#حر_ریاحی علیهالسلام
#غزل
آخرین لبّیک
غرقۀ شک! غرق باور شو که چندان دیر نیست
در شط باور شناور شو، که چندان دیر نیست
این کدورتها زلال روشنت را بردهاند
بعد از این آیینهمنظر شو که چندان دیر نیست
میوزد آمین هنوز از خیمههای بیکسی
زیر باران دعا تر شو که چندان دیر نیست
فرصتی تا هست باقی، در فضای خیمهها
بال خود وا کن، کبوتر شو که چندان دیر نیست
آخرین «لبّیک» را باید در این میدان سرود
شعرِ خون را بیت آخر شو که چندان دیر نیست...
برگریزان است و پاییزان، در این فصل عطش
مثل نخلی سایهپرور شو که چندان دیر نیست...
مرد میدان خطر را از خطر کردن چه باک؟
دل به دریا زن، دلاور شو که چندان دیر نیست
جان خود را میدهی و جان عالم میشوی
با همه هستی برابر شو که چندان دیر نیست
میتوان غرّید مثل رعد و تندر آفرید
نعرۀ اللهاکبر شو که چندان دیر نیست...
میزند لبخند بر رویت امام عاشقان
کای دلاور! حرِّ دیگر شو که چندان دیر نیست
محمدعلی_مجاهدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#امام_حسین_ع
مناجات_محرمی
#شب_چهارم
چیزی نداشتیم اگر این غم نداشتیم
این غم نبود یک دلِ خُرم نداشتیم
تو آمدی برای همه ، این زمین اگر
قدرِ تو میشناخت جهنم نداشتیم
عالم اگر که صیحهی زهرا نمیشنید
باز این چه شورش است در عالم نداشتیم
ما هیچ چیزمان که شبیه شما نبود
ای وای اگر که گریهی باهم نداشتیم
خرجی نبود و خرجِ عزای تو میشدیم
خرجی نداشتیم ولی کم نداشتیم
ما را حسین تا به قیامت بزرگ کرد
ما بی حسین هیچ نه آنهم نداشتیم
زینب اگر نبود و نمیگفت که راه چیست
حرفی برای خط مقدم نداشتیم
زینب اگر نبود و علم را نمیگرفت
این های هایِ محرم نداشتیم
ممنونِ بوریام اگر بوریا نبود
چیزی برای آن تنِ دَرهم نداشتیم
حسن_لطفی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
🇮🇷
🎥 #نشست تصویری
🍃🌹🍃
💠 موضوع: «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»
🎙 سخنران: دکتر امیرحسین بانکی پور - «نماینده مجلس شورای اسلامی و کارشناس مسائل اجتماعی»
🕒 زمان: دوشنبه - ۱۰ مرداد ماه ۱۴۰۱- ساعت ۲۱:۳۰
🔻لینک ورود به نشست 👇👇
http://rubika.ir/meyar_pb
.
اگر بر روی زمین در جستجوی حقیقت باشیم، نمیتوان آنرا همچون دیگر اشیا پیدا نمود. بلکه حقیقت در میانه امور آشکار می شود.
حقیقت در نسبت میان امور آشکار میشود با این نسبت است که ماهیت اشیا و امور خود را نشان میدهند.
شیخ مفید نیز برای آنکه حقیقت را نشان دهد آنچه در میان مسلمانان جاری است را نشان میدهد امری که در زبان و دیالوگهای آنان آشکار می شود.
معاویه در زمان خود نسبتی میان مسلمانان برقرار کرده بود که حقیقت از آن نسبت غایب بود. با مرگ معاویه این نسبت فروریخت.
امام حسین(ع) با حرکت خود به سمت مکه حق را به میان مسلمانان آورد و تب و تابی در میان مسلمانان پدید آورد. کوفه نیز که خود را آزاد از عهد گذشته میدید به عهد با امام روی آورد.
اما این عهد و نسبت از همان ابتدا بوی خون میداد. امری که مسلم نیز آنرا از همان ابتدا متوجه شد.
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🛑تاکر کارلسون:
بایدن داره ما رو به سمت سريلانكایی شدن پیش میبره/با افزایش بهای اجاره و بنزین، مردم پول کمتری برای خرید غذا دارن/در همین حال داریم 60 میلیارد دلار برای رئیس جمهور اوکراین فراهم میکنیم تا بره و برای یه مجله عکس بندازه!
#ثامن
ایتا و روبیکا
@ahlolbasar
📛روندشناسی نگران کننده وضعیت جمعیت ایران
⭕️روند تغییرات رشد جمعیت
⭕️روند کاهش نرخ باروری
⭕️روند کاهش تولدها
#جهاد_تبیین
#جمعیت
#محرم
@ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسین_مولانا
✨هنرنمایی نوجوانان بحرینی در آغاز ماه محرم به سبک "سلام فرمانده"
فیلمبرداری شده در حسینیه منطقه سهله بحرین
#محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
@ahlolbasar
#حربن یزیدریاحی
یابن الزهرا منم، حرّ گنه کار تو
شده در کربلا، دلم گرفتار تو
بر درت بنده ام، از تو شرمنده ام
مولا حسین جانم(2)
من به دشت بلا، راه تو بستم حسین
خجل از مادرت، فاطمه هستم حسین
دارم این زمزمه، پسر فاطمه
مولا حسین جانم(2)
سیدی سیدی عزیز زهرا حسین
مظهر رحمت خدا تویی یا حسین
به علیاکبرت به علیاصغرت
مولا حسین جانم(2)
من که پا تا سر از شرم تو آبم حسین
داغ لبهای تو کرده کبابم حسین
در حرم از عطش اصغرت کرده غش
مولا حسین جانم(2)
آمدم تا دعا کنی ز لطف و کرم
که کند گریه در عزای من مادرم
حجت کبریا التماس دعا
مولا حسین جانم(2)
خارم و آمدم چو گل زهم وا شوم
اذن جنگم بده که حرّ زهرا شوم
جان نثار توام بیقرار توام
مولا حسین جانم(2)
کرمت عازم دشت قتالم کند
تا مگر زینبت دگر حلالم کند
سر به خاکت نهم، در رهت جان دهم
مولا حسین جانم(2)
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
سلام حضرت دارالسلامها زینب
سلام جامع جمع امامها زینب
شکوه صبر و سکوت و صلابت و فریاد
حماسهی ابدی و سَّلامها زینب
سلام ای جگرِ فاطمه جهادِ علی
سلام خواهر صلح و قیامها زینب
تمامِ پاسخِ پرسش برای خلقتِ زن
جواب کاملِ این احترامها زینب
چه کس رسیده به نور نَوافِلت بانو
چه کس رسیده به شانت کدامها زینب
حسین ملتمس یک قنوتِ تو تا که...
تمام با تو شود ناتمامها زینب
سلام زمزمه هفت مرتبه سوگند
برای دیدن ختم کلامها زینب
فقط نه روضه که باید کلام تو برسد
پیام داری و باید پیام تو برسد
برای خاکِ ترک خورده آب آوردی
هزار چشمه به جای سراب آوردی
تو از بهشت تو از نور از کنار خدا
تو با نهایت عزت حجاب آوردی
فقط تویی که در این روزگارِ پُر تشویش
برای عاطفهی زن جواب آوردی
که جمع عاطفه و عقل و عشق و احساس است
و در کمال شرف انتخاب آوردی
تو نقطه چینی و باید ادامهی تو شوند
تو خواهرانِ مرا در حساب آوردی
فقط خداست که آرامش تو را فهمید
که ایستادی و فصلالخطاب آوردی
تو روی دست هرآنچه که داشتی دادی
برای عشق دو عالیجناب آوردی
وداع نکردی و دیدی به شوقِ غم رفتند
خدای من دو جگرگوشهی حرم رفتند
خدا کند نرسد نالههای آخرشان
خدا کند نرسد دادشان به مادرشان
میان خیمه نشسته چسان؟ نمیدانم
دعا کنید نبیند وداعِ آخرشان
نشسته فاطمه اینسو علی هم آنطرفش
نشستهاند بگِریند پیش دخترشان
سوارِ نیزه به دستی بقیه را میخواند:
زمانش آمده بازی کنیم با سرشان
سوارهای حرامی چقدر میچرخند
که حلقه تنگ شود دورِ حلقِ حنجرشان
که نیامده عباس کار خود بکنند
که تا گلاب کشند از تمام پیکرشان
جگرخراش بوَد نالههای وا اُمّا
سپاه ساخت خدایا علیِ اکبرشان
حسین آمد و در بِینشان زمین اُفتاد
بلندمرتبه شاهی زِ صدرِ زین اُفتاد
حسن_لطفی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حر_بن_یزید_ریاحی_ع
بگیر چشم مرا جرعه جرعه دریا کن
معطر از نفست کوه و دشت و صحرا کن
خلیل خانه زهرا سرم فدای شما
مرا به آتش عشقت بسوز و شیدا کن
دل آشنای همه بخشش از بزرگان است
به این غریبه که دیر آمده مدارا کن
زیاد ساکتم از بس به تو بدی کردم
به چشم حرف گلو ، می زنم تماشا کن
تو را به حرمت قنداقه علی اصغر
به من بگو که سرت را دوباره بالا کن
کنار حرمله و شمر ، حال من بد بود
مرا کنار حبیب و زهیرتان جا کن
به کوثر لبتان ، راه آب را بستم
ولی تو راه نجاتی به روی من وا کن
غرور خواهرتان را شکسته ام حالا
مرا فدای غرور ، زینب کبری کن
منی که از در میخانه دور افتادم
شبیه عابث و جون و بریر ، " منّـا " کن
تو را قسم به علی می دهم کمی هم با
کسی که بالوپرش را شکسته غم ، تا کن
گرفته خاک کف پای مرتضی دستم
تو هم مرا به دعایی ، عزیز زهرا کن
روح_الله_قناعتیان
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#طفلان_حضرت_زینب_س
شهادت
وقتی که زیر سایه ی لطف تو بهترم
وقتی از عطر سیب نگاهت معطرم
وقتی قسم به حرمت چشم تو خورده ام
در آسمان عشق که تنها نمی پرم
وقتی پناه برده ام از بی کسی به تو
وقتی شدی پناه دلم سایه ی سرم
صد بار دیده ای تو که دلتنگی مرا
لبریز ِ ناله های ِ برادر ، برادرم
وقتی فرات چشم تو لبریز غربت است
پس من بگو چگونه به رویم نیاورم
دارم به حال و روز خودم گریه می کنم
من زنده باشم و تو بسوزی برابرم
" خواهر نمرده " پشت سرت را نگاه کن
بعدش بگو به ناله ، که ای وای مادرم
بغضی کبود سینه ی تنگ مرا فشرد
چشمی شده است ابری و خون چشم دیگرم
(ای مایه ی قرار دل بی قرار ما)
من جان سالم از غم تو در نمی برم
اذنم دهی به حضرت مادر قسم خودم...
خنجر به کف گرفته فقط سینه می درم
تو حیدری ترین _ پسر کوثری و من
زهرا ترین _ مدافع بی باک این درم
ای آسمان صبر و فضیلت ، امام عرش
آورده ام دو تا پسرم ، ماه و اخترم
منت گذار بر سر من ، اذنشان بده
تا پیش چشم های خودت پر درآورم
پس رد نکن دو آهوی سر گشته ی مرا
نا قابل است ، آنچه برایت می آورم
روح_الله_قناعتیان
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#جوانان_حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یکدم سپر شوند برای برادرش
خون عقاب در جگر شیرشان پر است
از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش
این دو ز کودکی فقط آیینه دیدهاند
«آیینهای که آه نسازد مکدّرش»
واحیرتا که این دو جوانان زینباند
یا ایستاده تیغ دو سر در برابرش؟
با جان و دل، دو پاره جگر وقف میکند
یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش
یک دست گرم اشک گرفتن ز چشمهاش
مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش
چون تکیهگاه اهل حرم بود و کوه صبر
چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش
زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت
تا که خدا نکرده مبادا برادرش...
::
زینب همان شکوه که ناموس غیرت است
زینب که در مدینه قُرُق بود معبرش
زینب همان که فاطمه از هر نظر شدهست
از بسکه رفته این همه این زن به مادرش
زینب همان که زینت بابای خویش بود
در کربلا شدند پسرهاش زیورش
::
گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات
وقتی گذشته بود دگر آب از سرش...
سیدحمیدرضا_برقعی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#طفلان_حضرت_زینب_س
شهادت
در وجود پاکشان عشق پیمبر(ص) جاری است
عشقِ بی مانند بر زهرای أطهر جاری است
مرد میدانِ نبردَند و به غیرت شهره اند
در رگ أبناء زینب(س) خون حیدر جاری است
از همان بدو تولد عشقِ بر دایی حسین(ع)
از نگاه هر دویِ آنها مکرر جاری است
یک به یک رفتند و شد تنها تر از تنها حسین(ع)
بارها دیدند از غم اشکِ مادر جاری است
زینب(س) آورده دو قربانی خود را در مِنا
آه، از لب های عطشانِ برادر جاری است
إذن میگیرد به سختی، وای از سنگینیِ
بغضِ سرشاری که از دیدارِ آخر جاری است
بوسه های آخرِ زینب(س) تماشایی شده
قطره اشکی بیهوا از روی معجر جاری است
دل به امواجِ بلا دادند در میدانِ رزم
دورِشان دریایِ شمشیرِ شناور جاری است
بر زمین افتاده اند و بیشتر از هر کجا
زخمهای باز از «پهلو» و از «سر» جاری است
داغ تازه سمت خیمه با خود آورده حسین(ع)
تیر و نیزه، خاک و خون از هر دو پیکر جاری است
بعدِ آهی مادرانه، قطره قطره اشک شوق
با هزاران شُکر؛ از چشمان خواهر جاری است!
مرضیه_عاطفی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#شب_چهارم_محرم
#طفلان
#حضرت_زینب س
خلوت شده دور و برت جانم فدایت
ای جان زینب، جان طفلانم فدایت
فرزند ها هستند بی شک جان مادر
من جان برایت هدیه آوردم برادر
ای کعبه ی من رنجشی از زائرت نیست؟
قربانیان من قبول خاطرت نیست؟
افسوس، من، از این دو گل بهتر ندارم
باید برایت عاشقانه سر بیارم
آه ای سلیمان هدیه ای ناچیز دارم
از هدیه ام حالی غرور انگیز دارم
در پیش مادر سربلندت می کنم من
عون و محمد را پسندت میکنم من
بر قامت این کودکان حق پرستم
با دست های خود لباس رزم بستم
از نیزه ها بر جانشان باکی ندارم
از کینه ی شمر و سنان باکی ندارم
شرط مواسات من است این جان خواهر
باید به خون غلطند این دو مثل اکبر
شاید که کارت با عدو بالا نگیرد
بگذار تا فرزند من جایت بمیرد
حتی تن این ها اگر شد ارباً ارباً
هرگز نخواهی دید اشک خواهرت را
من از همین دم دست از آنها کشیدم
از تو نه اما از پسرها دل بریدم
بر آسمان نیزه ها باید نشینند
بهتر که عصر غارت ما را نبینند
وقتی که دست مادر آنجا بسته باشد
خوب است چشم غیرتی ها بسته باشد
بهتر که جولان سنان ها را نبینند
بر صورت مادر نشان ها را نبینند
آنجا که دست و پای طفلانت بسوزد
آنجا که معجرهای طفلانت بسوزد
بر ناقه های بی حجاب افتاده باشیم
آنجا که در بزم شراب افتاده باشیم
باشد که در خیرات نان آنها نباشند
دروازه ی ساعات را آنجا نباشند
بهتر مرا با چادر پاره نبینند
در کوچه های شام آواره نبینند
تا دور بینم از سرت سنگ بلا را
نذر سپر کردم برایت بچه ها را
تا سنگ ها شان سمت این دو سر بیافتد
شاید سرت از نیزه ها کمتر بیافتد
حسن_کردی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
اشعار
#شب چهارم محرم
#طفلان زینب س
این دو سرباز به قربان اباعبدالله
نذری گریه ی پنهان اباعبدلله
دائما بر لبشان بود که جان و تنمان
به فدای لب عطشان ابا عبدالله
کوه صبر است که تبریک به زینب گفته
مانده ام در کف ایمان اباعبد الله
نکند پشت به اولاد حسین ابن علی
هرکسی خورده کمی نان ابا عبد الله
اشک من شور حسینی است، نمک خورده اوست
پر ز عشق است نمکدان ابا عبد الله
اولین کوچه گذر گاه حسن بود ولی
نرسیدست به میدان ابا عبد الله
کرمش دست مرا تا به ابد میگیرد
من به قربان دو دستان اباعبدالله
ذره هستیم ولی فخر به عالم کردیم
گرد و خاکیم به دامان اباعبدالله
من نباشم که ببینم تک و تنها شده ای
شدهام زار و پریشان اباعبدالله
رو سپیدم کن و این دسته گلم را بپذیر
نظری کن به دلم،جان اباعبدالله
این دو اسماعیل را از خواهر خود کن قبول
تا شوند اینجا بقربان اباعبدالله
جزئی از کرببلا ٬قسمتی از من هستند
غزل کوچک دیوان اباعبدالله
مژده ای میرسد آخر به همه مشتاقان
که محرم همه مهمان اباعبدالله
شیعه برپا، همگی منتظر دستوریم
همگی گوش به فرمان ابا عبد الله
ایها الناس بدانید که این دایی ما
شیر مردی است به عنوان ابا عبدالله
نوکری روز قیامت سر بالا دارد
که شده بی سرو سامان اباعبدالله
نه فقط جان دو طفلان عقيله بلكه
جان عالم سر پيمان اباعبدالله
من مسلمان شده ی دست امام حسنم
مانده ام همچون مسلمان ابا عبد الله
امیرحسام یوسفی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#مدافعان_حریم_اهلبیت
#قصیده
دمید گرد و غبار سپاهیان سحر
گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر
در ازدحام فلک، برقِ فجر پیدا شد
رها شدند از آن تیرگی هزار اختر
سپیده سر زد و با دست مهربانی خویش
کشید پردهای از نور روی قرص قمر
به دوش کوه بر آمد ملیکۀ مشرق
طلوع کرد و جهان را گرفت سرتاسر
به شکر فتح خودش بر سر زمین پاشید
بدون هیچ دریغی هزار سکّۀ زر
چه خلقتیست؟ شگفتا! چه آیهای؟ عظمی!
به فتح صبح قسم خورده خالق اکبر
قسم به صبح که خورشید شام، زینب بود
بزرگوار، شکوهآفرین، بلندنظر
به هوش باش که برخاست محکمات علی
بلند شد که قیامش به پا کند محشر
بلند شد، سخنش را نشاند بر کرسی
نیاز نیست که باشد خطیب بر منبر
بلند شد، همه بتها به لرزه افتادند
مگر که رفت علی روی دوش پیغمبر؟
کلام موجز او واژه واژه پر اعجاز
به گوش میرسد آیات سورۀ کوثر
شبیه بود به تسبیح، رشتۀ سخنش
به جای لفظ به هم وصل کرده دُرّ و گهر
مگر که روح الامین سورۀ قیامت خواند
که کاخ ظلم شد از این کلام زیر و زبر
خطاب کرد: «اَنا بِنتُ قامِعِ الکَفَرة
وَرِثتُ حُجبَ الکوثَر وَ مَنطِقَ الحیدر
منم همان که جگرگوشۀ نبی خداست
تویی نوادۀ آن زن که میدرید جگر
رسیده کار به جایی که همکلام توام
منی که همسخنم نیست از مَلَک کمتر
کنیزهای تو در کاخها نشسته به تخت
عزیزهای پیمبر اسیر کوه و کمر
اسیر در غل و زنجیر کودکان یتیم؟
ندای روح الامین میرسد: فَلا تَقهر!»
به پای خطبۀ غرّاء ذوالفقاری او
سپاه شبزده انداخت بیاراده سپر
هنوز میرسد از شام، برق خورشیدش
اگر مسافر صبحی، ببند بار سفر!
مرکّب و قلم و کاغذ و مضامین، سرخ
رسانده نامۀ خون را کبوتری بیسر
من الغریب میآید، نمانده وقت خضاب
حبیبهای حرم را خبر کنید، خبر!
مدافعان حرم بودهایم نسل به نسل
رسیده قبضۀ شمشیر از پدر به پسر
اگر چه سر بدهد، قصّهاش به سر نرسد
که شیعه حبّ علی را گرفته از مادر
چه میشود که علی جان! به ما سری بزنی
شهید چشم تو باشیم لحظۀ آخر
حکایت من و عشق تو همچنان باقیست
اگر چه باز به پایان رسید این دفتر
محمدمهدی_خانمحمدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حبیب_بن_مظاهر علیهالسلام
#غزل
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
سر پیری عجب شوریست در چشمانت ای مؤمن!
جوان بودن به ظاهر نیست، باید دل جوان باشد
چنان آتش شدی، گفتند دود از کُنده برخیزد
همان دودی که باید خار چشم کوفیان باشد
چکید از دیدۀ تر اشک شوقت، تیغ آوردی
کشیدی تیغ بیتردید تا خط و نشان باشد..
تو آن کوه کهنسالی که میگفتند خاموش است
دهان وا کردی و دریافتند آتشفشان باشد
تو آن مردی که «قوت لا یموتش» عشق شد، آری
نمکگیر است از این سفره هر کس، جاودان باشد
به فیض دوستی نائل شدن چندان هم آسان نیست
«حبیب» است آنکه پای دوستی تا پای جان باشد
علی_فردوسی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#جوانان_حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
من، دیده جز به سوی برادر، نداشتم
آیینه جر حسین، برابر نداشتم
وقتی صدای غربت «یاسین» بلند شد
در خاطرم، به جز غمِ «کوثر» نداشتم
در خلوت خیال خودم، اشک ریختم
اما به هیچ رو، مژهای تر نداشتم
اینقدر بیوفایی و، اینقدر بیکسی
در نیمروز واقعه، باور نداشتم
دریای بیکرانِ شهادت، که موج زد
من در صدف، به غیر دو گوهر نداشتم...
تا جامۀ شهادتشان را، به تن کنند
چشم از جمال روشنشان برنداشتم
ای باغبان عاطفه! از من قبول کن
غیر از دو ارغوانِ معطّر نداشتم
سهم من، از تمام چمن، شد همین دو گل
شرمندهام که هدیۀ دیگر نداشتم!
تا در رکاب عشق، نگفتند ترک سر
از زانوی مشاهده، سر برنداشتم...
در سایهسار خیمه، نشستم پس از وداع
تاب نگاههای برادر نداشتم
پرواز تا حضور برادر، محال بود
میسوختم ز هجر، ولی پر نداشتم
چشم و دلم به باغ گل امروز روشن است
شکر خدا «دو لالۀ پرپر» هم از من است
محمدجواد_غفورزاده
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حر_ریاحی علیهالسلام
#غزل
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم
مرا به تیر نگاهی تو بیسپاه گرفتی
چگونه آب نگردم؟ که دست یخزدهام را
دویدی و نرسیده به خیمهگاه گرفتی!
چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
حسین فاطمه! میگفتم اشتباه گرفتی
شنیدهام که تو نوحی! نه، مهربانتر از اویی
که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی
نشاندهای به لبانت، چنان تبسم گرمی
که از دلِ نگرانم مجال آه گرفتی
چه کردهام، که سرم را گرفتهای تو به دامن؟
چه شد که دست مرا از میان راه گرفتی؟
به روی من تو چنان عاشقانه دست کشیدی
که شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
قاسم_صرافان
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#طفلان زینب س
تا صوت قرآن از لب آنها می آید
کفرِ تمام نیزه ها بالا می آید
دجال های کوفه درحال فرارند
دارد سپاه زینب کبری می آید
سدّ سپاه کفر را درهم شکستند
تکبیرهای حضرت سقا می آید
انگار که زخم فدک سر باز کرده
ازهرطرف فریاد یا زهرا می آید
- خون علی گویان عالم را بریزید-
ای دشنه ها، تازه ترین فتوا می آید
آداب جنگ کربلا مثل مدینه است
چون ضربه هاشان سمت پهلوها می آید
ای نیزه داران، نیزه هاتان را مکوبید
روز مبادا،عصرعاشورا می آید
خون گلوشان خاک را بی آبرو کرد
آسیمه سربا طشت خود یحیی می آید
ای تیغ های کند، با تقسیم سرها
چیزی از آنها گیرتان آیا می آید؟
این اولین باریست که از پشت خیمه
دارد صدای گریه ی آقا می آید
زینب بیا از خیمه ها بیرون، که تنها
با دیدن تو حال آقا جا می آید
وحید قاسمی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
✅ مقتل
#طفلان حضرت زينب (س)
🔶 عون بن عبدالله بن جعفر
🔶 محمدبن عبدالله بن جعفر
برخی گفتهاند هر دو فرزندان حضرت زینب سلامالله علیها بودهاند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیحتر، مادر عون، حضرت زينب عليها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بني بكر بن وائل است.
روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند.
روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آنها را آماده شهادت ساخت.
سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمیداد. سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند.
سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد.
عون اینگونه رجز میخواند:
ان تنكروني فانا ابن جعفر
شهيد صدق فيالجنان ازهر
يطير فيها بجناح اخضر
كفي بهذا شرفا فيالمحشر
و محمد نیز چنین رجز خواند:
اشكو الي الله من العدوان
فعال قوم في الردي عميان
قد بدلوا معالم القرآن
و محكم التنزيل و التبيان
و اظهروا الكفر مع الطغيان
ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که ده نفر را كشت، توسط عامر بن نهشل تيمي ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو میپیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و هجده پياده توسط عبدالله بن قطبه طايي شهید شد.
امام حسین علیهالسلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد، آنها را به سوی خیمه آورد. برخی گفتهاند زنان به استقبال جنازههای آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمیشد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بیتابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیهالسلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بیجواب بماند.
👈 منابع:
نفسالمهموم/ حاج شیخ عباس قمی
الوقایع و الحوادث ج 3/ محمدباقر ملبوبی
تذکرهالشهدا/ ملاحبیب کاشانی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
✅ مقتل حضرت
#حر علیه الرحمه
حر بن یزید ریاحی با هزار نفر، اولین کسی بود که راه را بر امام حسین علیهالسلام بست و اجازه نداد به سمتی حرکت کند. آن گاه که بر امام به دستور ابن زیاد سخت گرفت امام به او فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند!»
حر سر به زیر افکند و عرض کرد: «اگر غیر از شما در عرب کسی نام مادرم را میبرد پاسخ میدادم اما چه کنم که مادر شما فاطمه علیها سلام است.»
روز عاشورا وقتی امام حسین علیهالسلام فرياد بر آورد: «أما من مغيث يغيثنا لوجه الله؟ أما من ذاب يذب عن حرم رسول الله.» آيا فريادرسي نيست كه به فرياد ما برسد؟ آيا كسي نيست كه از حريم پيامبر و خاندانش دفاع كند؟
حر سخت بر خود لرزيد و به عمر بن سعد گفت: «آيا به راستي با حسین علیهالسلام خواهي جنگيد؟» پاسخ داد: «اي والله قتالا ايسره ان تطير الرؤس و تطيح الايدي.» آري، به خداي سوگند با او خواهم جنگيد؛ پيكاري كه آسان ترينش، جدا شدن سرها و دستهاست.
حر بازگشت. در حالی که میلرزید، شخصی به او گفت: «اگر از من میپرسيدند شجاعترين مردم كوفه كيست، شما را نشان ميدادم. اينك اين چه وضعي است كه داری؟»
حر گفت: «اني و الله اخير نفسي بين الجنة و النار، فوالله لا أختار علي الجنة شيئا و لو قطعت و أحرقت.»
خود را ميان بهشت و دوزخ مينگرم و به خدا قسم كه چيزي را به جاي بهشت برنخواهم گزيد؛ گرچه قطعه قطعه شده و سوزانده شوم.
آنگاه در حالي كه دستهاي خود را روي سر نهاده بود، ميگفت: «خدايا! من به بارگاه تو روي توبه آوردهام. توبهام را بپذير؛ چرا كه من در دل دوستان تو و فرزندان پيامبرت هراس افكندم.»
هنگامي كه به امام نزديك شد، آن حضرت فرمود: «كه هستي؟» پاسخ داد: «جعلت فداك انا صاحبك الذي حبسك عن الرجوع و جعجع بك، والله ما ظننت ان القوم يبلغون بك ما أري، و أنا تائب الي الله فهل تري لي من توبة؟» حسين جان! فدايت شوم! من همان كسي هستم كه شما را از بازگشت به سوي مكه و مدينه باز داشت. همان كسي هستم كه راه را بر شما بستم؛ اما هرگز گمان نمیکردم كه اين ستمكاران با شما اين گونه رفتار کنند و اينك پشيمانم. به بارگاه خدا توبه كردهام. آيا توبهام پذيرفته است؟»
امام فرمود: «آري، خدا توبهات را ميپذيرد و تو را مورد بخشايش قرار ميدهد. پياده شو كه ميهماني و مورد احترام. پياده شو و كمي آرام گير. «نعم يتوب الله عليك.»
حر گفت: «حسين جان! من سواره كارآمدترم و سرانجام كار فرود خواهم آمد.» آنگاه افزود: «بدان دليل كه من نخستين كسي بودم كه راه را بر شما بستم و خاطر شما را آزردم، اينك اجازه دهيد نخستين كسي باشم كه جان را در راه آرمانهاي شما فدا كنم و در برابر ديدگانتان به خون آغشته گردم؛ تا در روز رستاخيز، اين شايستگي را بيابم كه با جدت پيامبر خدا روبرو شوم و و مورد لطف و عنايت آن حضرت قرار گيرم.»
سپس گفت: «یابن رسول الله! زمانی که از کوفه خارج شدم، صدایی شنیدم که میگفت: بهشت بر تو بشارت باد! گفتم: وای بر حر و بشارت بهشت؛ در حالی که به جنگ پسر رسول خدا میرود.»
امام فرمود: «تو به خیر رسیدی و پاداش تو محفوظ است.»
امام حسين عليهالسلام در برابر اصرار او به وي اجازه فداكاري داد و عازم میدان شد و جمع کثیری را به درک واصل کرد تا با پيكري آغشته به خون سر بر بستر شهادت نهاد.
هنگامي كه پيكر به خونخفته او را نزد پيشواي آزادگان آوردند، آن حضرت با دست نازنين خود خاكها و خونها را از چهره او كنار زد و فرمود: «راستي كه آزادمرد دنيا و آخرت هستي؛ درست همانسان كه مادرت تو را «حر» نام نهاد.»
👈 منابع
لهوف/ سیدبن طاووس (ره)
امالی/ شیخ صدوق (ره)
نفسالمهموم/ شیخ عباس قمی (ره)
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr