منتهی به شهادت امام علی (علیه السلام ) را تشکیل می‌دهد، به دوران غارات مشهور شده است که نه تنها اسرار گذشتهٔ تاریخ اسلام را در خود دارد، بلکه رازهای سر به مهر حوادث پس از شهادت امام علی (علیه السلام) تا امروز را برملا کرده است؛ 🕋🌺🕋🌺🌺🌺🕋 به گونه‌ای که اگر ما بخواهیم مقدمه‌ساز ظهور باشیم، باید بتوانیم از مشکلاتی که امت اسلام در دوران غارات به آن مبتلا بوده‌اند به سلامت عبور کنیم. 🕋🌺🕋🌺🕋🌺 🌴گوهر معرفت 🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 یادمان نرود که مهمترین، بالاترین و باارزشترین عمل در این شب ،خواندن دعای فرج و توجه به حضرت بقیه الله الاعظم می باشد 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ  وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ . ♦️اگرهمگی یڪدل و یڪصدا برای ظهوردعاڪنیم🌸🍃🌸🍃 قطعاً امرشریف ظهوربه زودی محقق خواهدشد . ╭─┅🍃🖤🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🖤🍃┅─╯
📚 📖 1⃣8⃣ اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمیشد که با اشک چشمانم التماسش میکردم و او از بلایی که میترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروخته تر میشد. می دیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمی کند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم: »دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!« و می دانست موبایلش دست عدنان مانده که خون غیرت در نگاهش پاشید، نفس هایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیده ام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم : »قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!« ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل امیرالمؤمنین (ع) داشتم که میان گریه زمزمه کردم : »مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (ع) امانت سپردی؟ به خدا فقط یه قدم مونده بود...« از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم میکرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید : »زخمی بود، داعشی ها داشتن فرار می کردن و نمی خواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!« و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکم تر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد: »دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست امیرالمؤمنین (ع) بودی و میدونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!« و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد : »حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفاتشون شناسایی نشه!« و من میخواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که عاشقانه نجوا کردم : »عباس برامون یه نارنجک آورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمی ذاشتم دستش بهم برسه...« که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد: »هیچی نگو نرجس!« می دیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لاله های دلتنگی را در نگاهش می دیدم و فرصت عاشقانه مان فراخ نبود که یکی از رزمنده ها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد. رزمنده با تعجب به من نگاه میکرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از فرمانده هان بودند که همه با عجله به سمتشان می رفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند. با پشت دستم اشک هایم را پاک میکردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش میرفت و دیدم یکی از فرمانده ها را در آغوش کشید. مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای نورانی او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم می داد که نقش غم از قلبم رفت. پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیه ای دور گردنش و بی دریغ همه رزمندگان را در آغوش می گرفت و می بوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت. ظاهراً دریای آرامش این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد : »معبر اصلی به سمت شهر باز شده!« ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر رد نگاهم را خواند و به عشق سربازی این چنین فرمانده ای سینه سپر کرد : »حاج قاسم بود!« با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم آمرلی در همه روزهای محاصره را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمنده ها مثل پروانه دورش میچرخند و او با همان حالت دلربایش می خندد. حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمنده ها بود و دل او هم پیش حاج قاسم جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد: »عاشق سیدعلی خامنه ای و حاج قاسمم!« سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد : »نرجس! به خدا اگه ایران نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط میکرد!« و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت شیعه را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای داعش خط و نشان کشید : »مگه شیعه مرده باشه که حرف سید علی و مرجعیت روی زمین بمونه و دست داعش به کربال و نجف برسه!« تازه می فهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر مدافعان شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن شهادت سرشان روی بدن سنگینی می کرد و حیدر هنوز از همه غم هایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد: »عباس برات از حاج قاسم چیزی نگفته بود؟« 👇
و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر شهیدم شیشه چشمم را از گریه پُر میکرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد. ردیف ماشینها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم میکرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای شهادت بردم : »چطوری آزاد شدی؟« حسم را باور نمیکرد که به چشمانم خیره شد و پرسید : »برا این گریه میکنی؟« و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را میپوشاندم و همان نغمه ناله های حیدر و پیکر مظلومش کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم : »حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!« و همین جسارت عدنان برایش دردناکتر از اسارت بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد : »اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و تهدیدت می کرد من می شنیدم! به خودم گفت میخوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! به خدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!« و از نزدیک شدن عدنان به ناموسش تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد : »امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!« و فقط امداد امیرالمؤمنین مرا نجات داده و می دیدم قفسه سینه اش از هجوم غیرت می لرزد که دوباره بحث را عوض کردم : »حیدر چجوری اسیر شدی؟« دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشینها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت: »برای شروع عملیات، من و یکی دیگه از بچه ها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون شهید شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، اسیرم کردن و بردن سلیمان بیک.« از تصور درد و غربتی که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت : »یکی از شیخ های سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله می کرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و میخواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.« از اعجازی که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم کریم اهل بیت (ع) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم : »حیدر نذر کردم اسم بچه مون رو حسن بذاریم!« و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید : »نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف میزنی بیشتر تشنه صدات میشم!« دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمیکردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود. مردم همه با پرچم های یاحسین و یا قمر بنی هاشم برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانه مان را به هم نمیزد. بیش از هشتاد روز مقاومت در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشقترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم. پایان... ✍          ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━ لطفا عضو بشید :   ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشن‌از‌پرتوِرویت‌نظری‌نیست‌که‌ نیست منّتِ‌خاکِ‌درت،بربصری‌نیست‌که‌ نیست ناظـرِ روے تو صـاحب‌ نظـراننـد آرے سرِگیسوےتودرهیچ‌سری‌نیست‌ که‌نیست ‌"حافظ شیرازے" 🏝خوش آن صبحی که با یاد شما آغاز می‌گردد خوشبخت آن دلی که لبریز از هوای شماست خرم آن چشمی که اشکبارِ فراق شماست چه سربلندند منتظران امیدوار که عمری در انتظار رویت خورشید، در قلب‌ها بذر مهر شما را کاشته‌اند بیچاره آن که دری غیر از سرای مهر شما را کوبید...🏝 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
AUD-20221007-WA0007.mp3
1.78M
💐عهد و پیمانی روزانه با امام زمان عج با خواندن دعای عهد 🌸 🎙دعای "عهــــد" با نوای استاد فرهمند ╭─┅🍃🖤🍃┅─╮ @kanalemahdavi ╰─┅🍃🖤🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❁﷽❁ ❤️بہ جز سلام بہ شما آن هم اکثرا " از دور 🌸چہ کرده ایم در این عمری از تباهی ها ❤️صلے الله علیڪ یٰا أبٰا عَبْدِاللّٰه (ع) ❤️ 🌹 🌸پرچمت را هر کجا دیدم دویدم یاحسین ❤️زیر این پرچم همیشه خیر دیدم یاحسین 🌸من زمین گیرم ولی تو دستگیرم بوده ای ❤️غیر خوبی از شما چیزی ندیدم یا حسین 🌸 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
51.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اثر_جدید اولین_انتشار 🎼 [نماهنگ سرود سلام بر حسین(ع) ] 😭 ای امید نا امیدا حسین 🥀 آخرین ذکر شهیدا حسین 🌸 زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب 😔 عمو عباس علمت کو عموی خوبم... 🎙 گروه سرود شمیم ظهور 🌹با همکاری کانون و بسیج مسجد امام حسین(علیه السلام) 📊 کیفیت ۴۸۰ #🌟امام_زمان ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لازم نیست کار خاصی در اربعین انجام بدی! همین «حضور در این راهپیمایی» بزرگترین کار برای امام زمانه! ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
امام مهدي از ديدگاه امام حسن مجتبي «امام جواد عليه‌السلام روايت مي کنند که روزي حضرت علي عليه‌السلام در حالي که به دست سلمان تکيه داده بودند وارد مسجد الحرام شدند و امام حسن مجتبي در محضر آن حضرت بود، در آن هنگام مردي نيکو صورت که جامه هاي زيبا بر تن داشت وارد شد و به خدمت اميرمومنان عليه‌السلام عرض ادب و تقديم سلام نمود، سپس گفت: من از محضر شما سه پرسش مي کنم، اگر آنها را پاسخ فرمائيد مي فهمم که اين مردم به شما ستم کردند و حق شما را به ناحق غصب کردند، اميرمومنان فرمود: آنچه مي خواهي بپرس.چون آن مرد سوالاتش را پرسيد، امام عليه‌السلام به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبي رو کرد و فرمود : اي ابومحمد سوالات اين مرد را پاسخ بگو. چون امام حسن مجتبي عليه‌السلام هر سه پرسش را پاسخ گفت، آن مرد به وحدانيت خدا و رسالت رسول اکرم گواهي داد و سپس به امامت اميرمومنان و امام حسن مجتبي و امام حسين سيدالشهداء عليهم السلام گواهي داد و آنگاه امام‌ها را يکي پس از ديگري شمرد و به امامت هر يکي شهادت داد تا به امام حسن عسکري عليه‌السلام رسيد و آنگاه گفت : «و اشهد علي رجل من ولد الحسن لا يکني و لا يسمي حتي يظهر امره، فيملأها عدلا کما ملئت جورا» . «و گواهي مي دهم به امامت فرزند امام حسن -عسکري- که نام و کنيه اش گفته نمي شود تا روزي که ظاهر شود و جهان را پر از عدالت کند، آنچنان که پر از ستم شده است». آنگاه اميرمومنان را توديع کرد و از مسجد خارج شد. اميرمومنان خطاب به امام حسن فرمود : اي ابو محمد برخيز و اين مرد را تعقيب کن. امام حسن مجتبي عليه‌السلام بلند شد و به دنبال آن مرد حرکت کرد، لحظاتي بعد برگشت و عرض کرد: اين مرد تا از مسجد خارج شد اصلا متوجه نشدم که کجا پای نهاد و به کجا رفت‼️ اميرمومنان فرمود: آيا اين مرد را شناختي ⁉️ امام حسن عرض کرد: خدا و پيامبر و اميرمومنان داناترند. اميرمومنان فرمود : او حضرت خضر بود». اصول کافي/ ج1/ ص441طبق روايات فراواني حضرت خضر زنده است و در فرصت‌هاي مناسب در مجلس امامان معصوم عليهم السلام حضور مي يافت و اينک در خدمت حضرت بقية الله روحي و ارواح العالمين له الفداء مي باشد و جزء 30 نفري است که همواره در ملازمت آن حضرت هستند و خداوند به وسيله ي آنها رفع غربت از وجود مقدس حضرت صاحب الزمان در زمان غيبت مي نمايد. غيبت شيخ طوسي/ ص 102 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
76.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️پست ویژه ۱ امروز کانال منتظران ظهور چهار سواران معنی در مکاشفه یوحنا در عهد جدید. در طول تاریخ تمدن، مفهوم آخرالزمان به هر طریقی وجود داشته است. مکاشفه پیش بینی شده، پایان ترسناک جهان که نوید دهنده عصر پاکسازی از طریق ابزارهای هولناک و هرج و مرج خواهد بود، بخشی از هر دین و عقیده اصلی در طول قرن ها بوده است. یکی از جالب ترین پیشگویی ها مربوط به چهار سوار معروف آخرالزمان است که در کتاب مکاشفه کتاب انجیل (عهد جدید) شرح داده شده است. ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جاده ظهور.mp3
9.08M
✔️ چرا مدعی هستید اربعین، جاده‌ی ظهور امام زمان علیه‌السلام است؟ | ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
علت عدم استجابت دعاها.mp3
564.7K
⁉️علت اینکه حوائج ما باتوجه به توسلات انجام شده به امام زمان عجل الله اجابت نمی‌شود چیست ؟ 🎙 ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮ @kanalemahdavi ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯