فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفارش می کنم همگی ببینید وبه عشق آقاجان مهدی فاطمه عج برای دیگران هم بفرستید
رفقا اگه دلتون شکست و اشکی جاری شد برای ظهور مهدی فاطمه سلام الله علیها دعا کنید
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ ۴۵ثانیه ای رو ببینید تا خیالتون راحت باشه
نمیتوانند گزندی به نظام برسانند.
امام خمینی:
مطمئن باشید این انقلاب میماند
اینهائی که علیه این انقلاب کار میکنند
زحمت ما را زیاد میکنند ، چیزی گیرشان نمیاد.
مطمئن باشید که ما پرچم این انقلاب را بدست حضرت ولی عصر(عجل) خواهیم داد
👌
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫 حسینی بودن بدون مهدوی شدن، به درد نمیخوره!
#کلیپ | #استاد_شجاعی
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
#امام_زمان_عج
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
@kanalemahdavi
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
روضه شب دوم محرم.mp3
4.54M
#روضه
🔵 #حجةالاسلام_استادمیرزامحمدی
⚫️ #شب_دوم_محرم
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
ترس های تکراری.mp3
7.99M
❌ ترسی که در روز عاشورا در رها کنندگان امام بود، امروز برای ما هم وجود دارد!
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی #استاد_عالی
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
🕊
جبران نمیشوی
حتی به گریههای سخت 😭😭
کاش همهی این روزا یه خواب بود
بیدار میشدیم و میگفتن حاج آقا رئیسی امروز رفته سفر استانی ....💔
🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️پست ویژه ۳ امروز کانال منتظران ظهور
جهان پس از ظهور
برکات حضور امام زمان(عج)
👤 استاد شجاعی
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
💢 چرا امام مهدى علیه السلام در زمان غیبت کبری نایب خاص ندارد⁉️
🔷در پاسخ این سوال، باید گفت اوّلا، غیبت صغری مقدمه اى براى آغاز غیبت کبری بود و در این دوره، نایبان خاص، وظیفه داشتند تا شیعیان را آماده ى غیبت امام علیه السلام کنند. در همین مدّت غیبت صغری، شیعیان توانستند خود را براى ورود به مرحله ى جدید آماده کنند؛ بنابراین، هدف اصلى از تعیین نواب خاص، تحقق یافته بود و دیگر نیازى به تعیین نایب خاص نبود؛ چون، با آغاز غیبت کبری ـ که هدف از آن، حفظ جان امام، آزمایش مردم، آماده سازى مردم جهان براى قیام امام علیه السلام در آخرالزمان و... بودـ تعیین نایب خاص، با اهداف و فلسفه ى غیبت تعارض پیدا مى کرد.
ثانیاً، در صورت استمرار تعیین نایب خاص، امکان داشت فرصت مناسبى ایجاد شود تا هر کس ادعاى نیابت امام زمان علیه السلام را بکند و صادق و کاذب مشتبه شود و البته این هم امکان نداشت که خود حضرت هر بار ظاهر شود و اوّلا، معجزه اى بیاورد که خود امام است و ثانیاً، براى هر عصرى، کسى را معرّفى کند.[1]
ثالثاً، شاید دلیل عدم تعیین نائب خاص، این بوده که اگر نائب خاص تعیین مى شدند، دشمنان، آنان را آزاد نمى گذاشتند، بلکه آنان را شکنجه و زجر مى دادند.
📚پی نوشت:
[1]. ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 153.
منبع: امام مهدى علیه السلام، رسول رضوى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 یادمان نرود که مهمترین، بالاترین و باارزشترین عمل در این شب ،خواندن دعای فرج و توجه به حضرت بقیه الله الاعظم می باشد
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ .
♦️اگرهمگی یڪدل و یڪصدا
برای ظهوردعاڪنیم🌸🍃🌸🍃
قطعاً امرشریف ظهوربه زودی محقق خواهدشد .
#امام_زمان_عج
╭─┅🍃🖤🍃┅─╮
@kanalemahdavi
╰─┅🍃🖤🍃┅─╯
▪️به حسینی های عالم بگویید:
▪️حسین این زمان مهدی است و اوست تنها و آواره....
▪️حسین زمان را تنها نگذاریم.
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
📚#تنها_میان_داعش
📖 #قسمت_هشتم
8⃣
کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشه های در و پنجره در هم شکست.
من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خرده های شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود. زن عمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میکرد نمیتوانست از پنجره دورشان کند. حلیه از ترس میلرزید، یوسف یک نفس جیغ میکشید و تا خواستم به کمکشان بروم غرش انفجار بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجره های بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد. در تاریکی لحظات نزدیک اذان مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمیدید و تنها گریه های وحشت زده یوسف را میشنیدم. هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست میکشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمیدیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم:
»حالتون خوبه؟«
به گمانم چشمان او هم چیزی نمیدید و با دلواپسی دنبال ما میگشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس میلرزند. پیش از آنکه نور را سمت زن عمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد:
»من خوبم، ببین حلیه چطوره!«
ضجه های یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛
میترسیدم امانت عباس از دستمان رفته باشد که حتی جرأت نمیکردم نور را سمتش بگیرم. عمو پشت سر هم صدایش میکرد و من در شعاع نور دنبالش میگشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بی خبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست. در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که باصورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود. دیگر گریه های یوسف هم بی رمق شده و به نظرم نفسش
بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشت زده به سمتشان دویدم. زن عمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه میرفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زن عمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید. چشمان حلیه بسته و نفس های یوسف به شماره افتاده بود و من نمیدانستم چه کنم. زن عمو میان گریه حضرت زهرا (س) را صدا میزد و با بیقراری یوسف را تکان میداد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بیهوش بود که نفس من برنمیگشت. زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب میترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانه های حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش میکردم تا چشمانش را
باز کند. صدای عمو میلرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری میداد:
»نترس! یه مشت آب بزن به صورتش به حال میاد.«
ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو روضه شد و ناله زن عمو را به »یاحسین« بلند کرد. در میان سرسام مسلسل ها و طوفان توپ خانه ای که بی امان شهر را میکوبید، آوای اذان مغرب در آسمان پیچید و اولین روزه مان را با خاک و خمپاره افطار کردیم. نمیدانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت.
هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بیتاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران میبارد و زیر لب به فدای یوسف میرود.
عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج انفجار دور باشیم، اما آتشبازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپاره ها اضافه شد و تنمان را بیشتر میلرزاند. در این دو هفته محاصره هرازگاهی صدای انفجاری را میشنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بی وقفه تمام شهر را میکوبیدند. بعد از یک روز روزه داری آن هم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم. همین امروز زن عمو با آخرین ذخیره های آرد، نان پخته و افطار و سحریمان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی میکرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود. زن عمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمیدانستم آبی برای افطار دارد یا امشب هم با لب خشک سپری میکند. اصلا با این باران آتشی که از سمت داعشی ها بر سر شهر میپاشید، در خاکریزها چه خبر بود و میترسیدم امشب با خون گلویش روزه را افطار کند! از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس میکردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا این همه وحشت را با عشقم قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد. آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت هم صحبتیام با حیدر بیشتر شود
👇
که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت. حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زنها هر یک گوشه ای کِز کرده و بیصدا گریه میکردیم. در تاریکی خانه ای که از خاک پر شده بود، تعداد راکتها و خمپاره هایی که شهر را میلرزاند از دستمان رفته و نمیدانستیم انفجار بعدی در کوچه است یا روی سر ما! عمو با صدای بلند سوره های کوتاه قرآن را میخواند، زن عمو با هر انفجار صاحب الزمان (عج) را صدا میزد و به جای نغمه مناجات سحر، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک رمضان کردیم. آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پرده های زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خرده های شیشه پوشیده شده بود. چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستون های دود از شهر بالا میرفت. تا ظهر هر لحظه هوا گرمتر میشد و تنور جنگ داغتر و ما نه وسیله ای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش. آتش داعشی ها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! میدانستم سد مدافعان شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمی دانستم داغ شهادت عباس و ندیدن حیدر سختتر است یا مصیبت اسارت! ما زنها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست داعشی ها همه تن و بدنمان میلرزید. اما غیرت عمو اجازه تسلیم شدن نمیداد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رختخوابها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد:
»بیاید برید تو کمد!«
چهارچوب فلزی پنجره های خانه مدام از موج انفجار میلرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم.
آخرین نفر زن عمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد:
»اینجا ترکش های انفجار بهتون نمیخوره!«
اما من میدانستم این کمد آخرین سنگر عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپش های قلب عاشقش را در قفسه سینه ام احساس کردم. من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر میشد؟ عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما دفاع کند. دلواپسی زن عمو هم از دریای دلشوره عمو آب میخورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد:
»بیاید دعای توسل بخونیم!«
در فشار وحشت و حملات بی امان داعشی ها، کلمات دعا یادمان نمی آمد و با هرآنچه به خاطرمان میرسید از اهل بیت (ع) تمنا می کردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه میلرزد. صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفسمان را در سینه حبس کرد. نمیفهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجره های اتاق رفت. حلیه صورت ظریف یوسف را به گونه اش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا میکرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد:
»جنگنده ها شمال شهر رو بمبارون میکنن!«
داعش که هواپیما نداشت و نمیدانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره آمرلی آمده است. هر چه بود پس از 16 ساعت بساط آتشبازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم. تحمل این همه ترس و وحشت، جانمان را گرفته و باز از همه سخت تر گریه های یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش میکرد و من می دیدم برادرزاده ام چطور دست و پا میزند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد. با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمیدانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان میداد و مظلومانه گریه میکرد و خدا به اشک عاشقانه او رحم کرد که عباس از در وارد شد. مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرت زده نگاهش میکرد و من با زبان روزه جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم. ما مثل پروانه دور عباس میچرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل شمع میسوخت. یوسف را به سینه اش چسباند و میدید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد:
»قراره دولت با هلیکوپتر غذا بفرسته!«
و عمو با تعجب پرسید:
»حمله هوایی هم کار دولت بود؟«
عباس همانطور که یوسف را میبویید، با لحنی مردد پاسخ داد:
»نمیدونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح مقاومت کردیم، دیگه تانکهاشون پیدا بود که نزدیک شهر می شدن.«از تصور حمله ای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد:
»نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانکها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچه ها میگفتن ایرانیها بودن، بعضی هام میگفتن کار دولته.«
ادامه دارد...
✍ #ف_ولی_نژاد
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
حیدربادنور
بسم الله الرحمن الرحیم
🌴🌴🌴🌴🌴
نقل قول یکی ازاساتید مهدویت
سلام علیکم.
محضر یکی از اولیای ربانی حفظه الله رسیدیم
بحمدالله
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
یک توصیه فرمودند :
ایشون فرمودند: برای در امان ماندن از شرور شیاطین جن و جلوگیری از القائات آنها و چیره شدنشان بر جسم و روح ،در منزل کمی تربت سیدالشهدا علیه السلام داشته باشید
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
برای از بین نرفتن اثرش ۱۱ مرتبه بر آن سوره ی قدر بخوانید و در پارچه ای تمییز و ترجیحا سبز رنگ قرار بدهید و هرازگاهی با وضو آنرا بو کنید
و حتما بر نماز اول وقت اهتمام کنید
و در منزل قرآن بخوانید
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
هر وقت هم مشکلات زیاد شدن،دعوا و کشمکش در منزل بود و دل اهل منزل از هم دور شد ،یکنفر باصدای بلند مردانه در منزل اذان بگوید
🕋🌺🕋🌺🕋🌺🕋
توجه❗️
هر تربتی مورد هجوم و لمس شیاطین قرار میگیرد
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
سوای اینکه استادی میفرمود: علاوه بر انس و جن که از تربت سیدالشهدا علیه السلام متنفع میشوند، موجودات عوالم موازی هم بخاطر شدت انرژی مثبت این خاک مقدس از آن استراق میکنند
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
باید در بسته باشد تربت
و برآن آیه الکرسی یا قدر خوانده شود
مگر نه اثرش را می ربایند
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
حضرت آقا دارای فرایزدی هستند
بحمدالله رب العالمین
کاش میشد در مورد ایشون خیلی چیزا رو گفت
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
تا بعدا عرض خواهد شد چرا آقا هم خودشان شعر پارسی میگویند و هم تاکید مکرر بر حفظ زبان فارسی و استفاده از واژگان فارسی دارند
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
اگر یادتان باشد قبلا عرض کردیم ایشان همراه دکتر دینانی به دیدار مغ های سیاه جامگان رفتند
بماند تا بعد...
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
خداوند متعال تصمیمات مهمی برای شیعیان گرفته است
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
مراقب ایمانمان باشیم
خطر سقوط بسیار بالاست.
غره نشویم .
🕋🌺🕋🌺🌺🕋
مرجع تقلید ۹۰ ساله با ۸۰ سال نماز شب سقوط میکند
ما که جای خود را داریم
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
توسلاتمان را به قطب عالم ارواحنافداه بیشتر و محکمتر کنیم
پشت سر رهبر معظم انقلاب باشیم
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
استاد ما میفرمود:
هر وقت و هر چه تاریکی بیشتر و غلیظ تر
نور بهتر جلوه میکنه
خدا و یاد خدا و ذکر خدا و توسل به اهل خدا ،نور مطلقه
هیچ ظلمتی بر این نور غلبه ندارد
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
فرمود :
یک وقتی امام خمینی فرمود من از همه خسته ترم!
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
راست میگفت
از بس با شیاطین ظاهری و باطنی جنگیده بود
او میگفت
اما این سید مقام معظم رهبری از آقای خمینی رضوان الله علیه هم خسته تر است و هم تنها تر است و هم دامنه ی نبردش وسیع تر.
🕋🌺🕋🌺🌺
اما چیزی نمیگوید
چون او باید کار را تمام کند
بخاطر اینست که مرتب امید میدهد
🕋🌺🕋🕋🌺
اشکال نداره.
زمین و زمان بهم ریخت
شما فقط چشمتون به رهبری باشه
🕋🌺🕋🌺
ایشون مووید هستن
🕋🌺🕋🌺🕋
دیدید جریان شهادت رئیس جمهور که میتونست به راحتی باعث براندازی بشه رو جمع کرد
🕋🌺🕋🌺
ایشون هدایت میشن
🕋🌺🕋🌺
چند سال پیش دستور رساندن گسترده سلاح به فلسطین رو صادر کرد
🕋🌺🕋🌺🕋🌺
در حالیکه شیطان و اذنابش گمان میکردند اسرائیل تبدیل به سرزمین ثبات و قدرت منطقه شده.
یه گروه شبه نظامی چطور تمام دم و دستگاه شیطان رو بهم ریخت
🌺☘🌺☘
ولی شیطان کوتاه نمیاد
چون مرگ اسرائیل یعنی ظهور
🕋🌺🕋🌺🌺🕋
🌴گوهر معرفت 🌴
والسلام علیکم و رحمةالله وبرکاته
#سلام_امام_زمانم 🖤
🥀امسال هم بدون تو سر زد هِلالِ غم
کِی با رخِ تو دیده به این ماه وا کنیم؟
🥀صاحب عزا بیا که به اذنِ نگاهِ تو...
در سینه باز، خیمه ی ماتم بپا کنیم
السلام علیک یا بقیّة الله
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
AUD-20221007-WA0007.mp3
1.78M
💐عهد و پیمانی روزانه با امام زمان عج با خواندن دعای عهد 🌸
🎙دعای "عهــــد" با نوای استاد فرهمند
#امام_زمان_عج
╭─┅🍃🖤🍃┅─╮
@kanalemahdavi
╰─┅🍃🖤🍃┅─╯
⭕️السَّلام عَلیکَ اَیُّهَاالقائِمُ
سلام بر تو ای مولایی که تمام حق های بر زمین مانده، قیام تو را انتظار میکشند و دلهای غمدیده به امید قیام تو میتپند.
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴قهر #امام_حسین با بی نمازها
🎙استاد مهدی دانشمند
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️پست ویژه ۱ امروز کانال منتظران ظهور
🔴روباه مکار آخرالزمانی کیست⁉️
#استاد_رائفی_پور
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
#سلام_صبح
#خدمت_اربابم♥️🤚
💔و من....
یقین دارم که آخر
روزی....
دوست داشتن تو
عاقبت بخیرم میکند
یا حسین (علیه السلام)
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
#روزتونبابرکت✨
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️دوم محرم است
💚از امروز عباس علی
▪️سقای حرم شده است
💚میگن پیش خدا عزیزه
▪️میگن خدا حرفشو زمین نمیندازه
🏴👇🏴
خدایابه حرمت عباس (ع)حاجت دوستانم را براورده کن
✨آمین✨
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷کل یوم عاشورا کل ارض کربلا🌷
🌷لبیک یا حسین لبیک یا مهدی🌷
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
4_5818764595325568165.mp3
8.1M
#نوحه_شب_دوم
بسیارزیبا وپرسوز
😭😭
فریاد یامحمدا/حسین رسید به کربلا....
کاروانی باسوزوگدازآید/چوآهه آتشینی
کزدل پرغصه بازآید
آی اگر این کاروان هستند حسین
فرزندپیغمبر /خداخدا
اگراین کاروان هستند حسین
فرزندپیغمبر
چرا اورا اجل منزل به منزل
پیشوازآید
اگرچه این سفرباشد خدایی
ولی آیدازآن بوی جدایی
حسین حسین..
غریب کربلا حسین،
حسین ،حسین آقام
غریب کربلا،غریب کربلا...
حسین آقام،شهید سرجدا
حسین،حسین...وای
حسین حسین حسین.......
حسین غریب کربلا حسین
شهیدسرجداحسین حسین حسین
حسین...
#شور
#شب_دوم_محرم
#امام_زمان_عج
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@kanalemahdavi
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯