eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
526 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
بستر_شهادت خیالِ راحت من، سایه و خیال شدی! رشیده ی علی از چه چنین هلال شدی؟! دوباره دست به پهلو گرفته ای زهرا چرا مقابل من رو گرفته ای زهرا؟! بگو چه کار برایت کنم که خوب شوی؟ دوباره نزد علی کاشف الکروب شوی شده بریده چرا ناله ات؟! هراسانم من از لباس پر از لاله ات هراسانم قسم به حرمت چشم ترت، بیا و بمان قسم به چادر روی سرت، بیا و بمان تمام روز و شب از درد سینه گریانی نماز نیمه شبت را نشسته می خوانی میان سجده، مرا باز جان به لب کردی چرا عزیز دلم مرگ را طلب کردی؟! نگاه کن به دل مضطر حسین و حسن بیا به گیسوی زینب دوباره شانه بزن مرا چگونه غمت باز خونجگر نکند به زخم های تنت مرهمی اثر نکند شکسته اند به داغت دل صبورم را شکسته اند شبیه پرت، غرورم را منی که پشت سر خود زره نمی بستم به پیش چشم تو، بین طناب شد دستم خدا کند که به زخمی دگر نمک نخورد به پیش دیده ی مردش زنی کتک نخورد محمدجواد_شیرازی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
علیهاالسلام مرهم جايی برای كوثر و زمزم درست كن اَسما! برای فاطمه مرهم درست كن تابوت كوچكی كه بميرم درون آن با چند تخته چوب برايم درست كن تا داغ اين شقايق زخمی نهان شود تابوتی از لطافت شبنم درست كن مثل شروع زندگی مرتضی و من بی‌زرق و برق، ساده و محكم درست كن از جنس هيزمی كه در خانه سوخت، نه از چند چوب و تختۀ مَحْرَم درست كن طوری كه هيچ خون نچكد از كناره‌اش مثل هلال لاله كمی خم درست كن سیدرضا_جعفری کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا حال و هوای گریه داری یابن الزهرا این روزها خیلی دلت را غم گرفته دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا با واژه ی «مادر» شود آهت کشیده در لا به لای اشک و زاری یابن الزهرا ای وای مادر های تو می گوید آقا خیلی برایش بی قراری یابن الزهرا آقا مگر من مرده ام که مثل حیدر سر را به زانو می گذاری یابن الزهرا  آقا! تنم، جانم، همه چیزم فدایت آماده ام بر جان نثاری یابن الزهرا گریه مکن که طفل اشک بی قرارم با گریه ات گردیده جاری یابن الزهرا جز اشک دیده مرهم دیگر ندارم با عرض پوزش از «نداری» یابن الزهرا از این که هستم دوستدار مادر تو حتماً مرا تو دوست داری یابن الزهرا کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
وقت تنگ است و غرق غم‌هایم شب گذشته... چقدر تنهایم... بر زمین مانده کار زهرایم چقَدَر غسل‌دادنش سخت است... خواستم تا کفن کنم به تنش چون که دستم نشست بر بدنش «لاله» افتاد روی پیرُهنش چقَدَر غسل‌دادنش سخت است... تازه دیدم سپیدی گیسوش و خراشی که مانده بر ابروش لمس کردم کبودی بازوش چقدر غسل دادنش سخت است این همه درد را خدا چه کنم با غم و بغض بی‌صدا چه کنم گریه‌های حسین را چه کنم چقدر غسل دادنش سخت است صورتش را گذاشت روی بهشت از لبانش چکید بوی بهشت «کلّمینی نرو به سوی بهشت» چقدر غسل دادنش سخت است مانده آن یک کلام تا گودال «یا بنی» که گفت رفت از حال بدن بی‌سری که شد پامال چقدر غسل دادنش سخت است حسین_کریمی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
▪️خبر فوری/ درگذشت رستم قاسمی وزیر سابق راه و شهرسازی بعد از یک دوره تحمل بیماری صبح امروز(17 آذرماه) درگذشت . مرحوم رستم قاسمی متولد سال 1343، از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود که بعد از پایان جنگ تحمیلی، در راه سازندگی کشور خدمات فراوانی انجام داد. وی فرمانده پیشین قرارگاه خاتم‌الانبیاء از سال 86 تا 90 بود و همان سال به عنوان وزیر پیشنهادی نفت به مجلس معرفی شد و رأی اعتماد گرفت. رستم قاسمی بعد از پایان دوره وزارت نفت، معاون اقتصادی نیروی قدس سپاه پاسداران در دوره فرماندهی سردار سلیمانی شد. وی بعد از پیروزی آیت‌الله رئیسی به ریاست‌جمهوری، به عنوان وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی از مجلس رای اعتماد گرفت اما به دلیل بیماری اوایل ماه جاری از این سمت استعفا داد.  علی جعفری مشاور رستم قاسمی در توئیتی که خبر درگذشت وی را اعلام کرد، نوشت: سال گذشته و چند ماه بعد از انتخاب مهندس قاسمی به وزارت، نشانه‌های بیماری در وی ظاهر شد اما ایشان ضمن آغاز درمان، با تمام توان وظایف خود را دنبال می‌کرد، که متاسفانه از حدود دو ماه قبل بیماری ایشان تشدید شد. از رئیس جمهور درخواست کرد با کناره‌گیری او موافقت کند و پس از موافقت رئیس‌جمهور با استعفا، بلافاصله وارد فرآیند جدی درمان شد. متاسفانه پیشرفت بیماری به‌گونه‌ای بود که درمان افاقه نکرد و در نهایت امروز خانواده و همه دوستان و همرزمانش را در غم از دست دادن خود سوگوار کرد. کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinis
زمین‌ و زمان‌جمله ، در دست‌اوست ورا ، ماورا ، سربه‌سر ، دست اوست پیمبر چرا خـم شده ، پیش او ...؟! ببینم ! رسالت ؛ مگر دست اوست؟! رسولان به لطفش معظم‌ شدند ... که‌ سَیناء‌ و طور و شجردست‌اوست همه انبیاء ، اولیاء ، اصفیاء ... چراچشمشان‌خاصه‌بردست‌اوست شهیدان به زهرا ، نظر می کنند وجیه‌اله است ونظر دست اوست همان بیت‌حافظ ، همان وِِرد شب همان‌گنجِ وقت‌ سحر دست اوست تـمـامـی ِ ارکـان ِ ایـن کـائـنات ... ستاره‌ عَطارد ، قمر ، دست اوست شده سقف اهل‌کساء ، چادرش ... پناه ِ شـبیر و شـبر ، دست اوست به‌ «انا فتحـنا ، به فتـح المبـین ».... که‌ والفجر‌ ِ صبح‌ظفر ، دست‌اوست چـه بالاتر از ایـن ، که او دخـتر ِ خلیل‌اله است‌ و تبر ، دست اوست دو عالم اگر چه به دست علیست قیامت ولی بیشتر ، دست اوست به‌ اَحوال‌ محشر ، که بخشد خدا ... چه‌تعداد و چندین‌ نفر دست‌اوست من از «لیلـة القدر » ، فهمیده ام ..‌. تمام ِ قضا و قدر ، دست اوست به شعر بلندی ، که دارد علی ... دوبیت‌ کبودی‌که‌ هر دست اوست قیامت هم آری ، قیامت شود .... شفیع قیامت اگر«دست ِ اوست» جهان رو به روی علی ، ایستاد و تنها و تنها سپر ، دست اوست برای ِ شفاعت قیامت که شد ... یقیناً دودست «قمر» دست اوست «قمر» آری عباس ابوفاضلست... که‌ فضل‌خدا‌مستمر ، دست اوست دو دستی‌که‌ بر‌ بوسه‌ی چار امام... شده‌ درجهان‌ مفتخر ، دست‌اوست دلیلی که در بین لشکر یکی .... صدامی‌زداین‌المفر«دست‌اوست» یکی مانده در راه از این خاندان الا اهل عالم خبر ، دست اوست روح_الله_قناعتیان کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
4_5958418167079373668.mp3
8.6M
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ توسل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها التماس دعا توسل فراموش نکنیم ... کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
آورده ای با خود سلامی از خدا را بر صفحه ی سبز قدَر کِلک قضا را نور تو پیش از خلق آدم روشنی داشت تو آبرو دادی تمام انبیا را سجاده ی تو آسمانی از اجابت در دست خود داری کلید ربنا را تسبیح و تقدیس است و تهلیل است و تحمید آن چه روایت می کند شان شما را لبخند تو نور درخشان بهشت است خورشید هم دارد به دل شوق لقا را از این جهت نام تو را زهرا نهادند نور تو روشن کرد چشم مرتضی را سیّدتی ، صدیقه ، ای زهرای اطهر ای طاهره ، یا فاطمه دریاب ما را ای آیه ی تطهیر ، ای دریای عصمت با نام تو تفسیر کردند انّما را ای لیله ی قدر نبی ، آیات کوثر هستی شفیعه امت غرق خطا را فرمود امام عسکری - ما حجت الله- از فاطمه داریم نور هر دعا را جَدّه ی ما شد حجتُ الله ِ علینا او حجّت حق شد تمام اولیا را ذکر ملائک ذکر تسبیحات زهراست اینگونه می گیرند سرمشق بقا را رو می گرفت از کور ، حتی پیش بابا شرمنده ی خود کرده او حُجب و حیا را در فکر مسکین و یتیم و هر اسیری ست اول مهیّا می کند نان گدا را زهرا دلیل خلق نور پنج تن بود در زیر بال خود گرفت اهل کساء را یاس علی ، ریحانه ی باغ پیمبر عطر نجیبش باز پر کرده فضا را یا فاطمه گفتیم و درمان آمد از راه نامش مهیا کرد اسباب شفا را او میوه ی قلب رسالت بود ، امّا در کوچه آزردند قلب مصطفی را اهل سقیفه بیعت خود را شکستند بیت العزا کردند آن بیت الولا را اجر رسالت را ادا کردند با میخ بستند دست ساقی مشکل گشا را می دید چشمان حسن در آن شلوغی بر چادر مادر هُجوم ردّ پا را حرفی نمی زد از قضیّه ، لام تا کام او در خودش می ریخت داغ کوچه ها را می گفت حیدر ، تازه فهمیدم عزیزم با دردهایت می کنی هر شب مُدارا این فتنه های کوچه تا گودال رفتند بُردند مقتل ، خامس آل عبا را بر روی سینه آمد و با خنجرش شمر خیلی اذیت کرد امام کربلا را داغ مدینه تازه شد در وادی طفّ با تو چه ها کردند در گودال ، یارا مادر ببین که با حسین تو چه کردند نفرین کن این خلق ستم ، قوم ریا را بی غسل و حتی بی کفن نقش زمین بود با چشم خود دیدیم داغ بوریا را یا رب نیامرز آن جماعت را که اوّل آتش زدند آن خانه ی اهل وفا را یا رب به پهلوی شکسته مگذری از آنکه شکسته استخوان های قفا را ما را حسینی کن که با زهرا بمانیم از ما مگیری جام شیرین بلا را از ما مگیری لحظه ای حبّ علی را از قبله می خواهیم ما قبله نما را ما با علی اهل خدا اهل بقاییم اصلاً نمی خواهیم این دیر فنا را جان رقیّه باز قسمت کن خدایا یک اربعین دیدار ایوان طلا را اسماعیل‌_شبرنگ کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
بعد_از_شهادت دوباره شَب شُد و چَشمانِ ماه بیدار است دوباره شَب شُد و دل، تَنگِ دیدنِ یار است سَرِ مَزارِ تو می آیم و زِ طِفلانَم نَهان نِمودنِ این راز، سَخت و دُشوار است زِ جای خیز، که حیدر رِسیده زَهرا جان زِ جای خیز، که اَکنون زَمانِ دیدار است زِ زیرِ خاک، بِتاب اِی هَمیشه مَهتابم بِبین که دیده ی مَن، بی حُضورِ تو تار است حَسَن هنوز اَز آن روزِ تَلخ بَدخواب اَست به این قَبیل مُصیبات، عَلی گِرِفتار است هَنوز بوی تو از خِشت های خانه رِسَد هنوز رنگِ هَمان فاجِعه به دیوار است برای مَرگِ علی گِریه ی تو کافی بود وَلی هَنوز مَدینه به فکرِ آزار است تو را زَدند و به مَن نیز تَسلیَت گُفتند! بِبین چِگونه عَلی را، فَلَک هَوادار است به روی دوش گُذارم، غَمِ تو را زَهرا میانِ شَهر، که این داغ را خَریدار است؟ تو زیرِ خاکی و حِیدَر غَریب تر اَز پیش کِنارِ قَبرِ تو چَشمَش، چو اَبرِ پُر بار است دوباره شَب شُده زَهرا، بِخواب آسوده سه ماه می شَوَد این چَشمِ خَسته بیدار است رضا_رسول_زاده کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا بیش از پدر‌مادر محبت میکند زهرا از نان شب خرج رعیت میکند زهرا تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی... لطف بدون منت و بی انتها یعنی... پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ... شام زفافش هم عنایت میکند زهرا غم می زداید از دل سائل به یک لبخند با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند یک روز نان سفره و یک روز گردن بند همواره لطف بی نهایت میکند زهرا هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا توحید دارد میچکد از سقف ایوانش اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ... فضه‌ش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا با اینکه خلقت را برای او بنا کردند از عالم هستی حسابش را جدا کردند هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند پس بر امامان هم امامت میکند زهرا از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید از حلقه ی دار "نمر" ها میتوان فهمید دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران دیروز در شهر نبی امروز در ایران سید علی ها را حمایت میکند زهرا یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟ در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟ در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟ تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا از هرم آتش صورت پروانه میسوزد در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد اما صبوری در مصیبت میکند زهرا وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم... در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم... با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم... بین در و دیوار بیعت میکند زهرا پا را که داخل میگذارد از در مسجد از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین اش منبر مسجد با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش "لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش جان علی را میخرد با جان فرزندش از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا با صورت نیلی و با چشمان کم سویش با سینه ی آزرده و با زخم بازویش با لاله های بسترش با درد پهلویش از غربت مولا روایت میکند زهرا هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا از تندی شلاق بی احساس بی دین نه از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه از درد تنهایی شکایت میکند زهرا اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید این روزها دارد وصیت میکند زهرا همچون پرستویی که بالش گشته آزرده مانند سرو سیلی از باد خزان خورده مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده در عرش بابا را زیارت میکند زهرا فردای محشر باز محشر میشود قطعا مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا خسران زده در کوله بارش در ندارد که در روز رستاخیز دست پُر ندارد که هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را تا دوستان دوستان دوستانش را با دست خود راهی جنت میکند زهرا علیرضا_خاکساری کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
بعد_از_شهادت قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی و این مزار، مزار تو نه مزار علیست دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط کمی هم از عرق روی شرمسار علیست تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست پس از تو آنچه سپید است گیسوی حسن است پس از تو آنچه سیاه است روزگار علیست غذای دیشبمان دستپخت زینب بود چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست دری که سوخته، دارد هنوز می سوزد چرا که مستمع روضه های یار علیست منم که ماندم و لبخند و طعنه ی یک شهر وگرنه خانه ی تو نزد کردگار علیست به روی شانه ی تو چند موی سوخته بود نه موی سوخته بلکه طناب دار علیست محمدعلي_بياباني کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
بعد از شهادت قالَ عمّارُ: مَضَیْتُ إلی دارِ سَیّدی وَ مولای أمیرِ المُؤمنین عَلیهِ السلامُ فاسْتَأْذَنْتُ الدُّخُولَ علیه ؟ فَأَذَّنَ لی... فَدَخَلْتُ عَلیهِ، فَوَجَدْتُه جالساً جلسةَ الحَزینِ الکَئیبِ و الحَسَنُ علیه‌السلام عَنْ یمینه و الحُسَیْنُ عَلیه السلام عَنْ شِمالِه وَ هُوَ تارةً یَلْتَفِتُ إلیَ الحُسَینِ علیه‌السلام و یَبْکی ... فلَمّا نَظَرتُ إلی حالِه وَ حالِ وُلدِه ، لَمْ أَمْلِکْ نَفْسی دُونَ أَنْ أَخَذَتنی العبرةُ وَ بَکیْتُ بُکاءً شدیداً ، فَلَمّا سَکَنَ نَشیجی قلتُ : سَیّدی! أَتأْذَنُ لی بِالکَلامِ ؟ قال: « تَکَلَّمْ یا أَبَا الیَقْظان»  قُلتُ : سَیّدی! إِنَّکُم تَأمُرونَ بِالصَّبرِ عَلی الْمُصیبَهِ، فَما هذا الحُزنُ الطّویلُ؟ وَ إنَّ شیعَتَک لا یَقِرُّ لَهُم قَرارً بِاحْتِجابِکَ عَنْهُم ، وَقَدْ شَقَّ ذلک عَلیهم. قال: فَالتَفَتَ إِلیَّ، وَقالَ: یا عَمَّارُ! إنَّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَنْ فَقَدْتُهُ لَعزیزٌ ، إِنیٌ فَقَدْتُ رَسُولَ اللهِ صَلّی اللهُ علیه وآله بَفَقْدِ فاطمةَ سَلامُ اللهِ علیها، وَ إذا مَشَتْ لَمْ تَخْرُمْ مَشْیَتُه ، و إنّی ما أحَسَسْتُ تألّمَ الفِراقِ إلاّ بِفِراقِها، وإنَّ أَعْظَمَ ما لَقیتْ مِنْ مُصیبَتِها ... إنّی لَمّا وَضَعَتُها علی المُغتَسِلِ وَجَدَتُ ضِلْعاً مِن أَضلاعِها مَکسوراً ، وَجَنْبُها قَد إِسْوَدَّ مِنْ ضَربِ السِّیاطِ ... وَ کانَتْ تَخْفی ذلک عَلی مخافةِ أن یَشْتَدَّ حُزْنی، و ما نَظرتُ عینایَ إلی الحسنِ و الحسینِ الاّو خَنَقَتْنی العبرةُ، و ما نَظَرتُ إلی زینبٍ باکیةً الا و أخَذَتْنی الرِّقَة علیها. ثم خَرَج علیه‌السلام مَع عَمّار فَاسْتَبْشَرَ الشیعةُ بِذلک. عمّار می‌گوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه‌ ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیه‌السلام نگاه می‌کرد و می‌گریست و گاهی به حسن علیه‌السلام. هنگامی‌که به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشک‌هایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامی‌که آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان! عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانه‌نشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آن‌ها سخت است. می‌گوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود: ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است. من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم. او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامی‌که سخن می‌گفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامی‌که راه می رفت مثل رسول خدا راه می‌رفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است. هنگامی‌که او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمی‌کنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند. 📚منابع: انوار العلومة، ص ۲۱۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰ کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ای‌تمام‌ِ وصیت‌ِ حاج‌قاسم‌ 💖دوستت‌دارم💖 کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
علیه‌السلام مزار بی‌نشان ببین، تاریخ در تکرار مانده‌ست جهان در حسرت بسیار مانده‌ست نمی‌آیی چرا؟ چشم‌انتظارت گلی بین در و دیوار مانده‌ست دل سبز و جوانی دارد این گل ولی قدِّ کمانی دارد این گل بیا، چشم‌انتظار توست آخر مزار بی‌نشانی دارد این گل جهان در انتظار آفتاب است تمام رنج‌هایش بی‌حساب است کسی با ذوالفقار از دور پیداست جهان در معرض یک انقلاب است سیدحبیب_نظاری کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
🌹دوازدهمین جشنواره مالک اشتر بسیج سپاه خمینی شهر به گزارش خبرگزاری بسیج از خمینی شهر؛ دوازدهمین جشنواره مالک اشتر بسیج سپاه خمینی شهر با حضور فرمانده سپاه خمینی شهر سرهنگ پاسدار جواد فصیحی و مسئول نمایندگی ولی فقیه سپاه خمینی شهر حجت الاسلام سیدهانی موسوی و بسیجیان حوزه ها و پایگاه های مقاومت بسیج شهرستان خمینی شهر در حسینیه ثارالله این شهر برگزار گردید. در این آیین از فرماندهان و مدیران بسیجی برتر حوزه ها و پایگاه های مقاومت بسیج که در جشنواره مالک اشتر حائز رتبه ناحیه ای و استانی شده بودند؛ تقدیر و تجلیل به عمل آمد. کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گل‌های عالم را معطر کرده بویت ای آن که می‌گردد زمین در جستجویت یادش به‌خیر آن روزها ریحان به ریحان می‌چید پیغمبر بهشت از رنگ و بویت سیاره‌ها را در نخی می‌چیدی آرام می‌ساختی تسبیحی از خاک عمویت برداشتند از سفره‌ات نان، مردم شهر جرعه به جرعه آب خوردند از سبویت درهای رحمت باز می‌شد با دعایت دردا که می‌بستند درها را به رویت تاریخ می‌داند فدک تنها بهانه‌ست وقتی بهشت آذین شده در آرزویت وقتی منزه گشته خاک از سجده‌هایت وقتی مطهّر می‌شود آب از وضویت چادر حمایل می‌کنی از حق بگویی حتی اگر یک شهر باشد روبرویت برخاستی با آن صفت‌های جلالی این بار آتش می‌چکید از خلق و خویت حتی زمان می‌ایستد از این تجسم تو سوی مسجد می‌روی، مسجد به سویت از های و هو افتاد دنیا با سکوتت دنیا به آرامش رسید از های و هویت از بانگ بسم الله رحمن الرحیمت از شکوه‌هایِ «الذین آمنویت» تو خطبه می‌خواندی و می‌لرزید مسجد ذرات عالم یک‌صدا لبیک‌گویت خطبه به اوج خود رسید آن‌جا که می‌ریخت مدح علی، حیدر به حیدر از گلویت گفتم علی... او قطره قطره آب می‌شد آن شب که روشن شد سپیدی‌های مویت آن شب که زخم تو دهان وا کرد، آرام زخم تو آری زخم... آن رازِ مگویت سید_حمیدرضا_برقعی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تکبیر ما چیره به هر ناقوس خواهد شد این قطره ها یک روز اقیانوس خواهد شد امروز هر کس پیرو راه سلیمانی است فردا برای دشمنان کابوس خواهد شد نابودی ایران تلاش دشمن است اما بار دگر از سعی خود مایوس خواهد شد ضعفی که دشمن در گمانش هم نخواهد بود چندی دگر در لشکرش ملموس خواهد شد سردار ما پر زد ولی دشمن بداند که خاکستر ققنوس هم ققنوس خواهد شد روزی که گلبانگ اذان ها یاعلی گردد آن روز سهم عده ای افسوس خواهد شد ما زنده ی عشقیم ما از نسل اعجازیم در سایه ی سربند یازهرا سرافرازیم از شهر کرمان آمد و الگوی ایران شد با نفس خود جنگید و آخر مرد میدان شد از بار دنیا شانه خالی کرد و حق را یافت در لابلای لاله زار عشق پنهان شد اخلاص و صبر و عشق را در کوله بارش ریخت تا در مسیری ناب همراه شهیدان شد عمار شد پای ولایت ماند در سختی در یاری اسلام سعی او دو چندان شد وقتی به چادر خاکی مادر توسل کرد منّا شد و در خانه ی تطهیر سلمان شد میثم شد و در شام دم از شاه مردان زد سنگ عقیقش زینت دست سليمان شد بر سینه اش وقتی مدال ذوالفقار آمد در قلب شیعه باز حس افتخار آمد در ناامیدی ها نظر سوی خدا داریم در شام غم، مهر علی مرتضی داریم از سردمهری ها نمی‌ترسیم و دلگرمیم در سینه، نور حجت هشتم رضا داریم ما داغدار مادری قامت کمان هستیم ما شکوه از تاریخِ بعد از مصطفی داریم بعد نبی تحریف شد رسم مسلمانی ما خاطراتی تلخ از آن ماجرا داریم بغداد و شام و کربلا درد و غم است اما هر غصه ای داریم ما از کوچه ها داریم محسن شهید غربتِ زهرای اطهر شد در داغ آن شش‌ماهه عمری ما عزاداریم سوز دل آن قصه را دیوار می داند عمق مصیبت را فقط مسمار می داند سید_روح_الله_موید کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
علیهاالسلام بهشت روی زمین مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش، خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید، ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت... حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت محمدجواد_غفورزاده کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
مناجات_فاطمی به یک جمله بده بر قلب این دلداده تسکینی به لبخندی خلاصم کن ازین هجران و غمگینی تمام عمر با فکر و خیالت رفت، تا شاید دمی هم صحبتت باشم، عجب رؤیای شیرینی کنار من نشستن کسر شأنت بود اما گاه نمی افتد مگر راه کریمان سوی مسکینی جوانی رفت و گفتم وقت پیری محضرت باشم ولیکن زنده می مانم، نمی دانم، چه تضمینی؟! همه نوکر شدیم و روضه برپا کرده ایم آقا به این امید تا شاید میان روضه بنشینی "شنیدن کی بود مانند دیدن" آن چه را یک عمر شندیم از مصیبت های این ایام، می بینی علی مأمور بر صبر است و زهرا راهی میدان چه صبر سخت و دشواری، عجب اندوه سنگینی تصور کن ولی الله با چشمان خود باید ببیند می خورد بر روی گل، سیلیِ گلچینی سقیفه ریشه بود و نینوا محصول آن ریشه شهید جهل امت شد، امام و پایه ی دینی صدای تشنه ای از گودی گودال بالا رفت میان هجمه ی سرنیزه های رو به پایینی محمدجواد_شیرازی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
▪️مولوی کشی رسم این جماعت تروریسته، یک بار دهه ۶۰ مولوی حسین بر رو بخاطر حمایت از امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی،یک بار دهه ۹۰ مولوی مصطفی جنگی زهی رو بخاطر حمایت از رهبر انقلاب و نظام و حالا هم مولوی مظلوم عبدالواحد ریگی رو به دلیل حمایت از رهبر انقلاب و همراهی نکردن با آشوبگران... 💬 مجید بامری @ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃 اصرار دارم نگویم خاورمیانه! 👈🏻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: منطقه‌ی ما را میگویند: خاورمیانه! خاورمیانه یعنی چه؟ یعنی اصل دنیا و مرکز دنیا اروپا است؛ مثل همان داستان ملّانصرالدّین که گفتند مرکز دنیا کجا است؟ گفت همین جایی که میخ طویله‌ی خر من است؛ اینجا مرکز دنیا است! هر منطقه‌ای که از اروپا دور است، اسمش منطقه‌ی خاور دور است؛ چون دور از اروپا است؛ هر کدام که نزدیک است، مثل بعضی کشورهای شمال آفریقا، این خاور نزدیک است؛ هر کدام میانه‌ی اینها است، خاور میانه است؛‌ یعنی ملاک و اصل و اساس در نامگذاری کشورها هم عبارت است از اروپا. غربی‌ها این ‌قدر برای خودشان حق قائل بودند! این است که بنده اصرار دارم نگویم خاورمیانه، بگویم غرب آسیا. غرب آسیا است دیگر؛ چرا میگوییم خاورمیانه؟ ۱۴۰۱/۰۸/۱۱ @ahlolbasar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕ فقدان آرزو 💠 و ، سم مهلکی است که بنیاد حیات یک ملت را فاسد می‌کند؛ تا بدانجا که بزرگی و عظمت یک ملت به وسعت آرزوی آنان بستگی تام و تمام دارد و آرزوی یک قوم نیز ارتباط تنگاتنگی با وسعت و عظمت نمونه‌ها و الگوی آنان پیدا می‌کند. 💠 اقوام خرد و کوچک، با آرزوهای بزرگ تبدیل به سروران همه اقوام می‌شوند و به عکس اقوام بزرگ و ریشه‌دار، در میانه آرزوهای خرد و تمناهای حقیر، تبدیل به بردگان و بندگان اقوام کوچک می‌گردند. 💠 از همین‌روست که، خورشید بزرگی بسیاری از ملت‌ها در آستانه مشغول شدن‌شان به مائده‌های رنگین اما خرد و حقیر، افول نموده است و بواقع می‌توان گفت: ، به منزله ملت‌های بزرگ به شمار می‌آیند. 💠 آرزوها و خواسته‌های خردی که به سهولت به دست می‌آیند، انسان را در خود فرو می‌برند، به خود مشغول می‌دارند و شهد کامیابی و پیروزی را بدو می‌چشانند و این آغاز انفعال و ماندگاری است. 💠 بن‌بستی که آینده را بی‌معنی می‌سازد و انگیزه‌های بودن و زیستن را زایل می‌کند و ریشه‌های اخلاق و فضایل را می‌خشکاند و به تبع خود طبع زیباپسند و کمال‌جوی او را از حرکت باز‌می‌دارند. 💠 از همین‌روست که بسیاری از بزرگی‌ها به حقارت و درماندگی تبدیل شد و سابقه‌های کهن و شکوهمند بسیاری نیز به ورطه فساد و تباهی کشانده شده‌اند. آن‌گاه که قومی، اتکاء و باور خود را نسبت به آرزوهای سترگ از دست داد و انسان مطلوب او -به هر دلیل- از حیثیت اولیه خویش تهی شد و یا پوسته‌ای ظاهری، جایگزین سیرت و حقیقت آن مطلوب شد؛ مهیای پذیرش مرگ و یا استحاله شده است. 📚 @ahlolbasar
🇮🇷 📝 🔴 پشت پرده حکم محاربه بازیکن سابق تیم فوتبال تراکتور چیست؟⁉️ 🍃🌹🍃 🔻در ساعات اخیر برخی از فوتبالیست ها و سلبریتی ها با راه اندازی کمپینی از قوه قضائیه درخواست آزادی امیر نصر آزادانی بازیکن سابق تیم فوتبال تراکتور را که صرفا به دلیل شرکت در اغتشاشات اخیر بازداشت شده است داده اند. 🔔 اما واقعا جرم نصر آزادانی چیست؟ 👈 او یکی از عوامل حمله مسلحانه به نیروهای حافظ امنیت در اصفهان بوده است که بر اثر آن اسماعیل چراغی، سرهنگ نیروی انتظامی و دو بسیجی به نام‌های محمدحسین کریمی و محسن حمیدی به شهادت رسیدند ✅ آری سلبریتی ها و ورزشکاران چون میدانند اگر جرم این شخص را بیان کنند مردم با آنان همراهی نمی کنند با دروغ صرفا او را یک معترض معرفی می کنند! @ahlolbasar
🔴 ️حمیدرضا عظیمیان مدیرعامل سابق فولاد مبارکه بازداشت شد. علاوه بر وی معاون خرید فولاد مبارکه نیز توسط نهادهای امنیتی بازداشت شده است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @ahlolbasar
زمزمه؛ ازدحام شعله‌ها.mp3
2.28M
ازدحام شعله‌ها دوباره، فصل غم و عزا رسید دوباره، مُحرّم زهرا رسید دوباره، روضه به کوچه‌ها رسید تو شعله‌های این مصیبت، ای وای مگه آتیش گرفته هیأت؟ ای وای وای، تُو روضه‌های فاطمه وای، میاد صدای فاطمه وای، جونم فدای فاطمه ــــــــــــــــــــــــــــ تا اومد، زهرا میون دشمنا صدا زد، جونم فدای مرتضی بالا رفت، تموم تازیونه‌ها مدینه شد دنیایی از درد... ای وای یه کوچه و چهل تا نامرد... ای وای وای، مادر تو کوچه چی کشید وای، دنبال حیدر می‌دوید وای، شکرِ خدا زینب ندید ــــــــــــــــــــــــــــ بمیرم، چه آتیشی شده به‌پا الهی، ریحانۀ باغ خدا نسوزه، تُو ازدحام شعله‌ها رفته جلوی چشمای من، از هوش نشد آتیش با اشکای من، خاموش وای، خدایا تُو آتیش و دود وای، هجوم تازیونه بود وای، ریحانۀ من شد کبود رضا_خورشیدی‌فرد نغمه‌پرداز:محمدرضا_رضایی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
💠بیان مضمون‌محور اصولاً شاعران واکنش‌های عاطفی خود را به دو شکل انتقال می‌دهند: الف) بیان شاعرانه و هنری ب) بیان غیرمستقیم در حالت نخست، نحوه بیان مهم است نه موضوع و در حالت دوم، اندیشه شاعرانه (چه گفتن) بیشتر تجلی دارد تا بیان شاعرانه (چگونه گفتن). این نوع بیان - که در ادب سنتی و معاصر رواج بسیار دارد- اگر به‌درستی به‌کار گرفته شود، به‌راحتی می‌تواند مخاطب را اقناع کند. ‌با نگاهی واقع‌گرایانه می‌توان گفت: تعهد شاعرانه و دغدغه تعامل شاعر با مخاطب عام، در انتخاب این شیوه بیان تأثیرگذار است. این نوع شیوه شعری را می‌توان بیان «مضمون‌محور» دانست. 🔸«مضمون» همان مقصود و مفاد سخن است که در لایه درونی کلام پنهان است و به شکل تفسیر یا تأویل، ارائه می‌شود. در سلوک ادبی، شاعر سعی دارد با بلاغت کلام و استفاده از شگردهای بیانی (که معمولاً تخیل در آن نقشی ندارد) محتوایی را با بیانی جذاب و نکته‌سنجانه مطرح ساخته، خلأ خیال و اغراق شاعرانه را به نوعی جبران کند. اگر اساس شعر «مضمون‌محور» را گره‌خوردگی احساس با ادراک بدانیم، مهم‌ترین نشانه آن «ادراک شاعرانه» خواهد بود که بر پایه واکنش عاطفی شاعر در شعر برجستگی یافته است. به عبارت دیگر، ادراک شاعرانه، حاصل شعور شاعر است که در قالب «واکنش عاطفی» شاعر نمایان می‌شود. 🔹بیان «مضمون‌محور» از دیرباز در شعر بسیاری از شاعران گذشته تا امروز پرکاربرد بوده است؛ به ویژه شاعرانی که به مخاطب عام گرایش داشته‌اند و مفاهیم و مضامین اجتماعی در شعرشان پربسامد بوده است. درباره این نوع گرایش، شواهد بسیاری در شعر شاعران از گذشته تا امروز می‌توانیم بیابیم و مثال بزنیم. به این نمونه‌ها در شعر حافظ بنگرید: تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش لطف خدا بیشتر از جرم ماست نکته سربسته چه دانی خموش! خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد بگذر ز عهد سست و سخن‌های سخت خویش تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده‌پروری داند! ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در حضرت کریم تمنا چه حاجت است؟ وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافری‌ست رنجیدن و... ابیات فوق، هرچند برجستگی «خیال» ندارد؛ اما از شعریت بی‌بهره نیست. به‌راستی چه رازی در ابیات فوق وجود دارد که با وجود کم‌رنگ بودن عنصر خیال، آن را شعر می‌دانیم؟ می‌توان گفت تمام آن ابیات «مضمون‌محور» بر پایه نکته‌سنجی‌های ذوقی و محوریت ادراک و شعور شاعرانه سروده شده است. 🔸در شعر ولایی نیز یکی از پرکاربردترین شیوه‌های بیان، همین بیان مضمون‌محور است. انتخاب این نوع شیوه بیان در شعر ولایی و استقبال بیش از حد معمول از آن، احتمالاً به یکی از جهات زیر بستگی دارد: ۱. گرایش شعر ولایی به هیأت و تأثیرگذاری بر مخاطبان عام ۲. کم‌تجربگی برخی شاعران و عدم انس با تجربه‌های شاعرانه شاعران برتر ۳. موضوع ادب ولایی، مدح و رثای اهل‌بیت است و گرایش به این موضوع، به طور طبیعی شاعر را به سمت تفسیر و تحلیل تاریخ، به جای گزارش یا وصف شاعرانه و نیز بازسازی‌های تاریخی سوق می‌دهد. در برخی از ابیات این غزل نیز، گرایش شاعر به دو نوع بیان «شاعرانه» و «مضمون‌محور» مشهود است؛ مقایسه این دو بیت با دیگر بیت‌ها تفاوت این دو نوع شیوه بیان را آشکار می‌سازد: جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود: «ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»... و: گریه‌ها می‌کرد تا اُمّت شود بیدار... حیف از صدای گریه‌اش اُمّت فقط بی‌خواب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بی‌تاب شد ما نمی‌دانیم، «نَعلُ السیف» می‌داند چرا «مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد... 🔹بنابراین حضور شعر «مضمون‌محور» را باید جدی گرفت و اگر قرار است این شیوه بیان را به‌کار بریم، بهتر است بر اساس شیوه قدما در آن مسیر، سلوک شعری داشته باشیم. حاصل سخن اینکه، شاعران می‌توانند با محوریت لطف طبع و سحر کلام آثاری بیافرینند که با وجود عدم کاربرد خیال، باز هم نشانه‌های قوی و تأثیرگذار از شعریت داشته باشد. نکته ناگفته اینکه، مرز بین «نظم» و شعر «مضمون‌محور» بسیار باریک است! اگر شاعر پیوند سه عنصر «احساس شاعرانه»، «ادراک و نکته‌سنجی‌های شاعرانه» و «بلاغت سخن» را نادیده بگیرد، اثر خود را به ورطه نظم کشانده است. 📗 (دفتر سوم، ص۷۰) ✍🏻 به قلم استادسیدمهدی_حسینی کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr