#انقلاب اسلامی
#دهه فجر
ما که دلداده ی بو ترابیم
نسل های پس از انقلابیم
خار چشم سیاهی و ظلمت
روشن از پرتو آفتابیم
همدم غربت فاطمیه
جان نثاران پیر خمینیم
کربلایی بود نهضت ما
گریه کن های داغ حسینیم
این بود بر لب خاص و عام
تا ابد زنده بادا اسلام
ناله ی هر شهید گمنام
تا ابد زنده بادا اسلام
آن شهیدان از جان گذشته
اختران پر از نور ایمان
آری اَلحق که بودند و هستند
یادگاران پیر جماران
تا به آخر به شور حسینی
آیه های هدایت بخوانیم
چون حبیب و زُهیر مثل همت
جان فدای ولایت بمانیم
راه ما راه سعادت
یا زیارت یا شهادت
این بود سرّ سیادت
یا زیارت یا شهادت
فارغ از مکر دنیا پرستان
دل سپردیم به امر علمدار
جز امام و شهید و ولایت
ما نباشیم به شخصی بدهکار
انقلاب مال مستضعفین است
نه کسانی که غرق رفاهند
خائنان به اسلام و قرآن
در حضور خدا رو سیاهند
بر سر فتنه می باریم
دشمنان استکباریم
با عدو سازش نداریم
دشمنان استکباریم
عاقبت می رسد در زمستان
فصل ناب بهار خوش ابری
و ولیِ فقیه می سپارد
پرچمش را به دستان مهدی
می شود سرنگون کفر و تکفیر
نور پیغمبری آشکار است
فصل یک رنگی و اتّحاد و
موسم غرّش ذوالفقار است
سیّدی یا حجه الله
العجل یا بقیه الله
آرزوی دل ثارُالله
العجل یا بقیه الله
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
زبانحال
حضرت امالبنین (س) با
حضرت زینب (س)
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت
آتش گرفت باغ گل لاله در برت
شرمنده ام که مشک ابالفضل پاره شد
شرمنده رباب شد و کام اصغرت
مهلت نداد عمود به قولش وفا کند
عباس من که آب شد از آه آخرت
زینب حلال کن پسرم را حلال کن
قسمت نشد صدات کند چون برادرت
دست شکسته خون ز دو چشمان خون گرفت
خیلی شدم دوباره بدهکار مادرت
ای من فدای ناله ی روی بلندی ات
شرمنده ام که رفت ز دستت برادرت
سم ستور قسمت آن جسم پاک شد
بالای نیزه رفت سرش در برابرت
عباس رفت و آتش لشکر بلند شد
آتش گرفت چادر و دامان و معجرت
محمدی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
زبانحال حضرت امالبنین (س) با
امام حسین (ع)
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب
برای پیرهنت گریه می کنم هر شب
شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب
به دست و پا زدنت گریه می کنم هر شب
به خشکی لب مثل کویرت آقا جان
به خشکی دهنت گریه می کنم هر شب
به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند
به جسم بی کفنت گریه می کنم هر شب
به لحظه ای که تنت را گذاشت بین حصیر
به بوریا شدنت گریه می کنم هر شب
اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری
به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب
محمدی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن
رفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن
یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا
یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن
با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد
این جگر سوخته ، رسوای همه عالم کن
من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار
التفاتی کن و این فاصله ها را کم کن
گریه از اول خلقت شده ارثیه ی ما
فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن
دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست
پای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن
می رسد بوی تو اما خبری نیست زتو
یوسفا چاره این شام پر از ماتم کن
کاش می شد که شبی خواب ترا می دیدم
دوستم داری اگر ، قلب مرا محکم کن
دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی
گوشه چشمی به من و ناله پر دردم کن
نازداری تو و ، ناز تو کشیدن سخت است
رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن
به علمدار قسم پای رکابت هستم
شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن
همچنان ام بنین سوز و نوا دارم من
هوس یک سحر کرببلا دارم من
نعمتی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین_س_
مدح
ای روشنای خانه حیدر پس از زهرا
کامل ترین و بهترین همسر پس از زهرا
ایثار از رفتار و الطاف تو می جوشد
مهر و محبت از دل صاف تو می جوشد
هر چند در عالم علی را کفو و همتا نیست
هر چند همتایی برایش غیر زهرا نیست
اما علی گمگشته اش را در تو پیدا کرد
آری خدا پای تو را در خانه اش وا کرد
در تو حیا و عفت و بذل و شجاعت دید
در قلب تو یک آسمان عزم و شهامت دید
پرواز کرده این دلم تا تربتت امشب
دست توسل می زنم بر ساحتت امشب
دست تو لبریز از کرم سرشار از بذل است
هر کس گدایت هست کارش با ابالفضل است
بانو تو را در عالم خلقت شبیهی نیست
هم رتبهء علمت در این دنیا فقیهی نیست
بانو خدا خیرت دهد خیرآفرین بودی
عمری تسلای امیر المومنین بودی
روزی که سوی خانه مولا سفر کردی
آن روز که رخت عروسی را به بر کردی
برداشتی آرام سوی خانه گامت را
کوچه به کوچه میگرفتند احترامت را
قبل از ورودت لحظه ای در پشت در ماندی
با یاد زهرا گریه کردی فاتحه خواندی
بردی به سمت آسمان دست دعایت را
گفتی خدایا من کجا و خانه زهرا؟
گفتی خدا لبریز از عشق و امیدم کن
جان علی درپیش زهرا روسپیدم کن
اول کلامی با حسین و با حسن گفتی
زانو زدی در محضر زینب سخن گفتی
گفتی که اینجا آمدم قصدم عزیزی نیست
باور بفرما نیتم غیر از کنیزی نیست
من آمدم اینجا برایت خادمه باشم
عمری کنیز بچه های فاطمه باشم
بانو همه دیدند بر عهدت وفا کردی
الحق که در بیت علی حق را ادا کردی
در تو خدا ظرفیت بسیار را می دید
فانی شدن در حیدر کرار را می دید
آخر خدا هدیه به تو ماهی منور داد
چون لیله قدر از هزاران ماه بهتر داد
مولا که دید از شوق داری در بغل عباس
فرمود با گریه و ما ادراک ماالعباس
بانو علم در مشت عباس تو می چرخد
عالم سر انگشت عباس تو می چرخد
بانو گره خورده به کار ما گشایش کن
امشب بیا ما را به عباست سفارش کن
شکریان
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
مادرم در گوش من خوانده است:«یا ام البنین»
ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین»
هرکسی که توبهاش در محضر ربّ شد قبول
قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین»
مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار
بر گدایان درت پیوست یا ام البنین!
ما همیشه محضر تو عرض حاجت کردهایم...
...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین!
هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند
نوکر عباس تو دربست یا ام البنین!
در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو
دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین!
فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت
آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین!
خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید
دست زینب را کسی می بست یا ام البنین!
بعد عباست برای غارت اهل حرم
حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین!
گرچه قدّت تا شده از غصهی زینب ولی
حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین!
قاسمی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#حضرت_عباس_ع_شهادت
خونهی من که خونهی مراده
خدا بهم اینجا علی رو داده
چار تا غلام آوردم اینجا واسه
دو تا خانوم و دو تا آقا زاده
برا دو خورشیدش یه ماه آوردم
برای خیمه تکیهگاه آوردم
روزی که عباسم و دید علی گفت
برای دختراش سپاه آوردم
اما زدند آینه رو شکستند
دلای سنگی سرش و شکستند
دلیل داره اگه زمین میخورم
آخه عصای پیریم و شکستند
میگن که خیمهها کفنها شدند
با سیلی غرقِ خون دهنها شدند
یه چند تا دخترام رسیدن ولی
دیدم شبیهِ پیر زنها شدند
اَمون از این موهای خاکستری
از این همه گُلای نیلوفری
عباسم و حسینم و گرفتند
نه مادرم نه حتی نامادری
دست رو دلم نذار دلم کبابه
شبیه روی سوختهی ربابه
تا وقت مردنش همش میپرسید
چرا نذاشتن پسرم بخوابه
ربابه و روضهی ما سه شعبه
میگه زدید ولی چرا سه شعبه؟
فرقی داره شیرخواره با علمدار
فرقی نداره نیزه با سه شعبه؟
دست رو دلم نذار دلم شکسته
رو مشکِ پاره لخته خون نشسته
خونَش خراب شه خونم و خراب کرد
هر کی به نیزهها سرت رو بسته
غلام آقات شدی ابالفضل
سایهی سادات شدی ابالفضل
هر کسی سهمی از تو رو کند و برد
بد جوری خیرات شدی ابالفضل
تیر و چطور با زانوهات کشیدی
فاطمه رو به قتلگات کشیدی
چطور با دستی که نداشتی مادر
چادرشو و روی چشات کشیدی
عاقبت انتظار تو سر اومد
سرت زمین نخورده مادر اومد
نذاشت که روی نیلی رو ببینی
تیری که از پشت سر تو اومد
لطفی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_عباس_ع_
شهادت
آنكه از جمعِ امامان دو برادر دارد
دلبری از همهیِ ما دو برابر دارد
طرفی اُمِبنين و طرفی فاطمه است
كيست در بينِ عشيره كه دو مادر دارد
لشكری زهره ندارد كه نگاهش بکند
خاصه وقتی که کنارش علی اکبر دارد
چقدر بر رویِ پیشانیِ او می اید
دستمالی که به سر حضرت حیدر دارد
ایستاده به سرِ کعبه بخواند خطبه
تا بدانند که این طایفه منبر دارد
علمش را بزند کرببلا چیزی نیست
کعبه تا کوهِ اُحُد نیز تَرَک بردارد
وقتِ صفین بزن چند قدم در میدان
چشم بر تیغِ شما مالکِاشتر دارد
هر امامی که تو را دید دو دستت بوسید
بوسه بر بازویِ تو لذّتِ دیگر دارد
حق بده اینهمه اسفند برایت می سوخت
قد و بالایِ تو در سایه دو دختر دارد
مدحِ تو بود دلم از تب و تابش اُفتاد
وای بر معجرِ زینب که رکابش اُفتاد
علقمه موج شد عکسِ قمرش ریخت به هم
دستش اُفتاد زمین بال و پَرَش ریخت به هم
تا که از گیسویِ او لخته یِ خون ریخت به مَشک
گیسویِ دخترکِ منتظرش ریخت به هم
تیر را با سرِ زانوش کِشید از چشمش
حیف از آن چشم که مژگانِ تَرَش ریخت به هم
خواهرش خورد زمین مادرِ اصغر غَش کرد
او که اُفتاد زمین دور و بَرَش ریخت به هم
قبل از آنیکه برادر بِرِسد بالینَش
پدرش از نجف آمد،پدرش ریخت به هم
به سَرَش بود بیاید به سَرَش اُمِ بنین
عوضش فاطمه تا دید سرش،ریخت به هم
کتفها را که تکان داد حسین اُفتاد و
دست بگذاشت به رویِ کَمَرَش ریخت به هم
خواست تا خیمه رساند بغلش کرد ولی
مادرش گفت به خیمه نَبَرش ریخت به هم
نه فقط ضَربِ عمود آمد و اَبرو وا شد
خورد بر فرقِ سرش پُشتِ سرش ریخت به هم
به سرِ نیزه زِ پهلو سرش آویزان بود
آه با سنگ زدند و گذرش ریخت به هم
لطفی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#زائرین_مدینه ،
#قبرستان_بقیع ،
#حج
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه های بلند ممنوع است
روضه كه هیچ سینه هم نزنید
كربلا رفته ها كنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان
به خدا زود می روم نزنید
زائری داد زد كه نا مردان
تازیانه به مادرم نزنید
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
كاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینه ها به پا بشود
كاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
كاش با نغمۀ حسین حسین
این حرم مثل كربلا بشود
در كنار مزار ام بنین
طرحی از علقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
این بقیعی كه این چنین خاكی است
رشك پروانه های افلاكی است
در هوایش ستاره می سوزد
سینه با هر نظاره می سوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره می سوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره می سوزد
این حرم مثل چادر زهراست
كه در اینجا دوباره می سوزد
این حرم مثل خیمه ی زینب
كه در اوج شراره می سوزد
سال ها بعد قدری آن سو تر
چند قرآن پاره می سوزد
تال
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین_س_
مدح
شعر با مدح تو بی بی واژه باران می شود
نوبت وصف تو شد طبعم غزلخوان میشود
عطر عصمت در نفس داری که گاهی جبرئیل
بعد زهرا باز در این خانه مهمان میشود
غیرت فرزند تو آئینه ی کرببلاست
عصر تاسوعا دلش پابست پیمان میشود
هیچ فرهنگ لغت معنی نکرده اینچنین
آنکه در قاموس تو عباس ، ایمان میشود
دامنت باغ بهار یاس شد ، ام البنین
خاک نه ، حتی بهشت از آن گلستان میشود
بسکه سوز روضه دارد نوحه هایت در بقیع
سنگ می گرید ، دل دشمن پریشان می شود
قرن ها بگذشته اما در بقیع خاطرات
ناله هایت مثل آتش در نیستان میشود
مادری داغ چهار آئینه بر دل دارد ، آه
صبر، پیشِ صبر تو، سر در گریبان می شود
کرده ای با معرفت آن قدر کسب آبرو
هر چه خواهی از خدای اهلبیت ، آن می شود
دست لطفت امتداد هل اتای کوثر است
هر که حاجت پیش تو آورد سلطان می شود
این همه قول و غزل یک قطره از دریای توست
عقل در فهم کمالات تو حیران می شود
کمیل کاشانی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین س
شبی از ناله چنان شام غریبان دارد
همچو زینب غمی از داغ شهیدان دارد
به لبش نام حسین وبه دلش داغ حسین
آنقدرگریه نموده ست،به لب جان دارد
باوجودیکه نبوده ست وندیده ست،ببین
همچو زنهای حرم ناله و افغان دارد
عوض آنکه بگرید ز برای عباس
اشک افشان به لبش ذکرحسین جان دارد
از لب تک به تک اهل حرم روضه شنید
روضه هایی که نشان از دل سوزان دارد
باورش هیچ نمیشد که تنی پاشیده
غرق در خون اثراز سم ستوران دارد
از غم کشته بی آب و به یاد عطشش
چشم سیراب زاشک ولب عطشان دارد
اززمانیکه شنیده ست حسینش زار شد
قلب آشفته و احوال پریشان دارد
میکشد ام بنین را غم و اندوه،مگر
چقدر تاب وی از داغ عزیزان دارد؟
خونجگر گشته بسان همه دخترکان
دیده ای خون شده چون چشم یتیمان دارد
مولایی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع
مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع
یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع
دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع
مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم
سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم
تو که بودی؟ که خدا همسرِ مولایت کرد؟
تو چه کردی؟ که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد؟
مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد
صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد
با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی
این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی
سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی
تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی
زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی
لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی
بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس
چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس
پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی
سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی
مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی
همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی
پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند
همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند
زینبت گفت «حسین» و... جگرت تیر کشید
تا شنیدی که سرش رفت... سرت تیر کشید
وسطِ کوچه نشستی... کمرت تیر کشید
گفت «انگشتر» و... هی بال و پرت تیر کشید
بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب
قدری آرام بخوان روضه برای ارباب
روضه ای از سَرِ احساس... دلت ریخت بهم
رنجِ پرپر شدنِ یاس... دلت ریخت بهم
خنده ی دشمنِ خنّاس... دلت ریخت بهم
روضه ی حضرتِ عبّاس... دلت ریخت بهم
رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت
کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت
بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها
سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها
تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها
وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها
ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم
تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم
باقری
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین
نوحه خوان گل پرپر شده زهرایم
مرثیه خوان غمِ نور دل طاهایم
دیده پیمانه وجاریست می ازپیمانه
چه کنم،باده فشان از محن سقایم
لاله هایم همه را باد خزان پرپرکرد
باغبان غمم و خونجگر و تنهایم
همه دلخوشی ناخوشی ایامم
غیراین نیست،که من خادمه مولایم
مادر ماه بنی هاشمم،اما چه شده
پرده انداخته غم بر من و ناپیدایم
آه از داغ حسین،کرده چنانم به خدا
کزغمش ناله کنان دربه درصحرایم
غم مرانیست که عباس نیامدبه برم
بی حسین آمدنش بود همه پروایم
گریه بر بیکسی کشته لب تشنه کنم
که کندگریه براو سیر ازاین دنیایم
در یم غصه و اندوه چنان غوطه ورم
که بعید است نجاتی بود از دریایم
از تو ای مرگ تمنای وصالت دارم
که ازاین آمدنت هست،به دل غوغایم
مولایی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین
من که از نسل دلیر عربم
امّ العبّاسم و امّ الادبم
مادر چهار یل رعنایم
من کنیز حرم زهرایم
آسمان خاک نشین حرمم
عرش در تحت لوای کرمم
معرفت مسئله آموز من است
عاشقی سائل هر روز من است
دل من محو تولّای ولیست
سِمتم خادمی بیت علیست
من سفارش شده ی زهرایم
آبرو یافته از مولایم
وه از ان روز که قابل گشتم
با در بیت مقابل گشتم
آمد آن لحظه چه خوش اقبالم
دختر شاه به استقبالم
قبله ی نور به کاشانه ی من
حرم الله کجا خانه ی من
دست بانوی حرم بوسیدم
خاک پایش به بصر مالیدم
گفتم این بیت حریم لاهوت
من کنیزم به دیار ملکوت
آمدم خادم این در باشم
خادم دختر حیدر باشم
لیک آن روز زغم رنجیدم
وای دل، صحنه ی سختی دیدم
هر دو ریحانه حق تب دارند
بین خانه حسنین بیمارند
گفت زینب به دو چشمانی تر
نذر روزه بنما ای مادر
عرق از صورتشان تا شد جمع
سوختم در غمشان همچون شمع
آنقدر خرج ولایت گشتم
مورد لطف و عنایت گشتم
تا خدا مزد ولایم را داد
که به من گل پسری زیبا داد
صاحب جنة الاحساس شدم
مادر حضرت عباس شدم
در وفا یار بلا فصل شدم
مادر فضل و ابا الفضل شدم
شوری افتاد ز عشقش به دلم
دید از فاطمه بودن خجلم
حق نمود این شرفم نقش جبین
حضرت فاطمه شد ام بنین
گفتم عباس گل ریحانی
به امیرت تو بلا گردانی
نه برادر و نه من مادرشان
من کنیز و تو غلام درشان
روزی اید که به همراه حسین
از مدینه بروی نور دو عین
چون حسینم تو خدایی گردی
عاقبت کرب و بلایی گردی
یک وصیت کنم این لحظه تو را
جان تو جان عزیز زهرا
رفتی و همره تو شادی رفت
از مدینه دگر آزادی رفت
وای زان روز که غمها برگشت
کاروان گل زهرا برگشت
جان هر دل شده بر لب آمد
بی حسین حضرت زینب آمد
گفت با من همه اسرار مگو
ماجرا های تو وآن بغض گلو
گفت لب تشنه سوی آب شدی
از خجالت به خدا آب شدی
گفت با قدّ کمان جان دادی
من شنیدم نگران جان دادی
تا که مشک و علمت را دیدم
دست پاک تو ز دور بوسیدم
باورم نیست سر زین وسجود
فرق عباس من و ضرب عمود
یاد تو روضه به پا می سازم
تا ابد برپسرم می نازم
نزد زهرا تو وجیه اللّهی
فانی حضرت ثار اللّهی
نعمتی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین
بعد از تو دیگر هیچ کس ام البنین نیست
یعنی زنی مانند تو مرد آفرین نیست
ام الادب ، ام الوفا ، ام الاباالفضل
غیر از تو وصف هیچ شخصی این چنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بوده ای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریه ات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنانت را درآورد
پس خطبه ای چون خطبه هایت آتشین نیست
مدح تو چون با مدح عباست گره خورد
دیگر گریز روضه ات هم غیر از این نیست
شور رجزهایش نمی آمد به آن که
در راه حفظ دین خود قطع الیمین نیست
آه ! ای خوشا بر حال آن مردی که در جنگ
وقتی که دستش قطع شد بر روی زین نیست!
این چند برگ از متن قرآن است بر خاک؟
یا دست های اوست که در آستین نیست؟
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است...!
یعنی سر عباس بر روی زمین نیست
خرسندی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
عزای
#حضرت ام البنین سلام الله علیها
واحد
بگرید مدینه ز آهی حزین
حرم دلشکسته ، بقیع دلغمین
بگو مادران شهیدان همه
کنند نوحه از داغ ام البنین
واویلا واویلا یا ام البنین
گلی ، گر بسوزد تنش مشکل است
رود لاله از گلشنش مشکل است
جوان ، گر بپوشد لباس کفن
به مادر خبر دادنش مشکل است
واویلا واویلا یا ام البنین
به آن مادری که شد از غصه پیر
خبر آمد از مرگ ماه منیر
خبر آمده دست او شد جدا
خبر آمده چشم او خورده تیر
واویلا واویلا یا ام البنین
مومن_نژاد
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت ام البنین سلام الله علیها
نوحه سنتی
سبک: یا صاحب الزمان آجرک الله
در آسمان خود قمر ندارم
ام البنینم و پسر ندارم
وای از دل من وای از کربلا
واویلا واویلا آه و واویلا
خبر رسیده بر من دلغمین
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ
افتاد از مرکب با دست جدا
واویلا واویلا آه و واویلا
همچون عباس خود با چشم گریان
هستم شرمنده از طفلان عطشان
گلها پژمردند در پیش سقا
واویلا واویلا آه و واویلا
(( يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ ))
بیت شعری از حضرت ام البنین_مفاتیح الجنان
مومن_نژاد
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#غزل
🔹اُم الادب🔹
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی،
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت،
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یکجا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست میگیرد
رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی
صرافان
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین
مینویسم یاعلی یا فاطمه
کارها دارد دلم با فاطمه
فاطمه مولاست،مولا فاطمه!
جان من قربان دوتا فاطمه
فاطمه بنت النبی الموتمن!
فاطمه ام البنین ارباب من!
از ازل!نه قبل تر!نه قبل تر
بند شد دست گدایان پشت در
نه خدایند این جماعت نه بشر
مادری بودیم از اول بیشتر
حضرت زهرا رقم زد اینچنین...
دست ما و چادر ام البنین!
در نسب نساب هارا افتخار
درادب عباس را آموزگار
یک زن اما در جوانمردی هزار
تکیه بر این سرو دارد ذولفقار
کوه پای عزتش سر می شکست...
تا دو زانو پیش زینب می نشست
بندگی کرد و دلش دریا شد و
آسمان در دستهایش جا شد و
حضرت باب المراد ما شد و
خانه دار خانه مولا شد و
گفت من کی بانوی این خانه ام؟!
گرد شمع بچه ها پروانه ام!
روزهایش گریه شب ها گریه بود
مرهم این سوز تنها گریه بود
حرف هممیزد اگر با گریه بود
کار بی بی جای زهرا گریه بود
چهار قبر خاکی اش را میکشید
ناله های واحسینا میکشید
واحسینا سبط پیغمبر چه شد
زیر سم اسب ها پیکر چه شد
پیکرش را هم نگفتی سر چه شد
درخیام فاطمی معجر چه شد
سوختم با کام عطشان حسین
چهارفرزندم به قربان حسین
زینب از چشمان نامحرم بگو
از لگدها طعنه ها باهم بگو
قدری از آن خطبه محکم بگو
مادر!از بزم غریبه کم بگو
وای من بازار توهین جور بود
کاش چشم آن اراذل کور بود
حیف شد دستان ساقی را زدند
تیر بر چشم ترش یکجا زدند
بعد او شلاق بر زنها زدند
گریه کرد عباس بر نی تا زدند
قاتلم داغ حسین و کربلاست
گر بمیرم از غم زینب رواست...
هاشمی
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت ام البنین سلام الله علیها
سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من
ستاره میبارم قمر ندارم من
به من نگید مادر پسر ندارم من
ام البنینم وای
جسم عزیزم رو چه زیر و رو کردند
به پیکر عباس نیزه فرو کردند
.....
وقتی به خاک افتاد علقمه شد بی تاب
تا مشک آبش ریخت شد از خجالت آب
......
کجاست علی اصغر رباب پریشونه
گهواره خالی و لالایی میخونه
.....
ای کاروان با این دلم چها کردی
سه ساله ی ما را چرا نیاوردی
....
شد خیمه ها غارت وقتی علمدار رفت
ناموس آل الله تو کوچه بازار رفت
....
شنیده ام زینب زد دست غم بر سر
از داغ اون گودال از دست اون خنجر
مومن_نژاد
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
وفات
#حضرت ام البنین (سلام الله علیها)
ای بــه بنیــن تــو درود همـه
فاطمـه یا فاطمـه یا فاطمـه
بانوی دین، مظهر عشق و وفا
ام بنین، مادر صدق و صفا
بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
سفرهء جود و کرمت با حسین
اذن دخـول حــرمت یا حسین
فـــاطمه دوم حیــدر شــدی
مادر یک ماه و سه اختر شدی
ماه تو از ماه فلک خوبتر
پیش علی از همه محبوب تر
ستارگانت همه خورشید نور
چشم بد از جمالشان باد دور
جز تو کـه بـر شیـرخدا شیـر زاد؟
جز تو کـه بـر شیـر علی شیر داد؟
جز تو که در کرب و بلای حسین
چـار پسـر کــرده فـدای حسین
ای به علی پس از وفات بتول
همچو خدیجه در سرای رسول
تو گفته ای، ای گل باغ عفاف
با پسر فاطمه شام زفاف
کی همه جا چشم و چراغ همه
منم کنیز مادرت فاطمه...
تو بانوی بیت ولی گشته ای
دور حسین ابن علی گشته ای
تا که در آن بیت مقرّب شدی
از دل و جان عاشق زینب شدی
حق به تو یک بهشت احساس داد
دسته گلی به نام عبّاس داد
سزد که ناموس خدا خوانمت
مادر کلّ شهدا خوانمت
معرفتت زبانزد عالم است
مدحت عالم به ثنایت کم است
در بغلت بود گل یاس تو
یعنی قندانۀ عبّاس تو
بود چو خورشید رخش منجلی
خواستی اش دهی به دست علی
مشام تو شنید بوی حسین
چشم تو افتاد به روی حسین
فدایی خون خدا خواندی اش
دور سر حسین گرداندی اش...
دلم گرفته ذکر امّن یجیب
زیارت مدینه ام کن نصیب
که گریم از برای تو در بقیع
به یاد گریه های تو در بقیع
بقیع از اشک تو آمد به جوش
صدای گریۀ تو آید بگوش
کرده به داغ چار فرزند صبر
کشیده ای چهار تصویر قبر
اشک مصیبت ز بصر ریختی
به یادشان خون جگر ریختی
چشم تو از بس که فراوان گریست
به گریۀ تو چشم مروان گریست
تو نالۀ وا ولدا می زدی
اهل مدینه را صدا می زدی
بدین سخن فکند آهت طنین
که کس نگوید به من امّ البنین
چار گلم به تیغ پرپر شدند
چار مهم به خون شناور شدند
امّ بنین باغ گل یاس داشت
دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت
ای ثمر دل گل احساس من
ساقی اهل بیت عبّاس من
شنیده ام دست تو از تن زدند
به فرق تو عمود آهن زدند
شنیده ام تا تنت از هم گسست
پشت حسین ابن علی هم شکست
شنیده ام که جای من فاطمه
به دیدنت آمده در علقمه
شنیده ام شعله به خشمت زدند
شنیده ام تیر به چشمت زدند
شنیده ام سکینه بی تاب بود
به خیمه ها منتظر آب بود
شنیده ام که دشمنان صف زدند
کنار جسم بی سرت کف زدند
شنیده ام که شد ز شمشیر تیز
پیکر تو چو برگ گل ریز ریز
گریه کنم روز و شب ای نور عین
بر تو نه بلکه در عزای حسین
تو در مدینه مادری داشتی
مادر خونین جگری داشتی
اگر که پاره پاره شد پیکرت
بود به دامان برادر سرت
حسین فاطمه برادر نداشت
کشته شد و مثل تو مادر نداشت....
چـار پســر دادی و زیــن افتخــار
شــد حــرم چــار امــامت مــزار
پــاسخ آن وفــا و احســاس تــو
فاطمــه شــد مــادر عبـاس تــو
تو را فراق اشجع النّاس کشت
داغ حسین و داغ عبّاس کشت
گریهء تو به جز عبادت نبود
وفات تو غیر شهادت نبود
جز غم و اندوه و فغانت نبود
حیف که آن چار جوانت نبود
تا که بگریند برایت همه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
چـار پسـر داشتـی ای جـان پاک
رفـت غریبانــه تنـت زیـر خـاک
دگر تنت دفن نشد شبانه
تنت نداشت جای تازیانه
بـر در بیـت تـو شـرارت نشد
بر گل روی تـو جسـارت نشد
ضربــه بـه بـازوت نزد هیچکس
لگــد بـه پهلـوت نـزد هیچکس....
استادسازگار
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_ام_البنین_س_
مدح_و_مصائب
من و کنیزی آل عبا خدا را شکر
من و حریم ولی خدا خدا را شکر
کنیز فاطمه بودن چه عزتی دارد
من و عنایت خیر النسا خدا را شکر
مرا به رخصت زینب خدا پناهم داد
که با حسین شدم آشنا خدا را شکر
خدا نوشت شوم مادر حسین و حسن
کشید آخر کارم کجا خدا را شکر
خدا نوشت که من مادر اباالفضلم
که او شود به حسینم فدا خدا را شکر
شوند جمله پسرهای من غلام حسین
کنند نوکری مجتبی خدا را شکر
عزیز فاطمه! زینب! بیا در آغوشم
بیا به دامن مادر بیا خدا را شکر
نویدِ پورِ علمدار داده مولایم
برای یاری کرب و بلا خدا را شکر
برای روز علمداری اش دعا بکنیم
که هست آبروی خیمه ها خدا را شکر
شنیده ام که دو دستش ز تن جدا گردد
به تیر و نیزه شود مبتلا خدا را شکر
شنیده ام که به صورت فتد زمین بی دست
مگر که خیمه بماند بجا خدا را شکر
شنیده ام زتعصب پس از شهادت هم
سری برآورد از نیزه ها خدا را شکر
شنیده ام که حسین از قفا شود بی سر
و اهل کوفه کنند از جفا خدا را شکر
شنیده ام که لباس اسیری ات بر تن
کُنی کنارِ تنِ سر جدا خدا را شکر
شنیده ام که شود پاره پاره معجرها
حجاب کس نشود بر ملا خدا را شکر
پس از گذشت اسارت که از سفر آیی
سپاهِ خصم در آید ز پا خدا را شکر
ژولیده
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_زمان_عج_مناجات
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#اجتماعی_سیاسی
چگونه شکر بجا آوریم از این نعمت
که هست دستِ تو بالا سرِ همه امت
دعای حضرتتان گر نبود، بی تردید
نمیشدیم به انبوهِ فتنه ها نصرت
هزار مرتبه باید ز دست میرفتیم
میانِ اينهمه سختی علیهِ این نهضت
نکرده ای تو فراموش لحظه ای ما را
نبوده ای تو دمی غافل از محبانت
به اسم گاه، دعا میکنی به تک تکِ ما
به گریه گاه، دعا میکنی به این ملت
عجیب اینکه گروهی، بجای شکرِ خدا
زبان گشوده به نا شکری از رهِ غفلت
برای مردمِ غافل، دگر چه باید کرد
که حضرتِ تو نکردی برای این امت
خوشا سعادتِ آنانکه باوفا بودند
ترا رها ننمودند بعدِ هر بیعت
خوشا وفای شهیدان که در دلِ دشمن
بخون نشسته و جان داده اند با غیرت
قسم به معجزه ی انقلاب اسلامی
که این تویی که چهل سال داده ای عزت
به لطفِ حق نه چهل سال، سیزده قرن است
برای شیعه ی زهرا کشیده ای زحمت
به احترام تو و مادر تو سر دادند
هزارها حججی و هزارها همت
قسم به غیرت مردانِ مرد تا امروز
نشسته اند بپایت هزارها هیئت
نه چرخِ کُندِ معیشت ز پایمان انداخت
نه بی وفائیِ برجام دادمان حسرت
به عشقِ شعبِ ابیطالبیم در تحریم
به عشق کرب و بلاییم حامیِ دینت
فدای العطشِ خیمه های اربابیم
فدای لعلِ لبِ خشک و تشنه ی جدّت
و پای کار علمدارِ عشق، میمانیم
به عشقِ ساقیِ عطشان، به حُرمتِ حَرمت
ژولیده
کانون مداحان وشاعران خمینی شهر
ایتا
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تلگرام
https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr