eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
525 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹برنامه گرامیداشت سومین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با سخنرانی فرمانده سپاه خمینی شهر 🔹پنجشنبه 15 دی ماه بعد از نماز مغرب و عشا ♦️خمینی شهر، بلوار توحید، خیابان آیت الله احمدی، مسجد الزهرا(سلام الله علیها) 🌹تنها کانال رسمی و در را به و خود معرفی نمایید. 👉@basijnews_kh 👉@basijnews_kh
زمینه؛ وَیلی علی شِبلی.mp3
1.79M
علیهاالسلام علیه‌السلام ویلی عَلیٰ شِبلی خون علی توی رگات بود هیبت حسن تو نگات بود دعای عزیزای زهرا همیشه، پشت و پنات بود چطوری تونستن پسرم با تو روبرو شن؟ برام سؤاله! چطوری تونستن بزنن مشک تو رو مادر؟ آخه محاله! چطوری تونستن نذارن که ببری آبو برا سه‌ساله؟ شاید، شد علقمه غوغا افتاد، دستت روی خاکا شاید، دورت رو گرفتن مادر، موندی تک و تنها «وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ راه علی مقصد و راهت غیرت علی تو نگاهت به فدای قد رشیدت به فدای روی ماهت چطوری تونستن پسرم راهتو به سمت حرم ببندن؟ چطوری تونستن پسرم به بارون اشکای تو بخندن؟ تو رو زدن و با زدنت دل حرمو انگار از جا کندن شاید، نرفتی که بجنگی رفتی، یه کمی آب بیاری شاید، گریۀ مشکو دیدن دیدن، تو هم داری می‌باری «وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای پسر و وارثِ حیدر وارثِ خصائصِ حیدر تو دلاوری و شجاعت کوه غیرت، مثه حیدر چطوری تونستن پسرم داغتو رو قلب حسین بذارن؟ چطوری تونستن پسرم نگاشونو از خیمه برندارن؟ چطوری تونستن پسرم برای جسارت هجوم بیارن؟ شاید، تو علقمه موندی حتماً، خیلی غصه خوردی رفتی، خیمه‌ها رو آخر دست، بی کسی سپردی «وَيْلِی، وَيْلِی عَلیٰ شِبْلِی» جمعی_از_شاعران کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
علیهاالسلام چهار رکعت دلواپسی میان بارش بارانی از ستاره رسید اگرچه مثنوی... اما چهارپاره رسید چهار پارۀ تن، نه چهار پارۀ دل چهار ماه شب بی‌کسی ولی کامل چهار ابر به باران رسیده در ساحل چهار رود به پایان رسیده، دریادل چهار فصل طلایی ولی میان خزان چهار بغض غم‌انگیز و مادری نگران چهار مرتبه وقتی به غم دچار شوی برای دشمن خود نیز گریه‌دار شوی مدینه، حسرت دیرینۀ دو چشم ترش چهار قبر غریب است باز در نظرش چقدر خاطره مانده‌ست در مفاتیحش و دانه‌ دانۀ اشکی که بوده تسبیحش نشسته بود شب جمعه‌ای کنار بقیع کمیل زمزمه می‌کرد در جوار بقیع غروب، لحظۀ تنهایی‌اش دوباره رسید غروب‌ها دل او خون‌تر است از خورشید به غصه‌های جگرسوز می‌زند پهلو دوباره شعله کشیده‌ست آب وقت وضو شروع می‌کند او لیلة‌ المصائب را همین‌ که دست به پهلو نماز مغرب را… چهار رکعت دلواپسی پس از مغرب چهار نافله در بی‌کسی پس از مغرب در آسمان نگاهش که بی‌ستاره شده چهار آینه مانده، هزار پاره شده شکست آینه‌هایش میان گرد و غبار شلمچه، ترکش و خمپاره، کربلای چهار از آن زمان که پسرهای او شهید شدند یکی یکی همه موهای او سفید شدند و همسری که به دل غصه‌ای گذاشت، وَ رفت نماز صبح سر از سجده برنداشت، وَ رفت اگرچه بین غم و غصه‌های خود تنهاست ولی چهارم هر ماه روضه‌اش برپاست طراوتی که نرفته‌ست سال‌ها از دست بهشت خانۀ او سفرۀ اباالفضل است صدای گریه بلند است بین مرثیه‌ها چه دلنواز شده یا حسین مرثیه‌ها نشسته گوشۀ ایوان کنار گلدان‌ها برای بدرقه با اشک خود به مهمان‌ها - - در التماس دعایش چه حرف‌ها گفته است به لطف آن کمر خسته کفش‌ها جفت است... یکی یکی همه رفتند و باز هم تنهاست... رضا_خورشیدی‌فرد کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مصائب عمری برای داغ زهرا گریه کردی هر نیمه‌شب هم‌پای مولا گریه کردی درپای تو خاک بقیع از اشک گل شد وقتی که گفتی «واحسینا» گریه کردی اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یکبار دیدی که رباب از حال رفته صدبار مثل موج دریا گریه کردی دیدی رقیه نیست جای او سکینه هربارکه می‌گفت بابا گریه کردی خوب است که شام غریبان را ندیدی با روضه‌های خار صحرا گریه کردی حرف سه شعبه آمد و ازحال رفتی دیدی کسی می‌افتد از پا گریه کردی گرم عزای بچه‌های خود نبودی با گریه‌های زینب اما گریه کردی تشت طلا و خیزران را که ندیدی ابری شدی با حرف زن‌ها گریه کردی حرف کنیز آمد، سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را گریه کردی بی بی  نبودی موی دختر بچه‌ها سوخت قد تمام سینه‌زن‌ها گریه کردی مهدی_نظری کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مصائب آمد و یک مدینه آه آورد چشم گریان به شوق ماه آورد آمده با صلابت گریه ایستاده به قامت گریه در هوای نگاش ابر کشید بر زمین نقش چار قبر کشید بر مزار خیالی‌اش که نشست مرثیه خواند و گریه کرد و شکست بر روی دستهای اخلاصش زره یادگار عباسش نه فقط از تبار اشک است او بلکه مادربزرگ مشک است او فاطمه بود،فاطمه اما پشت در جاگذاشت اسمش را روز ، خورشیدو ماهتاب شبند اهل تقوا همیشه با ادبند گفت این خانه مال آل عباست گفت که فاطمه فقط زهراست به خودش ام بی بنین میگفت و به زینب هم اینچنین میگفت روزگارم شده‌ست پاییزی که نبینم تو اشک میریزی هی مرا مادرم خطاب نکن هی مرا از خجالت آب نکن شان من چون بتول اقدس نیست مادری کار هرکسی پس نیست مادر من به حکم لم یزلی شیر داده مرا به ناد علی آسمان نور دست من داده ماه در دامن من افتاده پسری داشتم که سقا بود خادم بچه های زهرا بود پسری داشتم مودب بود پسرم تکیه گاه زینب بود افتخار من و عشیرهٔ من یل من نافذ البصیرهٔ من علمش مرکز سپاه امام دستهایش ستون کل خیام آه اما بریده شد یارب آن دوتا دست از سر زینب اهل تکفیر پرپرش کردند نیزه ها جنگ بر سرش کردند تیغها پاره پاره اش کردند ماه را پرستاره اش کردند غیرت‌الله که زمین افتاد دخلت زینبُ علیَ بْنِ زیاد آه از دست بی بصیرت ها خنده ها طعنه ها شماتت ها گریه های سکینه اشک رباب آه از خیزران و بزم شراب وحید_عظیم_پور کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح مصائب اول به زینبش دم در احترام کرد با اذن او ورود به بیت‌الامام کرد تا خاطرات شعله‌ور از یادها رود معروف شد به اُم‌ّ بنین، ترک نام کرد از او سزاست درس بگیرند مادران نامادری که مادری‌اش را تمام کرد حیدر، حسن، حسین، علی، باقرالعلوم عزت ببین که خدمت این پنج امام کرد آمد بشیر و مادر سقا فقط سوال از سرورش حسین علیه‌السلام کرد در امتداد خون شهیدان کربلا با اشک، در مقابل دشمن قیام کرد با چار مصرعی که فدای حسین شد این شاعر آخرین غزلش را تمام کرد علی_سلیمیان کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح_و_مصائب ای که بر گل‌های زهرا تو ارادت داشتی بعد زهرا راه در گلزار جنّت داشتی در مقام و منزلت آئینۀ نور و کمال مظهر شرم و عفافی و نجابت داشتی از نگاه رأفتت عطر ولایت می‌چکید بر امیرمؤمنان ایمان و الفت داشتی عمرتو طی شد به طوف کعبۀ ایمان و عشق دائماً از اشک خود غسل زیارت داشتی عطر مادر باز هم پیچید در گلزار وحی بس که بر گل‌های زهرا تو محبّت داشتی خوانده‌ای خود را کنیز خانۀ زهرا، ولی محضر گل‌های او قدر و شرافت داشتی هم ادب آموز پرچمدار عاشورا شدی هم برای بچه‌هایت درس غیرت داشتی درکنار علقمه عباس تو باخون نوشت درقیام روز عاشورا شراکت داشتی مادری می‌کرد زهرا جای تو در علقمه جای آن رأفت که بر گل‌های عترت داشتی واژۀ اُم‌البنین را خط زدی از دفترت در دل از داغ بنین خود مصیبت داشتی تاکه مردم را کنی بیدار از خوابی عمیق با قیام گریه‌های خود رسالت داشتی هیچ گه غافل مشو از حُرمت اُم البنین ای «وفایی» ازخدا هرگاه حاجت داشتی سیدهاشم_وفایی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
اُم البَنین سلام الله علیها مدح ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی که همراهِ امیری، چون امیرالمومنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دلِ شیرت که در بین زنان، تنها تو عباس آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا یک جا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرصِ قمر داری مگر بی نور میشد، مادرِ زیباترین باشی؟ مگر بی نور می شد، در دلِ خورشید بنشینی؟ تمام عُمر با عباس و زینب همنشین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که ام البنین باشی پسرهای تو را کُشتند ولی اِرباً اِربا نه نبودی شاهدِ تکرارِ اکبر بر زمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی قاسم_صرافان کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س سبک به سمت گودال ازخیمه دویدم من ستاره میبارم       قمر ندارم من به من نگید مادر   پسر ندارم من ام البنینم وای جسم عزیزم رو     چه زیر و رو کردند به پیکر عباس       نیزه فرو کردند ..... وقتی به خاک افتاد     علقمه شد بی تاب تا مشک آبش ریخت   شد از خجالت آب ...... کجاست علی اصغر     رباب پریشونه گهواره خالی و          لالایی میخونه ..... ای کاروان با این     دلم چها کردی سه ساله ی ما را      چرا نیاوردی .... شد خیمه ها غارت     وقتی علمدار رفت ناموس آل الله          تو کوچه بازار رفت .... شنیده ام زینب     زد دست غم بر سر از داغ اون گودال     از دست اون خنجر میثم_مومنی_نژاد کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س گویند فقیری به مدینه به دلی زار آمد به در خانۀ عباس علمدار زد بوسه بر آن درگه و استاد مؤدب گفتا به ادب با پسر حیدر کرار کی صاحب این خانه یکی مرد فقیرم بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار هر سال در این فصل از این خانه گرفتم بر خرجی یکسالۀ خود هدیۀ بسیار گفتا به زنان ام‌بنین مادر عباس با سوز دل سوخته و دیدۀ خون بار کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار خود سائل هر سالۀ عباس من است این عباس دل آزرده شود گر برود زار دادند بدو زیور و زر هر چه که می‌بود از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد بگذاشت ز غم چهره دلخسته به دیوار گفتند همه هستی این خانه همین بود ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار آن سائل دلباخته این گفت به زاری: کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار بر من در این خانه گدایی است بهانه من عاشق عباسم، نه عاشق دینار من آمده‌ام بازوی عباس ببوسم من در پی گل روی نهادم سوی گلزار هر سال زدم بوسه بر آن دست مبارک هر بار شدم محو رخ صاحب این دار یک لحظه بگوئید که عباس بیاید باشد که برم فیض از آن چهره دگر بار ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون گفتند: فروبند لب ای مرد گرفتار ای عاشق دلسوخته‌ ای محو رخ دوست ای سائل دلباخته، ای طالب دیدار دستی که زدی بوسه، جدا گشت ز پیکر ماهی که تو دیدی به زمین گشت نگونسار آن دست کزو خرجی یکساله گرفتی شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار سر بر سر نی، دست جدا، تن به روی خاک لب تشنه، جگر سوخته، دل شعله‌ای از نار این طایفه هستند در این خانه سیه پوش این خانه بود در غم عباس عزادار این مادر پیری که قدش گشته خمیده سر تا به قدم سوخته چون شمع شب تار این مادر دلسوختۀ چار شهید است گردیده دو تا قامتش از ماتم آن چهار این مادر عباس همان ام‌بنین است دادند بنینش همه جان در ره دادار سوگند به آن مادر و آن چار شهیدش بگذر ز گناه همه ای خالق غفار کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س کریمان همه مات ام البنین اند فقیر کرامات ام البنین اند نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ اسیر مناجات ام البنین اند همه ساقیانی که صاحب سبویند دخیل خرابات ام البنین اند مریدان عباسِ او در دو عالم به دنبال خیرات ام البنین اند پسرهای او یار خون خدایند دلیل مباهات ام البنین اند پسرهای نور و تجلی نورند تجلی آیات ام البنین اند به خورشید تابان قمرها می آید به ام البنین این پسرها می آید گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش عصایی ندارد دم پیری حالا نشانده زمانه به خاک سیاهش امان از صبوری... کشیده قبوری روی خاک و غم مانده در بین آهش خدای ادب شد، بصیر عرب شد ولی بوده هر جا به زینب نگاهش ندیده دو عالم، کسی جز یل او که دامان زهرا شود قتلگاهش بشیر از پسرهای او دم نزن تو بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟! پسرهای او نذر راه حسین اند قمرهای او نذر راه حسین اند غرورش شکسته ولی بازویش نه دلش گرچه خون شد ولی پهلویش‌ نه کسی دیده در بین خانه بیافتد شراره به جان سر گیسویش... نه کسی دیده در بین کوچه بیافتد رد پنجه ی لاله چین بر رویش... نه شده شوهرش را ببیند که از غم گذارد سرش بر روی زانویش.‌‌.. نه شنیده کسی که زن پا به ماهی در سوخته بیاید سویش... نه شده زیر در مادری باشد و بعد کسی با لگد رد شود از رویش... نه بهار دل آل حیدر خزان شد قد فاطمه در جوانی کمان شد محمد جواد شیرازی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
علیهاسلام سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح درود ما به تو ای مریم چهار مسیح سپهر نورفروز سـه اختر و یک ماه عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارالله سلام بـر تو و ابناء و شوهرت مادر بـه عطر دامـن عبـاس پرورت مادر ادب بـه قـامت زهـرایی ات قیام کند وفا بـه غیـرت عباس تو سلام کند سلام زینب کبـرا و حضرت سجّاد به خون پاک بنین تو پاک مادر باد اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی به چشم آل محمّـد عزیز زهرایی تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمه ای تـو آسمـان ادب را همیشـه قائمه ای به نفس پاک محمّد تو همدمـی مادر مسیح عشق و ادب را تو مریمی مادر بهشت شیفتــه چــار لاله یــاست کلید باب حوائج به دست عبّـاست مــزار تــوست کنـار مزار چار امـام که چار ماهِ تمامت به خون نشست تمام سـر ارادت ایـن هفت اب به خاکت باد چهــار ام بــه فــدای بنین پاکـت باد مگر به گوش پیام خـدا ز غیب شنفـت که مادر اسم تو را از نخست فاطمه گفت هـزار قافلـه دل پـای بسـت فـرزندت نشـان بوسـه مـولا بـه دست فرزندت تو جـان پاکـی و عبّـاس، پاره تن تو ستـاره ریختـه زهـرا به مـاه دامن تو حسین را که بسی داشت در کنار شهید به جز تو نیست کسی مادر چهار شهید به چار ماه خود اشکی نریختی ز دو عین گریستی به حسین و گریستی به حسین اگـر تـو نـام نبـردی ز شاخـه یاست گریست دیدۀ زهـرا بـرای عبّـاست الا تمام وجودت پر از نوای حسین به گریـه نایبه الزینبی بـرای حسین روایـتِ عطشِ کربلاست در اشکت سلامِ گریـه کنان حسین، بـر اشکت سرود زخم گلوی حسین، ورد لبت خلوص زینب و عبّاس در نماز شبت شبی که چشم حسین اوفتاد بر پسرت فشاند نور ز خورشیدِ چهره بر قمرت نگـاه نافـذش اظهـار کـرد بی پرده که بهـر شیرخـدا شیرِ شیـر آورده هر آنکه روی ورا دید، این ندا سر داد دوباره حضرت زهرا حسین دیگر زاد تو مـادر شهـدا، همـسر علـی هستی هزار حیف، غریبانه چشم خود بستی خزان رسید چو بر برگ لاله یاست نبود، جعفر و عثمان و عون و عبّاست سپهر و مهر و مه و کوکبت کجا بودند علی، حسین، حسن، زینبت کجا بودند هماره ریخت به رخ از دو دیده، یاقوتت اگـر بـه دوش غریبانــه رفـت تابوتت دگر به پیکرت آثار تازیانه نبود دگر مراسم تشییع تو شبانه نبود تو داغدار شهید کنار علقمـه ای همیشه فاطمه بودی همیشه فاطمه ای نگه به خاطر ذریّه بتولم کن مرا که «میثم» آلوده ام، قبولم کن استادحاج غلامرضاسازگار کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س اهل عالم هنر، خصلت عباس من است عشق در سایۀ شخصیت عباس من است منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین هر چه دارم همه از دولت عباس من است همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر شیر مردان وله از صولت عباس من است در شب چاردهم، ماه که پر نورتر است عکسی از نیم رخ صورت عباس من است هنر آن نیست که لب تشنه بمیری به کویر هنر آن است که در طینت عباس من است تشنه لب داخل دریا شد و عطشان برگشت این همان قطره ای از همت عباس من است غیرت الله علی بی بدل است، اما گفت بدل غیرت من غیرت عباس من است نه فقط یثرب و شامات و نه ایران و عراق کرده کاری همه جا صحبت عباس من است هر کسی را نتوان باب حوائج گفتن به حقیقت قسم این، شهرت عباس من است کوه ها شد متحیر به ثبات قدمش سروها در عجب از قامت عباس من است جثه اش گر چه ز شمشیر جفا کوچک شد این بزرگی است، که از عزت عباس من است قدرت آن نیست به یک حمله سپاهی بکشی قدرت لَم یزلی قدرت عباس من است یا علی گفت و امان نامه ز دشمن نگرفت دین فروشی بری از ساحت عباس من است هی نگویید چرا ام بنین پیر شده سبب حالت من حالت عباس من است دستهای پسرم گشته قلم در لب آب صفحه سینه پر از محنت عباس من است این شنیدم زده فریاد، غریبم مولا غصه قلب حسین غربت عباس من است کلامی زنجانی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
البنین س زمینه،واحد،شور حضرت ام البنین سلام الله علیها ای مظهرِ حقّ الیقین،یاسمن بهشت دین بانوی عزّت و ادب،یارِ امیرُالمؤمنین یا فاطمه ام البنین... با حبّ آل فاطمه،حسین حسین وِردِ تو بود در یاریِ دین خدا،عباسْ شاگرد تو بود یا فاطمه ام البنین... بانو نگشته اي جدا،یک لحظه از دین خدا در مدح تو این بس که زد،زینب تو را مادر صدا یا فاطمه ام البنین... ای که به شور و شوق دوست،شعر شرافت خوانده ای برای یاریِ حسین،عباس پَروَرانده اي یا فاطمه ام البنین... ز غربت کرببلا،گرچه به قلبت غم رسید عباس شد شهید و تو،در پیش زهرا رو سپید یا فاطمه ام البنین... چه ضربه ها از دشمنان،بر شاخه های یاس خورد آه از دمی که تیر کین،بر دیده ی عباس خورد یا فاطمه ام البنین... هم آسمان و هم زمین،بر روضه هایش گریه کرد بجای تو در علقمه،زهرا برایش گریه کرد یا فاطمه ام البنین... کنار نهرِ علقمه،از دار دنیا دیده بست عباس تو با رفتنش،پشت حسین را شکست یا فاطمه ام البنین... ای همسر شیر خدا،برای ما بِنما دعا تا که شبیه شهدا،شَویم اهلِ کربلا یا فاطمه ام البنین... به صدق و اخلاص و وفا،ریشه کنِ ستم شویم شبیه بچه های تو،مدافع حرم شویم یا فاطمه ام البنین... عباس تو داده به ما،درس شهامت و شرف مجاهدت در راهِ حق،وَ اعتقاد و هم هدف یا فاطمه ام البنین... با پیروی از مکتبش،لبریز از عنایتیم مثل شهیدان همگی،فداییِ ولایتیم یا فاطمه ام البنین... کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح_و_مصائب می گویَم از رودی کَز او یَم می‌شود تأمین از اشک او باران نم‌نم می‌شود تأمین با دودِ آهَش شعله‌ی غم می‌شود تأمین از دست‌پختش رزق عالم می‌شود تأمین قربان فقری که مرا مسکین‌ترین نامید من را گدای سفره‌ی ام‌البنین نامید تو آمدی تا دست حق را آستین باشی مثل ستونی..، محکماتِ بیتِ دین باشی انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی اصلاً به تو می‌آید عباس‌آفرین باشی هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست تربیت ماه بنی‌هاشم به دست توست فصل خزان را خنده‌های تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی‌غبارش کرد بیتِ علی را نور چشم‌ات نو نَوارش کرد لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد این احترامی که به زهرا می کنی..، عشق است در قلب حیدر خویش را جا می‌کنی عشق است از آن زمان که نور تو در خطِّ دید آمد جبریل بالش را به خاک تو کشید..، آمد کوه صلابت از وقارت تا شنید..، آمد چار آینه از شیشه‌ی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساس‌هایت را نذر حسین‌ات کرده‌ای عباس‌هایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه با تو حسن در کوچه‌ها بی‌تاب باشد؟ نه زینب از این بی‌مادری بی‌خواب باشد؟ نه شب‌ها حسین فاطمه بی‌آب باشد؟ نه سرچشمه‌ی مِهر تو در این خانه می‌جوشد لب‌تشنه‌ی زهرا ز دستت آب می‌نوشد امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لب‌های خشکِ روح دریا سوخت روی لب طفلان صدای آب..، بابا..، سوخت تا تیر بر مشکی اصابت کرد..، سقا سوخت رد سیاهی روی مهتابِ شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد..، زینبت افتاد دیگر پس از او تیرهای بی‌درنگ انداخت آن نیزه‌داری که به سمت شاه سنگ انداخت خونابه روی رمل‌های سرخ‌، رنگ انداخت نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت سرنیزه‌ها شاه تو را از حال می‌بردند ارباب ما را تا تهِ گودال می‌بردند جسم حسین تو معما شد..، نبودی که نیزه میان حلق او جا شد..، نبودی که بالای تل، زینب قدش تا شد..، نبودی که پای حرامی در حرم وا شد..، نبودی که ای وای از اطفال، از اطفال، از اطفال... شمر از تهِ گودال آمد در پیِ خلخال زینب کجا و ناقه‌های بی امان..، بی بی زینب کجا و آن‌همه زخم زبان..، بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی زینب کجا و ضربه‌های خیزران..، بی بی نامحرمان اطراف زینب تاب می‌خوردند با حرمله پیش ربابت آب می‌خوردند بردیا_محمدی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
📣 با انیمیشن ایرانی «لوپتو»، از کودکان خود قهرمان بسازیم!✊ 🔺پیرو درخواست های مکرر و استقبال گرم شما اکران انیمیشن شاد و هیجان انگیز لوپتو تمدید شد!! 🔸جمعه شانزدهم دی ماه 🔸سانس اول راس ساعت ۱۷:۵۰ 🔸سانس دوم راس ساعت۲۰ 🔻لطفا طبق ساعات اعلام شده در محل اکران حضور داشته باشید. هماهنگی و رزرو : 09231389271 📍خمینی شهری _میدان قدس_سینما فرهنگ 🌹تنها کانال رسمی و در را به و خود معرفی نمایید. 👉@basijnews_kh 👉@basijnews_kh
س عمری برای داغ زهرا گریه کردی هر نیمه‌شب هم‌پای مولا گریه کردی درپای تو خاک بقیع از اشک گل شد وقتی که گفتی «واحسینا» گریه کردی اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یکبار دیدی که رباب از حال رفته صدبار مثل موج دریا گریه کردی دیدی رقیه نیست جای او سکینه هربارکه می‌گفت بابا گریه کردی خوب است که شام غریبان را ندیدی با روضه‌های خار صحرا گریه کردی حرف سه شعبه آمد و ازحال رفتی دیدی کسی می‌افتد از پا گریه کردی گرم عزای بچه‌های خود نبودی با گریه‌های زینب اما گریه کردی تشت طلا و خیزران را که ندیدی ابری شدی با حرف زن‌ها گریه کردی حرف کنیز آمد، سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را گریه کردی بی بی  نبودی موی دختر بچه‌ها سوخت قد تمام سینه‌زن‌ها گریه کردی مهدی_نظری کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س می گویَم از رودی کَز او یَم می‌شود تأمین از اشک او باران نم‌نم می‌شود تأمین با دودِ آهَش شعله‌ی غم می‌شود تأمین از دست‌پختش رزق عالم می‌شود تأمین قربان فقری که مرا مسکین‌ترین نامید من را گدای سفره‌ی ام‌البنین نامید تو آمدی تا دست حق را آستین باشی مثل ستونی..، محکماتِ بیتِ دین باشی انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی اصلاً به تو می‌آید عباس‌آفرین باشی هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست تربیت ماه بنی‌هاشم به دست توست فصل خزان را خنده‌های تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی‌غبارش کرد بیتِ علی را نور چشم‌ات نو نَوارش کرد لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد این احترامی که به زهرا می کنی..، عشق است در قلب حیدر خویش را جا می‌کنی عشق است از آن زمان که نور تو در خطِّ دید آمد جبریل بالش را به خاک تو کشید..، آمد کوه صلابت از وقارت تا شنید..، آمد چار آینه از شیشه‌ی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساس‌هایت را نذر حسین‌ات کرده‌ای عباس‌هایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه با تو حسن در کوچه‌ها بی‌تاب باشد؟ نه زینب از این بی‌مادری بی‌خواب باشد؟ نه شب‌ها حسین فاطمه بی‌آب باشد؟ نه سرچشمه‌ی مِهر تو در این خانه می‌جوشد لب‌تشنه‌ی زهرا ز دستت آب می‌نوشد امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لب‌های خشکِ روح دریا سوخت روی لب طفلان صدای آب..، بابا..، سوخت تا تیر بر مشکی اصابت کرد..، سقا سوخت رد سیاهی روی مهتابِ شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد..، زینبت افتاد دیگر پس از او تیرهای بی‌درنگ انداخت آن نیزه‌داری که به سمت شاه سنگ انداخت خونابه روی رمل‌های سرخ‌، رنگ انداخت نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت سرنیزه‌ها شاه تو را از حال می‌بردند ارباب ما را تا تهِ گودال می‌بردند جسم حسین تو معما شد..، نبودی که نیزه میان حلق او جا شد..، نبودی که بالای تل، زینب قدش تا شد..، نبودی که پای حرامی در حرم وا شد..، نبودی که ای وای از اطفال، از اطفال، از اطفال... شمر از تهِ گودال آمد در پیِ خلخال زینب کجا و ناقه‌های بی امان..، بی بی زینب کجا و آن‌همه زخم زبان..، بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی زینب کجا و ضربه‌های خیزران..، بی بی نامحرمان اطراف زینب تاب می‌خوردند با حرمله پیش ربابت آب می‌خوردند بردیا_محمدی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مدح_و_مصائب می گویَم از رودی کَز او یَم می‌شود تأمین از اشک او باران نم‌نم می‌شود تأمین با دودِ آهَش شعله‌ی غم می‌شود تأمین از دست‌پختش رزق عالم می‌شود تأمین قربان فقری که مرا مسکین‌ترین نامید من را گدای سفره‌ی ام‌البنین نامید تو آمدی تا دست حق را آستین باشی مثل ستونی..، محکماتِ بیتِ دین باشی انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی اصلاً به تو می‌آید عباس‌آفرین باشی هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست تربیت ماه بنی‌هاشم به دست توست فصل خزان را خنده‌های تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی‌غبارش کرد بیتِ علی را نور چشم‌ات نو نَوارش کرد لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد این احترامی که به زهرا می کنی..، عشق است در قلب حیدر خویش را جا می‌کنی عشق است از آن زمان که نور تو در خطِّ دید آمد جبریل بالش را به خاک تو کشید..، آمد کوه صلابت از وقارت تا شنید..، آمد چار آینه از شیشه‌ی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساس‌هایت را نذر حسین‌ات کرده‌ای عباس‌هایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه با تو حسن در کوچه‌ها بی‌تاب باشد؟ نه زینب از این بی‌مادری بی‌خواب باشد؟ نه شب‌ها حسین فاطمه بی‌آب باشد؟ نه سرچشمه‌ی مِهر تو در این خانه می‌جوشد لب‌تشنه‌ی زهرا ز دستت آب می‌نوشد امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لب‌های خشکِ روح دریا سوخت روی لب طفلان صدای آب..، بابا..، سوخت تا تیر بر مشکی اصابت کرد..، سقا سوخت رد سیاهی روی مهتابِ شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد..، زینبت افتاد دیگر پس از او تیرهای بی‌درنگ انداخت آن نیزه‌داری که به سمت شاه سنگ انداخت خونابه روی رمل‌های سرخ‌، رنگ انداخت نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت سرنیزه‌ها شاه تو را از حال می‌بردند ارباب ما را تا تهِ گودال می‌بردند جسم حسین تو معما شد..، نبودی که نیزه میان حلق او جا شد..، نبودی که بالای تل، زینب قدش تا شد..، نبودی که پای حرامی در حرم وا شد..، نبودی که ای وای از اطفال، از اطفال، از اطفال... شمر از تهِ گودال آمد در پیِ خلخال زینب کجا و ناقه‌های بی امان..، بی بی زینب کجا و آن‌همه زخم زبان..، بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی زینب کجا و ضربه‌های خیزران..، بی بی نامحرمان اطراف زینب تاب می‌خوردند با حرمله پیش ربابت آب می‌خوردند بردیا_محمدی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س وفات گداى خوشه چينم تا قيامت خرمن او را كه حسرت مي كشد فردوس عطر گلشن او را چنان مشكل گشا ، باب الحوائج ، كاشف الكرب است گرفتند اوليا الله عالم دامن او را نديدم سربلندو سرفرازى را مگر اينكه بديدم محضر ام البنين خم گردن او را معين گشته مزد فاطميه دست اين بانوست كه معنا كرده سفره دار زهرا بودن او را اميرالمومنين همسر ، ابوفاضل پسر ، به به بنازم اين مقام و جاه و شأن احسن او را عباى مرتضى را وصله كه ميزد همه ديدند كه نخ ميكرد جبرائيل بعضا سوزن او را زيارت ميكنم جاى رباب و نجمه و زينب مزار اطهر او را ، معلا مدفن او را اگر ديروز جارو كرد زير پاى زينب را كنون جارو كشند اينسان ملائك مسكن او را چنان جانسوز مرثيه ميان كوچه سرميداد كه ميديدند مردم گريه هاى دشمن او را به او گفتند عباست صدا ميزد حسينم كو؟ نشانش داد زينب پاره ى پيراهن او را اگرچيزي جز اين ميماند از عباس ، ميدادند فقط دادند دستش تكه تكه جوشن او را عمود آهنين ، تير سه شعبه ، نه نه اينها نه فقط شرم از رباب انداخت بين خون تن او را رباب از در كه مي آمد دل ام البنين ميريخت غم لالايي اش ميبرد بالا شيون او را محمدجواد پرچمی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س مرثیه گمان مکن پسرت ناتنی ‌برادر بود قسم به عشق, کنارم حسین دیگر بود منال ام بنین و ببال بر عباس تو شیر مادر و شیر تو شیر پرور بود سقوط قلعۀ خیبر اگر به نام علی‌ست فرات: خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت که ماه هاشمیان بود و مهر پرور بود به لرزه بود از او پشت هفت ‌پشت ستم یل تو یک‌ تنه یک تن نبود, لشگر بود به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود اگر فتاد روی خاک می‌شود پرپر ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود استاد_علی_انسانی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س مهربان و همدم و مادرترین نامادری آبرویی یافت از ام البنین، نامادری بعد زهرا و خدیجه بس که او پُر مهر بود بر مسلمانان شد "ام‌المؤمنین" نامادری بچه ها وقتی پریشان‌حال مادر می‌شدند شانه می‌زد موی آنهارا همین نامادری آنقَدَر بانو محبت داشت قطعا تا ابد مادر دنیا نمی‌آرد چنین نامادری دست مادرها به سوی اوست تا رزقی دهد بر رکاب مادران گردد نگین نامادری چارتا نوکر برای چار زهرازاده داشت آفریده نوکران مه جبین نامادری هم خدا و هم رسول و فاطمه دم میدهند آفرین و آفرین و آفرین نامادری فاطمه در کربلا شاهد ولیکن در بقیع روضه ها میخواند با صوتی حزین نامادری می‌کُشد مارا دم "وَيْلِی عَلَى شِبْلِی" او روضه میخواند از عمود آهنین نامادری فاطمه چون روی منبر روضه خوانی می‌کند وقت روضه می‌نشیند بر زمین نامادری من بهشتم زیر پای اوست، از بس مادر است دست من را می‌کشاند پای دین نامادری احمد_ایرانی_نسب کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س تار می دیدم و به شک بودم این صدا از گلوی پنج تن اسـت عطر سیب ات که در هوا پیچید با خودم گفتم این حسین من است وقت مرگ آمدی به دیدن من حاضری پیش جان محتضرم لطف کردی، به زحمت افتادی من توقع نداشتم پسرم جرعه آبی بنوش، خسته راه نفسی تازه کن، برم بنشین ساعتی صبر کرده بودی اگر محضرت می رسید ام بنین تاج منت گذاشتی به سرم تو تمنایم از دو دنیایی من کجا این شکوه و رتبه کجا من کنیزم تو کنزِ زهرایی کربلا قسمتم نشد آخر حسـرت دل شمیم تربت توست گریه ام از هراس مردن نیست اشک هایم برای غربت توست گریه از دست من کلافه شده از جگر آه می کشم شب و روز آهِ سردم گواه درد دلی ست شعله ور تر از آفتاب تموز روز اول که دیدمت گفتم در غمت باید امتحان بدهم چار قل خواندم و قسم خوردم پای تو چار دفعه جان بدهم با هدف می گذشت روز و شبم تلخی روزگار شیرین بود بچه هایم فدایی ات بشوند همه آرزوی من این بود معرفت را به حوصله با ذوق کاشتم در نهاد تک تک شان گشت سیراب از اشک های سحر ریشه اعتقاد تک تک شان نیمه شب ها به جای لالایی دائم اسم تو را به لب بردم قبل هر دفعه شیر دادن شان جای خرما غم علی خوردم گرد غربت به صورتت که نشست تا مسیرت به نینوا افتاد یک به یک عرضه داشتند ای دوست با تو هستیم هرچه باداباد با من از کربلا بگو پسرم خیمه بی پناه یعنی چه؟ زینت دوش مصطفی تو بگو گودی قتلگاه یعنی چه؟ گاه کابوس آب می بینم غرق آشفتگی ست احساسم گفت راوی که تشنه جان دادی نکند کم گذاشت عباسم خواهرت از وفای او می گفت با سر و چشم و دست شد سپرت؟ آه از روضه عمود اما هرچه آمد سرش فدای سرت ساربان در شلوغیِ گودال خاتمت را ندیده بود ای کاش شمر جای سرِ مطهرِ تو سر من را بریده بود ای کاش گر عبا و عمامه را بردند غارت پیرهن برای چه بود؟ بدنی با هزار و نهصد زخم نعل تازه زدن برای چه بود؟ نفسم به شماره افتاده از عنایت نظر به حالم کن ملک مرگ هم رسید از راه این دم آخری حلالم کن بدنم بر زمین نمی ماند کفنم خاک و خون نخواهد شد جانم از تن بُرون شود اما داغت از دل برون نخواهد شد سید_جعفر_حیدری کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س آمد و یک مدینه آه آورد چشم گریان به شوق ماه آورد آمده با صلابت گریه ایستاده به قامت گریه در هوای نگاش ابر کشید بر زمین نقش چار قبر کشید بر مزار خیالی‌اش که نشست مرثیه خواند و گریه کرد و شکست بر روی دستهای اخلاصش زره یادگار عباسش نه فقط از تبار اشک است او بلکه مادربزرگ مشک است او فاطمه بود،فاطمه اما پشت در جاگذاشت اسمش را روز ، خورشیدو ماهتاب شبند اهل تقوا همیشه با ادبند گفت این خانه مال آل عباست گفت که فاطمه فقط زهراست به خودش ام بی بنین میگفت و به زینب هم اینچنین میگفت روزگارم شده‌ست پاییزی که نبینم تو اشک میریزی هی مرا مادرم خطاب نکن هی مرا از خجالت آب نکن شان من چون بتول اقدس نیست مادری کار هرکسی پس نیست مادر من به حکم لم یزلی شیر داده مرا به ناد علی آسمان نور دست من داده ماه در دامن من افتاده پسری داشتم که سقا بود خادم بچه های زهرا بود پسری داشتم مودب بود پسرم تکیه گاه زینب بود افتخار من و عشیرهٔ من یل من نافذ البصیرهٔ من علمش مرکز سپاه امام دستهایش ستون کل خیام آه اما بریده شد یارب آن دوتا دست از سر زینب اهل تکفیر پرپرش کردند نیزه ها جنگ بر سرش کردند تیغها پاره پاره اش کردند ماه را پرستاره اش کردند غیرت‌الله که زمین افتاد دخلت زینبُ علیَ بْنِ زیاد آه از دست بی بصیرت ها خنده ها طعنه ها شماتت ها گریه های سکینه اشک رباب آه از خیزران و بزم شراب وحید_عظیم_پور کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
س پسرهای مرا کشتند! دیگر- مسلمانان مرا مادر نخوانید پریشانم پریشانم پریشان مرا أم البنین دیگر نخوانید شنیدم دستِ عباسم قلم شد به خاک افتاد با پیشانی از زین بشیر از کربلا آورده سوغات برایم صد هزاران داغِ سنگین دلم آشوب شد، قلبم تکان خورد شد آن لحظه که مَشکش تیرباران حلالم کن شدم شرمندهٔ تو... «علیِ مرتضی ای شاه مردان» شنیدم قامتش شد إزباً إربا میانِ روضه می میرم بزودی چه بد کشتندعلیِ اکبرم(ع) را «اگر دردم یکی بودی چه بودی»؟! بمیرم!...ضربه هایِ کُندِ خنجر دلیل گریهٔ چشم ترم شد حسینم(ع) عاقبت لب تشنه جان داد «فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد»؟! دلش آشفته شد؛ شد بی برادر فدای زینبم(س) تنهایِ تنها... لب گودال، آن لحظه که میخوانْد «گلی گم کرده ام می جویم او را» کنار پیکرِ بی سر، گمانم چنین گفته ست بی صبرانه، ممتد «من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد» نبودم تا ببوسم صورتش را شنیدم داشته حالِ وخیمی رقیه(س) سخت سیلی خورده از زجر(لع) «یتیمی درد بی درمان یتیمی» منِ أم البنین را پیر کرده غم ِ بی بی رباب و اینکه شبها- -میان خواب میگوید عزیزم... لالالالا لالالالا لالالا! مرضیه_عاطفی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#عکس_استوری وفات #حضرت_ام_البنین_سلام_الله علیها کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr