eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
522 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
س بعد احمد حرمت دین خدا پامال شد دین جدا، ایمان جدا، قرآن جدا پامال شد بیت وحی آتش گرفت و دست مولا بسته شد آیهء تطهیر زیر دست و پا پامال شد ای تمام انبیا خاک عزا بر سر کنید در حریم وحی، ناموس خدا پامال شد گیرم آنکه جرم زهرا بود یاریّ علی! محسن ششماهه اش دیگر چرا پامال شد!؟ کشت یک ضرب لگد یک سوّم سادات را خون این سادات تا روز جزا پامال شد "میثم" آن روزی که ناموس الهی را زدند کل قرآن در زمین کربلا پامال شد استاد_غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س ای روزگار چند صباحی به کام باش بر زخم ما به جای نمک التیام باش جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر روح الامین مراقب دارالسّلام باش فریاد بی طهارت نامحترم خموش پشت در است طاهره با احترام باش این هیزم از کدام جهنم رسیده است ای در مسوز مثل دلم، با دوام باش اینجا خلیله” در وسط شعله مانده است یا نار بهر فاطمه برداً سلام” باش ای آهنی که کوره ی هیزم چشیده ای دور از محل بوسه ی خیرالانام باش حالا که داستان فدک ناتمام ماند ای شعر پس تو هم غزلی ناتمام باش سید_میلاد_حسنی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س خانه تاریک شد و بر در خانه شرر است جلوی یک زن مظلومه هزاران نفر است! کاش لولای در از سمت دگر باز شود! در اگر باز به داخل بشود دردسر است.. اتش! از در نرو بالا!دم در فاطمه است... حرمتش را تو نگه دار!ببین خون جگر است.. دخت پیغمبرتان است!مراعات کنید میزند فاطمه را هرکه در این دورو بر است.. آه مسمار حیا کن!سوی پهلوش مرو! صبر کن صبر !علی چشم براه پسر است فضه چادر برسان فاطمه افتاد زمین کمکش کن!همه هستی من در خطر است قنفذ اینقدر نخند!این که زدی یک زن بود تو نگفتی بخودت سوخته و بی سپر  است؟! باز برخواسته و پشت علی می آید هرچه او را بزنی پای علی بی اثر است سید_پوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س چرا در سجده ات آرام و ساکت اشک می ریزی؟ گلم!پژمرده ای….انگار برگ رو به پاییزی قنوتت را که دیدم دستگیرم شد که در کوچه چه آمد برسرت خانم..چه اوضاع غم انگیزی به خانه باز می گردم به این امّید که دیگر تو در بستر نباشی و به استقبال برخیزی نه حرفی می زنی اصلا نه رویت را نشان میدی تمامش کن دگر خانم..حرفی..خنده ای..چیزی به واللهِ که پنهان نیست از من درد و رنج تو سه ماه و خورده ای با درد پهلویت گلاویزی نزن جارو بر این خانه بیا و استراحت کن تقاضا می کنم از کار با این بازوی بی جان بپرهیزی آرمان_صائمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س قاری حسین(ع) و گریه کنِ فاطمه(س)؛ خداست در خانهٔ علی(ع) چه عزاخانه ای به پاست جانم فدایِ مجلسِ ختمی غریب که مهمان ندارد و پُر از اندوهِ بیصداست حتی "در"ی که سوخته، مرثیه خوان شده با اشک، همنشین شده و صاحبِ عزاست شاید حسن(ع) به زینبِ(س)آشفته حال گفت: گریه نکن! که رفتنِ مادر خودش شفاست در شهر؛ یک نفر به علی(ع) تسلیت نگفت این رسم ناسپاسیِ دنیایِ بی وفاست زهرا(س) کجاست؟! تا که ببیند هنوز هم ردّ طناب، دورِ دو دستانِ مرتضاست(ع) حرفش نداشت هیچ خریدار بعد از این سنگِ صبورِ روز و شبِ مرتضی(ع) کجاست؟! مادر کجاست؟ تا بشود حالِ خانه؛ خوب مادر که نیست، خانه نفس-گیر و بی صفاست عالم عزا گرفته برایش ولی بدان صدّیقة الشهیده؛ عزادارِ نینواست قلبش هنوز میشود آرام با حسین(ع) آرامگاهِ مادرِ سادات؛ کربلاست هر روزِ هفته؛ بر  لبِ گودالِ قتلگاه گریانِ پیکری ست که مابینِ بوریاست! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد "من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را نتوانم نتوانم  نتوانم ای داد حسن_لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س چند روزی‌ست فقط ابر بهاری، شب و روز ابر گریانی و جز اشک نداری شب و روز اشک نه، خونِ دل از چشم تو جاری شب و روز به تو حق می‌دهم این‌گونه بباری شب و روز در نگاه پُر از احساسِ تو مهمان شده‌ام گریه در گریه به همراه تو باران شده‌ام   گفتم از آتش و... در بین گلو بغض شکست بندبند دلم از ماتم و اندوه گسست زخم پهلوی تو داغی شد و بر سینه نشست باید آرام شوم، شکر خدا فاطمه هست اشک مظلوم از این چشم روان است هنوز یاس از اشکِ شقایق نگران است هنوز   بعد تو زخم زبان، همدم و همراه من است شب سکوتی‌ست که با چشم تَرم هم‌‌سخن است همۀ دردم از این مردم پیمان‌شکن است بی‌تو کارِ در و دیوارِ دلم سوختن است غم دوری تو کم نیست، خدایا چه کنم؟!  گریه‌ام دست خودم نیست، خدایا چه کنم؟!    کاش با ما نفس شهر چنین سرد نبود کوچه در کوچه پُر از مردم نامرد نبود که اگر فصل بهارِ من و تو زرد نبود غزل زندگی‌ام قافیه‌اش درد نبود چشم‌ها را بگشا رو به علی باز بخند آسمانی شده‌ای، لحظۀ پرواز بخند   در سکوت شب و دور از همه چشمانِ جهان یک در سوخته شد باز و سپس گریه‌کنان... مادری رفت به آنجا که از آن هیچ نشان... مَرد با بغض چنین گفت که در طول زمان- پی این تربت گمگشته کسی می‌آید «مژده ای دل! که مسیحا نفسی می‌آید» محمد_غفاری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س الهى! كوثرم كو؟ دلبرم كو؟ گلم كو؟ هستى ام كو؟ گوهرم كو؟ على تنها و دلخون مانده افسوس يگانه مونس و تاج سرم كو؟ الهى! كلبه ام را غم گرفته دل محزون من ماتم گرفته شرار شعله هاى در نديدم گلم را خصم از دستم گرفته الهى! سينه من كوى درد است گلستان سرورم سرد سرد است عزيزم فاطمه از رنج مسمار رخ مهتابى اش غمگين و زرد است الهى! دست من را بسته بودند حريم خانه ام بشكسته بودند به ضرب تازيانه آن جماعت تن مرضيه را آزرده بودند الهى! غمگسارم، سوگوارم شب است و طاقت رفتن ندارم فلك با من سرسازش ندارد بدون فاطمه نالان و زارم کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س مظهر توحیدی و پنهان و پیدای منی انتهای حاجتی اوج تقاضای منی سائل دست بفرماهای امروز توام اعتبار سربلندی‌های فردای منی آنچه تسکین می‌دهد جان مرا یا فاطمه است ساحل آرامش طوفان دریای منی لیله القدری کسی هرگز نمی‌فهمد تو را هرچه هم بالا بیایم باز بالای منی در میان سجده‌ها بهتر تو را حس می‌کنم بس که تو مثل خداوند تعالای منی تو همین که رد شدی از کوچه تاریک شهر با غبار چادرت انا هدینای منی ازقنوت تو یهودی نیز سهمی می‌برد چه رسد من که پی حل معمای منی مرد می‌خواهد که از آتش مرا بیرون کند پس یقین دارم که در محشر تو آقای منی مادری یعنی همین که من گنهکارم ولی تو به فکر توبه‌ای انگار تو جای منی من همین که پیش تو باشم خیالم راحت است خاطرم جمع است مشغول تماشای منی در میان بسترت هم خانه‌دار حیدری گرچه شد قدت خمیده باز طوبای منی حسین_قربانچه کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س این نامه را به جوهر کینه نوشته ام از روزهای خوب مدینه نوشته ام روزی که اختیار به دست سقیفه بود روزی که چشم مان به ردای خلیفه بود هم فکر غصب حق علی بود در سرم هم بود " ابوعبیده ی جراح " یاورم بر روی سنت حسنه پا گذاشتم تصمیم را به عهده ی شورا گذاشتم می زد به کوس تفرقه " بِن مَنذر " البته خیلی از آن جماعت روشنگر البته " بِن سعد خزرجی " شده کوتاه امدند با پیروان لات و هبل راه امدند غیر از علی و فاطمه همراهمان شدند اهل مدینه لشگر خودخواهمان شدند گفتم بدون مایه فطیر است کارمان بی مرتضی و فاطمه گیر است کارمان گفتم ز یار غار حمایت کند علی باید به زور هم شده بیعت کند علی از این جهت روانه شدم سمت خانه اش گرد امدیم پشت در اشیانه اش پشت سرم مهاجر و انصار امدند حتی به یاری ام در و دیوار امدند هر لحظه لحظه بیشتر و بیشتر شدیم در پیش چشم فاطمه سیصد نفر شدیم گفتم علی خانه نشین را خبر کنید مثل بقیه بیعت بی دردسر کنید گفتم که ختم غائله در دست حیدر است بیعت علی اگر نکند کار ابتر است امد صدای فاطمه از پشت در به گوش میگفت از امامت و حق پسر عموش حکم ولایت ازلی را به ما نداد یک تار موی شخص علی را به ما نداد گفتم به حال خویش نباید رها شود وقتش رسیده شعله ی اتش به پا شود در بین دود فکر علی بود فاطمه همواره گرم ذکر علی بود فاطمه گرم حمایت از علی ش عاشقانه بود تنها علاج کار فقط تازیانه بود کاشانه اش همینکه پر از بوی دود شد با تازیانه بازوی زهرا کبود شد این سو مغیره گرم بگو و بخندشد ان سو صدای ناله ی زهرا بلند شد چیزی نمانده بود فضا ملتهب شود با گریه های فاطمه دل منقلب شود اما علی و شوکتش امد به خاطرم شور و شکوه ضربتش امد به خاطرم تیغ دو دم به خاطرم امد چکار کرد اهل قریش را به مصیبت دچار کرد پس با تمام کینه و بغضی که داشتم انجا همه توان خودم را گذاشتم بر سینه ی زمین و زمان دست رد زدم بر درب نیمه سوخته محکم لگد زدم طوری لگد زدم که همان پشت در نشست طوری لگد زدم پس از آن پهلویش شکست طوری زدم معاویه! در خورد بر سرش تاثیر ضربه های لگد کرد پرپرش طوری زدم که داغ دلش بیشتر شود طوری لگد زدم که علی بی پسر شود حتی کنار ضربه ی سنگین کاری ام مسمار درب سوخته آمد به یاری ام ریحانه ی رسول که رنگش پریده بود داغی میخ در نفسش را بریده بود یک ضربه روزگار علی را سیاه کرد سیلی زدم به فاطمه حیدر نگاه کرد .... علیرضا_خاکساری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سلام الله علیها امشب گمان کنم نرود سمت کربلا حالش بد است، مادرمان رو به قبله است کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سنگین_واحد س وقتی_قفس_از_هر_طرف_کم_کم فاطمیه از راه رسید ، شکرِ خدای زهرا بر سر و سینه میزنیم ، تو روضه های زهرا بر دل نشسته ماتم باز گریه ی دَمادم از روضه ی جانسوز زهرا یا فاطمه یا زهرا (۲) یا فاطمه یا فاطمه جان عالم همه فدای اون ، درد و غم دل تو کاشکی بمونیم تا ابد ، ما همه سائل تو بر ما بکن عنایت ای صاحب شفاعت ای همسر مولا یا زهرا یا فاطمه یا زهرا (۲) یا فاطمه یا فاطمه جان یا فاطمه با ما بگو ، گشتی چرا شهیده در سن هجده سالگی ، شد قامتت خمیده ای مهربون حیدر ای قد کمون حیدر جانها بقربان تو زهرا یا فاطمه یا زهرا (۲) یا فاطمه یا فاطمه جان فدای اون دمی که تو ، از علی رو گرفتی از کوچه ها نگفتی و ، با غصه خو گرفتی یاس کبود مولا بود و نبود مولا روی تو نیلی گشته زهرا یا فاطمه یا زهرا (۲) یا فاطمه یا فاطمه جان کربلایی مرتض شاهمندی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س نوحه از نهاد علی خیزد این زمزمه کشته شد بی گناه همسرم فاطمه فاطمه فاطمه ... نخل گلزار وحی فضه را زد صدا میوه اش با لگد شد ز شاخه جدا .... یا محمد ز خاک سر بر آرُ  ببین پاره ی پیکرت گشته نقش زمین .... جای یاری من یاورم را زدند دست من بسته بود همسرم را زدند ..... همسرم را در این آستانه زدند باچه جرمی به او تازیانه زدند ...... تربتت به اشک شستشو میکنم بی تو مرگ از خدا آرزو میکنم ..... شمعم و بین جمع بی صدا مانده ام تو چرا رفتی و من وچرا مانده ام فاطمه فاطمه استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س نوحه حرمت قرآن شکست آیات کوثر را زدند روح مابین دو پهلوی پیمبر را زدند وا مصیبت وا محن العجل یابن الحسن بقیه الله  آجرک الله یا امام العصر زهرا مادرت در شعله ها بین دیوار و در خانه صدا میزد تو را الامان از میخ در العجل ای منتَظَر بقیه الله آجرک الله خانه ای را که پیمبر زائر آن خانه بود کافری بی اذن آن را با لگد در می‌گشود فاطمه در پشت در کشته گشته با پسر بقیه الله    آجرک الله میثم_مومنی_نژاد کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نوحه_سنگین_واحد س وقتی_قفس_از_هر_طرف_کم_کم زانوی غم گرفته وُ ، مولا شده عزادار در زیر لب گوید علی ، زهرا خدانگهدار ای همه حاصل من غم تو قاتل من می میرم از داغ تو زهرا روح و روان حیدر آرام جان حیدر یا فاطمه یا فاطمه جان خون از دو چشمان علی ، میباره در کنارت بالین شب هایم شده ، زهرای من مزارت می میرم از غم تو از سوز ماتم تو ای بانوی مظلومه زهرا روح و روان حیدر آرام جان حیدر یا فاطمه یا فاطمه جان آرام جان مرتضی ، وقتی شدی تو پرپر کسی به خانه ی علی ، دیگر نمی زند سر بی تو به غم نشستم دیدی که دلشکستم رفتی خداحافظ تو زهرا روح و روان حیدر آرام جان حیدر یا فاطمه یا فاطمه جان کربلایی_مرتضی_شاهمندی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س زهرا زِ هر آنچه گفته آمد سر بود ما حرف دگر گفته و او دیگر بود پیوند گل محمدی با سیب است او سیب گلاب باغ پیغمبر بود کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س باید ادب و خُلقِ نکو داشته باشم در وصف تو باید که وضو داشته باشم کوثر شده ای! لطف تو بسیار زیاد است باید که سبو پشتِ سبو داشته باشم جای تو و عشقِ تو در آن امن و امان است هر چند دلی غرقِ رفو داشته باشم شد فاطمه(س) نام تو، که مانند شب قدر در هر دو جهان رازِ مگو داشته باشم میلاد تو شد باعث اندوهِ حسودان تا کینۂ سختی به عدو داشته باشم پیشِ تو پیمبر(ص) شدنش داد نتیجه لبخند پر از خیرِ تو شد سهم خدیجه(س) میخوانمت ای سورۂ نورِ دلِ حیدر(ع) ای آیۂ تطهیر، در آغوش پیمبر(ص) ای گوهر دردانۂ دریای سخاوت ای ریزه خورِ سفرۂ تو مریم و هاجر قران به تو و نسل تو دارد سندیّت کوری دو چشمان همان دشمنِ ابتر راضیّه شدی! از تو خدا داشت رضایت در حجب و حیا بسکه شدی از همه برتر از چادر تو خلق شود تازه-مسلمان هر گوشۂ آن گوشه ای از عالم محشر من عاشق اینم که بدهکارِ تو باشم همسایۂ دیوار به دیوارِ تو باشم بی شُبهه ترین یاری و تفسیرِ یقینی همکفو علی(ع) هستی و اسطورۂ دینی از خیرِ کثیر تو دو عالم شده برپا نان آور دیرینۂ افلاک و زمینی دادی به گدا رخت عروسی خودت را رفت و به همه گفت که بخشنده ترینی آرامش محضی و علی(ع) شوق تو دارد خوش داشته هر لحظه کنارش بنِشینی نام تو درخشیده بر آن، دارد از این پس- انگشتر حیدر چه عقیقی چه نگینی هر صبح تبسم زده ای؛ عاشق و دلخواه با ذکر دل انگیزِ «علیاً ولی الله» این خانه چراغان شده از برکتِ مادر هستی و ندارم به خدا حسرتِ مادر محتاج دعاهای توام جانِ حسینت(ع) یک نیم نگاهی برسان حضرتِ مادر لبریز محبت شده با دست تو هر کس- تنها شد و بی بهره شد از نعمتِ مادر پشت درِ این خانه شلوغ است همیشه چون هست فقط لطف و کرم عادتِ مادر جبریل به والله...به درگاهِ خداوند- راهم بدهد؛ باشد اگر صحبتِ مادر محتاج تو هستم؛ به کسی کار ندارم در هر دو جهان غیر تو دلدار ندارم! مرضیه_عاطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س المنت لله که من هستم گدای فاطمه شد خانه ی امّید من ، دولت سرای فاطمه شرمنده ام از این همه ، لطف و عطای فاطمه اسباب زحمت بوده ام عمری برای فاطمه هستیم عمری پشت این ، باب نجات فاطمه ما کیشمان این است که ، باشیم مات فاطمه شکر خدا نان مرا ام ابیها می دهد او آبرو و عزتم در هر دو دنیا می دهد در دین ما با فاطمه هر چیز معنا می دهد من عاشق جنت شدم ، چون بوی زهرا می دهد از قبل میلادم شدم سایه نشین چادرش از من خریده آبرو ، حبل المتين چادرش مثل خدایت برتر از درک همه دنیا تویی آن که حکومت می کند بر عالم بالا تویی آنکه ز نورش دیدنی شد جنت الاعلا تویی حورا ترین انسان تویی ،انسان ترین حورا تویی ای خاکیان را فاطمه ، منصوره افلاکیان تو کیستی که مدح تو اصلا نچرخد در زبان آنکه ز خلق آدم و حوا خبر دارد تویی آن دختری که دست در خلق پدر دارد تویی آن کس که جا روی سر ِ خیر البشر دارد تویی آن آسمان که یازده ، قرص قمر دارد تویی آنکه حسینش عشق را داده است بال و پر تویی رحمت به شیر پاک تو ، شیر جمل پرور تویی آن زن که دارد قبه ای در آسمان هفتمین آن زن که دارد خادمی مانند جبریل امین آن زن که در عالم بُوَد صدیقه کبری ترین باید که باشد شوهرش ، تنها امیرالمومنین مولود کعبه خلق شد تا شوهر زهرا شود هیهات اگر این شیر زن ، سهم فراری ها شود تو هم ستاره گشته ای ، هم مهر و ماه مرتضی تا روز محشر یک تنه ، هستی سپاه مرتضی تکیه گه عالم علی ، تو تکیه‌گاه مرتضی بعد از خدا مثل نبی ، هستی پناه مرتضی در وصف حیدر بس بُوَد ، اینکه هوادارش تویی ماه شب تارش تویی ، گرمی بازارش تویی ای همدم ِ بی همدمی ، ای چاره درد ِ مگو دیدم من از تو معجزه، منزل به منزل کو به کو من با تو تنها می رسم بر قله های آرزو ای ذکر تسبیحات تو ، بر هر نمازم آبرو سبحانَ سبحان مرا ، حب تو معنا می کند این قطره را الطاف تو ، راهی دریا می کند ای شیر بانوی علی ، ای قهرمان جاودان عمر کم تو آبرو ، برد از سقیفه در جهان از جان گذشتی فاطمه، تا که نیاید دین به جان تو با مزار بی نشان ، دادی به ما حق را نشان تشییع سوت و کور تو ، فریاد زد حق با علیست ای مردم عالم فقط ، آقای این دنیا علیست محمد_حسین_رحیمیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س در کمال و عزت و زندگی و شرافت و آزادی زن رفت از دلِ فردوس هزاران قلم آورد اندازه‌ی آفاق ورق روی هم آورد می‌خواست که جبریل کمی از تو نویسد جایی که خدا نامِ تو را محترم آورد صدبار تراشید درختانِ جهان را صدبار نوشت از تو و صدبار کم آورد تو بودی و دستانِ خدا مُلک و مَلَک را محضِ گُلِ انوارِ شما از عدم آورد ما هیچ نبودیم..‌ ولی مادری‌ات بود در هیچ نظر کرد و مرا در رقم آورد این جلوه‌ی پُر جذبه بر افلاک مبارک مهمانِ خدا آمده بر خاک ، مبارک جبریل نوشت اولِ دفتر که علی کیست پرسید مکرر و مکرر که علی کیست یک عمر به معراج به هرجا که توان داشت هِی رفت نفهمید در آخر که علی کیست تا گفت از اوصافِ علی پیشِ رسولان بشنید فقط پرسشِ دیگر که علی کیست برداشت قلم را و خدا وحی به او کرد... یعنی که تو را نیست مقدر  که علی کیست فهمید فقط فاطمه معنیِ علی را فهمید فقط فهمِ پیمبر که علی کیست هرکس که علی گفت از امداد علی گفت با فاطمه یک عمر فقط نادِ علی گفت حق داد به آغوشِ خدیجه دو جهان را گفتم دو جهان ، لال شوم برتر از آن را عالم نشنید از لبِ احمد  لبِ مولا جز فاطمه‌جان ، فاطمه‌جان فاطمه‌جان را پلکت ، ضربانت تپشت نامِ علی گفت وقتی که پدر گفت به گوشِ تو اذان را تو آمده‌ای قبلِ خودت ، حق بده خاتون سِیرِ تو بهم ریخته بنیادِ زمان را هربار که جبریل برای تو غزل گفت می‌گفت خدا بهتر از آن ، بهتر از آن را هر دفعه به پیغمبرِ ما واجب عینی است بوسیدن دستان شما واجب عینی است ای رشته‌ی خورشید نخی از ملکوتت ای جاذبه‌ی عمقِ جهان از جبروتت تسبیح گرفتی و زمین دید خدا را گفتی علی و دید زمان زنگ سکوتت در فصل بهاریِ جمادیِ ظهورت افلاک شگفت است سرِ شاخه‌ی توتت تا که بچکد از سر انگشت  تو فیضی یک عمر نشسته است علی پای قنوتت هرجا که تو هستی همه‌اش باغ بهشت است سوگند که دلهاست فقط جای هبوطت عشقی ازلی هست اگر هست حجابت پُر جلوه‌تر از پرده‌ی کعبه است حجابت تو آمدی آزاد شدن را بنویسیم تا سروری گل به چمن را بنویسیم بازیچه شدن ، هرزه شدن ، هیچ شدن مُرد تو آمدی آزادیِ زن را بنویسیم تا دور شود زندگی از اینهمه آفات تا حرف جدایی غدغن را بنویسیم تو آمده‌ای بر سر یک سفره نشینیم تا خانه مساویِ وطن را بنویسیم بخشندگی‌ات را به تبارت برسانی تا اینکه کریمی حسن را بنویسیم با خط تو باید بنویسیم که زن کیست این شأن ولی جای دگر  مطمئنن نیست سوگند به شمع و شب و پروانه به زهرا سوگند به گلخانه به ریحانه  به زهرا هرکس که نمک خورده‌ی زهرا و علی شد هرگز نرود بر در بیگانه به زهرا این خاک پُر از یاس ، پُر از لاله‌ی سرخ است این خاک ندارد غمِ ویرانه به زهرا ویرانه اگر هست فقط خانه‌ی خصم است مائیم همین همتِ مردانه به زهرا این خاک حرام است به غیرش ، حرمِ ماست مائیم همه مردم یک خانه به زهرا این خاک سراسر همه تسبیح حسین است سوگندکه ایران همه بین الحرمین است لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س تا خبر آمد.. رسیدی !! کارِ من بالا گرفت در نگاهم ..زندگی با دیدنت معنا گرفت گفت:پیغمبر که حورّیه رسیده.. یا علی ... از سوی حق این پدیده..کنیه ی زهرا گرفت شادمانی در دلم موّاج شد... گریان شدم از سرِ شوق ست چشمانِ مرا دریا گرفت باعثِ آرامشی !! دُردانه ی هستی ..سلام.. مهرِ تو در قلبِ حیدر ..ناگهانی جا گرفت من شهادت می دهم صدیقه ای.. انسیه ای این شهادتنامه از سمتِ خدا امضا گرفت آیه ی تطهیر را... معنا ببخشی فاطمه.. شمّه ای از عصمتت را مریمِ کبرا گرفت پاکی مطلق !! تو هستی بانوی آب و گلاب آب در زیرِ نگاهت حرمتی والا گرفت خنده های تو دلِ هفت آسمان را می برد خنده های تو ..قرار و تاب از بابا گرفت کوثرِ قرآن ! رسیدی در جهان..خوش آمدی باعثِ خلقت دوباره نه فلک احیا گرفت چه عطایی شد.. ز اللهِ تعالی بر همه .. رزقِ بی حد و حسابی..مردمِ دنیا گرفت کاش قَدرَت را بداند مردمانِ روزگار ... از همین حالا دلت را مخفی القدرا گرفت خواستم تا که بگویم سخت خوشحالم ..همین بر لبانِ من نظر کن ذکرِ یا زهرا گرفت محسن_راحت_حق کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س یک چلّه انتظار به پایان رسیده است پایان شام تیرۀ هجران رسیده است اسفند را به مجمر خورشید دود کن عطر نسیم صبح بهاران رسیده است اینک بهار، فصل «فَصَلِّ لِرَبِک» است شأن نزول کوثر قرآن رسیده است زهراست زهره‌ای که به یُمن ظهور او شب‌های بی‌ستاره به پایان رسیده است... نوری که آسمان و زمین را فرا گرفت روحی که با لطافت باران رسیده است ریحانه‌ای که رایحۀ روح‌پرورش تا ماورای روضۀ رضوان رسیده است برخیز، ای خدیجه که صبرت نتیجه داد از آسمان برای تو مهمان رسیده است کلثوم! ساره! آسیه! مریم! خوش آمدید جان پیشکش کنید که جانان رسیده است ای عرشیان به ساقی کوثر خبر دهید خیر کثیر ختم رسولان رسیده است... انسیه‌ای که سورۀ انسان به شأن اوست حوریه‌ای به صورت انسان رسیده است از کوثر کرامت بی‌انتهای اوست فیضی اگر به عالم امکان رسیده است یک چشمه از تَمَوُّج خیر کثیر اوست دریای حکمتی که به لقمان رسیده است هفتاد رشته نور حق از طور چادرش بر پیروان موسی عمران رسیده است در سایۀ تعالی نور دعای او سلمان به اوج رتبۀ ایمان رسیده است معصومه‌ای که در اثر هم نشینی‌اش فضه به فیض صحبت قرآن رسیده است صدیقه‌ای که شاهد عهد الست بود ارث وفای او به شهیدان رسیده است مرضیه‌ای که مرز ندارد ولایتش نور رضای او به خراسان رسیده است... دست نوازشی به سر شعر من بکش! پیش تو این یتیم، پریشان رسیده است سید_محمد_رضا_یعقوبی_آل کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س ز رویت نه تنها جهان آفریدند به دنبال تو کهکشان آفریدند... به افطار در سفره‌ات مهر دیدند از آن مهر رنگین‌کمان آفریدند... شبانگاه در سجده اشکی چکاندی از آن اشک، رود روان آفریدند علی کاشت در خانه‌ات بوته‌ای گل بهشتی از آن جاودان آفریدند گرفتند تصویر یک لحظه‌ات را کمی بسط داده، زمان آفریدند تو در شش جهت انتهایی نداری که نور تو را بی‌کران آفریدند تو را قدر خواندند و راندند ما را از آن رو تو را بی‌نشان آفریدند تو را چون خدایت سروده‌ست، این شد که در جوهر شعر «آن» آفریدند مجید_لشگری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
سلام الله علیها روزی که از تجسم امکان خبر نبود روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود حتی مجال لحظه برای گذر نبود جز نور احمد از دم خالق اثر نبود در ظلمتی که صبرِ ملک را ربوده بود شد نورِ پاکِ فاطمه روشن گرِ وجود زهرا رسید و نور جهان را فرا گرفت در آسمان، تجلی توحید پا گرفت ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت این نورِ محض را به بغل مصطفی گرفت احمد که بوده نورِ رخش روح کائنات کامل نبود بی گل او گلشن حیات عالم در انتظار هبوط فرشته بود حوریه ای که نور، گِلش را سرشته بود خاکی که از شعاع الهی بِرِشته بود دست قضا به نامه ی این گُل نوشته بود این آفتاب جلوه ای از نورِ سرمد است این نسترن ملیکه ی باغِ محمد است کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است او مریم است و لایق شأن پیمبری است چون آفتاب، سُنت او ذره پروری است قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است قدّیسه هست و بانوی مُلکِ قداست است قدرش فراتر از شب قدرِ رسالت است دختر که بود اُمّ اَبیها لقب گرفت همسر که شد حبیبه ی یکتا لقب گرفت مادر که گشت سرور زن ها لقب گرفت در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت با آنکه درک شوکت او کار خاتم است فرصت برای شرح مقامات او کم است دنیا مجال نیست که او بی نهایت است هر نکته از کرامت او صد حکایت است این شاعرانگی سندش در روایت است روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است آن روز قدر فاطمه فهمیده می شود با حکم او بساط جزا چیده می شود روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند یک مشت دل‌سپرده به دنبال فرصت اند حتی پیمبران که بزرگان امت اند چشم انتظار شافع روز قیامت اند زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست آری که اختیار قیامت به دست اوست ای سیبِ دل ربا که نصیب علی شدی محبوب مصطفی و حبیب علی شدی با گوشه ی نگاه، طبیب علی شدی در شورش زمانه، شکیب علی شدی نامت کنار نام خداوند خورده است جان علی به جان تو پیوند خورده است در مردمی که جهل به آن ها سوار شد دختر به گور کردن شان افتخار شد تو آمدی و عزت زن آشکار شد این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد در مکتبی که نام تو در صدرِ نام هاست یک زن، تجلی صفت رحمت خداست خورشید، سر گذاشته بر پای شوکتت جبریل پر کشیده به بام ارادتت سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت ایّاکَ نَعبد است گواه عبادتت مادر ندیده ایم به این اوجِ بندگی در بندگی نمونه و در کار زندگی تیغ علی که شهره به هر کارزار شد خم شد به پای بوسی تو، ذوالفقار شد برخواست موج و در قدمت آبشار شد پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد در هر چمن طراوت گل ها به بوی توست حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود حوریه ای که چادر او وصله دار بود همسایه با دعای شبت برقرار بود آل عبا به محور تو استوار بود قرآن ناطقی تو و قرآنِ داورت بوده است همچون آینه ای در برابرت ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات دست قضا و پای قدر در اراده ات زرین رکاب چرخ، غلام پیاده ات صبر وحیا دو ویژگی فوق العاده ات صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود سعی تو داد خواه امیرِ غدیر بود روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت این ننگ بر حکومت شان ماند تا ابد باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد می سوختی هر آینه، پروانه شاهد است دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است از چاه آب آوری و خانه شاهد است وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو بالا می آمد آب، به شوق نگاه تو روزی که کارنامه ی اسلام دود شد سکّان دین اسیر هوای یهود شد بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد دستت به دستگیری امت کبود شد راه علی گرفتی و گشتی فدای او بودی در اوج غربت او آشنای او سید_روح_الله_موید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س سلامی جان فزاتر از نفس های مسیحایی به روح پاک تو ای مادر صبر و شکیبایی تویی آن لیلة القدری که کس نشناختش هرگز تویی آن عصمت یکتا که یکتایی به یکتایی تو آن آیینه ی حسن دل آرای خداوندی که از ختم رسل دل برده در عین دل آرایی جمال حقّ، جلال انبیا، حسن امامان را علی  می دید در آیینۀ حسنت به تنهایی اگر روی تو را می دید ای روی خدا یکدم ز خجلت پشت پرده تا ابد می ماند زیبایی فلک را در مسیر قنبرت فخر زمین بوسی ملک را بر قدوم فضّه ات شوق جبین سایی به غیر از تو کسی نگرفته رو از چشم نا بینا الا ای خاک پای رهروانت چشم بینایی نموده از چراغ خانه ات مه کسب نور، آری از آن گردیده بر بام فلک هر شب تماشایی تو نور حقّ به چشم عرش، چشم فرشیان بودی نشستی از چه با ما خاکیان کوه و صحرایی از آن گشتی زمینی ای چراغ آسمانی ها که شویی از دل ما زنگ ظلمت های دنیایی به حقّ حقّ ندانند از کتاب فضل تو فصلی اگر سر تا قدم خلق جهان گردند دانایی زهی از کثرت خیرت که با آن عمر کم گشته زمین از فیض دامانت پر از گل های زهرایی کشد ناز قدم های عزیزانت تو را هر دم از آن بالد زمین پیوسته بر این چرخ مینایی نباشم شیعه گر مهر تو را یک ذرّه بفروشم به زیورهای صحرایّی و گوهرهای دریایی استاد حاج غلامرضا سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
س دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است مادر! حضور نام تو در شعر های من لطف خداست شامل حال غزل شده است غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم این مسأله میان من و عشق حل شده است سیاره ای که زهره نشد آه می کشد آه است و آه  آنچه نصیب زحل شده است زهرایی و تلألو نور محبتت در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده است با نام تو هوای غزل معنوی شده است بی اختیار وارد این مثنوی شده است هرگز نبوده غیر تو مضمون بهتری تنها تویی که بر سر ذوقم می آوری ‌ نامت مرا مسافر لاهوت کرده است لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت باید برای بردن نامت وضو گرفت نور قریش! تا که تویی صاحب دلم غرق خداست شعب ابی طالب دلم عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی است از این شکوه، ساده نباید عبور کرد باید مدام زندگیت را مرور کرد چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است پیش تجملات، جهازت سپر شده است آیینه ای و سنگ صبور پیمبری در هر نفس برای پدر مثل مادری اشک شما عذاب بهشت است، خنده کن لبخندت آفتاب بهشت است، خنده کن دنیای ما نبوده برازنده ی شما هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما آیینه ای نهاده خدا بین سینه ام حس می کنم مزار تو را بین سینه ام مانند آن خسی که به میقات پر کشید قلبم به سوی مادر سادات پر کشید سید حمیدرضا برقعی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG