eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
526 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت نهم ذیحجه شهادت حضرت مسلم ابن عقیل و شهادت آیت‌الله شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام خمینی رحمه الله علیه . 🔵 مراسم پرفیض دعای عرفه 🎤 بانوای گرم حجت الاسلام شیخ ناصر انتظاری ⏰ چهارشنبه ۷ تیر ماه از ساعت ۱۶/۳۰ 🏢 حسینیه ثارالله ، . 🔵هیئت رزمندگان اسلام خمینی شهر. هیئت ها به جمع ما پپیوندید. 🌺کانال هیئت رزمندگان اسلام خمینی شهر 👉https://eitaa.com/joinchat/1786904780C82b37b2d42
🔻 دست‌ها را برگردن‌ها بسته بودند 🔻 ▫️ ▫️ لعنةالله علیه 🥀 شرح الأخبار عن محمد بن علیّ بن الحسین بن علیّ بن أبی طالب [الباقر] علیه السلام: قُدِمَ بِنا عَلى یَزیدَ بنِ مُعاوِیَةَ لَعَنَهُ اللّهُ بَعدَما قُتِلَ الحُسَینُ علیه السلام ونَحنُ اثنا عَشَرَ غُلاما، لَیسَ مِنّا أحَدٌ إلّا مَجموعَةً یَداهُ إلى عُنُقِهِ، وفینا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام. 🥀 حضرت امام محمدباقر علیه‌السلام: 🥀 پس از کشته شدن امام حسین علیه‌السلام، ما را که دوازده پسر بچّه بودیم، بر یزید بن معاویه که خدا لعنتش کند وارد کردند. هیچ یک از ما نبود، جز آن که دستانش را به گردنش بسته بودند و [پدرم‏] على بن الحسین علیه‌السلام نیز در میان ما بود. 📕 شرح‌الأخبار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
گرچه با این دردِ جانکاهش تبسم کرده بود فاطمه با دیدن او دست و پا گُم کرده بود زهرها با هم تفاوت داشتند اما بگو... این چه زهری بود که جمسمش تورم کرده بود آنقدر پیچید در خود سوخت از آهش زمین گوئیا در سینه‌اش آتش طلاطم کرده بود زهر از یکسو و داغ کربلا از یک طرف آب با آتش به قتلِ او تفاهم کرده بود عمه‌اش را دید و خواند از خیمه‌های سوخته مادرش را دید ه یادِ داغ هیزم کرده  بود دید گرد محرمانش حلقه‌ی نامحرمان دید طفلی را که راهِ خیمه را گُم کرده بود سرخ شد چشمش  گمانم آهِ آخر را کشید دختران شعله‌ور را که تجسم کرده بود یادِ زنجیر و طناب و خارِ راه و سنگِ بام یادِ شام و نان خشک  و لطف مردم کرده بود وقت غسلش دید فرزندش جراحات تنش خیزران از بس که بر پشتش ترحم کرده بود.... حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح مناجات شاعرترین غم‌های دنیا شاعرت بودند حتی ملائک هم، غلام و چاکرت بودند آن روزها که بیل در دستت عطش می‌زد تنها درختان مدینه ناظرت بودند ای آیه‌ی تطهیر دست‌آموز چشمانت ای که دو دنیا مست نام طاهرت بودند تو چشمه‌چشمه معرفت جوشاندی آن ایام و شیعیانت تشنه‌تشنه زائرت بودند طوفان شدی، صد کوه در پیشت کمر خم کرد دریا شدی و رودها هم عابرت بودند تو شرحه‌شرحه مجتبی بودی و بدگویان عمری نمک‌افشان قلب صابرت بودند یا نیزه‌نیزه کربلا خواندی و یارانت گاهی بلی‌گویان هل من ناصرت بودند تو باطن قرآنی و افسوس از آنان که حتی کر و کور از بیان ظاهرت بودند تو، از حرای علم تابیدی و صدخورشید هر روز، میزان‌گیر نور باقرت بودند لب باز کن، تا مارهاشان را بسوزانند آنان که در شک از کلام ساحرت بودند ** ای کاش من هم شاعر تنهایی‌ات باشم نه مثل آنان که غبار خاطرت بودند اما نه با شاعرنمایان اعتنایت نیست ای که فرزدق‌های عالم شاعرت بودند محمد_مرادی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 💢 تنها کانال هیئت کجا برویم؟ ✅ در شهرستان خمینی شهر 🔹️ شما هم میتونید بنرتون را به آیدی خادم کانال ارسال کنید و هزینه اش هم یه‌صلوات... 🆔 کانال @heyat_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shahadat_Emam-Bagher_Shahitat_1402.mp3
10.55M
🏴 يا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ 🔊سوغات ما از کربلا درد و محن بود پژمردگی لاله های در چمن بود من تشنگی در خیمه را احساس کردم یاد از دو دست خونی عباس کردم ◼️روضه شهادت حضرت امام باقر علیه السلام 🎤حجت الاسلام شحیطاط کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
متن شعر روضه حضرت امام باقر علیه السلام - حجت الاسلام شحیطاط: سوغات ما از کربلا درد و محن بود پژمردگی لاله های در چمن بود من تشنگی در خیمه را احساس کردم یاد از دو دست خونی عباس کردم دیدم که پرپر می زند هم سنگر من در خاطرم شد زنده یاد مادر من من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه من کودکی بودم که آهم را شنیدند دیدم سر جد غریبم را بریدند من دیده ام در وقت تشیع جنازه اسبان دشمن را که خورده نعل تازه کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مسلم دلاور بود مثل عمویش تیغ می‌چرخاند و صفدر بود وقتی رجز می‌خواند از پهلوان‌ها یک سر و گردن فراتر بود اصل‌ونسب یعنی او هم برادرزاده، هم داماد حیدر بود در خطبه‌خواندن هم با تیغ برّان زبان مثل پیمبر بود پایان هر بیعت در شهر کوفه ماجرای پشت‌وخنجر بود ای بی‌وفا کوفه! ای کاش از اول نمی‌گفتم بیا کوفه! ویران شود ای‌کاش یا که ببلعد مردمان خویش را کوفه با خانواده نه! مولای من حتی خودت تنها نیا کوفه خوش نیست پایانش وقتی‌که عهدش را شکست از ابتدا کوفه خیری در اینجا نیست می‌بارد از دیوار و درهایش بلا کوفه آواره شد مسلم در کوفه بین چاره‌ها بی‌چاره شد مسلم یاد حسین افتاد وقتی که بند از بند جانش پاره شد مسلم از نسل پاکان بود اما اسیر لشکری مِی‌خواره شد مسلم غربت همین بس که دل‌خوش به عهد کوفی بدکاره شد مسلم در آخرین لحظه مرثیه‌خوان کودک و گهواره شد مسلم از روی بام افتاد در پیش چشم پست‌ها، عالی‌مقام افتاد صدها حکایت داشت خونی که از لب‌های او در چشم جام افتاد گفتند باخنده زن‌های کوفه عاقبت پیک امام افتاد می‌دید ازآن بالا آتش به جان چادر اهل خیام افتاد... می‌دید از‌آن‌جا که زینب مسیرش با چه‌وضعی سمت شام افتاد شعر از گروه ادبی یاقوت_سرخ کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
امواج طوفانی به جان ساحل افتاد "ای رود جاری"! سمت این دریا نیایی نامه نوشتم که بیا، امن است کوفه! ای کاش دستم می‌شکست، آقا... نیایی چشم ترِ امروز من از بی کسی نیست من سوگوارِ آهِ فردای تو هستم دندان مسلم را شکانده سنگ کینه... دلواپس دندان زیبای تو هستم نرخ حیا بسیار ناچیز است در شهر پای دو دِرهَم آبرو را می‌فروشند این قومِ در ظاهر مسلمان فکر عِیش‌اند... دین خدا را هم به دنیا می‌فروشند مانند بابایت علی در هر گذرگاه بی حرمتی از کوفیانِ پست دیدم گفتم که ای وای از دهانت...، گریه کردم تا نیزه‌ای دست سنان مست دیدم میخانه‌ها از لات‌های مست پُر شد دور اراذل‌های مِی‌خوارش شلوغ است پیران اینجا هم خیال جنگ دارند خیلی سرِ نجار بازارش شلوغ است تمرین تیراندازها با مشکِ آب است خیلی سفارش کن یل آب آورت را این حرمله بدجور تیرانداز خوبی‌ست... حتماً بپوشانی گلوی اصغرت را کوفه برای اکبرت نقشه کشیده یک بی مُرُوَّت گرز سنگینی خریده جانم به قربان سرت...، امروز دیدم خولی سرِ بازار خُورجینی خریده به همسران پابه‌ماه خویش، مردان با روسری‌ها، گاهواره قول دادند این نامسلمان‌ها به دختربچه‌هاشان انگشتری و گوشواره قول دادند فکر و خیال شهر جانم را گرفته اندیشه‌ی مسموم دارد کوچه‌هایش اهل و عیالت را نیاور کوفه آقا خیلی نگاه شوم دارد کوچه‌هایش "بُغضاً لِحِیدر" این چُنین پیداست گویا از کینه‌ی بابات مالامال هستند این‌ها برای ذبح تو برنامه دارند این‌ها به فکر کَندَن گودال هستند آن خنجر کُندی که دست شمر دیدم... از حنجرت چیزی نمی‌ماند عزیزم آن نعل‌هایی که به سُم اسب بستند... از پیکرت چیزی نمی‌ماند عزیزم بردیا_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه خیره بر رحمت دستان حسینیم همه عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم بازهم پاره‌گریبان حسینیم همه وسط روز رسیدیم و همه می‌بینند عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم در پی نسخه‌ی درمان حسینیم همه حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم عاشق ذکرِ حسن جانِ حسینیم همه ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند ما بدهکار به احسان حسینیم همه او مناجات کند کار همه می گیرد تشنه‌ی وادی عرفان حسینیم همه عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب در ره عشق به قربان حسینیم همه اشک ما خرج برای غم اغیار نشد روزگاری‌ست که گریان حسینیم همه آتش سینه‌ی ما از غم یک بی کفن است داغدارِ تن عریان حسینیم همه ** چشم‌هایش سرِ تشنه‌شدن از کار افتاد کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم ماتْ از جود فراوان حسینیم همه خیزران... سنگ... نوکِ نیزه... مراعات کنید ما اسیر لب و دندان حسینیم همه محمدجواد_شیرازی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
هواى وصل تو ما را کشانده تا اينجا کريمِ شهر، گدا را کشيده تا اينجا ز بسکه دست گرفتى، همين بزرگىِ تو گداى بى سر و پا را کشيده تا اينجا همينکه گفت گنهکار يا کريم العفو دل شکسته خدا را کشيده تا اينجا شميم پيرهن يوسف‌ايد از عرفات صداى روضه شما را کشيده تا اينجا يقين کنم که تا دسته‌ها به راه افتاد نواى ما شهدا را کشيده تا اينجا حسين گفتن ما مسلميه‌ی هر سال نسيم کرب و بلا را کشيده تا اينجا صداى پاى محرم به گوش مى‌آيد حسين قافله‌ها را کشيده تا اينجا بُنَىَّ گفتن يک مادرى شب جمعه چقدر اهل بکا را کشيده تا اينجا سخن ز موى پريشان زينب کبرى امام صاحبْ‌عزا را کشيده تا اينجا به يار نيزه‌سوارش به گريه زينب گفت کمند زلف تو ما را کشيده تا اينجا ز روى بام کسى ناله زد حسين ببخش که نامه‌هام شما را کشيده تا اينجا عزيز من نگرانم دلم چه بى تاب است دگر زمانۀ آوارگى ارباب است قاسم_نعمتی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع مرثیه سلام حضرت زهرا به آن سفیری که تمام زندگی اش پای یار افتاده تمام شهر به او پشت کرده و حالا میان کوچه دلش بی قرار افتاده به راه آمدن زینت و حسین و رباب غریب و خسته و چشم انتظار افتاده بگو به سید مظلوم ای نسیم سحر میا به کوفه که اینجا بهار، افتاده بگو به سید مظلوم مسلمت تنها بریده از همه با حال زار افتاده بگو ز دور به این خوارها نگاهی کن پسر عموی تو در بین خار افتاده ز بسکه سنگ به رویش زدند از روی بام به روی خاک ز نقش و نگار افتاده ز رفت و آمد آن نیزه دار حس کرده که در سر همه فکر شکار افتاده رضا_باقریان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع ای شیعه ی ثانی عشر حضرت باقر دین زنده شده از هنر حضرت باقر بخشید به اسلام مبین گرمی و رونق گنجینه ی غرقِ گهرِ حضرت باقر تا روز قیامت همه چون آینه ماتند از دانش و علم و هنر حضرت باقر زینت ده توحید پرستان جهان است گلزار گل و بارور حضرت باقر قدسی نفسان حرم قدس ندیدند جز نور خدا در نظر حضرت باقر مرغان دعا تا حرم دوست رسیدند درسجده ی شام وسحر حضرت باقر جابر چه صمیمانه ز درگاه پیمبر آورده سلامی به بر حضرت باقر از فتنه بپرهیز که این بارگران است باری که کند خم کمر حضرت باقر عمری ز غم کرب و بلا خون جگر خورد قربان دل و چشم تر حضرت باقر پیوسته غم فاطمه و غربت حیدر آتش زده بر بال و پر حضرت باقر زهر ستم و کینه ی بیداد چه کرده است با جان و دل و با جگر حضرت باقر افسوس که در سوک نشسته است مدینه زین داغ گران با پسر حضرت باقر دادند مرا کوثر توفیق «وفائی» تا آن که شوم نوحه گر حضرت باقر سید هاشم وفایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
برای یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را لبیک که در دل عرفات است و منایم لبیک که از خویش نمودند جدایم لبیک که سر تا به قدم محو خدایم لبیک که امروز ندانم به کجایم پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم آن وادی سوزنده که دل راهسپارش پیداست دو صد باغ گل از هر سرخارش دارند همه رنگ خدایی ز غبارش هرکس به زبانی شده همصحبت یارش قومی به مناجات و گروهی به دعایند از خویش سفر کرده در آغوش خدایند این جا عرفات است و یا روح من آنجاست دل هم شده آتشکده، هم دیده دو دریاست پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست این سوز حسین است که خود بحر نجات است می‌سوزد و مشغول دعای عرفات است دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود ما غافل و در وادی مشعر خبری بود در محفل حجاج صفای دگری بود اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود هر سوخته‌دل تا به سحر تاب و تبی داشت اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت ای مشعریان دوش به مشعر که رسیدید آیا اثر از گمشدۀ شیعه ندیدید؟ آیا دل شب نالۀ مهدی نشنیدید آیا ز گلستان رخش لاله نچیدید؟ آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود امروز به هر خیمه بگردید و بجویید گرد گنه از آینۀ دیده بشویید در داخل هر خیمه بگردید و بجویید یابن الحسن از سوز دل خسته بگویید شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید از یار بخواهید رخ یار ببینید امروز که حجاج به صحرای منایند از خویش جدایند و در آغوش خدایند لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند در ذکر خدا با نفس روحْ فزایند کردند پر از زمزمه و ناله منی را یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را این قافله از عشق به جان سلسله دارند این قافله با قافله‌ها فاصله دارند این قافله جا در دل هر قافله دارند این قافله تا مسلخ خون هروله دارند این قافله تا کعبۀ جان خانه به دوشند از خون گلو جامۀ احرام بپوشند هفتاد و دو حاجی همه با رنگ خدایی از مکه برون گشته شده کرب و بلایی از پیر و جوان در ره معشوق فدایی جسم و سرشان کرده زهم میل جدایی اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش پیداست شهادت ز سفیدی گلویش خیزید جوانان که علی‌ اکبرتان رفت ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت ای اهل منی کعبه پر از نور و صفا بود دیروز حسین بن علی بین شما بود سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود از روز ازل کعبۀ او کرب و بلا بود امروز به هجرش همه گریان بنشینید فردا سر او را به سر نیزه ببینید در مکّه بپرسید ز زن‌های مدینه زینب به کجا رفت؟ کجا رفت سکینه کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه ای دخترکان یکسره با شیون و ناله خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله زین قافله روزی به مدینه خبر آید از کرب و بلا زینب خونین جگر آید با آتش هفتاد و دو داغ از سفر آید از منبر و محراب نبی ناله برآید تا حشر از این شعله بلرزد دل میثم تنها نه دل میثم، جان همه عالم استادغلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بسمه تعالی 🇮🇷باید به صف تبیین🇮🇷 🇮🇷شمشیر به کف باشیم🇮🇷 🔊جلسه گفتگوی صوتی هادیان سیاسی فعال کشوری 🌱با سخنرانی : استاد گرامی جناب آقای دکتر مهدی سعیدی جانشین مرکز مطالعات سیاسی معاونت سیاسی سپاه عضو هیئت تحریریه هفته نامه صبح صادق عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) نویسنده چندین کتاب در حوزه جریان شناسی سیاسی موضوع: اولین جلسه از سلسله جلسات جریان شناسی سیاسی تاریخ معاصر ایران (دوره توانمندسازی هادیان سیاسی) 🍃زمان: سه شنبه ۶ تیرماه ساعت ۲۱ 🍃مکان: کانال تحلیل سیاسی ثامن https://rubika.ir/tahlil_samen ♦️به همت معاونت سیاسی سپاه صاحب الزمان(عج) استان اصفهان♦️ |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴محمدرضا پهلوی درباره هزینه مسکن و سهم ۵۰ درصدی و حتی بالاتر از آن در سبد خانوار صحبت می‌کند. فیلم را در گوشی‌تان داشته باشید، گاهی لازم می‌شود. ✅ کانال واقعیت پهلوی روبیکا @pahlaviir
🔵 مراسم پرفیض دعای عرفه 🎤 بانوای گرم حجت الاسلام شیخ ناصر انتظاری ⏰ چهارشنبه ۷ تیر ماه از ساعت ۱۶/۳۰ 🏢 حسینیه ثارالله خمینی شهر 🔵هیئت رزمندگان اسلام خمینی شهر خبرگزاری بسیج خمینی شهر👈عضو شوید 🔹@basijnews_kh
⭕ به مناسبت ✔ هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی ✔سالگرد شهادت آیت‌الله دکتر بهشتی و ۷۲یار وفادارش ✔چهل‌ویکمین سالروز اسارت سردار حاج احمد متوسلیان به دست رژیم صهیونیستی ✔بزرگداشت ۵۹شهید ترور شهرستان خمینی‌شهر ✅ سخنران: سردار حاج سعید قاسمی (مدیر قرارگاه مهندسی و جهادی احمد متوسلیان) (از اعضای شورای مرکزی قرارگاه عمار) 🔸️مداح: حاج سعید میرفهیمی 🔹️اجرای برنامه توسط بسیجی مخلص مسلم نبی ⏰ زمان: یکشنبه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۲ از نماز جماعت مغرب و عشا 🏡 مکان: اصفهان، خمینی‌شهر، بلوار دانشجو، حسینیه ثارالله 📌شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان خمینی‌شهر 📍ستاد برگزاری مراسم 👈 لطفا این اطلاعیه را بازنشر دهید
💚سفر به قطعه ای از بهشت 💠 آغاز ثبت نام اردوی راهیان نور غرب و شمال‌غرب 🗓 تاریخ اعزام :۱۵ تیر ماه باز گشت : ۱۸ تیر ماه 💶 هزینه : ۸۰۰ هزار تومان 💠به صورت خانوادگی 🔷شماره های تماس جهت ثبت نام: حوزه مقاومت بسیج حضرت زینب(س):۰۹۱۳۲۱۷۷۳۱۳ یا به آیدی : @BARATI_MB پایگاه مقاومت بسیج حکیمه: ۰۹۳۶۰۴۱۲۴۷۰ یا پیام به آیدی: @A_rahimy پایگاه مقاومت بسیج ریحانه النبی(س):۰۹۱۳۸۳۰۴۵۴۲ یا پیام به آیدی: @khghasemi خبرگزاری بسیج خمینی شهر👈عضو شوید 🔹@basijnews_kh
Roze_Emam-Hosein_Tarvieh_1402.mp3
7.42M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله ع 🔊حرم شد از حرم یک باره خالی شده آواره مولا با موالی به شب از خانه، صاحب خانه می رفت پی یک شمع صد پروانه می رفت... ◼️روضه خروج کاروان حسین علیه السلام از مکه در شب ماه ذی الحجه (یوم الترویه) 🎤کربلایی علی کرمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
متن شعر روضه کاروان امام حسین علیه السلام از مکه در الترویه کربلایی علی کرمی نگویم می رود مهمان کعبه رود از جسم کعبه جان کعبه حرم شد از حرم یک باره خالی شده آواره مولا با موالی به شب از خانه، صاحب خانه می رفت پی یک شمع صد پروانه می رفت حرامی ها چه با این زمره کردند؟ که حج خود بدل بر عمره کردند رباب آسا، رباب اندر خروش است دلش غوغا کنان و لب خموش است جوانان گرد مهدش جمع آیند همه پروانه آن شمع آیند ندانم از چه دستی آب خورده ست که یک غنچه دل صد باغ برده ست الهی حرمله آتش بگیری مرا کردی دچار سر به زیری خاطر شاه از این روضه مکدر گردد از خجالت نتوانست حرم برگردد... پدرش چیز زیادی نمیخواست فرات دو سه قطره ضرری داشت به اصغر برسد آب از کافر اگر خواسته بودم میداد مشکلم حل نشد آخر به تمنا چکنم؟ منی که جهان میکشد منتم را ّبرای تو از خصم منت کشیدم.. زدند و بریدند و با خود نگفتند برای تو شش ماه زحمت کشیدم کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
برای یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را لبیک که در دل عرفات است و منایم لبیک که از خویش نمودند جدایم لبیک که سر تا به قدم محو خدایم لبیک که امروز ندانم به کجایم پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم آن وادی سوزنده که دل راهسپارش پیداست دو صد باغ گل از هر سرخارش دارند همه رنگ خدایی ز غبارش هرکس به زبانی شده همصحبت یارش قومی به مناجات و گروهی به دعایند از خویش سفر کرده در آغوش خدایند این جا عرفات است و یا روح من آنجاست دل هم شده آتشکده، هم دیده دو دریاست پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست این سوز حسین است که خود بحر نجات است می‌سوزد و مشغول دعای عرفات است دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود ما غافل و در وادی مشعر خبری بود در محفل حجاج صفای دگری بود اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود هر سوخته‌دل تا به سحر تاب و تبی داشت اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت ای مشعریان دوش به مشعر که رسیدید آیا اثر از گمشدۀ شیعه ندیدید؟ آیا دل شب نالۀ مهدی نشنیدید آیا ز گلستان رخش لاله نچیدید؟ آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود امروز به هر خیمه بگردید و بجویید گرد گنه از آینۀ دیده بشویید در داخل هر خیمه بگردید و بجویید یابن الحسن از سوز دل خسته بگویید شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید از یار بخواهید رخ یار ببینید امروز که حجاج به صحرای منایند از خویش جدایند و در آغوش خدایند لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند در ذکر خدا با نفس روحْ فزایند کردند پر از زمزمه و ناله منی را یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را این قافله از عشق به جان سلسله دارند این قافله با قافله‌ها فاصله دارند این قافله جا در دل هر قافله دارند این قافله تا مسلخ خون هروله دارند این قافله تا کعبۀ جان خانه به دوشند از خون گلو جامۀ احرام بپوشند هفتاد و دو حاجی همه با رنگ خدایی از مکه برون گشته شده کرب و بلایی از پیر و جوان در ره معشوق فدایی جسم و سرشان کرده زهم میل جدایی اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش پیداست شهادت ز سفیدی گلویش خیزید جوانان که علی‌ اکبرتان رفت ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت ای اهل منی کعبه پر از نور و صفا بود دیروز حسین بن علی بین شما بود سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود از روز ازل کعبۀ او کرب و بلا بود امروز به هجرش همه گریان بنشینید فردا سر او را به سر نیزه ببینید در مکّه بپرسید ز زن‌های مدینه زینب به کجا رفت؟ کجا رفت سکینه کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه ای دخترکان یکسره با شیون و ناله خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله زین قافله روزی به مدینه خبر آید از کرب و بلا زینب خونین جگر آید با آتش هفتاد و دو داغ از سفر آید از منبر و محراب نبی ناله برآید تا حشر از این شعله بلرزد دل میثم تنها نه دل میثم، جان همه عالم استاد_سازگار(میثم) کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است مثل من شرمنده گنهکار زیاد است اما کرم توست که بسیار زیاد است بخشندگی ات حضرت ستار زیاد است در کوی وفا شاه و گدا فرق ندارند وقت کرم تو فقرا فرق ندارند خواندی تو دگر بار به کویت همگان را هرکس که به سرمایه ی خود دیده زیان را یا داده ز کف فرصت ماه رمضان را با خویش بیارد دل و جان نگران را گفتی که گناه دل پر آه ببخشی امروز به اندازه ی یک ماه ببخشی بعد از رمضان رشته ی خود با تو بریدم من هرچه کشیدم فقط از خویش کشیدم روز عرفه آمد و شد تازه امیدم آغوش گشودی که به سوی تو دویدم من آمده ام باز توانم بده امروز اصلا تو بیا راه نشانم بده امروز  آفت زده بر حاصل من بار ندارد این بار به غیر از تو خریدار ندارد این بنده خودش آمده پس جار ندارد اصلا زمین خورده که آزار ندارد  بر آنکه زمین خورده جفا را نپسندند رفتم همه جا جز تو گدا را نپسندند  حالا که من افتاده ام از نام و نشان ها حالا که نشستم ز فراغت به فغان ها مگذار بیفتد سخنم روی زبان ها مگذار شود فاش ز من راز نهان ها من آبرویم در خطر افتاده نظر کن حالا که گدا پشت در افتاده نظر کن هر چند ندیدم ز دعایم اثراتی نه حال بکا دارم و نه حال صلاتی من را برسانید به یار عرفاتی جز عشق حسین نیست مرا راه نجاتی شرمنده کند باز مرا از کرم خود ما را به سلامی ببرد در حرم خود این قدر مگو از لب و دندان دُر افشان این قدر مده شرح ز گیسوی پریشان خواهر شده از لحن دعای تو هراسان برگرد مدینه مرو کوفه حسین جان ترسم که کسی بشکند آئینه ات آقا یا آنکه نشیند به روی سینه ات آقا گفتم عرفه فرصت دیدار مهیاست هر ساعت این روز خبر دار ز آقاست خوش آنکه دلش هم نفس یوسف زهراست اما همه ی عشق فقط روضه ی سقاست در روضه ی او عطر گل یاس بیاید خود گفته که در روضه ی عباس بیاید   کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه خیره بر رحمت دستان حسینیم همه عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم بازهم پاره‌گریبان حسینیم همه وسط روز رسیدیم و همه می‌بینند عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم در پی نسخه‌ی درمان حسینیم همه حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم عاشق ذکرِ حسن جانِ حسینیم همه ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند ما بدهکار به احسان حسینیم همه او مناجات کند کار همه می گیرد تشنه‌ی وادی عرفان حسینیم همه عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب در ره عشق به قربان حسینیم همه اشک ما خرج برای غم اغیار نشد روزگاری‌ست که گریان حسینیم همه آتش سینه‌ی ما از غم یک بی کفن است داغدارِ تن عریان حسینیم همه ** چشم‌هایش سرِ تشنه‌شدن از کار افتاد کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم ماتْ از جود فراوان حسینیم همه خیزران... سنگ... نوکِ نیزه... مراعات کنید ما اسیر لب و دندان حسینیم همه محمدجواد_شیرازی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بعدِ آن شبها که با امید غفران آمدم… بار دیگر محضرت العفو گویان امدم فکر کردی چون گنهکارم نمی ایم دگر؟؟ نه عزیزم! با همین بار گناهان آمدم! من تورا که میشناسم ،تو نمیگیری به دل.. گیرم اصلا با گناهان دوچندان آمدم این غرورم را نبین! ردم کنی دق میکنم بی پناهم بی کسم خیلی پشیمان آمدم آن جوانِ عاصیِ سرمست دیگر نیستم.. سن و سال از من گذشته دیده گریان آمدم خواستی راهم‌ نده اما نگو در هم نزن تو‌ که میبینی دم این خانه حیران آمدم میهمان یعنی حبیب تو،مزاحم نیستم سفره ات را باز کن حالا که مهمان آمدم مشکلم مشکل گشا دارد که آن هم حیدر است روی کردم به نجف گفتم علی جان آمدم من دلم شور محرم میزند کاری بکن.. از تو پنهان نیست تا اینجا پریشان آمدم تازه فهمیدم که قدر روضه را نشناختم سالها در روضه آقا چه آسان آمدم کربلا آماده شو، دیگر حسینت راهی است به هوای قافله سوی بیابان‌ آمدم مسلمش روی قناره ،او خودش صحرانشین کوچه های کوفه را دیدم هراسان آمدم من خبر دارم که ارباب مرا بد میکشند به هوای بوی پیراهن به کنعان امدم یک نفر با شمر میگوید که ذبحش مال تو شمر میگوید که جسمش را بچرخان! آمدم! آی مردم ذبح نه!والله اقا نحر شد بوی خون می اید از شعرم، به پایان آمدم سیدپوریاهاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
  مدینه! امامت کجا می‌رود؟  سفر کرده سوی خدا می‌رود  دلِ شب، غریبانه تنها حسین  نهان از همه چشم‌ها می‌رود  مدینه! چـه آرامی و ساکـتی  امـام غریبت کجا می‌رود؟  مدینه! زعباس و ا کبر بپرس  اگر می‌رود شب، چرا می‌رود؟  مدیـنه! تماشا کن ایـن قافـله  چه عاشق سوی کربلا می‌رود  اگر جان بـه بزم بـلا می‌برد  علی‌اصغرش را کجا می‌برد؟  فضا محو تاب و تب زینب است  گمانم که وقت نمـاز شب است  همه هـاشمیات، مشغـول ذکر  بیابان پر از نغمۀ «یا رب» است  «طرِمّاح»! محمل به سرعت مران  که بانوی این کاروان زینب است  همه کودکـان را هم امشب مـدام  غریبانـه ذکر خدا بـر لب است  حسین است چون ماه و اطراف او  فروزنـده هفتـاد و دو کوکب است  بیابـان! بـزن نـاله‌ای دلـنشین  که دخت علی گشته محمل نشین  عجب کاروانی، خـدا یـارشان  اجل آیـد از ره بـه دیدارشان  متـاعِ همه گشته خونِ گلـو  خداونـد عالم خریـدارشان  شود حجّشان با شهادت شروع  اسارت بـود آخرِ کـارشان  گواهی دهم در کنـار فرات  بوَد آبشان خون رخسارشان  چو اینان عزیـزان پیغمبرند  مبادا کنی ای فلک خوارشان  قضا را چه امری مقدر شده؟  کـه سقّا پـریشانِ اصغر شده  در این کاروان کودکی شیرخوار  بـه دامـان مادر کشد انتـظار  که روزی در آغوش گرم پدر  کند تشنه لب، جان خود را نثار  بپاشد پدر خون او را به عرش  کند هدیـه بـر ذات پروردگار  در آغوش خون خدا پر زند  بـه دامان زهرا بگیرد قرار  به بابا بگوید که با دست خویش  سپر کن به تیر و به خاکش سپار  بـه سقا بگویید آبش دهـد  ز خون دو بازو، گلابش دهد  به زینب بگویید: با سوز و آه  بوَد کعبه‌ات گودی قتـلگاه  بـه اکبر بـگویید: بـابا کنـد  چگونه به زخم جبینت نگاه؟  بـه زهرا بگویید: از کعب نی  شود پیکر دخترانـت سیـاه  به قاسم بگویید: خون سرت  خضابِ رُخَت می شود بی‌گناه  به طفلان بگویید: در زیر خاک  بیاریـد از تـرس دشمن پناه  به "میثم" بگویید اشک روان  فرستد بـه دنبال این کاروان  استادسازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG