eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
526 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح شهادت مناجات اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سَیِّدَی شَبابِ اَهل الجَنَّة در هیئت حسینم و در هیئت حسن در خدمت حسینم و در خدمت حسن هم صحبت حسینم و هم صحبت حسن هم رعیت حسینم و هم رعیت حسن دست کرم حسن شد و احسان حسین شد روح و روان حسن شد و جانان حسین شد قبله حسن..، مساحت ایمان حسین شد از ملت حسینم و از ملت حسن در مجلس حسین و حسن روضه خوان خداست آقا: حسین..؛ امام: حسن..؛ ماسوا: گداست اصل بهشت..، سینه‌زنی پای این دوتاست در جنت حسینم و در جنت حسن روح اذان حسین شد و ربنا حسن کشتی حسینِ فاطمه شد..، ناخدا حسن شیرینیِ حسین حسین است یا حسن در "یاحسین" ریخته شد لذت "حسن" پیر نجف حسینیه را تا درست کرد زینب گریست..، ماتم عُظمیٰ درست کرد زهرا غذای هیئتشان را درست کرد نان حسین خورده‌ام از برکت حسن ظرف حسن فرات به جوی حسین بُرد لب‌تشنه را به سمت سبوی حسین بُرد ما را حسن پیاده به سوی حسین بُرد دور حسین پُر شده با زحمت حسن یک روح در میان دو تن بوده از قدیم پائین پای این دو..، وطن بوده از قدیم صحن حسین..، صحن حسن بوده از قدیم پس خاک کربلاست همان تربت حسن آن کوچه..، بی حسین..، حسن را اسیر کرد سیلی‌زدن‌ به‌ فاطمه او را چه پیر کرد در زیر چکمه چادر مادر که گیر کرد آسیب دید بین گذر غیرت حسن یک عمر اشک ریخت..، به گریه وضو گرفت از هر مسیر تنگ که می‌دید..، رو گرفت آن گوشوار را که شکستند..، او گرفت این خاطره‌ست اوج غمِ غربت حسن سیدپوریا_هاشمی بردیا_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح شهادت سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن معرفت رنگ گرفته‌ست از عرفانِ حسن خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن پس بگوئید به ما ساکنِ ایرانِ حسن زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید قدرِ یک لحظه زمین‌گیر نخواهم گردید هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید تا خود حشر منم دست به دامانِ حسن عطر او پخش که شد، باد وصالش را دید حُسن زیباییِ مخلوق، مثالش را دید آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید از همان روزِ نخستین شده خواهانِ حسن روضه خواندیم که این دیده‌ی تر ثبت شود گریه کردیم که این هفتِ صفر ثبت شود نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود بنویسید مرا بی سر و سامانِ حسن رنگِ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی‌‌ست پرچم یَشمیِ خوش‌ نقش و نگارم حسنی‌‌ست نه فقط من..، همه‌ی ایل و تبارم حسنی‌‌ست بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن ذکر پر برکت او تذکره‌ی ما شده است با عنایاتِ حسن، رزق مهیا شده است این شعارِ همه‌ی ما، حسنی‌ها شده است: "تا ابد هرچه کریم است به قربانِ حسن" خاکِ خشکیم که لب‌تشنه‌ی جامی بودیم کوهِ رنجیم که سرگرمِ سلامی بودیم کاش..، ای کاش که ما مردِ جُذامی بودیم می‌نشستیم سرِ سفره‌ی احسانِ حسن من از آن روز که در بند شدم، خوشحالم فقط از دوری معشوق خودم می‌نالم پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن می‌مالم بلکه سهمم بشود تکه‌ای از نانِ حسن عاقبت گَردِ خوشی بر سرِ غم می‌ریزد از دلِ صَحنِ حسن، نوحه و دم می‌ریزد هنرِ فرشچیان پای حرم می‌ریزد حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوانِ حسن روضه‌تر از غم آقای کریمان، غم نیست وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست مادری‌تر ز حسن در همه‌ی عالم نیست تو نگو حضرت صدّیقه..، بگو جانِ حسن! آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است از مصیباتِ حسن، خونِ خدا خون‌جگر است سخت‌تر از غمِ گودال، غمِ آن گذر است گریه‌کُن‌های حسین‌اند پریشانِ حسن کوچه‌ای تنگ برای غم او بانی بود قاتلش آنچه که می‌دانم و میدانی بود بدتر از زهرِ هلاهِل..، زدنِ ثانی بود داغ ناموس گرفته‌ست گریبانِ حسن سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد پیش چشمان پسر، چادر مادر پا خورد تا ابد خشک نشد دیده‌ی گریانِ حسن بردیا_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح شهادت همیشه سفره‌اش وا بود، با ما مهربانی کرد هزاران بار آزردیمش؛ اما مهربانی کرد دلش اندازۀ ریگ بیابان بی‌وفایی دید ولی اندازۀ آغوشِ دریا مهربانی کرد نگاهش شرح نابی بود از «الجار ثمّ الدار» اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد چه خواهد کرد با مهمانِ کویِ خویش آن مردی که با دشنام‌گویِ خویش حتی مهربانی کرد چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصّه و غم را؟ چرا با مهربانی‌های او نامهربانی کرد؟ الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید نبوده یارِ او جز غم، به یارانش بفرمایید دل او می‌گرفت از آن همه زخم‌زبان هرگاه نظر می‌کرد بر انگشترش: اَلعِزَةُ لِله کسی که در پناه شانۀ او کوهسار و دشت کسی که ریزه‌خوار سفرۀ او آفتاب و ماه مگر تاریخ غربت‌زا ! چه رخ داده‌ست در ساباط که سجاده کشیده زیر پای خستۀ او، آه قیامش مستتر گشته‌ست در غم‌نامۀ صلحش و صلحش می‌شناساند به مردم راه را از چاه خجالت می‌کشد حتی زره زیرِ عبای او از آن یارانِ ناهمراه، آن یارانِ ناهمراه الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید نبوده یارِ او جز غم، به یارانش بفرمایید... مدینه کوفه شد، کوفه دوباره از صدا افتاد و اما بعد... یاد خطبه‌های مرتضی افتاد و اما بعد... «این مردم خدایا خسته‌اند از من» و پژواک صدایی مهربان در گوش‌ها افتاد مدینه کوفه شد، کوفی‌تر از آنی که بنویسم خدایا این چه آتش بود در دامان ما افتاد و امّا بعد... تابوت از هجوم تیرها گل داد و باران شد، تو گویی اشک از چشم خدا افتاد الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید نبوده یارِ او جز غم، به یارانش بفرمایید... رضا_یزدانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح آتنا گفتم و دیدم حسنات است حسن اِهدنا گفتم و دیدم که صراط است حسن ربنا گفتم و گفتند مسیرش زهراست و علی است صَلاة و صلوات است حسن حُسنِ او در همه ذراتِ جهان پنهان است بی نهایت‌تر از آفاقِ حیات است حسن چه بخواهند و نخواهند، حسن شرحِ خداست وجهِ تفصیلی اَسماء و صفات است حسن جاری است عشقِ حسن در رگ و در ریشه‌ی ما کوثرِ جاریِ صد رشته قنات است حسن هرچه دشنام به او داد، تبسم می‌دید دید دریاست، همه صبر و ثُبات است حسن نصفی از زندگی‌اش را دو سه باری بخشید در کرامات هم آئینه‌ی ذات است حسن چشمِ گریان به حسن مَحرمِ زهراست به حشر فاطمه گفت: فقط راه نجات است حسن ای صراطُ اللَـهِ ما! نامه‌ی ما سنگین است گریه بر بی کسی‌ات برگ برات است حسن حسنی‌های حرم آبرو داری کردند آنچنان غرق حسین‌اند که مات است حسن حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح شهادت آنان که با کریم و کرم آشنا شدند دلداده‌ی همیشگی مجتبی شدند آنان که خاکِ پای حسن شد نصیبشان تنها به لطف یک نظرش کیمیا شدند تنها نه دوستان که در آن شهر، دشمنان در آستان او همه حاجت‌روا شدند باب کرم به یمن وجودش گشوده شد درهای بسته با مددش زود واشدند حال کبوترانِ حرم نانوشتنی‌ست تا در حوالیِ حرم او رها شدند حاتم ترین اهالی آبادی کرم مبهوت این کرامت بی انتها شدند! بی شک به پادشاهی و عزت رسیده‌اند آنان که در طواف حریمش گدا شدند میراث او غم است و در انبوه غربتش خوشبخت مردمی که به غم مبتلا شدند از شدت غریبیِ تنهاترین امام عمری تمام زمزمه‌ها بی صدا شدند... نعیمه_وافی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مناجات_محرمی مدح ذات حق است فقط قدر و بهای حَسَنِین راه قربِ به خدا چیست؟ لقای حَسَنِین در حسینیه موحد شدنم کامل شد بنده‌ام، سجده کنم رو به خدای حَسَنِین آبرودار شدن، ماحَصَلِ نوکری است هست، عزت همه‌اش تحت لوای حَسَنِین فاطمه بی برو برگرد تلافی بکند هر کسی کارِ کمی کرد برای حَسَنِین کیمیا می‌شود از خیرِ مجاور شدنش گَردِ خاکی که نشیند به سرای حَسَنِین اینکه در سلسله‌ی سینه زنان، سینه زدیم بوده تأثیر مناجات و دعای حَسَنِین ذکر مادر پدرم نام حسین است و حسن جان مادر پدرم هم به فدای حَسَنِین نذر کردم بروم ماه صفر، صحن نجف تا کنم طوفِ علی بهر رضای حَسَنِین اربعین پای پیاده، حرم ثارالله کاش دستم برسد تذکره‌های حَسَنِین دل من لک زده تا زائر شش گوشه شود دستِ خالی من و لطف و عطای حَسَنِین بارها گفت نبی: این دو پسر جان منند این همه ظلم نبوده‌ست سزای حَسَنِین هر دو آقای مرا تشنه به مقتل بردند کاش امسال بمیرم به عزای حَسَنِین محمدجواد_شیرازی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مرثیه به هجران و به هر تأخیر در دیدار حساسند پسرها روی مادرهای خود بسیار حساسند نباید هیچ چشم ناروایی دورشان باشد به نامحرم، به حتی خندهٔ أغیار حساسند تب ناموس دارند و رگ غیرت به تن دارند به فتنه هایِ بین کوچه و بازار حساسند امان از لحظه ای که چادر مادر شود خاکی به ضرب تازیانه، حملهٔ مسمار حساسند به آتش، بغض، درب سوخته، بر طعنه و توهین به هر چیزی که مادر را دهد آزار حساسند به پهلوی لگد خورده، به بازوی ورم کرده به چشمانش که از سیلی ببیند تار حساسند به آن لحظه که برمیخیزد از بستر! به وقتی که- -عصای دست مادر میشود دیوار حساسند از آنکس که جسارت کرده بیزار و غضبناکند به حالِ زارِ مادر بینهایت بار حساسند تمام آنچه را گفتم امام مجتبی(ع) دیده ست پسرها وقت غم-دیدن به هر اقرار حساسند جوان بود و محاسن شد سفید از آن غم پنهان از اینجا میشود فهمید بر اسرار حساسند مغیره(لع) خوب میدانست احوالِ پسرها را که روی اشک های مادرِ بیمار حساسند! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مرثیه ای کاش بگیرند دو چشمِ پسرش را تا در دلِ این طشت نبیند جگرش را بدجور غریبانه نفَس می‌زند آقا آتش زده با غربت خود دور و برش را خوب است که آغوش حسین است کنارش تا که نزد هِی به زمین بال و پرش را نه اُم‌ِبنین نه که ابالفضل توان داشت عباس گرفته است کنارش کمرش را تا خواهرش اینجا نرسیده است بگویید بر طشت نریزد جگرِ شعله‌ورش را از زهر نبود اینهمه خونابه که آمد آن کوچه نشان داد خدایا اثرش را صد شُکر سرش بر روی دامان حسین است تا بر روی حجره نکشد باز سرش را افسوس حسن نیست به گودالِ حسینش تا شمر نگیرد روی آن سر تبرش را لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مرثیه حسن شدم که پُر از ماتم فدک باشم حسن شدم که خودم شاهد کتک باشم میان راهروی خانه دود مانده هنوز تمام پیکر زهرا کبود مانده هنوز چه سوختم! که نزد بعد سوختن حرفی نزد ز لکّه ی خون، روی پیرهن حرفی حریف روضه میخ و لگد نخواهم شد ز هرچه کوچه تنگ است رد نخواهم شد عصای دست شکسته شدم، شکسته شدم ز روی قاتل مادر چقدر خسته شدم همینکه با غضب خود جلو می آمد زد نشد درست ببینم، کشیده را بد زد تمام شهر مدینه روی سرم پیچید عقب که رفت، دو تا پای مادرم پیچید رکاب صبر علی بودم و نگین خوردم زمین که خورد، زمین خوردم و زمین خوردم همینکه پاشدم ازجا دوباره افتادم کنار خون روی گوشواره افتادم نشد که قدرت خود را به او نشان بدهم غبار چادر او را نشد تکان بدهم شکستگی جبینم شدید شد آنجا سه چار موی سیاهم سفید شد آنجا بخند جعده! از اینکه به من جسارت شد بخند جعده! حسن از مدینه راحت شد اگرچه تیر به تابوت من رسیده حسین هنوز غربت من را کسی ندیده حسین مرا مقابل چشم همه لگد نزدند به خنجری که سرم را نمی بُرد نزدند مسیر لشکریان خشکی لبم نشده کسی مزاحم خلخال زینبم نشده به روی نیزه سرم زیر آفتاب نرفت میان تشت زر و مجلس شراب نرفت رضا_دین_پرور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مرثیه گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد مرهمِ آتشِ قلبم بشود حیف نشد سالها بود دعایم  قسمم  آرزویم زودتر سهمِ لبم  سَم بشود  حیف نشد که مغیره نرود بر روی منبر پیشم طعنه‌ها نیز کمی کم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو ،  هیچ نگفتم به کسی زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد فدک  و کوچه‌ی امن و درِ بی آتش و دود گفتم این سه ، همه با هم بشود حیف نشد رفته بودیم به مسجد که مگر مادرمان یک نفس راحت از این غم بشود حیف نشد وقت برگشت از آن کوچه به او می‌گفتم که خوشی قسمتِ ما هم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد  ذره‌ای شرم مجسم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست جایِ او قامت من خم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربتِ او کم بشود حیف نشد ایستادم به روی پنجه‌ی پا تا رویم مانعِ سیلیِ محکم بشود حیف نشد حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مرثیه باد مانده به علی سر بزند یا نزند چه کند حلقه بر این در بزند یا نزند تا نریزد درِ این خانه مردد شده دل طرف بیت علی پر بزند یا نزند میخ از دربِ توسل وسط در مانده دست بر پهلوی مادر بزند یا نزند حسن از کوچه چهل سال به خود می گوید حرف ها را به برادر بزند یا نزند دست بالا برود چونکه به روی مادر روضه برپاشده دیگر بزند یا نزند زهر تلخ است ولی با دل و جان می نوشی جعده در ظرف تو شکّر بزند یا نزند ٢ مانده تقدیر که آیا بشود یا نشود از سرِ تشت حسن پا بشود یا نشود آنکه باید همه ی فاجعه را می داند سر این زخم اگر وا بشود یا نشود جا نشد در دلش و در وسط تشت چه سود پاره های جگرش جا بشود یا نشود کوچه ها علت پیری تو را می دانند بر سر تشت قَدَت تا بشود یا نشود مادری هستی و در نزد تو زهرا هم هست مدفنِ گمشده پیدا بشود یا نشود همه ی دغدغه ی شاعرت آخر این است شعر با دست تو امضا بشود یا نشود مهدی_رحیمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع محاصره کردنت حسین میزدنت، واسه ثواب آب و زمین ریختن حسین ندادنت، یه قطره آب ای مقطع الاعضا سلامٌ علی المقطوع الوتین ای ساکن کربلا علیک سلامَ المفجوع الحزین (حسیــــــــــن وایـــــــــــ) ** کوفه سرت بوی نون گرفت تو شهر شام، بوی شراب ته مونده ی اون شرابشو ریخت رو سرت، پیش رباب سنگ، می زدنت عجیب السلام علی الشیب الخضیب ای، غریب ابن غریب السلام علی البدن السلیب (حسیــــــــــن وایـــــــــــ) کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG