eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
524 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
س روضه تو کنیزِ حیدری ، من هم غلامِ خانه ات روسپیدم کن قبولم کن در این کاشانه ات سفره دار سفرهٔ اهل ادب هستی تو و گشته عباسِ تو عباس از قبالِ دانه ات هر که خواندت فاطمه ، گفتی منم ام البنین نام را تعقییر دادی ای ادب دیوانه ات بعد از آن آتش ، گلستانِ تو روییدن گرفت حیف باز آتش زده دشمن بر این گلخانه ات کاروان برگشته اما چشمِ تو دنبال کیست؟ واحسینم واحسینا روضه ی جانانه ات غم مخور عباس، بی عشق و امامش برنگشت از چه خیلِ غصه هایت ریخته بر شانه ات ای حزین ، ای بی بنین، یارِ امیرالمومنین دیگر این دنیا شود ای فاطمه ویرانه ات **** دستش افتاد و به طفلان دید آن احساس را مُرد وقتی ، مشک همراهی نکرد عباس را حامد آقایی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح امّ البنین شدم که شوم یاور حسین تا گل بیاورم بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین شد شاملم دعای سحرهای فاطمه روشن شدم به نور قمرهای فاطمه تاج سر منند گهرهای فاطمه اولاد من کجا و پسرهای فاطمه هستند هر چهار پسر نوکر حسین شرمنده‌ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک‌تک‌شان سرجدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین جریان گرفته‌اند کنار ابوتراب از آلِ هاشم‌اند نه قوم بنی کلاب اصلاً نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباس من شده به علمداری انتصاب او هست یک تنه همه‌ی لشکر حسین عهدی‌ست بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته‌ام به دل بچه‌های خود اصلاً حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین * * هرچند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید: بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب، لب انور حسین کارش دگر نشستن در آفتاب شد آب زلال در نظر او مذاب شد شرمنده‌ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم‌قبیله‌ی شمر است، آب شد رو می‌گرفت نزد دو تا خواهر حسین... علی_ذوالقدر کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح این زن که می‌بینی نگاهی خاص دارد در چشم‌هایش معدن الماس دارد او عاشق شاهی‌ست که جای زر و سیم تنها دو تا پیراهن کرباس دارد هنگام گندم آرد کردن، گفتگوها با خاطراتِ نیلیِ دستاس دارد با بچه‌های فاطمه چون همنشین است بر دامنش عطر گلاب و یاس دارد فانوس حاجات جهانی روشن است از لطفی که نور چشم او «عباس» دارد... اعظم_سعادتمند کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح مصائب ای بــه بنیــن تــو درود همـه فاطمـه یا فاطمـه یا فاطمـه بانوی دین، مظهر عشق و وفا ام بنین، مادر صدق و صفا بــاغ گــل یــاس! سـلامٌ علیک مـــادر عبــاس! ســلام‌ٌ عـلیک سُفره‌ی جود و کرمت با حسین اذن دخـول حــرمت یا حسین فـــاطمه‌ی دوم حیــدر شــدی مادر یک ماه و سه اختر شدی ماه تو از ماهِ فلک خوب‌تر پیش علی از همه محبوب‌تر ستارگانت همه خورشیدِ نور چشم بد از جمالشان باد دور جز تو کـه بـر شیـرخدا شیـر زاد؟ جز تو کـه بـر شیـر علی شیر داد؟ جز تو که در کرب و بلای حسین چـار پسـر کــرده فـدای حسین؟ تو بانوی بیت ولی گشته‌ای دور حسین ابن علی گشته‌ای تا که در آن بیت مقرّب شدی از دل و جان عاشق زینب شدی حق به تو یک بهشت احساس داد دسته گلی به نام عبّاس داد سزد که ناموس خدا خوانمت مادر کلّ شهدا خوانمت معرفتت زبانزد عالَم است مِدحت عالَم به ثنایت کم است در بغلت بُوَد گل یاس تو یعنی قندانۀ عبّاس تو بود چو خورشید رخش منجلی خواستی‌اش دهی به دست علی مشام تو شنید بوی حسین چشم تو افتاد به روی حسین فدایی خون خدا خواندی‌اش دور سر حسین گرداندی‌اش... دلم گرفته ذکر امّن یجیب زیارت مدینه‌ام کن نصیب که گریم از برای تو در بقیع به یاد گریه‌های تو در بقیع بقیع از اشک تو آمد به جوش صدای گریۀ تو آید به گوش کرده به داغ چار فرزند صبر کشیده‌ای چهار تصویر قبر اشک مصیبت ز بصر ریختی به یادشان خونِ جگر ریختی چشم تو از بس که فراوان گریست به گریۀ تو چشم مروان گریست تو نالۀ وا ولدا می‌زدی اهل مدینه را صدا می‌زدی بدین سخن فکند آهت طنین که کس نگوید به من امّ البنین چار گلم به تیغ، پرپر شدند چار مَه‌ام به خون شناور شدند امّ بنین باغ گل یاس داشت دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت * * ای ثمر دل، گل احساس من ساقی اهل بیت، عبّاس من شنیده‌ام دست تو از تن زدند به فرق تو عمود آهن زدند شنیده‌ام تا تنت از هم گسست پشت حسین ابن علی هم شکست شنیده‌ام که جای من فاطمه به دیدنت آمده در علقمه شنیده‌ام شعله به خشمت زدند شنیده‌ام تیر به چشمت زدند شنیده‌ام سکینه بی تاب بود به خیمه‌ها منتظر آب بود شنیده‌ام که دشمنان صف زدند کنار جسم بی سرت کف زدند شنیده‌ام که شد ز شمشیر تیز پیکر تو، چو برگِ گل ریز ریز گریه کنم روز و شب ای نور عین بر تو نه، بلکه در عزای حسین تو در مدینه مادری داشتی مادر خونین‌جگری داشتی اگر که پاره پاره شد پیکرت بود به دامانِ برادر سرت حسین فاطمه برادر نداشت کشته شد و مثل تو مادر نداشت... * * چار پسر دادی و زین افتخار شــد حرم چار امامت مزار پــاسخ آن وفــا و احســاس تـو فاطمــه شــد مادر عباس تـو تو را فراق اشجع النّاس کشت داغ حسین و داغ عبّاس کشت گریه‌ی تو به جز عبادت نبود وفات تو غیر شهادت نبود دگر تنت دفن نشد شبانه تنت نداشت جای تازیانه بـر در بیـت تـو شـرارت نشد بر گل روی تـو جسـارت نشد ضربــه بـه بـازوت نزد هیچکس لگـد بـه پهلـوت نـزد هیچکس.... استادحاج غلامرضا_سازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح مصائب با نور استجابت و ایمان عجین شدی وقتی که با ولی خدا همنشین شدی عطر بهشت در نفست موج می‌زند حالا دگر تو بانوی خُلدبرین شدی زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود تو آمدی و این همه شورآفرین شدی بی‌شک برای مادری زینب و حسین شایسته‌ای که فاطمهٔ دومین شدی... با خود دوباره خاطره‌ها را مرور کن از روزهای خوب مدینه عبور کن این روزها که خاطره‌ها همدمت شدند تنها انیس قلب پر از ماتمت شدند چندی‌ست پاره‌های دلت رفته‌اند آه تو مانده‌ای و نم‌نم این اشک گاه‌گاه با قلب تو حکایت هجران چه‌ها نکرد یک لحظه هم تو را غم و غربت رها نکرد تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت مانند چشم ابری تو آسمان گرفت پر شد ز عطر سیب غریبی هوای شهر پیچید بوی پیرهنی در فضای شهر مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید: مادر بیا که قافلهٔ کربلا رسید یک شهر چشم منتظر و اشک بی‌امان برگشته است از سفر عشق کاروان برگشته با تلاطم اشک و خروش آه دارد هزار خاطره از دشت و خیمه‌گاه تو می‌رسی و روضه هم آغاز می‌شود بغض از گلوی خاطره‌ها باز می‌شود هرکس نشسته گوشه‌ای و روضه‌خوان شده اما سکینه با دل تو همزبان شده هم‌ناله با دو چشم ترت، حرف می‌زند از جای خالی پسرت حرف می‌زند: یادش بخیر لحظهٔ شیرین گفتگو یادش بخیر زمزمه‌های عمو عمو یادش بخیر دیدهٔ بیدار کربلا شب‌ها صدای پای علمدار کربلا یادش بخیر مشک و علم در دو دست او آرامش تمام حرم در دو دست او سقای عشق و آب و ادب بود ماه تو نام‌آور تمام عرب بود ماه تو داغ تو تازه‌تر شده با حرف‌های او وقتش شده تو روضه بخوانی برای او رو می‌کنی به او که فدایت سکینه جان جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان شاید نگاه توست به قدّ خمیده‌ام یا این‌که شرم می‌کنی از اشک دیده‌ام دیگر شکسته قامت ام‌البنین، بخوان از روضه‌های ماه من ای نازنین، بخوان نام‌آوران به شوکت او بُرده‌اند رشک در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟ از چشم خون گرفته برایم سخن بگو از ماجرای تیر سه‌ شعبه به من بگو آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟... آه دستی مگر به پیکر سقا نبود؟... آه شرمنده‌ام ز روی تو و مادرت رباب شرمنده‌ام اگر نرسیده به خیمه آب قلب مرا بیا تو رها از ملال کن آرام جان من! پسرم را حلال کن یوسف_رحیمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح مصائب اي دلت بند اميرالمؤمنين رشته‌های چادرت حبل المتين مادر ماهي و خورشيد زمين ای كنيز فاطمه! ام البنين يك رباعي داشته ديوان تو چار گل روييده بر دامان تو چارقُل خوانديم در قرآن تو همسر شيری و خود شير آفرين مثل قطره آمدي، دريا شدي خاك بودي، تربت اعلي شدي تا كنيز خانه زهرا شدي خانه‌ات شد قبله‌ی عرش برين اي به روح تو سلام اهل بيت عارفی تو بر مقام اهل بيت بچه‌های تو غلام اهل بيت ای غلام خانه‌ات روح الامين تو همه تن بودى و جان شد علی در كوير تشنه باران شد علي تو شدی قاری و قرآن شد علي ای مفاتيح الجنان بی قرين آن‌كه حكم صبر از الله داشت پيش چشمت سر درون چاه داشت نيمه‌شب‌ها روضه‌ای كوتاه داشت: پيش چشمم خورد زهرا بر زمين وقت رفتن پيش چشم زينبين گفته‌ای عباس را: اي نور عين بر نمی‌گردی مدينه بی حسين جان تو جان امام من، همين * * حال آورده بشير از ره خبر كاروان عشق آمد از سفر نه ستاره مانده ديگر، نه قمر آه ای ام البنينِ بی بنين بند قلب دختر زهرا گسست تا كنار علقمه افتاد دست با عمودی فرق عباست شكست خورد با صورت زمين آن مه جبين تا علمدار حرم از حال رفت يوسف زهرا سوی گودال رفت دست دشمن جانب خلخال رفت حمله كردند از يسار و از يمين روز، سينه‌زن شد و شب گريه كرد شمر تا خنديد، زينب گريه كرد نعل می‌رقصيد و مركب گريه كرد ذوالجناح آمد به خيمه شرمگين تو نبودی خيمه را آتش زدند عشق را در كربلا آتش زدند بچه‌ها را بي صدا آتش زدند سوخت آن‌شب قلب ختم المرسلين خوب شد مادر! نبودي ناگهان سرخ شد از خشم، چشم آسمان تا كه در گودال آمد ساربان خاتم آل عبا شد بی نگين خوب شد مادر نبودي، سر شكست در حرم گهواره‌ی اصغر شكست بعد سقا حُرمت معجر شكست راهي بازار شد پرده‌نشين محسن_عرب_خالقی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیهاالسلام علیه‌السلام گمان مکن که مرا، ناتنی‌برادر بود قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود... ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت که ماه هاشمیان بود و مهرپرور بود سقوط قلعۀ خیبر اگر به نام علی‌ست فرات، خیبر و عباس مثل حیدر بود به لرزه بود از او پشتِ هفت‌ پشت عدو به حق که یک‌تنه یک تن نبود، لشکر بود... به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود به روی خاک چو اُفتد گلی، شود پرپر ولی گل تو سرِ شاخه بود و پرپر بود علی_انسانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مصائب نشستم در بقیع اشکی بریزم شنیدم علقمه رفتی عزیزم شنیدم کودکان بی‌تاب بودند تو بودی و همه بی‌آب بودند شنیدم از عطش افتاده بودند به دستت مشکِ خالی داده بودند الا ای ماه! بی شمشیر رفتی میان روبهان چون شیر رفتی صدایت می‌زنم با اشک، عباس به جای نیزه بُردی مشک، عباس شنیدم مشک بردی بر نگشتی هزاران تیر خوردی بر نگشتی شنیدم مشک، زیر آب بردی در اوج تشنگی آبی نخوردی الا مادر به قربان تو عباس! جدا کردند دستان تو عباس! شنیدم راه نخلستان گرفتی شنیدم مشک بر دندان گرفتی شنیدم مشکِ آبت تیر خورده شنیدم پیکرت شمشیر خورده الا ای‌که دل از من بُرده چشمت شنیدم که شده آزرده چشمت شنیدم کرده‌ای غوغا اباالفضل کنارت آمده زهرا اباالفضل الا ای عُمْر مادر! ای جوانم! جوانم! مهربانم! پهلوانم! شنیدم بعد تو غوغا شد عباس عزای زینب کبری شد عباس پیِ تو رویِ تَل اطفال رفتند همه اهل حرم از حال رفتند شنیدم دشمنان خوشحال بودند همه دور و بر گودال بودند شنیدم زینت اطفال بردند حسینم را تهِ گودال بردند در آن ساعت کجا بودی اباالفضل؟ به زیر نیزه‌ها بودی اباالفضل؟ من از بعد حسین، همراهِ زهرا زنم ناله: حسینا وا حسینا مجتبی_شکریان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
1734099859486_-2147483648_-210043.ogg
1.94M
زمینه ام البنین سلام الله علیها سفره دار روضه ها، ام البنین روضه خون کربلا، ام البنین ذکر شنبه هامه یا، ام البنین مادر همه امام حسینیا، ام البنین امید خونه مادره پس تو امیدِ خونه ی ابالفضلی اسم تو تا همیشه حک میشه رو هر نشونه ی ابالفضلی فقط تویی که توو بنی هاشم شونه به شونه ی ابالفضلی مادر سه ستاره، مادر یک ماه همسر اسدالله، یار وجه الله گفته دختر زهرا، به تو یا اماه ام البنین ای عزیز فاطمه، ام البنین ای علیمه عالمه، ام البنین باب حاجت همه، ام البنین قسمت میدم به شاه علقمه، ام البنین رو سر نوکرات بکش امشب دست گره گشاتو بی بی جان خرج حسین و غربتش کردی تموم گریه هاتو بی بی جان ایشالا اربعین می بینم باز سفره ی کربلاتو بی بی جان مادر علی اکبر، مادر عباس مهربونِ رقیه، مادر احساس پرچم ادب تو، تا ابد بالاس مادر سه ستاره، مادر یک ماه همسر اسدالله، یار وجه الله گفته دختر زهرا، به تو یا اماه ام البنین وحید محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح روزي که پا به عرش معلا گذاشتي! بر هر چه داشت نقش تو را، پا گذاشتي در هيئت کنيزي اولاد فاطمه، اينگونه پا به خانه‌ی مولا گذاشتي مي‌ريخت از نگاه تو احساس مادري مرهم به زخم زينب کبري گذاشتي "مولا صدا بزن، نه برادر، حسين را..." اين جمله را تو بر لب سقا گذاشتي در کربلا براي دل سنگِ کوفيان چار آيِنه به رسم تماشا گذاشتي با تو بقيع داغ دلش تازه شد که تو پا جای پاي غربت زهرا گذاشتي پيش از تو نوحه، شور حماسي نمي‌گرفت رسم خوشي‌ست آنچه که بر جا گذاشتي از خوان نوحه‌خواني تو آب مي‌خورد چشمان خيس ما که بر آن پا گذاشتي سیدجواد_میرصفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
زبانحال حضرت ام‌البنین (س) با امام حسین (ع) مصائب به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب برای پیرهنت گریه می‌کنم هر شب شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب به دست و پا زدنت گریه می‌کنم هر شب به خشکیِ لبِ مثل کویرت آقا جان به خشکی دهنت گریه می‌کنم هر شب به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند به جسم بی کفنت گریه می‌کنم هر شب به لحظه‌ای که تنت را گذاشت بین حصیر به بوریا شدنت گریه می‌کنم هر شب اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب وحید_محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح خودت را از هرآنچه غیر عشق او رها کردی خودت را نذر او کردی و از عالَم جدا کردی به زهرا قول دادی خادم ایتام او باشی بلاگردانشان بودی، به قول خود وفا کردی برای پاسداری از حسینش، بچه‌هایت را فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی، فدا کردی بشیر از ماه تو گفت و تو از خورشید پرسیدی ادب را تربیت کردی، ولا را مبتلا کردی علمدار عزای زینت دوش نبی بودی در آغوش مدینه خیمه‌ی ماتم به پا کردی تو خاک تیره را با اشک چشمانت بها دادی تو خاک تیره را با اشک چشمانت طلا کردی نشستی روضه خواندی در دل تاریک قبرستان زمینِ مرده را با اشک خود دارالشفا کردی شبیه فاطمه اشکت چراغ راهِ مردم شد برای گریه هرجا کربلایی دست و پا کردی چه مادرها که نور تو چراغ راهشان بوده چه فصلی در کتاب غیرت و ایثار وا کردی جهان را خیمه‌ی شیداییِ اصحاب عاشورا... جهان را مجلس مرثیه‌ی خون خدا کردی... سیدمحمدمهدی_شفیعی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که در نزد علی بسیار حرمت داشته التفاتی کرده مولامان و با این التفات بر سر آن مهربان بسیار منّت داشته بی جهت ننشسته مهرش بر دل و جان علی فاطمه با فاطمه، قطعاً شباهت داشته نام این بانو کنار نام زهرا می‌برند بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته صاحب این روح زهرایی‌شدن آسان نبود سال‌ها روی لبش کوثر تلاوت داشته تا که بغض بچه‌ها با نام مادر نشکند از همین هم‌نام بودن هم خجالت داشته رنگ نخلستان گرفته چشم‌های عاشقش بس که با غم‌های مولایش رفاقت داشته مادر عبّاس شد تا علقمه باور کند خون او در اصل عاشورا شراکت داشته از مزار خاکی‌اش هم می‌توان فهمید که هر کسی شد فاطمه، سهمی ز غربت داشته یا اباالفضلی بگو کز خانه‌ی امّ البنین دست خالی بر نگشته هر که حاجت داشته ایوب_پرندآور کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح میان خاکیِ دنیا، پُر از خلد برین بودن در اوج آسمان‌ها ماندن اما در زمین بودن زنی آبی‌تر از دریا، چراغ خانه‌ی مولا که در طوفان و تاریکی، چنان بودن، چنین بودن چه حس بی نظیری می‌شود در خانه‌ای ساده دمادم محرم راز امیرالمؤمنین بودن بشر را ساحتی تازه به مفهوم ادب دادن مدام از فاطمه، از کودکانش شرمگین بودن قمرهایش، پسرهایش، جوانمردان تاریخ‌اند شگفتا زن که در دنیا چنین مردآفرین بودن زنی این‌گونه باید بود تا ام‌البنین گشتن خوشا ام‌البنین بودن، خوشا ام‌البنین بودن.... محمد_غفاری کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح هر شب رکابِ چشم‌هایش را نگین می‌شد با برکه‌ی او، ماه وقتی همنشین می‌شد می‌خواست خدمتکارِ اولادِ علی باشد «ام‌البنین» می‌خواست، «ام‌المؤمنین» می‌شد از فضلِ مادر بود، شد عباس «ابوفاضل» باید خدای فضل اباالفضل‌آفرین می‌شد هر قطره‌ی اشکش که روی خاک می‌افتاد انگار یک فرزندِ او نقشِ زمین می‌شد هر گُل که بویی از حسین‌اش داشت را می‌چید در باغِ مقتل روضه‌هایش دست‌چین می‌شد از سنگ‌ها هم چشمه می‌جوشید با آهش در روضه‌‌هایش دشمنش روضه‌نشین می‌شد آب از خجالت آب می‌شد پیش اشک او وقتی که حرف از مشک می‌شد، شرمگین می‌شد گفتند سَقّایت بلاگردانِ اصغر شد گفت: «آه عباسم؛ ولی باید همین می‌شد!» رضا_قاسمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح او حضرت خاتون عالَم، ما گدایش شد دستگیر عالَمی دست عطایش باید بگیرد چادر ام البنین را هر کس که افتاده عقب کرببلایش پیر و جوان کربلا را داده حاجت شنبه به شنبه سفره‌های بی ریایش مادربزرگم بچه‌هایش را سپرده بر معجزات سفره‌ی مشکل‌گشایش هر سال می‌گیرند اجر نوکری را گریه‌کنان فاطمیه در عزایش دار و ندار او فدای کربلا شد دار و ندار کربلایی‌ها فدایش این شیر زن با گریه دنیا را به‌هم ریخت مروان کشد آه از جگر با های هایش تازه نکن داغ دلش را ای مدینه! دیگر نزن "ام البنین" او را صدایش ای آسمان! خونْ گریه کن بر غربت او این پیرزن در علقمه مانده عصایش اشک بشیر از این همه ایمان در آمد او نیست اصلاً فکر آقازاده‌هایش ای کاش او پیری زينب را نمی‌دید شد مرگ، بعد از کربلا تنها دعایش ام البنینِ بی بنین را عاقبت کشت، داغ حسین و رأس از پیکر جدایش محمدحسین_رحیمیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
پیرزن آمده هنگام خزانش چه‌کند اینهمه داغ ربوده است توانش چه‌کند خبر آمد که پسرهای تو را نیزه زدند رفت از دست خدایا ضربانش چه‌کند هرچه گفتند چه آمد سرشان گفت: حسین گفت بی سایه‌ی آن سروِ روانش چه‌کند تا که گفتند  عصای تو هم  اُفتاد زمین خم شد و ماند که با قدِ کمانش چه‌کند پیشِ طفلانِ حرم  پیش رُباب و زینب غمِ شرمندگی اُفتاده به جانش چه‌کند روضه‌ها را همه خواندند و فقط داد کشید اشک آبش شد و غم تکه‌ی نانش ، چه‌کند بعد از آن هیچ زمان پیشِ تنوری ننشست جگرش سوخته و... سوخته جانش چه‌کند خواند زینب دو سه خط روضه و اُفتاد زمین مانده با خاطره‌ی چند جوانش چه‌کند خواهری که به برش پنج برادر را  داشت پنج، سرنیزه نشین بُرده امانش چه‌کند همسفر بودنِ با شمر برایش کم نیست آه با حرمله و زخم زبانش چه‌کند این سر از چند جهت وا شده ، آهسته بران وای اگر نیزه دهد باز تکانش چه‌کند می‌رود شامِ پُر از سنگ و غم و زخم ولی مانده با جمعیت چشم چرانش چه‌کند * * نفس آخر و چشمش به در و بی پسر است پیرزن مانده که  بی فاتحه‌خوانش چه‌کند آنکه  نامادری‌اش آبروی مادرهاست گر نیایند دگر  گریه کنانش چه‌کند حسن لطفی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_15460859061.mp3
5.14M
ع [بند اول] تو همونی که میتونی حالم و عوض کنی پر و بالم بدی پرواز کنم و تو حظ کنی مث اب روی آتیش میمونه اسمت آقا هرکی اسم تورو برد درد اونو کردی دوا اسمت برام قسمه نوکرم این بسمه کربلا و قمرت همه چیز و کسمه جونم و پای عشق تو میدم آقا من و نزار تو‌ حسرت کرببلا این اربعین تو حرمت وعده ی ما بخر آقا ببر اقا به کربلا این سینه زنا (حسین ای جانم ای جانم ای جانم) [بند دوم] برا این غمت اقا جونم و من بدم کمه همه ی دلخوشی نوکر تو محرمه افتخارم اینه کلب دختر سه ساله ام شکرولله دادی دست دخترت حواله ام آرزومه حرمت دلخوشیمه کرمت از بچگی بود و هست رو دوشم جا علمت سینه زدن برای تو عبادته عبد تو بودن اخره لیاقته هرکی حسین گفت شامل عنایته مردن توی کربلا این آخره سعادته (حسین ای جانم ای جانم ای جانم) [بند سوم] من همون نوکرِ رو سیاهتم آقای من توی رویای حرم میگذرن این شبای من عمریه برای تو غلام و سینه زن شدم من حسینی شده ی دسته امام حسن شدم من گدای توام و تو هوای توام و من اسیرم اسیرِ کربلای توام و دیوونگی تو روضه ها نشونمه عشقت از اون روز ازل توخونمه حرم برای زندگی بهونمه اسمت آقا باعث عشق و حالمو جنونمه (حسین ای جانم ای جانم ای جانم) وحید ابویی محمدجوادی رودی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
enc_16731997930994290368159 - ۲۰۲۴-۱۲-۱۱T۱۲۱۲۴۲.۸۵۹.mp3
2.91M
شور به فرمان ام البنین س جـهت تمرین همخــوانی موج پرچم به فرمان ام البنینه‌ اشک نم نم به فرمان ام البنینه وقتی عباس به فرمانشه شکن نکن پس کل عالم به فرمان ام البنینه به فرمان ام البنین ابر بارون میشه به فرمان ام البنین ماه پیدا میشه کسی که فلج هم به دنیا اومد تو حرم به فرمان ام البنین پا میشه نذرش سال هیئتو تأمین میکنه فردای من و تو رو تضمین میکنه از حالا داره برای اربعین بعد جای موکبا رو هم تعیین میکنه یا ام البنین ... یه زن کربلایی جوونش بمیره اعتقادش به ام البنین بی نظیره میره انقدر میمونه تو صحن ابالفضل تا جون بچه شو پس نگیره نمیره اراده کنه یک شبه کور بینا میشا اراده کنه یک شبه مرگ منحل میشه اصلا جمع کنن مشکلات همه عالمو اراده کنه یک شبه حل میشه سفره دار شنبه های کرببلا عمرش رو گذاشت برای کرببلا با اینکه نبود ولی با چهار تا شهید غوغا کرد تو ماجرای کرببلا یا ام البنین کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مدح ای باعث آرامش احوال مولا با تو همیشه خوب می‌شد حال مولا آسایشی در عمق جان خویش می‌دید هربار می‌رفتی به استقبال مولا در هر کتابی دیده‌ام، بسیار والاست شان تو در آیینه‌ی اقوال مولا از کودکی دنبال یک آیینه بودی تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا ارث شجاعت داشت عباس تو از تو ارث ادب را برده بود از آل مولا جای تو حتی لحظه‌ای خالی نمانده در سینه‌ی از عشق مالامال مولا از چشم‌هایت اشک شادی شد سرازیر گفتند تا؛ «مادر» به تو اطفال مولا ای نام تو در نوع خود از بهترین‌ها هستند مدیونت همه «ام‌البنین‌»ها آن‌گونه که مهتاب زینت داده شب را نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را «ام‌البنین» را «مادر شیران» نوشتد روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی نقش رضایت بر لب شاه عرب را در دامنت شیرین‌سخن‌ها پرورش یافت از نخل می‌گیرند محصول رطب را صفیّن می‌داند چه اندازه شجاعی چون پهلوانش داشته از تو نسب را دیدیم مهر مادری در چشم‌هایت از اخم تو خواندیم معنای غضب را ما صاف‌وساده کربلا درخواست کردیم چون ساده کردی صنعت حسن‌طلب را در آستان توست کار ما گدایی ای مادر عباس‌های کربلایی... زانو زده در محضر مادر اباالفضل درس ادب خوانده از این منبر اباالفضل آن دم که ایمان و وفا تقسیم می‌شد ساقی کوثر شد علی، ساغر اباالفضل یک‌عمر مشق او فقط نام حسین است ننوشته جز این درس در دفتر اباالفضل از بس ادب دارد که هرگز پیش زینب بالا نیاورده‌ست حتی سر اباالفضل پیدا نمی‌شد خم به ابرویش، اگرچه می‌بود رو در روی یک‌لشکر اباالفضل کافی‌ست از اوصاف او، تنها بپرسی در معرکه از مالک اشتر؛ «اباالفضل!» با چشم خود یک روز می‌بینیم آخر محشر به‌پا کرده‌ست در محشر اباالفضل هستند با اذن خدا روز قیامت دستان عباس علی باب شفاعت بعد از تو دیگر هیچ‌کس ام‌البنین نیست دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست اُم‌ُّ اَدَب...، اُم‌ُّ وَفا...، اُم‌ُّاَبَاالفَضل... غیر از تو وصف هیچ‌شخصی این‌چنین نیست شاگرد درس صبر مولا بوده‌ای که با این همه غم روی پیشانیت چین نیست در گریه‌ات جایی ندارد داغ فرزند قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد پس خطبه‌ای چون خطبه‌ی تو آتشین نیست فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس حتی گریز روضه‌ات هم غیر از این نیست؛ یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است یعنی سر عباس تو روی زمین نیست... آن‌جا صدایت می‌زند؛ «مادر کجایی؟ آیا به دیدار عزیز خود می‌آیی؟» مجتبی_خرسندی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
Namahang Mim Mesle Madar 1403 Sotodeh [Mohjat_Net].mp3
935.2K
س شور میم مثه مادر مادر یعنی ام البنین محشر میبینی با چشات محشر یعنی ام البنین کشته ی چشای قمرتم از وقتی که زیر بال و پرتم تو مادر منی مادر منی پس من پسرتم من پسرتم آه ببین دوباره خوردم زمین تو رو صدا میزنم آی ننه ام البنین باز بیا تو پای حرفام بشین تو رو صدا میزنم آی ننه ام البنین شنبه به شنبه پای سفرتون نشستم پس نزنی دلم رو من دل به تو بستم کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
عج نشسته ام سر ره تا که یار باز آید خزان شدم که دوباره بهار باز آید ستاره های شب تیرگی نوید آرند که ماه مردم چشم انتظار باز آید بلاله های ز خون شسته میخورم سوگند که باغبان سوی این لاله زار باز آید کویر تشنه شد این بوستان و منتظر است که ابر رحمت پروردگار باز آید چو نخل خشک گرفتم هزار دست دعا کز آن بهار مرا برگ و بار باز آید به اشک مخفی شب زنده دار ها سوگند که صبح خیزد و آن روزگار باز آید بسان سایه شدم گوشه گیر و منتظرم که آفتاب من از کوهسار باز آید ز خون دل همه شب دیده را نگار کنم مگر بخانه خود آن نگار باز آید قرار داده ام از دست و می دهم جان هم اگر قرار دل بی قرار باز آید از آن نباخته ام جان ز دوریش که میاد بزحمت افتد و سوی مزار باز آید ز اشک، چشمه چشمم از آن سبب خشکید که خون بدامن این جویبار باز آید به سوی کلبه یعقوب مژده بر میثم که روشنایی آن چشم تار باز آید استاد حاج غلامرضاسازگار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مصائب دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر! دوباره گفتم و گفتی: "به روی چشم عزیز" فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر مدام بر لب من "إن یکاد" و "چارقل" است که چشم بد ز رُخت دور، بهتر از جانم! بدون خُوود و زره نشنوم به صف زده‌ای اگرچه من هم "جوشن کبیر" می‌خوانم * * شنیده‌ام که خودت یک تنه سپاه شدی شنیده‌ام که علم بر زمین نمی‌افتاد شنیده‌ام که به آب فرات لب نزدی فدای تشنگی‌ات...، شیر من حلالت باد بگو چه شد لبِ آن رود، رودِ تشنه‌ی من! بگو چه شد لب آن رود، ماهِ کامل من! بگو که در غم تو رود رود گریه کنم کدام دست، تو را چید میوه‌ی دل من! بگو بگو که به چشمت، چه چشم زخم رسید؟ که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟ بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد همین که نام مرا می‌برند می‌گریم از این به بعد من و آه و چشم تَرشده‌ای چه نامِ مرثیه واری‌ست "مادر پسران" برای مادر تنهای بی پسر شده‌ای محمدمهدی_سیار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
عج دوباره روز ما رفت و شب آمد غروب آمد فغانی بر لب آمد نگشتم با خبر از حال یارم خبر از غصه های او ندارم دعا خواندم که او باشد سلامت نبیند رنج و محنت تا قیامت نمی دانم قبولم کرده یا نه؟ برای ما عطا آورده یا نه؟ غمی از قلب او کم گشت یا نه؟ دل او خالی از غم گشت یا نه؟ همه عشقم بود ای جان جانان به پای تو بیندازم سر و جان الا زیبا نگارم کی می آیی؟ همه عید و بهارم کی می آیی؟ بیا درد علی (ع) درمان بگیرد بیا هجران تو پایان بگیرد الا ای آرزویم کی می آیی؟ تمام آبرویم کی می آیی؟ عاقبت کی سر شود این انتظار؟ بر دل شوریده باز آید قرار در فراقش باغ دل همچون خزان لاله ها چون لاله های داغدار شکوه سازم از غم هجران او یا ز دست روزگار کج مدار دیده را گفتم که اندر هجر او مثل باران بهاری خون ببار کی شب هجران من آخر شود تا ببینیم روی خورشید نگار؟ آمد این پاسخ، مگر تنها تویی در هوای دیدنش چشم انتظار؟ کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG