#امام_باقر علیهالسلام
#غزل
مشرق الانوار
تا حضور تو، دلِ خسته مسافر شده است
توشه برداشته از گریه و زائر شده است
دیرگاهیست که مانند کبوتر، دل ما
روی دیوار بقیع تو مجاور شده است
سینهات مشرق الانوار هزاران سینا
موسی معرفت از طور تو ظاهر شده است
از همان روز که شد «عَلَّم الاَسما» آغاز
علم، شاگرد تو یا حضرت باقر شده است
کرسی و لوح و قلم آینۀ کشف و شهود
مصدر فیضی و حکمت ز تو صادر شده است
قطره از طینت دریاست همه میدانند
هر که شاگرد تو شد جزو مفاخر شده است
به سلامی که ز لبهای رسول آوردهست
مست از جام تماشای تو «جابر» شده است
محمود_شریفی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حدیث
#رباعی
💠 #امام_باقر (علیهالسلام)
«أَكْثِرْ ذِكْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ لَمْ يُكْثِرْ إِنْسَانٌ ذِكْرَ الْمَوْتِ إِلَّا زَهِدَ فِي الدُّنْيَا»
بسیار به یاد مرگ باش، زیرا نتیجه آن نیست مگر زهد و دل نبستن به دنیا.
📗 الكافى، ج۲، ص۱۳۱
یاد مرگ
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست
يک عمر به زندگی رسيدن زيباست
يک روز به ياد مرگ بودن بد نيست!
عبدالرحیم_سعیدی_راد
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_باقر ع
#مرثیه
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش
باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش
آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت
دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت
گلدستهای نداشت حرم، مرقدی نبود
صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود
این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟
غمهای عهد کودکی از یاد کی رود
آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود
یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود
از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه...
تو طفل روی ناقۀ عریان نشستهای
بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشستهای
تو طعم تازیانه و سیلی چشیدهای
بر روی خار، همره طفلان دویدهای
دیدی تو خیمههای به آتش کشیده را
داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را
استادعلی انسانی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_باقر ع
#مرثیه
تویی کعبه و ما همه در مطاف
به گرد تو هستیم گرم طواف
به سوی تو باید سرازیر شد
که باید فقط پای تو پیر شد
طواف تو بر مرد و زن واجب است
به وصف تو پرداختن واجب است
تو هستی یدالله در آستین
عزیز دل سیدالسجادین
بنازد به تو هم حسن هم حسین
شود مسندت زانوی زینبین
ندارد همانند تو مادرت
دلیری شبیه عمو اکبرت
کنار تو کی عمه جان خسته بود ؟
رقیه به تو سخت دل بسته بود
گره ها به دستان تو وا شده
به الطاف تو کور بینا شده
حلاوت به بار عنب داده ای
به خشکیده نخلی رطب داده ای
اباجعفر الحاضر الذاکری
ابوالصادق الخاشع الصابری
به هر محفلی صحبت "تذکره" ست
فقط نام تو زینت "تذکره" ست
به دیوان خود گرچه بسیار گفت
کم از قدر و شان تو "عطار" گفت
تجلی فاروق اعظم تویی
شکافنده ی علم عالم تویی
به دست تو دین خدا پا گرفت
فقاهت به لطف تو معنا گرفت
چه علم " حدیث " و چه علم " کلام "
فقط از تو داریم و بس ؛ والسلام
بنازم به آیین حق محورت
که شد کرسی درس تو سنگرت
جهان را هدایتگری کرده ای
تو اسلام را رهبری کرده ای
جهاد تو تبیین دین بوده است
نجات همه مسلمین بوده است
به غیر از تو که پاسخ نغز داد ؟
به هر پرسش " جابربن زیاد"
فقط ذکر حق از لسانت شنید
اسیر دمت "جابر بن یزید "گ
" زراره " زر از گرد راهت گرفت
" اَبان " وام ها از نگاهت گرفت
به فضل " فُضَیل" و " بُرَید " ات قسم
مگر من به کنه شما می رسم ؟؟
" ابوحمزه " ات هم دعایم کند
مرا عاقبت باخدایم کند
رسیدم مرا هم " کمیت" ام کنی
فقط شاعر اهل بیتم کنی
من از قوم "راوندیه" نیستم
من از فرقه ی "زیدیه" نیستم
توجه نکردم به نامی دگر
به جز تو ندارم امامی دگر
تو پنجم امام مبین منی
همه اعتقاد و یقین منی
قلم ذوالفقار قیام تو بود
چه اوازه ای در کلام تو بود
بنازم کمالات ارزنده ات
"هشام بن عبدالملک " بنده ات
سلاح ات روایات کوبنده ای
کلام تو شد تیغ برنده ای
بزرگان دین وامدار تواند
همه نقطه ای بر مدار تو اند
احادیث تو بهترین رهنماست
بدهکار تو "سیدمرتضی "ست
رضای خدا جز رضای تو نیست
پیام تو سرمشق "سیدرضی" ست
کسی تشنه ی پای بوسی شود
به پابوسی ات "شیخ طوسی" شود
به هر مجلسی "مجلسی" مست توست
بحار کرم در کف دست توست
دل رهرو ات را جلا داده ای
به "شیخ بهایی" بها داده ای
به یاری تو فتح شد باب ها
تویی مرشد راه "نواب" ها
تراز اصول "کلینی" تویی
مراد و امام "خمینی" تویی
به تو رو زدم روسپیدم کنی
به محراب مسجد شهیدم کنی
چه گویم از آقایی ات ای جناب؟
گدا را "گدا" هم نکردی خطاب
اراده کنی زشت زیبا شود
گدای تو هرکس شد آقا شود
گدایت رسیده عطا می کنی ؟
مرا راهی کربلا می کنی ؟
همان که بخواهی همان می شوم
شب رفتنت روضه خوان می شوم
شنیدم که در خیمه مضطر شدی
تو گهواره جنبان اصغر شدی
غم و غصه در کودکی دیده ای
به نیزه سر کوچکی دیده ای
لباس اسارت به تن داشتی
رد کعب نی بر بدن داشتی
دو دفعه معطل شدی شهر شام
تو هم سنگ ها خوردی از پشت بام
شنیدی همه حرف بد می زدند
به طفل سه ساله لگد می زدند
به اجبار شمر و سنان رفته ای
تو به بزم نامحرمان رفته ای
فقط ظلم از این و آن دیده ای
رجز خواندن خیزران دیده ای
تو دیدی در آن ساعت واپسین
سر از طشت افتاد روی زمین
علیرضاخاکساری
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام باقرع
مرثیه
پیر شد هر لحظه پای روضه ها، مثل پدر
در نیاورد از تنش رختِ عزا، مثل پدر
حلقه میزد اشک در چشمش؛ به گریه می نشست
از مصیبت های سختِ کربلا، مثل پدر
خشک میشد حنجرش، میسوخت، تا می دید که
طفلِ تشنه، شیرخواره هر کجا، مثل پدر
یاد مشک پاره و دستِ قلم در علقمه
داغدارِ جملۂ «أدرک أخا»، مثل پدر
زیر لب میخواند گریان روضه ها را یک به یک
ضجّه میزد یادِ آن خونین-قفا، مثل پدر
رفت پیش چشم او سرها به روی نیزه و
دید جسم ِ بی کفن بر بوریا، مثل پدر
خیمه ها میسوخت! موهای رقیه(س) همچنین
داشت با خود گریه های بیصدا، مثل پدر
من فدای کودکی هایش که رفت از کربلا
با دو دستِ بسته تا شام ِ بلا، مثل پدر
بر سرِ بازارِ آذین بسته بین هلهله
بر سرش میخورد سنگِ بیهوا، مثل پدر
در خرابه ناتوان افتاد! خوابش برده بود
روی خار و خاک؛ بی آب و غذا، مثل پدر
آخرش مسموم شد با زهر، مظلومانه شد-
در بقیعِ بی حرم قبرش رها مثل پدر!
مرضیه_عاطفی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_باقر ع
#مرثیه
منم که زنده نمودم خدا پرستی را
منم که شیخ و مرادم تمام هستی را
منم که زنده نمودم علوم قرآن را
کشانده ام به تماشا بهشت ایمان را
منم که زنده نمودم قیام جدّم را
منم که زنده نگه داشتم محرّم را
در اوج عرش مقامی رفیع دارم من
و غربتی چو غروب بقیع دارم من
منم که سنگ مزارم پر کبوترهاست
منم که زائر تنهای هر شبم زهراست
منم که در نفسم عطر کربلا جاری است
شمیم غربت من در دل منا جاری است
هزار حرف نگفته میان دل دارم
هزار درد نهفته میان دل دارم
هزار حرف نگفته ز ماجرای حسین
چقدر روضه گرفتم فقط برای حسین
هزار حرف نگفته ز ظهر روز عطش
ز ماجرای رباب و ز داغ سوز عطش
سه چار ساله ولی ماجرا که یادم هست
سری که رفت روی نیزه ها که یادم هست
همین که رفت عمو، قامت حسین خمید
همین که رفت عمو، ضرب تازیانه رسید
میان سلسله ها یک به یک قطار شدند
به روی ناقه ی عریان همه سوار شدند
چه زلف ها که در این ماجرا سپیده شدند
چه حرف ها که در این کوچه ها شنیده شدند
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
هنوز بر کف پا زخم آبله است هنوز
هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست
هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست
چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند
چه موی ها که سر هر گذر کشیده شدند
هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست
صدای دخترکی بی قرار یادم هست
هنوز در دل ما بغض حرمله است هنوز
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین
شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین
«سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود»
سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود
وحید محمدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_باقر ع
#مرثیه
من باقر العلم رسول الله هستم
من پنجمین حجت ولی الله هستم
با سن کم من کربلایی گشته بودم
من وارث سجاده و ذکر و سجودم
من دیدهام سقای دشت کربلا را
من دیدهام دست ز تن گشته جدا را
من دیدهام شور قیامت گشته برپا
من دیدهام مشک تهی از آب سقا
دیدم میان خیمه گهواره تکان خورد
دیدم ز بی آبی گل و گلزار پژمرد
دیدم تن غرق به خون اکبرم را
دیدم گلوی شیرخواره اصغرم را
من شاهد زخم لب و گودال بودم
من در کنار عمهام بد حال بودم
من شاهد پای پلیدی روی سینه
دیدم کنار ذوالجناح اشک سکینه
من دیدهام شام غریبان یتیمان
من دیدهام تاریکی و جمع پریشان
پای برهنه سوی صحرا میدویدم
من غارت خلخال را از عمه دیدم
با طعنه و زخم و زبان دیدیم آزار
دیدم به عمه شد جسارت بین بازار
سرهای پر خون را به روی نیزه دیدم
با سن کم در کنج ویرانه خمیدم
بین طبق سر آمد و بر عمه سر زد
داغ رقیه بر دل زارم شرر زد
بر موج دریای بلا من مثل سدم
من اربعین زائر شدم بر قبر جدم
دیدم سکینه بر عمو و مشک سر زد
دیگر کنار قبر عمه شکوه میکرد
شرمنده عمه بود و من هم بودم آنجا
شور عزا بهر رقیه گشت برپا
گر باغبان سرخ لاله عمهام بود
صاحب عزای این سه ساله عمهام بود
با دست لرزان و تن از کین کبودش
تنها به فکر لالههای مانده بودش
میگفت اینها خسته و رنجور راهند
این اختران آسمان مدیون ماهند
راست به روی نیزه چون ماه شبم بود
در مجلس نامحرمان جان بر لبم بود
مرتضی_محمودپور
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_باقر_ع
شهادت
اي خيمۀ عشق از تو بر پا مانده
اي از تو دهان علم هم وا مانده
از آتش اشكهايتان معلوم است
در كرب و بلا كودكي ات جا مانده
عباس_احمدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_باقر_ع
شهادت
ای بقیع غم تو کرببلایی دیگر
کربلا بود برای تو منایی دیکر
کوفه تا شام ، تو را سعی صفایی دیگر
در غریبان ، تو غریب الغربایی دیگر
غربتت را نسرودم من شاعر آری
راستی تو چقدر شاعر و ذاکر داری؟!
شده آزرده تو را از عمل ما ، خاطر
بی سبب نیست اگر شد حرمت بی زائر
از حدیث تو نگفتیم ولو در ظاهر
گرچه محتاج ترینیم به قال الباقر
همه ی سال پی یک شب تقویم توایم
ما فقط مرثیه خوان شب ترحیم توایم
دست بر دامن مهرت نرساندیم چرا
گاهگاهی که رسیدیم ، نماندیم چرا
پایمان را به بقیعت نکشاندیم چرا
باقرالعلم ! ز علم تو نخواندیم چرا
بگذر از ما که برای تو موثر نشدیم
نه که بی صحن و رواقی تو ، مسافر نشدیم
کودکی های تو در اوج مصیبت طی شد
کودکی های تو همراه شهادت طی شد
پای آن خیمه که می رفت به غارت طی شد
زیر شلاق ستم وقت اسارت طی شد
طی شده کودکیت گوشه بین الحرمین
گه در آغوش پدر گاه در آغوش حسین
کربلا جلوه غم بود برایت مادام
کربلا کشت تو را ، کشت تو را بدتر شام
کربلا بود و حسین و تو و سجاد ، تمام
کربلا بود و امام بن امام بن امام
من تو را یک تنه یک کرببلا می بینم
من تو را در همه مرثیه ها می بینم
داغ بی آبی و فقدان عمو را تو بگو
روضهخوان باش خودت ، روضه او را تو بگو
پرده بردار ، بیا راز مگو را تو بگو
بوسه ی تیغ به رگهای گلو را تو بگو
تو بنا بود بمانی به امامت برسی
روضه خوان باشی و هر شب به شهادت برسی
محسن_ناصحی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_باقر_ع
شهادت
مگر میشود گریه بسیار کرد..
مگر میشود دیده خونبار کرد..
مگر میشود صحبت از خار کرد..
مگر میشود نقل بازار کرد..
ولی از غم و غصه اش دق نکرد!
مگر میشود خیمه سوزان شود..
درآن شعله ها عمه حیران شود..
کشیده نصیب یتیمان شود..
رد دست هاشان نمایان شود..
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
مگر میشود گفت از سوختن
چه ها میکشید عمهی خوب من
ز توهین آن خولی بددهن
مگر میشود گفت از زن زدن
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
مگرمیشود لشگر نیزه دار
بیوفتد به دنبال یک طفل زار
ببینی سر شاه را نی سوار
ز داغ رقیه شده بی قرار
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
حرم شد گرفتار رنج و عذاب
چه ها کرد با دستهامان طناب
مگر میتوان روضه خواند آب آب
مگر میشود حرف زد از رباب
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
شبی که حرم سمت غمخانه رفت
به مهمانی قصر شاهانه رفت
ز شوق پدر طفل دردانه رفت
مگر میتوان گفت ویرانه رفت
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
کنون این من و این دل گریه خیز
نشستم به بستر مریضِ مریض
چه باید کنم با غمش یا عزیز
مگر میشود گفت حرف از کنیز
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
سیدپوریا_هاشمی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_باقر_ع
شهادت
عمریست گرچه پای علم گریه کرده ایم
ما را ببخش بهر تو کم گریه کرده ایم
آقا چراغ روضه به لطف تو روشن است
از لطف توست گر همه دم گریه کرده ایم
ما پا به پات کرب و بلا را گریستیم
ما با تو یاد آن همه غم گریه کرده ایم
چشمت به آب خورد جوان دید گریه کرد
ما نیز یاد قامت خم گریه کرده ایم
یاد تنی که موقع تشییع سر نداشت
با اشک های اهل حرم گریه کرده ایم
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
از ظلم و جور اهل ستم گریه کرده ایم
......
فکر توایم فکر بقیع و غریبی ات
باب الرضا قدم به قدم گریه کرده ایم
محمود_یوسفی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_باقر ع
#مرثیه
ای بقیع غم تو کرببلایی دیگر
کربلا بود برای تو منایی دیکر
کوفه تا شام ، تو را سعی صفایی دیگر
در غریبان ، تو غریب الغربایی دیگر
غربتت را نسرودم من شاعر آری
راستی تو چقدر شاعر و ذاکر داری؟!
شده آزرده تو را از عمل ما ، خاطر
بی سبب نیست اگر شد حرمت بی زائر
از حدیث تو نگفتیم ولو در ظاهر
گرچه محتاج ترینیم به قال الباقر
همه ی سال پی یک شب تقویم توایم
ما فقط مرثیه خوان شب ترحیم توایم
دست بر دامن مهرت نرساندیم چرا
گاهگاهی که رسیدیم ، نماندیم چرا
پایمان را به بقیعت نکشاندیم چرا
باقرالعلم ! ز علم تو نخواندیم چرا
بگذر از ما که برای تو موثر نشدیم
نه که بی صحن و رواقی تو ، مسافر نشدیم
کودکی های تو در اوج مصیبت طی شد
کودکی های تو همراه شهادت طی شد
پای آن خیمه که می رفت به غارت طی شد
زیر شلاق ستم وقت اسارت طی شد
طی شده کودکیت گوشه بین الحرمین
گه در آغوش پدر گاه در آغوش حسین
کربلا جلوه غم بود برایت مادام
کربلا کشت تو را ، کشت تو را بدتر شام
کربلا بود و حسین و تو و سجاد ، تمام
کربلا بود و امام بن امام بن امام
من تو را یک تنه یک کرببلا می بینم
من تو را در همه مرثیه ها می بینم
داغ بی آبی و فقدان عمو را تو بگو
روضهخوان باش خودت ، روضه او را تو بگو
پرده بردار ، بیا راز مگو را تو بگو
بوسه ی تیغ به رگهای گلو را تو بگو
تو بنا بود بمانی به امامت برسی
روضه خوان باشی و هر شب به شهادت برسی
محسن_ناصحی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr