eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
524 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح_و_ولادت غیر از تو را زبان من املا نمی کند جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند جز نام دلربای تو بر لب نمی رود هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست از او خلیل سر شده اما حسین نیست موسی پیامبر شده اما حسین نیست عیسی به عرش بر شده اما حسین نیست در جان محمد است که با او برابر است آری حسین بوده که جان پیمبر است گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند همتای حیدر است که فرقی نمی کنند زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند مثل برادر است که فرقی نمی کنند فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس همراهی حسین به سنخیت است و بس شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس اسلام بی حسین مسیحیت است و بس اسلام ما که ثبت شده با شهادتین کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد ارض و سما نبود و حسین آفریده شد جز کربلا نبود و حسین آفریده شد قالو بلی نبود و حسین آفریده شد قالو بلای ما به الست از حسین بود اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود تنها مجسمه است دل و دل نمی شود دل بی حسین این همه قابل نمی شود انسان بی حسین که کامل نمی شود غیر از حسین را به دل خویش حک نکن ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن تاریکم و حسین چراغ هدایت است وقتی حسین هست به کشتی چه حاجت است درس من از حسین همین یک عبارت است عزت برای شیعه ی او در شهادت است ما شیعه ایم و پای ستم را شکسته ایم در سایه ی سیوف خذینی نشسته ایم ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین ان الذین آمنوی سوره ها حسین تنها خدا برای تو شد خونبها حسین ماییم و حسرت حرم کربلا حسین از ما بگیر این همه درد فراق را اما نگیر از دل ما اشتیاق را محسن_ناصحی
(علیه‌السلام) مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ كُرَبَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ کسی که اندوه و گرفتاری مؤمنی را برطرف سازد، خدا غم‌های دنیا و آخرتش را می‌زداید. 📗 نزهة الناظر، ص۸۲ ای موجِ صفا، روانۀ ساحل تو ای مهر و وفا، سرشتِ آب و گل تو رنج و غم اگر از دل مؤمن ببری اندوه دو عالم، ببرند از دل تو محمدجواد_غفورزاده
علیه‌السلام نه در توصیف شاعر‌ها، نه در آواز عشاقی تو افزون‌تر از اندیشه، فراوان‌تر از اغراقی وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی ندارند این صفت‌ها جز تو دیگر هیچ مصداقی به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان یزید آنجا که می‌گوید «الا یا ایها الساقی» تمام کودکان معراج را توصیف می‌کردند مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟ چنان رفتی که حتی سایه‌ات از رفتنت جا ماند رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی فرار از تو فراری می‌شود در عرصۀ میدان چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی بدون دست می‌آیی و از دستت گریزانند پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی به سوی خیمه‌ها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد که تو بی‌مشک سقّایی، که تو بی‌دست رزّاقی شنیدم بغض بی‌گریه به آتش می‌کشد جان را بماند باقی روضه درون سینه‌ام باقی سیدحمیدرضا_برقعی
علیه‌السلام شراره می‌کشدم آتش از قلم در دست بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟ قلم که عود نبود آخر این چه خاصیتی‌ست که با نوشتن نامت شود معطر دست؟ حدیث حُسن تو را نور می‌برد بر دوش شکوه نام تو را حور می‌برد بر دست چنین به آب زدن، امتحان غیرت بود وگرنه بود شما را به آب کوثر دست چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟ برای آن‌که بیفتد به کار یار، گره طناب شد فلک و دشت شد سراسر دست بریده باد دو دستی که با امید امان به روز واقعه بردارد از برادر دست فرشته گفت: بینداز دست و دوست بگیر چنین معامله‌ای داده است کمتر دست صنوبری تو و سروی، به دست حاجت نیست نزیبد آخر بر قامت صنوبر دست هوای ماندن و بردن به خیمه، آب زلال اگر نداشت، چه اندیشه داشت در سر، دست؟ به خون چو جعفر طیار، بال و پر می‌زد شنیده بود شود بال، روز محشر، دست حکایت تو به ام‌البنین که خواهد گفت و زین حدیث، چه حالی دهد به مادر دست؟ به همدلی، همه کس دست می‌دهد اول فدای همّت مردی که داد آخر دست به پای‌بوس تو آیم به سر، به گوشهٔ چشم جواز طوف و زیارت دهد مرا گر دست... ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
علیه‌السلام روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است شاه‌بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده مورها هم سر این سفره سلیمان شده‌اند ارمنی‌ها دو سه روزی‌ست مسلمان شده‌اند جادۀ گیسوی این مرد پر از پیچ و خم است هر چه از حضرت عباس بگوییم کم است ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می‌گفت در حقیقت «لک لبیک برادر» می‌گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می‌رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می‌رفت علی اکبر به ثنا گویی او می‌آید: چقدر منبر کعبه به عمو می‌آید... از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز چون حسینی‌تر از عباس ندیدم هرگز «کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی «پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی! با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد روی چشم تو بُوَد جای حسن جای حسین هست مابین دو ابروی تو بین الحرمین... وسط جنگ زمین را به زمان دوخته‌ای فن شمشیرزنی را ز که آموخته‌ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ «أشهد أن علیاً ولی الله» بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا مجید_تال
علیه‌السلام یا علی! این کیست می‌آید شتابان سوی تو؟ با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟ او که می‌آید تو احساس جوانی می‌کنی باز یاد رزم و شور پهلوانی می‌کنی آمده پیش تو تا مشق سپه‌داری کند تا به سبک حیدری تمرین کرّاری کند می‌زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی! با چه شوقی بر لبانت چشم می‌دوزد، علی! مانده‌ام در بهت شاگردی که استادش تویی هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی بارها آن اسم زیبا را شنیدم من ولی چیز دیگر بود عباسی که تو گفتی علی! با صدایی مهربان گفتی: بیا عباس من! تیغ را بردار با نام خدا عباس من! نور چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده فکر کن هر حالتی بر جنگ حاکم می‌شود دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم می‌شود الامان از چشم شور و تیر پنهانی پسر! کاش می‌شد چشم‌هایت را بپوشانی پسر! بی‌نقاب ای جلوهٔ حُسن خدادادی نجنگ سعی کن تا می‌شود بی خُودِ فولادی نجنگ... تشنه‌ای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی تا لبانت خشک شد عباس، زیباتر شدی... قاسم_صرافان
علیه‌السلام ای حرمت قبلۀ حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما تاج شهیدان همه عالمی دست علی، ماه بنی هاشمی ماه کجا، روی دل‌آرای تو؟ سرو کجا، قامت رعنای تو؟... هم‌قدم قافله سالار عشق ساقی عشاق و علمدار عشق سرور و سالار سپاه حسین داده سر و دست به راه حسین عَمّ امام و اَخ و اِبن امام حضرت عباس علیه‌السلام ای علم کفر، نگون ساخته پرچم اسلام، برافراخته مکتب تو مکتب عشق و وفاست درس الفبای تو صدق و صفاست مکتب جان‌بازی و سربازی است بی‌سری آنگاه سرافرازی است شمع شده، آب شده سوخته روح ادب را ادب آموخته آب فرات از ادب توست، مات موج زند اشک به چشم فرات یاد حسین و لب عطشان او وان لب خشکیدۀ طفلان او... مشک پر از آب حیاتت به دوش طفل حقیقت ز کفت آبنوش درگه والای تو در نشأتین هست در رحمت و باب حسین هر که به دردی و غمی شد دچار گوید اگر یک صد و سی و سه بار ای علم افراشته در عالمین اکشف یا کاشف کرب الحسین از کرم و لطف جوابش دهی تشنه اگر آمده آبش دهی... پنج امامی که تو را دیده‌اند دست علمگیر تو بوسیده‌اند... مطلع شعبان همایون اثر بر ادب توست دلیلی دگر سوم این ماه چو نور امید شعشعۀ صبح حسینی دمید چارم این مه که پر از عطر و بوست نوبت میلاد علمدار اوست شد به هم آمیخته از مشرقین نور ابوالفضل و شعاع حسین وقت ولادت قدمی پشت سر وقت شهادت قدمی پیشتر ای به فدای سر و جان و تنت وین ادب آمدن و رفتنت مدح تو این بس که شه ملک جان شاه شهیدان و امام زمان گفت به تو گوهر والانژاد جان برادر به فدای تو باد... ریاضی
شاه شمشاد قدان عباسه شاه شمشاد قدان عباسه ، ذکر اهل آسمان عباسه علمش تا قیامت بالاست آخه مرد قهرمان عباسه هوای مارو میگیره محشر به پاش میمرم خودم میدونم آخر شَه نام آور ، امیر لشکر نوشته رو بازوهاش أنا بن الحیدر ... مدد ابوفاضل ، مدد ابوفاضل ... یا اباالفضل دوای درده ، چه گلی اُم بنین اورده زور بازوش شبیه حیدر ، یار ما خدایی خیلی مرده میون میدون مثه طوفانه اباالفضل معنی آیه ی قرآنه ندیدم هرگز کسی رو دستش ابوفاضل ذکر بارش بارانه ... مدد ابوفاضل ، مدد ابوفاضل ...
مدح معروف به عباس و مسمّی به ابالفضل عالم به علی نازد و مولا به ابالفضل هر دفعه که هر مشکل و هر مسئله ای بود بردیم پناه از همه دنیا به ابالفضل بعد از "به خدا" و "به علی " بی برو برگشت در کشور ما هست قسم ها "به ابالفضل" صد حاجت اگر داشته هرکس طی یکسال ده تا به "رضا" گفته نود تا به "ابالفضل" القاب زيادند ، ولي عالم و آدم گویند فقط خوش قد و بالا به ابالفضل پرسید کسی وزن غزل چیست ? بگویید "لا حول و لا قوة الا به ابالفضل" حمیدرضا_محسنات
سلام ، ای شرفِ عرش و فرش قنداقت خوشا به حالِ دلِ نوکران و عشاقت خدا و خلق خدا تا همیشه مشتاقت هزار سجده به دست خدایِ خلّاقت که او کتابِ جمالِ تو را قلم زده است حضورِ همچو تو را در جهان رقم زده است پری که سوخته ، با لطف تو پریدنی است صفِ ملائکه دور و برِ تو دیدنی است صدای خندهء روح الامین شنیدنی است عجیب ، بوسه ز پیشانیِ توچیدنی است به قلبّ خستۀ ما یک تَنَفُسی بدهید دوباره بال و پری نو به فطرسی بدهید خدا به حالِ محبان تو ملاحظه کرد خودش عدوی تو را تا ابد مواخذه کرد دلم بهشت خدا و تو را معاوضه کرد خودت که نه ، پرِ قنداقۀ تو معجزه کرد حسینی ام به خدا با دعای مادر تو هزار جان گرامی تصدُقِ سر تو خدا به عرش خدائیش طرح نو انداخت خدا زِ خِلقت ارباب ما شگفتی ساخت بَرنده آنکه برایش به نوکری پرداخت حسین را به خدا جز خدا کسی نشناخت در این مقوله دگر حاجتِ مباحثه نیست حسین با احدی قابل مقایسه نیست برای قلب پیمبر سرور آوردند برای حیدر کرار ، نور آوردند برای فاطمه سنگ صبور آوردند دلِ ملائکه را هم به شور آوردند به یُمن سوم شعبان بهشت آذین شد حسین گفتم و کامم دوباره شیرین شد خودم فدای خودِ حضرت و سه تا پسرش و مادر و پدرم نذر مادر و پدرش چقدر عاشقِ سائل نشسته پشت درش تمام هستیِ ما وقف حضرت قمرش هنوز در به روی هیچ کس نبسته حسین خدا کلید جنان را سپرده دست حسین گلاب و گل به هوا پخش می کند زهرا علی جدا و جدا پخش می کند زهرا میانِ ما و شما پخش می کند زهرا برات کرببلا پخش می کند زهرا همین یکی دو سه شب جمع کن خیالت را بگیر از کرمش کربلای سالت را مهدی_مقیمی
مدح ملائک گل فشان امشب زمین ها و زمان ها را چراغان می کنند امشب تمام آسمانها را منور می کنند امشب کران تا بی کرانها را معطر می کنند امشب تمام کهکشان ها را که بین خانه ی خورشید ماه عالمین آمد بیاور آب و آیینه علمدار حسین آمد عجب سروی عجب کوهی عجب دست یداللهی عجب مهری عجب ماهی عجب عبدی عجب شاهی عجب اسمی عجب رسمی عجب زیبای دلخواهی دلا بنگر که از کویش نباشد تا خدا راهی به مدحش واژه ها گنگ است و مبهوت است و سرگشته علی در کربلا با هیبت عباس برگشته پر از عشقم‌ پر از نورم پر از شوقم پر از شورم به مهر و ماه نزدیکم ز هر چه غیر از آن دورم ز هر چه نوکری کردن رضای اوست منظورم چنین فریاد می دارم دل گهواره تا گورم همیشه بنده ی کوی امیرالمومنینم من همیشه آستان بوس یل ام البنینم من برای عاشقان عطر و شمیم یاس عباس است پر از جذبه سرا پا ، پا به سر احساس عباس است علی خیرالبشر آری و خیرالناس عباس است شبیهش نیست در عالم فقط عباس عباس است چو با تیغ دودم عباس در پیکار می آید ابالفضل است او یا حیدر کرار می آید ؟ ندیده چشم عالم مثل او یار وفاداری سپهداری و سالاری و سردار و علمداری بدون دست هم عباس دین را می کند یاری پناه عالمین است او پناه هر گرفتاری به هر مشکل بود آهم ، دخیلک یا ابوفاضل تویی مهرم تویی ماهم ، دخیلک یا ابوفاضل ناصر_شهریاری
مدح دیده ایم ابروش را اما نگاهش را ندیدیم مهربانی های در چشم سیاهش را ندیدیم عمری از چشمان زیبایش نوشتیم و به مقتل بارها لفظ «عَلی عَینی» به شاهش را ندیدیم ماهِ پیشانی بلندِ قوم را دیدیم اما جای مُهرِ مانده روی سجده گاهش را ندیدیم دشمن از ترسش فقط در شعرها قالب تهی کرد حیف اما دوستان در پناهش را ندیدیم آنقدر ماندیم در تاریکی الفاظ خود که وقت وصف روی ماهش نور ماهش را ندیدیم ناصر و عبد و مطیع و کاشف الکرب و مواسی این همه فرمانده ی بین سپاهش را ندیدیم مستجار و فادی و طیّار و حامی و مؤثر این غلاف چند وجهیِّ سلاحش را ندیدیم از ادب در طینتش گفتیم اما در زیارت بُعد راهِ از حرم تا بارگاهش را ندیدیم تاکنار علقمه در روضه ها رفتیم اما ردّپایش را اگر دیدیم راهش را ندیدیم مشک آبش را همه دیدیم وقتی بر زمین ریخت بغض معجر...آه یعنی مشک آهش را ندیدیم مهدی_رحیمی_زمستان
مدح درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه این کمان آرشی را از عجم برداشته این صدا اصلاً صدای گریه ی یک طفل نیست در حسینیه کسی انگار دم برداشته من که باور می کنم این طفل وقت بازی اش ماه را از آسمان ها دست کم برداشته من که باور می کنم این طفل از روز نخست گفته یا مولا و در خانه قدم بر داشته حلقه های اشک در چشمان بی تاب علی پرده ها از راز دستان قلم برداشته دست از قنداق وا کرده ست یعنی یا حسین از همین امشب ابالفضلت علم بر داشته تا حسین بن علی برداشته قنداقه را نعره ی «آقا فدایت می شوم» برداشته از همین امشب به یاد سوز لب های حسین مشک چشمان ابالفضلیش نم برداشته تازه امشب هر کسی کرب و بلا را خواسته از سر خوان ابالفضلیش کم بر داشته این یل بی دست وقت نوکری در کربلا دست بر سینه شدن را از حرم برداشته مهدی_رحیمی_زمستان
مدح ظرف خالی دوباره پر شده است آسمان از ستاره پر شده است هر دو چشمِ ستاره ِبارانم ازشعف؛ از نظاره پر شده است همه ی شهر گوششان امشب از اذان مناره پر شده است برگ برگ تمام دفترم از غزل و چارپاره پر شده است يادت افتاده ام كه اين گونه شعرم از استعاره پر شده است نوبت شعر خواني من شد سالن جشنواره پر شده است من به نامت شروع خواهم كرد به مقامت خضوع خواهم كرد به گدایی همين كه چيره شديم به شب آسمان كه خيره شديم ناگهان نوری از خدا آمد ساكن گوشه ی جزيره شديم همه از دوری قمر بوده اگر اينگونه تار و تيره شديم لطف زهرا به ما رسيده كه ما نوكر ساقی عشيره شديم نذر بی دستی اباالفضلش بسته ی دست دستگيره شديم نفسی يا اگر حياتی هست از دم توست التفاتی هست آسمان زير دست دستانت ماه و خورشيد هردو مهمانت نه فقط شيعه،ارمنی هم شد شامل سفره های احسانت هركسی ميخورد گره كارش به تو رو ميزند - به قربانت چقدر كشته مرده داری تو آذری ها همه ثنا خوانت وقت رزمت پر از حماسه و شور به به از اين خروش و طوفانت گيسويت را به روی شانه بريز كه شوم باز هم پريشانت در امان نيست دشمنت هرگز از رجزهایِ تيغِ بُرّانت عجبی نيست از دلاوری ات همه ی دشت گشته حيرانت به مصاف تو هر كه می آيد می زند جا ز ترسِ پيكانت پدر مشك ،صاحب دريا السلام عليك يا سقا حس خوب پريدن پرها آسمان همه كبوتر ها اوج فهميدن من و مایی ای تو بالاتر از فراتر ها ای قيامت نمایی از قدّت باعث رويش صنوبرها حاجت پشت هر در بسته ای كليد تمامی درها گره كور مادرم با توست ای مجيب تمام مضطرها بانی سفره های نان و پنير آش نذری دست مادرها از تبار دلاوران عرب از نژاد امير خيبر ها پسر ذوالفقار صفين و پدر رزم مالكْ اشترها تيغ تو تا نيامده بخشيد خاتمه بر تمامی شرها معنی لا فتايی يا عباس دومين مرتضایی يا عباس جذبه ی دلبری تو غوغاست فن عاشق کشی تو زیباست نفسی هم قدم شدن با تو آرزوی اهالی بالاست رسم مردانگی تو مَثَل است ادبت هم زبانزد دنیاست مشک خالی تو جواب همه است لب ِ خشک تو حسرت ِ دریاست زهره ها را درید نعره ی تو رعد و برق نگات... واویلاست اذن میدان نداشتی ورنه هنر تو حماسه در هیجاست آه از آن زمان تلخی که دید ارباب دور تو بلواست بین یک مشت کوفی بی رحم سر سردار لشکرش دعواست خوش بحالت که لحظه ی آخر سر تو روی دامن زهراست چه بلایی سرِ سرت آمد ؟ فاطمه جای مادرت آمد محمدحسن_بیات_لو
شب عشــــقـــه شــب مــهتابــــه شبی کــــه دلا همــــه بی تابــــه دیگه دل تو دل عالم نیست آخــــه جشــــن پسره اربـــابــــه پیچیده هرجا، زمین تا بالا چه قد خالیه امشب جای بی بی زهرا رسیه بندونه، تموم خونه داره زیر لبش خَمسِ عَشر میخونه *(اقام یا سجاد اقام یا سجاد مدد حضرت زین العابدین یا سجاد) تــــو دلم مهــــرت افتـــاد آقا همه دنیا به تو دل داد آقا میرسه صاحب و میسازه تو بقیع پنجره فــــولاد آقا نگاهش دریاس، عزیز دلهاس چه زیبا میشه تا میره رو دوش عباس آره می ارزه، برا یه لحظه بخونیم تو بقیع دعای ابوحمزه *(اقام یا سجاد اقام یا سجاد مدد حضرت زین العابدین یا سجاد) از حصــــارِ غصــــه ها آزادم دلمو تـــا دســـت دلبـــر دادم بــــرسونید بـــه گــــوش دنیا که غلام حضرت سجادم عزیزه جانه، آره جانانه خونه ی مادریش تو کشور ایرانه از این اقبالم، دارم می بالم میخونم دعاشو ماه رمضون امسالم *(اقام یا سجاد اقام یا سجاد مدد حضرت زین العابدین یا سجاد) محمدحسن بیات لو روح الله نـــوروزی
سرود میلاد امام سجاد(ع) آی شیعه ها شادی کنید/گوهر والا اومده خنده به لبهای حسین/عزیز زهرا اومده گلی شکوفا اومده، دلبر دلها اومده، دلبر دلها اومده۲ علی علی زین العباد، علی علی زین العباد، علی علی زین العباد۲ ___________________________________ گل پسری داده خدا، به شهربانو وحسین که هست بهر مرتضی، عزیز جان ونور عین اومد حبیب عالمین، ولی حق بعد حسین، ولی حق بعد حسین علی علی زین العباد... ______________________________________ علی اوسط بغل، داداش علی اکبره با خنده های نمکین، از داداشش دل میبره اومده زین عابدین، امام چارمین دین، امام چارمین دین علی علی زین العباد.... _____________________________________ پنجم شعبان دلامون، سوی بقیع پر میزنه درگه بی چراغشو، عاشقونه در می زنه سرود شادی میخونه، برا آقا عاشقونه، برا آقا عاشقونه علی علی زین العباد..... _________________________________ ایشاا.. آقامون بیاد، شیعه ها غوغا می کنن برا امامان بقیع، حرم رو برپا می کنن حضرت صاحب الزمان، عجل ظهورک الامان، عجل ظهورک الامان علی علی زین العباد... شعر:اسماعیل تقوایی
ای سید سجاد وحسینی جلوات با آمدنت روح دگر یافت صلات امروز فرشتگان به پاس قدمت پیوسته فرستند سلام وصلوات خیل ملک ازعرش برین روح الامین می آید باخیل ملک سوی زمین می آید گفتم صلوات می فرستند چرا؟ گفتند که زین العا بدین می آید
با سلام و احترام؛ به استحضار مي رساند مطابق توافق صورت پذيرفته في ما بين بنياد دعبل خزاعي و زائرسراي صادقيه مشهد مقدس، امكان استفاده از ظرفيت اين زائرسرا با 15 درصد تخفيف مهيا مي باشد. با توجه به ظرفيت محدود زائر سرا، نيازاست تا هماهنگي هاي لازم حداقل 30 روز قبل از موعد درخواست اقامت صورت پذيرد كه در همين رابطه جناب آقاي مرتضي تنها معاونت محترم خدمات و امور رفاهي بنياد دعبل خزاعي با شماره همراه 09120538188 معرفي مي گردد. شرايط رزرو : فول برد (اقامت، صبحانه نهار شام) تا تاريخ 25 / 12 / 1400 هر نفر هر شب 000 / 450 / 1 ريال - (با محاسبه 15% تخفيف) فول برد (اقامت، صبحانه نهار شام) از تاريخ 25 / 12 / 1400 تا تاريخ 01 / 02 / 1401 هر نفر هر شب 000 / 870 / 1 ريال - (با محاسبه 15% تخفيف) ساعت تحويل اتاق 14 و ساعت تخليه اتاق 10 صبح مي باشد. واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
با سلام و احترام؛ به استحضار مي رساند پيرو تفاهم نامه في مابين بنياد دعبل خزاعي و مجموعه خشكبار اعتماد، امكان بهره مندي از 12 درصد تخفيف در خريد از اين مجموعه فراهم مي باشد (با كد تخفيف: نوروز1400) . خواهشمند است با اطلاع رساني حداكثري، امكان بهره مندي جامعه هدف از اين خدمات را فراهم آوريد. وبسايت خشكبار اعتماد: www.etemadnuts.ir (جهت كسب اطلاعات بيشتر توضيحات اطلاعيه پيوست را مشاهده فرماييد).
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿زمر ۵۳} بگو اى بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشته‏ ايد، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را می بخشد، كه او آمرزنده مهربان است برون شد از حد و اندازه ، عصیانی که من دارم مَلَک عاجز شد از ثبت گناهانی که من دارم چنان ننگم به دامانِ مسلمانیِ خود اینجا که حتی ننگ دارد از من ، عنوانی که من دارم نه با خالق سَر و سِرّی ، نه با مخلوق احسانی نمی ارزد به کُفری ، سُست ایمانی که من دارم چنان این سینه مالامال از آمال و شهوت شد که بوی دوزخ آید از گریبانی که من دارم همانگونه که از دود است رسوا آتش پنهان کند رسوایم آخر عیب پنهانی که من دارم به شانه نظم دادم گرچه این زلف پریشان را چه سودی با چنین فکر پریشانی که من دارم؟! چنان آلوده دامانم ، ثوابی گر به جا آرم ثواب آلوده میگردد ز دامانی که من دارم ولی "لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله" اش صدایم کرد قبولم کرد آخر ربّ رَحمانی که من دارم دو قطره اشکِ بی ارزش ز من دیدی و بخشیدی گران از من خریدی جنس ارزانی که من دارم عاصی_خراسانی
✨مراسم قرار عاشقی ✨ 🌺🌺همزمان با ولادت حضرت علی اکبر و به مناسبت روز جوان 🌺🌺 ◀️با سخنرانی :حجت الاسلام مهدی کرمی ◀️بانوای گرم: حاج محسن رحمتی همراه با قرائت زیارت آل یاسین ⏰ زمان : جمعه بیستم اسفندماه (1400/12/20) 📍مکان : خیمه حسینی گلستان شهدای اصفهان 😷ورود به مراسم با ماسک الزامی می باشد 😷 روابط عمومی هیات رزمندگان اسلام جنوب اصفهان بسیج پیشکسوتان جهاد وشهادت ناحیه امام صادق ع
سرود میلاد علی اکبر سبک امشب میخونم امشب شب میلادعلی ابن حسینه امشب دل ما زائر بین الحرمینه به همه اهل ولا سید و سرور اومده یاحسین چشم تو روشن علی اکبر اومده یامولاعلی اکبر2 جانها بفدای گل روی علی اکبر صد قافله دل بسته موی علی اکبر به همه ستاره ها بگیدکه مهتاب اومده بخدا گل پسر حضرت ارباب اومده یامولاعلی اکبر2 عالم همه خاک قدم اکبرلیلا چشم من ولطف وکرم اکبرلیلا ای که عشق توقلب همه ره توشه شده بخدامرقدتوجلوه ی شش گوشه شده یامولاعلی اکبر2 سرود میلاد علی اکبر ع آمده رحمت نوگل عصمت بشکفته لاله احمر اشبه طاها آمده دنیا پورحسین علی اکبر یا علی اکبر یا علی اکبر مولا مولا علی اکبر(2) چشم ما روشن شده چون گلشن بیت مولااز جمالش چون نبی خلقش چون علی خویش همچون فاطمه کمالش یا علی اکبر یا علی اکبر مولا مولا علی اکبر شادمان لیلا در بغل مولا چون جان بگرفت کودکش را می زند لبخند بر رخ دلبند میبوسد هردم لبش را یا علی اکبر یا علی اکبر مولا مولا علی اکبر حوریان امشب تهنیت بر لب در دستان دسته گل عباس بس بها دارد خنده ها دارد در آغوش عمو عباس یا علی اکبر یا علی اکبر مولا مولا علی اکبر نور عینی تو چون حسینی تو باب حاجات جهانی ای گل ایمان رهرو قرآن مولا آرامش جانی یا علی اکبر … سرود میلاد حضرت علی اکبرع سبک با منکه سبوحی زده اند در بیت حسین بن علی جشن وسرور است2 میلاد عزیزی زسراپرده ی نور است2 مولا علی اکبر،علی اکبر،علی اکبر4 _____ لیلا به شعف دست پدر داد پسر را از چهره ی مولا غم واندوه بدور است او اکبر اولاد علی نام حسین (ع)است برخلقت او خالق دادار فخور است مولا علی اکبر....... ______ با دیدن رویش همه در حال تحیر در چشم همه روی پیمبر به ظهور است آتیه نشان داد که آقا علی اکبر از حیث عمل در ره جدش به عبور است مولا علی اکبر... ____ از قول معاویه شده ثبت به تاریخ لایق به خلافت علی آن ماه فکور است تمرین اذان می کند از کودکی خویش در کرببلا صوت اذانش به وفور است مولا علی اکبر...... ______ روزی که به دنیا زده پا روز جوان است تبریک همه در طبق شادی وشور است تبریک بگو شیعه تو بر حضرت صاحب عیدی زسوی سرور ما اذن حضور است مولا …سرود میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام سبک امده ماه حسین تویی که ذکر لبی/ثانی حُسن ِ نبی/ای دل و دلبر/آقا یا علی اکبر آینه ی نَبَوی/دسته گل ِ عَلَوی/ سیّد وسرور/آقا یا علی اکبر گلخونه ی عشق حسین پر از گل عقاقیه تولّد علمدار رشادت و عاشقیه اومده نوگل باغ اهل بیت/اومده چشم و چراغ اهل بیت کعبه ی تموم دلها اومده/یوسف حسین و لیلا اومده سیّدی علی اکبر... گل بهار حسین/دار و ندار حسین/ای دل و دلبر/آقا یا علی اکبر حُسن خدا شده رو/زینت دوش عمو/سیّد و سرور/آقا یا علی اکبر گل پسر خون خدا،ای دلربا،ای مهجبین بوسه زده بر صورتت،دسته گل امّ البنین این پسر خوشبو تر از گل یاسه/فرش زیر پاش ز جنس احساسه توی میدون نبرد کربلا/بهترین شاگرد رزم عباسه سیّدی علی اکبر... یاس سپید حسین/همه اُمید حسین/ ای دل و دلبر/آقا یا علی اکبر مُنَوّری چو قمر/میوه ی قلب پدر/ سیّد و سَرور/آقا یا علی ا… رباعی خدا از عرش اعلى گل بريزد پيمبر نقل، مولا گل بريزد ز جنت حضرت زهرابه فرق عروسش ام ليلا گل بريزد امروز روز جلوه انوار داور است میلاد با سعادت شبه پیمبر است از مقدم علی اکبر فرخ رخ حسین بر گو كه جای گفتن الله و اکبر است * اکبر که گل حمیده فاطمه است نور دل و نور دیده فاطمه است هر چند که از گلشن لیلا باشد او لاله پرورده فاطمه است [سرود حضرت علی‌اکبر ای اهل سماوات بریزید ستاره میلاد محمّد شده تکرار دوباره امشب همه والشمس بخوانید از پارۀ دل گل بفشانید یوسف زهرا علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر این آینۀ ختم رسل هست حسین است انگار محمّد به سرِ دست حسین است این لاله و ریحان حسین است والله قسم جان حسین است یوسف زهرا علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر این در دل شب شمع شب تار حسین است در دامن گهواره گرفتار حسین است هم ختم رسل را جگر است این هم خون خدا را پسر است این یوسف زهرا علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر میکال بخوانید بر او لاله ببارد جبرییل بگویید بر او وحی بیارد لیلا ثمرت باد مبارک قرص قمرت باد مبارک یوسف زهرا علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر سر تا به‌قدم حسن خدایی علی‌اکبر انگار که پیغمبر مایی علی‌اکبر تو چشم و چراغ همه هستی قرآن حسین بر سر دستی یوسف زهرا علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر یا فاطمه… سرود مسجدی – میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام مولانا علی علی جان... لاله و ریحان ثارا.../ای جانان ثارا... بر عاشقان ذکر لبی علیّ اکبر/آیینه ی روی نبی علیّ اکبر کوثر ِ قرآن حسین/روح حسین،جان حسین مولانا علی علی جان... ای رُخت خورشید تولا