عزیزان حتما مطالعه بفرمایید
توصیه ها
#آیت_الله_کشمیری در ماه مبارک رمضان
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#رمضان
گریز به روضه ی
حضرت زینب سلام الله علیها
مویم سفید گشته و رویم سیاه شد
رویم سیاه... هر چه که شد از گناه شد
سرمایه ی جوانی ام ارزان فروختم
طی شد جوانی من و عمرم تباه شد
تو اختیار دادی و گفتی که بنده باش
صد حیف از این اراده که خرج گناه شد
یک بار هم شده بزنم ... امتحان بکن
شاید گدای شب به شبت سر به راه شد
رویی برای توبه نمانده است ای کریم
اما دوباره ذکر لبم یا اِلٰه شد
لطف تو بود، فاطمه ما را قبول کرد
اشکم همیشه خرج مصیبات شاه شد
این جمله را به نیت روضه نوشته ام
آقا که رفت، زینب او بی پناه شد
اهل زمین و اهل سما ناله می زدند
شمر لعین که واردِ در قتلگاه شد
*وای از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم*
بعد از غروب نیت شان خیمه گاه شد
یک سو سنان و یک طرف دشت، حرمله
زینب میان قائله بی تکیه گاه شد
وحید محمدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#رمضان
مناجات
امام زمان عج
آه ای خدا دار و ندار ما نیامد
آقا و صاحب اختیار ما نیامد
ماه مبارک، سفره اش را پهن کرده
خوب است اما سفره دار ما نیامد
شاید نگاه حضرتش برگشته از ما
وقتی گُلی بر شاخسار ما نیامد
باید که از اعمال این هفته بپرسیم
آخر چرا این جمعه یار ما نیامد
عادت به تاریکی ما شاید سبب شد
ماه مُنیر شام تار ما نیامد
درد فراق یار، گریه، آه، افسوس
از چه به پایان انتظار ما نیامد
وقتی که ما سرگرم کار خویش هستیم
حق دارد او در روزگار ما نیامد
این روزی کرب و بلای ما چه شد پس
آخر چرا وقت قرار ما نیامد
باید به حق عمه اش او را قسم داد
آن عمه ای که در میان مقتل افتاد
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#شهدا
#طلبه_شهید
#غزل
رفتند که این نام سرافراز بماند
بر مأذنهها نام علی باز بماند
رفتند که در این قفس تنگ، در این شهر
یک پنجرۀ رو به خدا باز بماند
رفتند که در دل، دلِ ما عشق نمیرد
رفتند که زیبایی این راز بماند...
هر کس به دلش شوق خطر هست بیاید
هر کس که ندارد دل پرواز، بماند
گفتند که اعجاز حسین است شهادت
رفتند که این راهِ پُر اعجاز بماند
رحیمی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#مثنوی
نوکر بساط نوکریش را که پهن کرد
او را علی، کبوتر ایوان و صحن کرد
سائل برای بندگیت انتخاب شد
با جود و بخشش تو گناهش صواب شد
هرکس میان میکده مست سحر شده
خورده شراب ناب تو دیوانه تر شده
وقتی طرف حساب همه ساقی ات علی است
ما را بُکُش که ذکر هوالباقی ات علی است
مستیم مستِ خوشهء انگوری از نجف
ما را عذاب می کند این دوری از نجف
شاه نجف! گدای گرفتار را بخر
جنس خراب و بنجل بازار را بخر
بیچارگی برای تو کردم بساط، علی
دستم بگیر وقت گذر از صراط، علی
بالم شکست و از حرمت پر گرفته ام
دست تهی به چادر مادر گرفته ام
ما را خدا اسیر دو زلف کمند کرد
ما را حسن برای حسینت پسند کرد
در را به روی قلب گدا قفل کرده اند
انگار کربلای مرا قفل کرده اند
بالای دار عشق، سرم را بیاورید
جان رضا هوای حرم را بیاورید
اصلاً حسین گفتن ما کار زینب است
جنگ حسین، جلوهء پیکار زینب است
بالای نیزه رفت ولی دید خواهرش
خورده زمین به خاطر خلخال و معجرش
عاشق همیشه مضطرب و نامرتب است
درد حسین موی پریشان زینب است
رضا_دین_پرور
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
🏴هدیه به روح پرفتوح #شهید_حریم_رضوی
#شهید_اصلانی
مردی از جنس مردم مظلوم
باصفا، بی ریا، خدا باور
یک مدیر جهادی و محبوب
پیرو ناب احمد و حیدر
از حواشی اگر چه دوری داشت
شهر را بُرد سمت حاشیه ها
شهره شد در محیط تلفیقی
بس که کوشید در رضای خدا
دائما فکر مردم محروم
دائما صحبت از رعیت داشت
هرکجا صحبت از تعاون بود
بیشتر از بقیه سبقت داشت
خاطرم هست با دلی پر درد
نقد میکرد هر نهادی را
دائما صحبت از شهیدان داشت
تا که میدید هر جهادی را
تشنه و خسته در پی خدمت
راهی کوی آشنایی شد
با سلامی به حضرت خورشید
عازم کعبه ی رهایی شد
گرگی از دودمان حرمله ها
تشنه ی خون دوستان علی
حمله ور شد به او و یارانش
مُهر شد بر دلش نشان علی
سال ها تشنه ی شهادت بود
محو دارالزیاره اش کردند
قلب او جای مهر فاطمه بود
که به مسمار پاره اش کردند
بی نشان بوده و نشانی داشت
یک خط سرخ بر رویش زده اند
آن قدر داغدار فاطمه بود
چند چاقو به پهلویش زده اند
غم بزرگ است هرکه را دیدم
آه جانسوز و ناله ای دارد
همه آرام میشوند ولی
دختر هشت ساله ای دارد
در همین جا به او جسارت شد
در همین جا به خون خود غلتید
با لب تشنه و تنی مجروح
کمی از داغ کربلا را دید
با لب روزه در لباس رسول
چامه ی عاشقی سرود آنجا
لحظه ی آخر نفس زدنش
خوب شد دخترش نبود آنجا
تسلیت دختر گل بابا!
داغ بابا چقدر سنگین است
بعد از این جای خالی بابا
خاطراتی کبود و غمگین است
همه دیدند قاتل او را
هدف خشم و بغض مردم شد
آه از آن ساعتی که سبط رسول
زیر شمشیر و نیزه ها گم شد
فرقة بالسیوف، وای حسین
فرقة بالخشب، عجب غوغاست
فرقة بالعصا، در آن غوغا
صوت والشمر جالس برخواست
(تا که او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
دشنه ها مانده بود در گودال
با سپر می زدند زینب را)
فکر کن در حریم قدس رضا
خسته باشی و روزه هم باشی
خدمت خالصانه ی او را
جز شهادت نبود پاداشی!
حجتالاسلام سیدروح_الله_مؤید
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_علی_اصغر_ع
شهادت
اگرچه باد مَعاصی مهاجم است هنوز
نسیم مرحمت تو ملایم است هنوز
صدای زمزمه ی ""لا اِلهَ اِلاّ اَنْت"
شبیه ضجّه به گوش عوالم است هنوز
به حُرمت رمضان هاست..،گر زمان بلا
دلی که اهل سحر شد مقاوم است هنوز
به روسیاهی این بنده ات نگاه نکن
نگاه کن به دل من که سالم است هنوز
قبول..،بنده ی تو دل به حُبِّ دنیا داد...
هنوز عشق تو در سینه حاکم است..،هنوز
تو پافشاری من در گناه را دیدی
ببخش..،گرچه گناهم مداوم است هنوز
همین دو قطره ی اشکی که پیشکش کردم...
برای توبه ی من از علائم است هنوز!
بیا و کاسه ی چشم مرا خودت پُر کن
فقیر پشت درت گریهلازم است هنوز
تمام عمر سر سفره ی علی بودم
گداییِ من از این خانه دائم است هنوز
برای آنکه نرفته نجف چه سنگین است
میان خواب ببیند که عازم است هنوز
قسم به چادر آن مادری که سیلی خورد...
قسم به فاطمه، این بنده نادم است هنوز
گناهکارم اگر..،نوکر حسینِ تواَم
بگیر دست همانی که خادم است هنوز
▪️
سهشعبه از گلوی لاله ای گلاب گرفت
گلی که باد برایش مزاحم است هنوز
به حنجر پسرت ای رباب فکر نکن
بیا خیال کن این نای سالم است هنوز
حرامزاده که در پشت خیمه ها می گشت
گمان کنم که به فکر غنایم است هنوز
بردیا_محمدی
واتساپ
👇👇👇
https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#رمضان
نازم به این خدا که گنهکار می خرد
هر روزه دار را دَم افطار می خرد
با آبروی رفته به میهمانی آمدم
هربار آبروی مرا یار می خرد
یک لحظه ام کنار نزد پرده ی مرا
با احترام حضرت ستار می خرد
من روی آمدن به ضیافت نداشتم
اما دلم خوش است که غفار می خرد
اشک جوان ز گونه ی چشمش که می چکد
بار گناه او به شب تار می خرد
رو میکنیم سوی کرم خانه ی کریم
اینجا ندیده صاحب آن بار می خرد
در روز حشر هم به امیر نجف قسم
ما را به عشق حیدر کرار می خرد
حُب علی هدیه ی مخصوص فاطمه است
ما را به این بهانه خریدار می خرد
درحسرت یَموت یَرَنی میکشد مرا
حیدر غلام خود دَم دیدار می خرد
باب الرضای صحن نجف باب جنت است
اینجا بهشت، ناز گنهکار می خرد
ما را به نام تشنه لب کربلا حسین
با یک سلام لحظه ی افطار می خرد
اذن دخول کرببلا نام زینب است
زینب فقط گدای گرفتار می خرد
هرکس که مویش از غم زینب سپید شد
او را یقین کنید که علمدار می خرد
از روی ناقه دید که در کوچه های شام
از اخنس و سنان کسی گوشوار می خرد
پیش رباب حرمله فریاد زد کسی
گهواره ی شکسته شیرخوار می خرد
قاسم نعمتی
#امام_حسین علیهالسلام
#ماه_رمضان
#غزل
ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
روزه یعنی که به تکبیرة الاحرام سحر
قصد قربت کنی از مسجد الاقصای حسین...
روزه چون «حر» به کنار آمدن از راه خطاست
چشم پوشیدنِ از غیر و تماشای حسین...
این «حبیب» است که یک روزه به دست آوردهست
سندِ دیدن محبوب به امضای حسین
روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر
شوق پیوستنِ یک قطره به دریای حسین
روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست
آب بردن به سوی خیمۀ گلهای حسین
روزه یعنی که توقف به لب شط فرات
اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین
وقت افطار شد ای سوخته در آتش دل
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
محمدجواد_غفورزاده
#ماه_رمضان
آمدم با چشم گریانم ,قبولم میکنی?
این منو حال پریشانم ,قبولم میکنی?
من که غیر از خانه ات جایی ندارم ,ای کریم
آمدم با بار عصیانم ,قبولم میکنی?
عمر من در غفلت و در معصیت عمری گذشت
آمده بر لب ببین جانم ,قبولم میکنی?
بال پرواز مرا بار گناهانم شکست
از خطاهایم پشیمانم ,قبولم میکنی?
چشم پوشی های تو من را چنین گستاخ کرد
اگهی از جرم پنهانم ,قبولم میکنی?
ابرو دادی همیشه .ابرو بردم ولی
بر سر این سفره مهمانم, قبولم میکنی?
اشگ چشمم را گرفت و گفتم ای معبود من
تار میبیند دو چشمانم, قبولم میکنی?
رانده از این سو و آن سو امدم ,راهم بده
هر چه باشم از محبانم ,قبولم میکنی?
دست خالی امدم تو دست خالی رد مکن
نوکر شاه خراسانم ,قبولم میکنی?
عاشقی دیدم میان گریه میگفت با خودش
ای رضا جانم, رضا جانم, قبولم میکنی?
آه چیزی در بساطم نیست غیر از این بکا
یاد آن لبهای عطشانم, قبولم میکنی?
تا که هل من ناصرش را بین گهواره شنید
گفت شش ماهه, پدر جانم, قبولم میکنی?
میلاد الیاس وند