eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
523 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
146 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ از شهید نواب پرسیدن: چرا آرام نمی نشینی؟ ببین آیت الله بروجردی ساکت است... نواب گفت: آقای بروجردی سرهنگ است؛ من سربازم. سرباز اگر کوتاهی کند، سرهنگ مجبور میشود بیاید وسط!! 🔴 هر بار که #امام_خامنه_ای دارد میاید وسط، یعنی ما سربازها کم گذاشته ایم...😞😞 سالِ ۷۸ گفته بودی اگر عکسِ مرا پاره کردن عیبی نداره ...💔 سالِ ۸۸ گفتی جانِ ناقابلی دارم...😭 این جمعه چه روضه ای برایِ ما داری؟ #رهبرِمن...❤️ کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
هجوم_به_بیت_ولایت عرشیان دور سر زهرا فقط پر می زنند بهر مستی از شراب ناب کوثر می زنند معنی آب حیات آب وضوی فاطمه ست خضر و عیسی نیز از این باده ساغر می زنند آسمانها موقع سجده به ذات کبریا با توسل بوسه بر جا پای کوثر می زنند هرچه خیرات است در عالم ز خیر فاطمه ست خیرهای عالم از خیرالنسا سر می زنند مثل سلمان باش در عرض ادب بر فاطمه چون که سلمان ها همیشه با وضو در می زنند در مدینه شأن زهرا را ولی نشناختند با تبر بر ریشه ی یاس پیمبر می زنند باغ را آتش زدند و یاس بین شعله سوخت شعله با این کارها بر عرش داور می زنند تا که می بینند زهرا آمده در پشت در بی ادب ها، بی وضوها با لگد در می زنند بدتر از این موقعی که در به شدت باز شد خانمی را پیش چشم خیس شوهر می زنند هرچه می‌گوید نزن نامرد! بارم شیشه است حضرت صدیقه را از بغض، بدتر می زنند تازه بعد از اینهمه ظلم و جفا بر فاطمه می نشینند و فقط طعنه به حیدر می زنند مادرسادات دارد می رود از خانه و اهل عالم در غمش بر سینه و سر می زنند نظری کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
می زنه آتیش به قلبم، سکوت سنگین لبهات. انگاری هزار و یک غم، داری بانو توی چشمات. باب درد دل رو بامن، وانکرده باز می بندی. با خودت میگی علی جان، بسه واست غم و دردات. بغض شرمندگیه که، می فشاره هی گلومو. وقتی که با گریه میگی، که تمومه کار زهرات. من که غیر خوبی از تو، توی زندگی ندیدم. تو اگه بدی ندیدی، بگذر از دلدار تنهات. دسته ی دستاس که جا خود، واسه ی جارو زدن هم. جونی انگار که نداری، رمقی نداره دستات. چن روزی میشه که پهنه، بسترت میونه خونه. پلک چشمات شده سنگین، رو به قبله شده پاهات. چی میشه بانوی خونه، جا دعا برای مرگت. دس بذاری روی زانو، که بلند شی دیگه از جات. می زنی حرف وداع و کفن و دفن مخفیانه. به دلم برات امشب، دیگه میری پیش بابات. دوس داری بمونی اما، چاره جز رفتن نداری. روی گونه هات می لرزه، دونه دونه سیل اشکات. بالا بستر حسینت، میذارم یه ظرف پر آب. خیالت راحت راحت، واسه ی تمومه حرفات. چشاتو رو هم میذاری، جونمو به لب میاری. زینب افتاده به خواهش، بلکه برگرده نفس هات. التماس من که جاخود، حسن افتاده رو سینت. حسینت صورت گذشته، با چه حالی کف پاهات. می چکه اشکای حیدر، عرش حق به لرزه اومد. جوابی بده که والله، علی جون میده به همرات. می بینم بند کفن رو، شبیه معجزه واشد. بچه هاتو روی سینه، می گیری آروم به دستات. رشیدی راد کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س رفتي و پژمردنم و نديدي رفتي زمين خوردنم و نديدي تو كوچه ها راه من و مي بندن همه دارن به شوهرت مي خندن يه فكري هم به حال بچه ها كن يه سر بيا زندگيم و نيگا كن اگه بياي با دل بي غم مي ريم اصلاً از اين مدينه با هم می ريم بازم بمون و دست به پهلو بگير عيبى نداره از على رو بگير كارم شده يه گوشه اي ببارم بچه هات و سر خاكت بيارم دل من از همه كنار مي گيره حالا علي دست به ديوار مي گيره ميشه بياي دو قطره زمزم بدي يه ظرف آب بياري دستم بدي چه مادري ز دخترم گرفتند خواب و زچشماي ترم گرفتند اين چادرپاره من و مي كشه اين خون گوشواره من و مي كشه   بلند شو دستات و حنا بذارم تابوتت و بگو كجا بذارم؟!! تو خونه ياد اون روزا مي افتم برم بيرون تو كوچه ها مي افتم بي مادري نصيب دخترم شد خبر داري چه خاكي بر سرم شد خير نبينه اون كه به ما جفا كرد ما دو تا رو از همديگه جدا كرد تو چشم تو زد چشم و پر آب كرد خونش خراب كه خونه مو خراب كرد نقشه كشيدن مبتلامون كنن كي فكر مي كرد يه روز جدامون كنن؟!  لطیفیان کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
این روزها شب وسحرت طول می کشد حتی دقیقه در نظرت طول می کشد تا دست ها به هم برسد لحظه قنوت در پیش چشم های ترت طول می کشد از کنج خانه تا دم در غصه می خورم از بس که راه مختصرت طول می کشد اینگونه پیش گر برود ای کبوترم درمان زخم های پرت طول می کشد با هر قدم که تکیه به دیوار می دهی از بین کوچه ها گذرت طول می کشد بگذر از این محله که در وقت حادثه تا مجتبی شود سپرت طول می کشد تنگ غروب می رسی و درک می کنم درد دل تو با پدرت طول می کشد گیرم به گریه دخترت آرام شد ولی آرام کردن پسرت طول می کشد گفتی مجال شرح دل شرحه شرحه نیست افسوس ..قصه جگرت طول می کشد تو می روی و تازه شروع غم من است گفتم به بچه ها سفرت طول می کشد گودال بود و روضه ی تو مادرانه بود مادر چقدر ذبح سرت طول می کشد ملک_پور کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
سیلی زدن به صورت یک زن روا نبود روز نخست قامت زهرا دوتا نبود تا بود کنار دختر نازدانه اش،پدر سهم دلش مصیبت و رنج و بلا نبود ازبسکه درد داشت،تنش دردپروراست دردش زیاد بود و ولیکن دوا نبود تابی اگر که داشت،مصیبت ز تن ربود بیتاب بودنش به جز از غصه ها نبود مهر سکوت بر لب خود داشت فاطمه از او به غیر ناله و گریه صدا نبود میخواست رنج غربت من را به دل کند دردا ز داغ و غصه بسیار، جا نیود جانش به روی لب شدودلخسته از همه جز آرزوی مرگ، برایش دعا نبود حتی برای پا شدن و راه رفتنش او را به غیر شانه زینب، عصا نبود گیرم که بود شانه زینب عصای دست اما توان و قوت و تابی به پا نبود اینگونه ای که پرشده از غصه خانه ام آشفته اینچنین ، دل ماتمسرا نبود مولایی کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹شهیدان صبحدم🔹 صدای جاری امواج، زیر و بم دارد که رودخانه همین است، پیچ و خم دارد تمیز باطل و حق را چه خوب می‌فهمد «دلی که غیب‌نمای است و جام جم دارد» هنوز مرثیه‌ها از حماسه لبریزند چکامه‌هایی از این دست، محتشم دارد حماسه‌های بزرگ از ملال خالی نیست که عشق هم لحظاتی به نام غم دارد سپاه، شعر بلندی به نام ایثار است اگرچه قافیۀ اشتباه هم دارد وطن‌فروش و حرامی چرا حذر نکنند از او که عشق وطن، غیرت حرم دارد کسی که لرزه بر اندام شب‌ضمیران است شباهتی به شهیدان صبحدم دارد خروش خون خدا قاسم سلیمانی است که تا ابد سر پیکار با ستم دارد جهاندار کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
🌷تقدیم به سردار شهید از کشته‌اش هم بترسید، این مرد پایان ‏ندارد مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد دل‌های ما مُلک او شد، جان‌های ما ‏سرزمینش این سرزمین بهار است، اینجا زمستان ‏ندارد ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم ‏بخواهیم؟ جز روضۀ فاطمیه، این درد درمان ندارد... ‏صدها سلیمانی اینجا، می‌جوشد از خون ‏پاکت دشمن چرا فکر کرده‌ست خون تو تاوان ‏ندارد؟ ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشان‌های ‏دردیم ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ‏ندارد خون ابو مهدی امروز آمیخت با خون ‏سردار یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ‏ندارد کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
اگر بنای عزا هست، «ما» عزاداریم مراسم بزرگداشت جانباختگان و حادثۀ سقوط هواپیما نترس ای دل غمدیده روزگار این است اگرچه تلخ، ولی انتهاش شیرین است نترس آینۀ ما ترک نخواهد خورد بدون فتنه که ایمان محک نخواهد خورد بایست، کوه صلابت! میان دوران‌ها نترس، سرو رشید! از خروش طوفان‌ها اگرچه دفتری از داغ بر جبین‌ها هست نترس در دل تاریخ بیش از این‌ها هست دریغ و درد که جان از میان پیکر رفت ز دشت ما صد و هفتاد تا کبوتر رفت دلا بسوز، بسوز و همیشه روشن باش به سوگواری فرزندهای میهن باش دوباره سوز خزان در میان باغ افتاد میان سینه‌ی ما داغ روی داغ افتاد به مرثیه صد و هفتاد مثنوی داریم نترس باید از امروز دل قوی داریم اگرچه غرق عزاییم، گرم پیکاریم اگر بنای عزا هست، ما عزاداریم بدان که دشمن این خاک، فکر جنجال است اگرچه ظاهر غمگین گرفته، خوشحال است خداست آگه از این‌ها چه در درون دارند که در مصیبت این داغ، جشن خون دارند اگرچه هیچ مجال نفس کشیدن نیست وظیفه من و تو پای پس کشیدن نیست به هوش باش که از پشت سر کمین نخوری به مکر دم به دم دشمنت زمین نخوری ببین رفیق که در جبهۀ مقابل کیست مبر ز یاد که در این میانه قاتل کیست همانکه بر شرف و خاک ما تهاجم کرد سپس به سیلی حق دست و پاش را گم کرد به وعده‌های الهی، رفیق شک نکنی به گوشه گیری خود ظلم را کمک نکنی اگرچه داغ، از این سینه صبر برده عزیز خداست یاور دینش، خدا نمرده عزیز به باغ ما غم پژمردگی است؟ هرگز نیست کنون زمانه‌ی سرخوردگی است؟ هرگز نیست برای ما و تو بی امتحان نبوده شبی ز دامنت بتکان گرد عافیت طلبی اگرچه داغ بزرگ است و سینه سنگین است ز شرم و غم سر سردار اگرچه پایین است بدان که وضع جهان این چنین نخواهد ماند سلاح این شهدا بر زمین نخواهد ماند مباد آنکه ز خاطر بریم آن ها را به سنگ کینه نکوبیم قهرمان ها را بگو که دشمن، دلسوز ماست؟ هرگز نیست میان جنگ که تضعیف دوست جایز نیست چو کوه پیش روی فتنه ها مقاوم باش از این به بعد برادر! تو حاج قاسم باش از این به بعد به میدان رزم بخت تو چیست؟ بگو برادر من! انتقام سخت تو چیست؟ چو لاله باش، به دامان صخره ها گل کن اگر که سنگ شود فتنه ها تحمل کن بدون فتنه بگو کی مسیر ما طی شد؟ نترس مومن اگر فتنه ها پیاپی شد میان معرکه از شعله ها زبانه بگیر دقیق قلب هدف را ببین نشانه بگیر بلند شو که زمان خروش طوفانی است که در وجود تو یک قاسم سلیمانی است ز حاج قاسم نفست غبار را بتکان و گرد غفلت از این روزگار را بتکان ز هر که غیر خدا ناامید باید بود برای فیض شهادت شهید باید بود شهید ما پر از این حال بود بندگی‌اش شهید بوده خودش در تمام زندگی‌اش شهید ما که جهان را پر از تحیر کرد به خون پر ثمرش نان دشمن آجر کرد همانکه ثانیه‌ای از جهاد خسته نشد مسیر سرخ شهادت به روش بسته نشد همانکه بود زبانزد به غیرت خاصش جهان به لرزه درآمد از اوج اخلاصش همانکه وقت شهادت به قطره قطره ی خون نوشته بود من المجرمینَ منتقمون ____ ↫ پی نوشت : Dirty ; We are all general soleimani & abu mahdi al_muhandis Wait for the Iranian lions کثیف ما همه ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس هستیم منتظر شیر بچه های ایران باش کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
🌺🍃 به امید آمرزش و شهادت و شفاعت 🌺🍃 شب های جمعه بیقرارم! روضه میخوانم با چشم های اشکبارم روضه میخوانم گاهی برای این دلِ عاصیِ هرجایی گاهی برای روزگارم روضه میخوانم طعنه زدند و بغض کردم! آمدم هیئت... با هیچکس کاری ندارم! روضه میخوانم من جز درِ این خانه جایی رو نخواهم زد وقتی گره خورده ست کارم روضه میخوانم از داغ های کربلا آشوبم و بیتاب دل را به پرچم می سپارم، روضه میخوانم یکروز می میرم از این بغض ِ بلاتکلیف بالا سرِ سنگِ مزارم روضه میخوانم حتی در آن بهبوهۂ تاریکیِ قبرم آنجا که خیلی در فشارم روضه میخوانم جانم فدای آن امامی که نگاهش گفت: جان داده بین شعله یارم! روضه میخوانم... میگفت زهرا(س)جان! پس از تو گوشۂ خانه زل میزنم بر ذوالفقارم روضه میخوانم! کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س در بین کوچه بود که ناگه تو را زدند در حیرتم که با چه دلی و چرا زدند؟ درپشت درچوضرب لگدسینه ات شکست مهر شکست بر جگر مرتضا زدند دلخور از این زمانه بی وفا شدم کز بغض خویش، دار و ندار مرا زدند بانوی مهربان مرا بی وجود من بی جرم و بی گنه وسط کوچه ها زدند اینان که شعله بر دل زهرای من زدند ناآشنا نبوده به ما،آشنا زدند اینگونه شد ادا به خدا مزد مصطفا ضرب لگد به پهلوی خیرالنسا زدند ای وای من که پیش علی تازیانه بر جسم ضعیف دختر خیرالورا زدند میخ دری که سرخ شدازشعله های خصم یا رب به جسم همسر شیر خدا زدند گوئید این خبر به تمامی شیعیان سیلی به روی فاطمه ام بی هوا زدند مولایی کانون مداحان وشاعران خمینی شهر ایتا https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr