eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
521 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
ما حسینی گشته‌ایم از قبلِ دنیا با حسن ما خودِ کرببلا هستیم اما با حسن هرکه گرید بر حسن در وقت گریه بر حسین طور دیگر قُرب دارد پیش زهرا با حسن هست در نام حسن جان، هم جلال و هم جمال من زیارت می‌کنم  هر پنج‌تن را با حسن یک کریم از هرچه دارد هر دو عالم کافی است کارِ ما اُفتاده است امروز و فردا با حسن من‌که هرچه درد دیدم شد مداوا با حسین من‌که هر بیچاره دیدم گشت آقا با حسن کم اگر آورده‌ای در دخل و خرج خانه‌ات کاروبارت می‌شود تنها مُهیا با حسن گاه‌گاهی شمع روشن کن به سقاخانه‌ای نذر کن روز فرج را پیش آقا با حسن نذر کن باهم حرم سازیم بر خاک بقیع پیش  قبر فاطمه آییم آنجا با حسن ترس در این سیره هرگز جای اظهاری نداشت یک طرف دنیا و ظلمش یک طرف ما با حسن گفت: لا یوم... و در و دیوار با او گریه کرد روضه خوانی پا گرفته از همانجا با حسن حجره‌ی او شد حُسینیه حسینش مستمع قبل عاشورا محرم گشت پیدا  با حسن قاسمش جای رجز فرمود انا ابن الحسن تا به هم ریزد سپاه کفر تنها با حسن ارزق شامی زمین اُفتاد قاسم نعره زد کربلا کامل نمی‌گردید الا با حسن روز محشر هرکسی دنبال آقاییست؛ کاش مادرش آنجا صدا می‌کرد ما را با حسن هر که گرید زیر این خیمه یقیناً می‌شود... مادرش زهرا سلام‌الله علیها با حسن حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۰ کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سنگ‌ها بر سرِ تو مرثیه خوانی کردند نیزه‌ها زار زدند اشک فشانی کردند فصلِ خندیدنِ تو بود نه گُل چیدنِ باد چهره‌ات را چقدر زود خزانی کردند نجمه در خیمه رویِ دامن زینب اُفتاد عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند پا مکش روی زمین ، جان به لبم آورده آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند تا که دیدند یتیم حسنی خندیدند دوره کردند و چه بد سنگ پرانی کردند هرچه کردند حریفت نشدند و آخر تشنگی و نظر و نیزه تبانی کردند خوب پیداست از این وضعِ بهم ریخته‌ات اسب‌ها رد شده و سینه تکانی کردند حسن لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
روزی ما سر هر سفره به نامِ حسن است تا کرم بین مقیمینِ  مَقام حسن است هرکه مجنون حسین است خودش می‌داند که حسینی شده‌ی دست امام حسن است از خرابات بقیع تا به خدا راهی نیست همت باده کشان از لب جام حسن است در جمل بین جوانان علی کاری کرد همه گفتند فقط سکه به نام حسن است گفت لایومک فقط کرببلا دیده شود همه‌ی معجزه‌ها پشت کلام حسن است صلح او صلح حسین است به زهرا سوگند  کربلایی هم اگر هست  قیام حسن است حسنی‌های حرم هول قیامت دارند کربلا دید زمین زیر لگام حسن است خیمه‌ی آل حسن حلقه‌ی انگشتر بود مسند عمه‌ی سادات خیام حسن است تا سرِ ازرق شامی و یلانش را زد قاسمش گفت که این تازه سلام حسن است حسن لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
قاسم ع اول_جلسه‌ای تا دخیلِ پَرِ دامان حسن می‌گردیم خیس از شُرشُرِ بارانِ حسن می‌گردیم ماه و خورشید به دورِ سرمان می‌چرخند تا که دورِ سرِ طفلانِ حسن می‌گردیم اَشهدُ اَنَّ حسن  قبلِ تولد گفتیم ما در اسلام ، مسلمانِ حسن می‌گردیم ما دوصد بار اگر باز به دنیا آییم باز هم مومنِ قرآنِ حسن می‌گردیم نوبتِ ما نشود ، بسکه ملائک هستند لطف زهراست که قربانِ حسن می‌گردیم نذری ماه محرم همه لطفِ حسن است ما  حسینی فقط از نانِ حسن می‌گردیم مذهبِ عشق تماشای حسین است و حسن در بهشت آنِ حسین آنِ حسن می‌گردیم از حسین است که بالای حسن داد کشید ما اگر پاره گریبان حسن می‌گردیم همه جا رفته و گشتیم  همین فهمیدیم همه‌ی عمر در ایرانِ حسن می‌گردیم آرزو نیست رجز نیست یقینم این است همه یک روز در ایوان حسن می‌گردیم حسن لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
اشک‌های حسن از چشم ترت می‌ریزد ناله‌ی اهل حرم دور و برت می‌ریزد پسرم! با رجزت لرزه به میدان افتاد هیبت لشگری از این جگرت می‌ریزد گرچه با باقی عمامه رُخَت را بستم جذبه‌ی حیدری‌ات از نظرت می‌ریزد از تماشای تو یک دشت به تکبیر افتاد جلوه‌ی ذات خدا از شجرت می‌ریزد حمله‌ای سوی عدو کردی و سرها می‌ریخت لشگر ابرهه با یک گذرت می‌ریزد دور تا دور تو خار است، گلم زود بیا پای این منظره قلب پدرت می‌ریزد ناله‌ات را که شنیدم نفسم بند آمد دیدم ای وای تن مختصرت می‌ریزد بکشم روی زمین پیکر تو می‌پاشد! ببرم بر سر دوشم کمرت می‌ریزد! کاش می‌شد به عبایی ببرم جسمت را دست سویت ببرم بیشترت می‌ریزد شاخ شمشاد من از سم فرس سرو شدی که به هر جای بیابان خبرت می‌ریزد سیدپوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
می‌آمد و عمامه‌‌ی بابا به سرش بود آماده‌ جنگیدنِ با صد نفرش بود ‌ می‌آمد و رخساره برافروخته از عشق یک خیمه دلِ غم‌زده در دور و برش بود پروانه‌ای از شوق پریده‌ست به میدان آن چیز که می‌سوخت در او بال و پرش بود ‌ می‌خواست بگوید بِأَبِي أَنْتَ‏ وَ أُمِّي لب بست در آنجا که عمویش پدرش بود این شیر، علی اکبر او نه، ولی انگار باید بنویسیم که قاسم پسرش بود سنجیدن شیرینی قاسم به عسل نیست اصلا عسل از ساخته‌های شکرش بود گیرم زره اندازه‌ی او نیست، نباشد حرزی که عمو داده به شال کمرش بود بغض جمل از حد تصور زده بیرون یک دشت پر از تیغ، به دنبال سرش بود در روضه‌ی بابای غریبش جگری سوخت چیزی که از او ریخت به میدان، جگرش بود در زیر سم اسب چه می‌مانَد از این جسم چیزی که به جا ماند ز قاسم اثرش بود در خیمه نشستند پریشان که بیاید چیزی که از او زودتر آمد، خبرش بود محسن_ناصحی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله... عجبی نیست اگر از سر جان برخیزد هر که زد دست به دامان تو یا ثارالله ای خوش‌ آن قوم که در مکتب هفتاد و دو تن سر سپردند به فرمان تو یا ثارالله چشم تاریخ ندیده‌ست و نبیند دیگر به وفاداری یاران تو یا ثارالله رو به منظومۀ چشمان تو سر زد خورشید ماه شد آینه‌گردان تو یا ثارالله... ریخت در دامن شب آینه در آینه نور شور تو، عشق تو، ایمان تو یا ثارالله به فتوّت، به عدالت، ابدیت بخشید شرف و غیرت و وجدان تو یا ثارالله آب از خون گلو خورد که سرسبز شود چمن لاله و ریحان تو یا ثارالله خون شد از غم جگر دجله که هرگز نگرفت بوسه‌ای از لب عطشان تو یا ثارالله حنجرت چشمۀ خون بود ولی می‌ترسید خنجر از سایۀ مژگان تو یا ثارالله هَیجان داد به قاموس شهادت به خدا شوق آمیخته با جان تو یا ثارالله... آخرین لحظۀ تو اوّل معراج تو بود بود آغاز تو پایان تو یا ثارالله خیمۀ عترت یاسین و دل اهل حرم سوخت در شام غریبان تو یا ثارالله می‌کند خاطر طوفان‌زدگان را آرام صوت داوودی قرآن تو یا ثارالله... محمدجواد_غفورزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای گدایان! رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه‌ریز کاسه‌ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی‌های باب المجتبی یا قاسم است از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد کربلای سینه‌زن‌های حسن با قاسم است این کریمان به نگاه خود گره وا می‌کنند آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است روی ابرویش اگر تحت الحنک بسته حسین در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است نعره زد: ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم وارث شیر جمل، شاگرد سقا قاسم است مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا سایه‌ی روی سر مادر به هر جا قاسم است زیر سم اسب‌ها با هر نفس قد می‌کشید گفت با گریه حسین، این تن خدایا قاسم است! نعل‌های خاک خورده دنده‌هایش را شکست مثل مادر این تنی که می‌خورد پا قاسم است چونکه قاسم بود، بین گرگ‌ها تقسیم شد یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است قاسم_نعمتی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آمدم جان عمو درک منای تو کنم خویش را لایق به دیدار خدای تو کنم پدرم کرده وصیت که به قربانگه عشق جان ناقابل خود را به فدای تو کنم من که بهتر نِیَم از اکبر گلگون کفَنت اذن جنگم بده تا جلب رضای تو کنم سیزده سال نشستم به اُمیدی که سرم برسر نیزه علمدار لوای تو کنم من یتیمم ز محبّت دل قاسم مشکن چه شود گر که مَنم سعی صفای تو کنم گر تنم زیر سم اسب، لگدکوب شود بِه از آن است به پا بزم عزای تو کنم رو سپیدم به برِ فاطمه کن جان عمو تا که در نزد پدر حمد و ثنای تو کنم ژولیده_نیشابوری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
پیش نگاه مضطر من دست و پا مزن در موج خون، کبوتر من! دست و پا مزن ای قد کشیده زیر سم اسب! داغ تو تیغی‌ست روی حنجر من، دست و پا مزن عطر مدینه می‌وزد از زخم‌های تو آیینه‌ی برادر من دست و پا مزن اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت ای بسمل برابر من! دست و پا مزن خون می‌چکد ز پهلو و بازو و سینه‌ات زخمی‌ترین چو مادر من دست و پا مزن دشمن دوباره دید که من گریه می‌کنم ای وای علیِ اکبر من دست و پا مزن میثم_مؤمنی_نژاد کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
باز یل آمده است معنی حیّ علی خیر العمل آمده است او غزال حرم است تا قصیده بشود مثل غزل آمده است نوجوان است ولی ادبش گفت که از روز ازل آمده است شتر سرخ کجاست پسر صف شکن جنگ جمل آمده است هدفش ازرق بود در پی کشتن این حداقل آمده است به خدا با رزمش طرز جنگیدن سقا به مَثل آمده است یک نفر جنگیده نعره‌ی حیدری از چند محل آمده است لشکر از خواب پرید بی مهابا همه گفتند اجل آمده است همه در حیرت او عمه زینب چه نقابی زده بر صورت او سپرش را برداشت آمد عمامه‌ی سبز پدرش را برداشت حرز یا فاطمه داشت یا علی گفت و تمام هنرش را برداشت از عمو بوسه گرفت خاطرش جمع که بار سفرش را برداشت گریه می کرد ولی دیگر از دوش عمو نیز سرش را برداشت از همه دل می‌کَند تا که از مادر خود هم نظرش را برداشت چون نهال است تنش از چه رو مرد حرامی تبرش را برداشت وای از این رفتن او زرهی نیست که اندازه شود بر تن او خیمه غوغا شده است نامه ی رفتنش انگار که امضا شده است ای عمو زود بیا نوجوانی وسط معرکه تنها شده است نجمه چشمش روشن چقدر قاسم او خوش قد و بالا شده است چه حنابندانی صورت غرقه به خون تو چه زیبا شده است زیر و رو شد بدنت چقدر نیزه که از روی تنت پا شده است تو که قاسم بودی از چه تقسیم شدی، جسم تو منها شده است بد کشیدن تو را قدت انگار که اندازه‌ی سقا شده است چکمه‌ها جای خودش نعل‌ها نیز برای تو مهیا شده است وای از این هلهله‌ها سر عمامه‌ات انگار که دعوا شده است نوه‌ی فاطمه‌ای چند تا کوچه برای زدنت وا شده است چه گریزی زده‌ای سینه‌ات مقتلی از روضه‌ی زهرا شده است میخ در نیست ولی تیر هر قدر که می‌شد به تنت جا شده است مجید_تال کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
حسین گفت: برادر! حدیث طوبی را بخوان دوباره برایم به یاد مادرمان بیا دوباره بگو از دلیلِ خَلق جهان بیا دوباره بگو از شکوه باورمان! از آن درخت که رنگ خزان نخواهد دید به باغبانی ذریه‌ی مطهرمان کجاست مادرمان تا که افتخار کند به شور قاسممان و به نور اکبرمان چه شاعرانه در این خانه نجمه و لیلا گذاشتند دو آیینه در برابرمان بیا دمی به تماشای خویش بنشینیم که جلوه کرده در آیینه نیم دیگرمان قسم به زینب کبری که زینت پدرست علیِ اکبر و قاسم شدند زیورمان زبرجد است و به یاقوت سرخ می‌آید کنار هم چه شکیل‌اند درّ و گوهرمان وضوی عشق به اهل سما می‌آموزند شبیه کودکیِ از خدا سراسرمان... حدیث شوکتشان را کشیده‌ایم به دوش چنانکه دوش نبی بوده است منبرمان پسرعموی هم و بیقرار هم هستند درست مثل پدر پیش جد اطهرمان درست مثل من و تو به پیشگاه علی.... ببین چقدر ادب می‌کنند محضرمان به پشتوانه اولاد خویش مثل پدر چه باک اگر که نباشد زره به پیکرمان من و تو پیش هم انگار مرتضی هستیم چنانکه اکبر و قاسم شُبیر و شبَّرمان به ذوالفقار قسم تیغمان دودم شده است که یاعلی‌ست دم این دوتا دلاورمان دوچشمه‌ای که به تفسیر نور می‌جوشند به کوری همه‌ی دشمنان ابترمان یکی به ناز رسانده به جاممان انگور یکی به شوق، عسل ریخته به ساغرمان ستاره‌های حرم نور چشم عباس‌اند چه عاشقانه رفیق‌اند با برادرمان کنار دست علمدارمان قسم خوردند که تا همیشه بمانند یارو یاورمان و گفته‌اند: که آیین سروری این است غلام فاطمه‌ایم و علی‌ست سرورمان همین که دیدمشان در کنار هم گفتم هزارشکر که آماده است لشکرمان یکی، نقاب شود قامتش برای حرم یکی، رکاب بگیرد برای خواهرمان به فتح قله‌ی احلی من العسل رفته بدون واهمه پَر می‌زند کبوترمان شکسست بغض زمان و شکست قلب زمین حسین گفت رسیده‌ست روز آخرمان و گفت: آه برادر! یکی دوساعتِ بعد بیا به دیدن جسم به خون شناورمان میان اشک من و خط به خطّ نامه‌ی تو رسید رایحه‌ی آشنای مادرمان :: حسین پلک زد و نامه ی حسن را بست... مجید_تال کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸ای داغدار اصلی این روضه ها بیا 🔸صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا صاحب عزا کجایی... یا بن الحسن... 🔸تنها امید خلق جهان یابن فاطمه 🔸ای منتهای آرزوی اولیاء بیا ای آقایی که آمدنت آرزوی همه عالمه... آرزوی همه اولیاء خداست... امام صادق فرمودند: لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی (منبع: الغیبة النعمانی، ص 246) اگه پسرم مهدی رو درک کنم تمام عمرم بهش خدمت میکنم... ولی امام صادق این تعبیر رو داره... من چی بگم آقا... 🔸بالا گرفته ایم برایت دو دست را 🔸ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا کی میای آقای خوبم... میترسم اون روزی که شما میای... دیگه من زنده نباشم... زیر خاکها باشم... 🔸هفته به هفته می گذرد با خیال تو 🔸پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا آقا جانم... امام زمان... امشبم اومدیم خدا رو به ابی عبدالله قسم بدیم... فرج شما رو نزدیک کنه یا صاحب الزمان... -کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
🔸ای حرمت خانۀ معمور دل 🔸ای شجر عشق تو در طور دل 🔸نجل علی درّ یتیم حسن 🔸باب همه خلق زمین و زمن امشب بریم در خانه ابن الکریم... میوه دل امام حسن... 🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی 🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی امشب صاحب عزا... خود امام حسنه... آقای کریم ماست... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... مریض دارم... امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر... امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده... مگه ميشه... برا میوه دلش اشک بریزی... برا قاسمش اشک بریزی... آقا دست خالی برت گردونه... آماده ای بریم کربلا بسم الله... شاید 13 سال بیشتر نداره... اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد: 🔸من هوای جبهه دارم ای عمو 🔸غصه های خیمه دارم ای عمو شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین... عرضه داشت آقا... یه سوال دارم... آیا منم فردا شهید میشم یا نه... آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه... 🔸این دلم احساس غمگینی کند 🔸غربتت درسینه سنگینی کند عزیز دل برادرم...قاسمم... مرگ رو چطور میبینی... صدا زد: احلی من العسل... آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره... فرمود عزیز دلم... فردا تو رو به بلای عظیم میکشند... الله اکبر... امان از بلای عظیم... روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله... صدا زد عموجانم حسینم... الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا... دیگه طاقت ندارم... ابی عبدالله چکار کنه... صدا زد قاسمم... عزیز برادرم... چطوری اجازه بدم... آخه تو یادگار حسنمی... تو امانت برادرمی... اصرار کرد... هر طوری بود... اجازه گرفت... رفت به سمت میدان... راوی میگه: وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه... تا وارد میدان شد... شروع کرد به رجز خوندن... چنان با شجاعت رجز میخونه... همه لشکر دشمن متحیر موندن... این آقازاده کیه... آی نانجیبها... اگه منو نمیشناسید بدانید... أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى‏ من فرزند قهرمان جنگ جملم... من فرزند حسن بن علیم... 🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان 🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان جنگ نمایانی کرد... خیلی ها رو به درک واصل کرد... کسی حریف این آقازاده نميشه... چه کار کردند... دور تا دورش رو گرفتند... اول سنگبارانش کردند... یه ظالمی صدا زد... بخدا بهش حمله میکنم... داغش رو به دل مادرش میگزارم... یا صاحب الزمان... تا این نانجیب رسید... ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف ِ آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد... فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ قاسم با صورت به زمین افتاد... همینجا بود صدای ناله اش بلند شد... يا عَمّاه عموجان حسین به دادم برس... 🔸افتادم از پشت فرس 🔸عمو به فریادم برس ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند... بگم یا نه... نگاه کرد... دید یه قاسمش زیر سم اسبها... هی صدا میزنه عموجان حسین... ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد... نشست کنار یتیم برادر... دید شمشیر به سرش زدند... بدنش رو قطعه قطعه کردند... سنگبارانش کردند... داره نفسهای آخرش رو میکشه... هی پاهاش رو زمین میکشه... چه کار کنه حسین... همه دیدند... وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قاسم رو به سینه چسباند... وای عزیز برادرم قاسم... یادگار حسنم قاسم... 🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم 🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم 🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد 🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم 🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو 🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم (صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ) کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
گوشه‌ی خیمه شور و حالی داشت دیده‌اش اشک لایزالی داشت دائماً از خودش سؤالی داشت: دیشب او مژده‌ی وصالی داشت پس چرا راهِ رفتنم سد شد؟ التماس پریدنم رد شد؟ من که از عاشقان او هستم دست پرورده‌ی عمو هستم حال که غرق آرزو هستم تشنه‌ی جنگ با عدو هستم کاش می‌شد مرا خطاب کند روی جانبازی‌ام حساب کند کنج بستر که جای ماندن نیست می‌زنم پَر که جای ماندن نیست خیمه دیگر که جای ماندن نیست بعد اکبر که جای ماندن نیست گر بمانم ز غصه می‌میرم آخر اذن جهاد می‌گیرم دست خطی اگر که رو بشود... از برادر که گفت و گو بشود... ذکر مادر که پیش او بشود... زیر و رو سینه‌ی عمو بشود آه، انگار پَر در آوردم من هم از عشق سر درآوردم وقت، وقت فدا شدن شده است نوبتِ جنگِ تن به تن شده است وقت رزم یلِ حسن شده است دشمن انگشت بر دهن شده است جای جوشن به تن کفن دارم ارث بسیار از حسن دارم گفته بابا به من که قاسم جان گرچه من نیستم ولی تو بمان پیش پای عمو برو میدان جان خود کن برای او قربان سینه‌ات را سپر برایش کن هرچه را داشتی فدایش کن گفت اگر نیزه خورد پهلویت زیر سم‌ها شکست ابرویت یا اگر خون گرفت گیسویت جان که دیگر نداشت زانویت زیر لب روضه‌ی مدینه بخوان روضه‌ای از شکسته‌سینه بخوان آه عمو! وقت خواهش آمده است تیغ و نیزه به بارش آمده است لحظه‌های نوازش آمده است مست "احلی من العسل" هستم تشنه‌ی جرعه‌ای بغل هستم ناله‌اش در هوارها گم شد بین گرد و غبارها گم شد وسط نیزه‌دارها گم شد زیر سمّ سوارها گم شد مقتلش روضه‌ی مگو شده است قدش اندازه‌ی عمو شده است نیزه‌ها بر تنش مقیم شدند سبب روضه‌ای عظیم شدند همه از سفره‌اش سهیم شدند قاتل زاده‌ی کریم شدند پیکرش دشت را معطر کرد کربلا را بقیعِ دیگر کرد مصطفی_هاشمی_نسب کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو خواستی کمی ز کار عشق سر درآوری و از نهالِ قامتِ خودت ثمر درآوری امانتی به مادرِ تو داده بود مجتبی سپرده است نامه را دَمِ سفر درآوری همین که از عمویِ خود گرفتی اذنِ رزم را نمانده بود اندکی، ز شوق پَر درآوری سَرِ نترس داری و پدربزرگِ تو علی‌ست عجیب نیست از تنت، زره اگر درآوری نداشت قلعه کربلا، وگرنه که برایِ تو نداشت کار تا ز چارچوب در درآوری رجز بخوان و خاندانِ خویش را به رخ بکش که کفرِ این سپاهِ کفر، بیشتر درآوری نشد حریف تو کسی و می‌كنند دوره‌ات خدا کند که جان سالم از خطر درآوری ز اسب سرنگون شدی به شوقِ شیشۀ عسل چگونه از میان خاک‌ها شکر درآوری؟! هنوز زنده بودی و به پیکر تو تاختند تو لخته لخته از دهان خود گُهَر درآوری سبک نمی‌شود مصیبتِ تو با دو قطره اشک تو گریۀ حسین نَه، از او جگر درآوری از این به بعد هم‌قَدِ پسر عموت می‌شوی برو که روی نیزه‌ها ز عشق سردرآوری محمد_رسولی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نام اعظم نه فقط، عشق مسلّم حسن است بهترین زمزمه‌ها نغمه‌ی جانم حسن است آنکه تا آمده بخشیده و از روز ازل شده آقای کریم همه عالم، حسن است بعد یا فاطمه اول ز علی دم بزنید بعد یا حیدر کرار، مُقدّم حسن است سر این سفره چه خوب است، نشستن دارد آب از این چشمه بنوشید که زمزم حسن است صاحب و بانی هر روضه خود فاطمه است آنکه در بزم حسینش زده پرچم حسن است اولین گریه کن خون خدا فاطمه است دومین گریه کن ماه محرم حسن است ششمین شب شده و سائل دست حسنم حَسَنیه‌ست حُسینیه و ذکرم حسن است مهدی_شریف_زاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
زره اندازه نشد، پس کفنش را دادند کم‌ترین سهمیه از سهم تنش را دادند قاسم انگار در آن لحظه "انا الهو" شده بود سر این "او" شدنش بود "من"ش را دادند بی جهت نیست تماماً بغلش کرده حسین بعد ده سال دوباره حَسنش را دادند تا که حرز حسنی همره قاسم باشد عمه‌ها تکه‌ای از پیرهنش را دادند داشت مجذوب کلیم اللهی خود می‌شد سنگ‌ها نیز جواب سخنش را دادند داشت با ریختنش پاي عمو کم شد چه قدر خوب زکات بدنش را دادند گفت یعقوب: تن یوسف من را بدهید گفت یعقوب، ولی پیرهنش را دادند علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
از تنم چند تن درست کنید بی سر و بی ‌بدن درست کنید سنگ را بر تنم تراش دهید تا عقیق یمن درست کنید زره‌ای تن نکرده‌ام تا خوب از لباسم کفن درست کنید از پرِ تیرهای چله‌ نشین بر تنم پیرهن درست کنید سیزده مرتبه مرا بُکشید سیزده تا حسن درست کنید آن قدر قد کشیده‌ام که نشد کفنی قد من درست کنید علی_اکبر_لطیفیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ای جگر پارۀ امام حسن وی ز سر تا به پا تمام حسن تیرها بر جگر زده گرهت زخم‌ها بر بدن شده زرهت گرگ‌ها بر تن تو چنگ زدند دلشان سنگ بود و سنگ زدند ای در آغوش من فتاده ز تاب یک عمو جان بگو دوباره بخواب جگر تشنه‌ات کبابم کرد داغ تو مثل شمع آبم کرد تو که دریا به چشم من داری موج خون از چه در دهن داری گل خونین من! گلاب شدی پای تا سر ز خون خضاب شدی زخم‌هایت چو لاله در گلشن بدنت مثل حلقه‌ی جوشن ای مرا کشته دست و پا زدنت جگرم پاره پاره‌تر ز تنت من عموی غریب تو هستم کم بزن دست و پا روی دستم سوره‌ی نور گشته پیکر تو آیه آیه‌ست پای تا سر تو بعد اکبر تو اکبرم بودی بلکه عباس دیگرم بودی خجلم از لبان عطشانت جگرم سوخت از عمو جانت شهد مرگ از کف اجل خوردی از دم تیغ‌ها عسل خوردی بس که دلداده‌ی خدا بودی بس که از خویشتن جدا بودی تلخی مرگ از دم خنجر از عسل گشت بر تو شیرین‌تر زخم تن آیه‌های نور شده پایمال سم ستور شده لاله بودی و پرپرت کردند پاره پاره، چو اکبرت کردند لاله‌ی پرپرم، عزیز دلم تا صف محشر از حسن خجلم نشود تا ابد فراموشم قاسمش داد جان در آغوشم تا که خیزد شفا ز خاک رهت اشک "میثم" نثار قتلگهت استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
آشنا بود آن صدایِ آشنایی که زدی کربلا بیت الحسن شد با صدایی که زدی خواهرم را بیشتر از هر کسی خوشحال کرد بانگ إنّی قاسم بن المجتبایی که زدی لشکری را ریختی، آخر تنت را ریختند کار دستت داد آخر ضربه‌هایی که زدی استخوان سینه‌ات می‌گفت اینجایم عمو خوب شد پیدا شدی با دست و پایی که زدی ذره ذره چون علیِّ اکبرم میبوسمت این به جای بوسه‌هایِ بر عبایی که زدی سیزده تا سیزده تا نیزه بیرون می‌کشم در إزای سیزده جام بلایی که زدی علی_اكبر_لطيفيان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
تا وقت هست عاشق شب زنده دار باش می‌ارزد این معاشقه؛ چشم انتظار باش فرصت کم است عمر خودت را هدر نده هر صبح و ظهر و شام به دنبال یار باش تا می‌شود همیشه بزن قید خویش را همواره محض یار فقط مهزیار باش کاری برای خانه‌ی تاریک قبر کن قدری به فکر روشنی شام تار باش تا پای دار هم شده با پای خود برو اما سر عقیده‌ی خود پایدار باش در معرکه به قامت تیغ دو دم بایست در پیش رویِ دشمن دین، ذوالفقار باش جان را بده ولای علی را ولی مده زهرا تبار باش، ولایت مدار باش " شکر خدا که نام علی در اذان ماست" ممنون لطف حضرت پروردگار باش دست ادب به سینه ی خود آشنا نما در حلقه‌های سینه‌زنی پای‌کار باش وقتی‌که از اهالی دنیا دلت گرفت تنها به‌سوی کرببلا رهسپار باش نذر ذبیح فاطمه باید جزع کنیم نام حسین برده که شد بی قرار باش هر شب وضو بگیر و بیا بزم روضه‌اش هر شب به روی بال ملائک سوار باش هر جا که صحبت از عطش و کام خشک شد حتما بلند گریه کن؛ ابر بهار باش.. علیرضا_خاکساری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
هرچند عیان است ولی وقت بیان است عشق تو گران‌قدر‌ترین عشق جهان است این عشق، همان است که قیمت‌شدنی نیست این عشق، همان است که هم‌قیمت جان است «موجیم که آسودگی ما عدم ماست» با عشق تو عمری‌ست که دل در هیجان است هرکس سخن از عشق تو گفته‌ست بیاید روی سخنم با همۀ مدعیان است! گفتیم: بیایید که خط غرق به خون است گفتند: بمانید... چنین است و چنان است... مجنون غمت کیست؟ به‌جز عابسِ عاشق معنای جنون چیست؟ همین رزم عیان است پای علمت هر قدمی خون شهیدی‌ست خون شهدا آبروی عصر و زمانه‌ست هرکس که شهید تو نشد طعمۀ مرگ است هرکس که فدای تو نشد غرق زیان است هرکس بزند حرف امان‌نامه و تسلیم «هیهات منا الذله» فقط بر لبمان است بیزار ز نیرنگ فریبندۀ دنیا گفتیم فقط خیمۀ تو خطّ امان است جز بیرق سرخ تو نداریم به شانه «زیر علمت امن‌ترین جای جهان است» هنگام صلات آمد و قد قامت عشاق برخیز که هر گوشه پر از عطر اذان است برخیز برادر که حرم تشنۀ یاری‌ست برخیز که بر شانۀ ما بار گران است باید برسد آب به اهل حرم این‌بار برخیز که این العطش تشنه‌لبان است هنگام فداکاری انصار حسین است برخیز! علم دست علمدار حسین است یوسف_رحیمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
🏴 «ابوالعباس حمیری» از علماء و محدثین قرن سوم و چهارم هجری در کتاب «قرب الاسناد» به نقل از «ابوالبختری» می‌نویسد: امام جعفر صادق (ع) به نقل از پدرشان امام باقر (ع) فرمودند: «أَنَّ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ علیهماالسلام كَانَ يَزُورُ قَبْرَ اَلْحَسَنِ علیه‌السلام  فِي كُلِّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ» ترجمه:امام حسین علیه السلام هر شب‌ جمعه به‌ زیارت امام حسن علیه السلام می‌رفتند. 📚قرب الإسناد حمیری، ص۱۳۹ وجود عالم امکان به خاطر حسن است خوشابه‌حال هرآن‌کس که شاعر حسن است تمام خلق شب‌ جمعه کربلا هستند ولی حسین شب‌ جمعه زائر حسن است مجتبی_خرسندی   کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
قاسم ابن الحسن ع نوحه سبک:ای_باغبان_برایت_گل_باگلاب_آوردم من قاسمم یتیم(امام مجتبایم)۲ شجاعتم چو حیدر(از نسل مصطفایم)۲ یتیم مجتبایم در راه حق فدایم عمو عمو حسین جان۲ در دشت خون و ایثار(من همره عمویم)۲ همچون علی اکبر(با عدو رو به رویم)۲ یتیم مجتبایم در راه حق فدایم عمو عمو حسین جان۲ بر من عموی خوبم(بداده اذن میدان)۲ تا جان دهم به راه(اسلام و دین و قرآن)۲ یتیم مجتبایم در راه حق فدایم عمو عمو حسین جان۲ در جنگ و در رشادت(منم علی اکبر)۲ در یاری ولایت(در جنگ کرده محشر)۲ یتیم مجتبایم در راه حق فدایم عمو عمو حسین جان۲ تنم به دست دشمن(گردیده تیرباران)۲ دیده به موج خونم(عمو به چشم گریان)۲ یتیم مجتبایم در راه حق فدایم عمو عمو حسین جان۲ مانده تنم ز کینه(به زیر سم اسبان)۲ پیکر غرق خونم(با خاک گشته یکسان)۲ یتیم مجتبایم در راه حق فدایم عمو عمو حسین جان۲ عموی مهربانم(گردیده بی قرارم)۲ با اشک و آه و ناله(آمده در کنارم)۲ یتیم مجتبایم در راه حق فدایم عمو عمو حسین جان۲ نالد کنار جسمم(عمو به اشک دیده)۲ عمه بسوزد از غم(با قامت خمیده)۲ یتیم مجتبایم در راه حق فدایم عمو عمو حسین جان۲ رضا_یعقوبیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
قاسم ابن الحسن ع نوحه سبک:خیمه_ها_میسوزدو_شمع سبک:برمشامم_میرسدهرلحظه قاسم بن الحسنم نور دو چشم مجتبی همره خون خدا من آمدم در کربلا ای عموجان یا حسین۲ بر امام مجتبی من یادگارم یا حسین جانفدای تو شود ایل و تبارم یا حسین ای عموجان یا حسین۲ نوجوان اما من هستم قهرمانی بی بدل مرگ بهر من بود شیرین تر از شهد عسل ای عموجان یا حسین۲ از طفولیت شدم در خانه ی مولی مقیم کشته ی راه خدایم با بلایی بس عظیم ای عموجان یا حسین۲ شد حسین بن علی روح من و ریحان من از عمو باشد اجازه رفتن میدان من ای عموجان یا حسین۲ دشمن بی دین من جدم علی مرتضاست نوجوان هستم ولیکن اسوه ام خون خداست ای عموجان یا حسین۲ پیکر پاکم به زیر سم اسبان مانده است در کنار من عمویم دیده گریان مانده است ای عموجان یا حسین۲ در ره خون خدا در کربلا گشتم شهید در کنار پیکرم مولای مظلومان رسید ای عموجان یا حسین۲ رضا_یعقوبیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
قاسم ابن الحسن ع نوحه سبک:گل_مینوی_علی من یتیم مجتبی،قاسم بن الحسنم از تبار مصطفی(شمع هر انجمنم)۲ گلی از گلشن عترت منم و نور دو عین کربلا آمده ام تا که شوم یار حسین جان فدای پسر فاطمه هستم قاسم۲ من گل یاسمنم،یادگار حسنم بهر یاری عمو(غرق رنج و محنم)۲ مرگ بهرم بود از شهد عسل شیرین تر بر حسین یوسف زهرا شده ام من یاور جان فدای پسر فاطمه هستم قاسم۲ عمویم سالار است،او شه ابرار است چون علی مظلوم(محور ایثار است)۲ عشق او در دل و در سینه ی من گشته مقیم کشته ی راه حسینم با بلایی بس عظیم جان فدای پسر فاطمه هستم قاسم۲ گشته ام من گریان،تا شوم من قربان مهربان مولایم(داده اذن میدان)۲ می روم تا که نمایم عمویم را یاری خون پاکم به ره عمو بگردد جاری جان فدای پسر فاطمه هستم قاسم۲ دشمن دین باشد،جد من پیغمبر من یتیم حسنم(از تبار حیدر)۲ نوجوانم ولی اسطوره ی من خون خداست جای جولانگه من دشت بلا کرب و بلاست جان فدای پسر فاطمه هستم قاسم۲ در ره دین خدا،بر زمین افتادم زیر سم اسب ها(تشنه لب جان دادم)۲ تن پاک و بدنم زیر سم اسبان است عمو آمد به کنار بدنم گریان است جان فدای پسر فاطمه هستم قاسم۲ رضا_یعقوبیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
قاسم ابن الحسن ع نوحه سبک:ماه_عزا_و_ماه_غم_شد_ماه_ماتم قاسمم و بر مجتبی نور دو عینم در کربلای خون فدایی حسینم در راه قرآن،من داده ام جان۲ امام مجتبی حسن را یادگارم در کربلا بهر عمویم بی قرارم در راه قرآن،من داده ام جان۲ قاسم ز کودکی خود مرد عمل شد مرگ بهر من شیرین تر از شهد عسل شد در راه قرآن،من داده ام جان۲ مهر عمو در خانه ی دلم مقیم است شهادت من با بلایی بس عظیم است در راه قرآن،من داده ام جان۲ روم به سوی عمویم با چشم گریان تا که بگیرم از امامم اذن میدان در راه قرآن،من داده ام جان۲ مظلوم عالم داده بر من اذن میدان از دشمن دین خدا کشتم فراوان در راه قرآن،من داده ام جان۲ ای دشمن بی دین منم نجل پیمبر فرزند مجتبایم و از نسل حیدر در راه قرآن،من داده ام جان۲ من قاسمم بهر عمویم جانفدایم آمده ام تا جان فدای دین نمایم در راه قرآن،من داده ام جان۲ پیکر من مانده به زیر سم اسبان عمو رسیده در کنارم چشم گریان در راه قرآن،من داده ام جان۲ در کربلا از دشمنان جز غم ندیدم شکر خدا در راه دین حق شهیدم در راه قرآن،من داده ام جان۲ عموی مظلومم رسیده در کنارم بوسیده رویم را به وقت احتضارم در راه قرآن،من داده ام جان۲ رضا_یعقوبیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG