گفتگوی صوتی
سخنران: جناب آقای فرهادی
موضوع: رژیم صهیونیستی و پیامدهای انتخاب نتانیاهو
امشب ساعت ۲۰
https://rubika.ir/tahlil_samen
♨️ صدو بیست و هشتمین جلسه گفتگوی زنده تصویری گروه بصیرتی اهل البصر:
🌏سخنران این جلسه :
استاد گرامی آقای یوسف سبزپوشان
کارشناس ارشد
موضوع : سیره سیاسی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
زمان: سه شنبه ۶ دی ساعت ۲۰:۳۰
🎥پخش لایو جلسه در کانال اهل البصر روبیکا:
https://rubika.ir/ahlolbasar
#روشنگری | #ثامن
🌹استقبال از کاروان شهدا دفاع مقدس در خمینی شهر
🔶سه شنبه ۶ دی ماه از ساعت ۱۴:۳۰
🔷همزمان با شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و سومین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی
اطلاع رسانی نمایید
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا س
#مرثیه
مرا از لحظه ی پیدایش عالم دعا کردی
همیشه هر کجا نام تو را بردم دعا کردی
هزاران سال طی شد تا خدا بخشید آدم را
یقینا لحظه ی بخشایش آدم دعا کردی
مسیح و حضرت موسی و ابراهیم مدیونت
برای هاجر و اسیه و مریم دعا کردی
جهان را می توانستی به نفرینی بسوزانی
ولی در پاسخ بی مهری عالم دعا کردی
تو معنا کرده ای الجار ثم الدار را وقتی
که آن همسایه های بی وفا را هم دعا کردی
مسلم شد برای اهل خانه رفتنی هستی
از آنجا که برای رفتنت ، هردم دعا کردی
سیده_فرشته_حسینی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا س
#مرثیه
هر شب برای گریه هایت ، گریه کردم
ناله به ناله پا به پایت گریه کردم
هر دفعه این نه سال را که یادم آمد
از ابتدا تا انتهایت گریه کردم
تسکین طفلانت اگر چه کار من بود
با بچه هایت هم برایت گریه کردم
ای مستجاب الدعوه ای که رفته از دست
با آرزویت با دعایت گریه گردم
در مجلس ختمِ خودم آندم نشستم
هر کوچه ای که در عزایت گریه کردم
ای که به پشت درصدایت در نیامد
هر بار پشت در به جایت گریه کردم
تو پیرهن میدوختی و در کنارت
با روضه های کربلایت گریه کردم
حامد_آقایی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#مثنوی
دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار
دادهست تکیه مادر هستی به دیوار
هر لحظه دردی تازه داغی تازه دارد
در چشم خود غمهای بیاندازه دارد
مثل شبی تیرهست دنیای مقابل
تنها هلالی مانده از آن ماه کامل
گاهی که بر دیوار و در دارد نگاهی
آهی به لب میآورد از درد آهی
لبریز از دردست اما غرق احساس
دستی به پهلو دارد و دستی به دستاس
آه این نسیم با محبت، مادرانه
دستی کشیده بر سر و بر روی خانه
شرمندۀ احساس او شد خانهداری
با هر نفس آه از در و دیوار جاری
شب، نیمهشب، خسته شکسته، مات، مبهوت
دستی به سر میگیرد و دستی به تابوت
از خانه بیرون میرود ناباورانه
جان خودش را میبرد بر روی شانه
خورده گره با گرد غربت سرنوشتش
در خاک پنهان میشود پنهان بهشتش
«نفسی علی...» آه از دل پر درد او آه
«یا لیتها...» آه از دل پر درد او آه
این روزها دستی به سمت ذوالفقار است...
سیدمحمدجواد_شرافت
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#فاطمیه
#حضرت_محسن علیهالسلام
#غزل
شاید او یوسف ذریۀ طاها میشد
روشنیبخشِ دل و دیدۀ بابا میشد
شاید او در دل گهواره زبان وا میکرد
همدم فاطمه ـ فِی المَهدِ صَبِيّا ـ میشد
شاید او بین مناجات و نماز شب خویش
جلوۀ روشنی از حضرت موسی میشد
شاید او از همۀ اهل جهان دل میبُرد
مثل پیغمبرمان خوش قد و بالا میشد
شاید او در سَکَنات و وَجَنات و حَسَنات
اَشبهُ النّاس به صدیقۀ کبری میشد
شاید او مثل اباالفضل میان صفین
ذوالفقار علی عالی اعلی میشد
شاید او مشک به دوش از وسط نخلستان
از حرم با رجزی راهی دریا میشد
شاید... امّا چه بگویم که چه شد در آتش
کاش او پاسخ این شاید و امّا میشد
رضا_خورشیدیفرد
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#مربع_ترکیب
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ «قالوا بلی» این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد
زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش
که باران نام او را میستاید در تواشیحش
جهان آرایه دارد از شگفتیهای تلمیحش
جهان این شاهمقصودی که روشن شد ز تسبیحش
ازل مبهوت فردایش، ازل حیران دیروزش
ندانمهای عالم ثبت شد در لوح محفوظش
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم
رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
مدام او وصله میزد، وصلۀ دیگر بر آن چادر
که جبرائیل میبندد دخیل پر بر آن چادر
ستون آسمانها میگذارد سر بر آن چادر
تیمّم میکند هر روز پیغمبر بر آن چادر
همان چادر که مأوای علی در کوچهها بودهست
کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بودهست
غمی در جان زهرا میشود تکرار در تکرار
صدای گریه میآید به گوشش از در و دیوار
تمام آسمانها میشود روی سرش آوار
که دارد در وجودش روضه میخواند کسی انگار
برایش روضه میخواند صدایی در دل باران
که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان
خدا را ناگهان در جلوهای دیگر نشان دادند
که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند
صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند
ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند
صدای گریه آمد، مادرم میسوخت در باران
برای کودک خود پیرُهن میدوخت در باران
وصیت کرد مادر، آسمان بیوقفه میبارید
حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید!
تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید
جهان تشنهست، بالای سر او آب بگذارید
زمان رفتنش فرمود: میبخشید مادر را
کفنهایم یکی کم بود، میبخشید مادر را
بمیرم بسته میشد آن نگاه آهسته آهسته
به چشم ما جهان میشد سیاه آهسته آهسته
صدای روضه میافتد به راه آهسته آهسته
زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته
بُنَّیَ تشنهای مادر برایت آب آورده...
سیدحمیدرضا_برقعی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا س
#مرثیه
اول هر چیز را حیدر مشخص می کند
آخرش تکلیف را کوثر مشخص می کند
حیدری نیمه ابری یا حسینی شدید
پس هوای خانه را مادر مشخص می کند
چشم می بندم صدای پای مادر درسرم
راه باقیمانده را تا در مشخص می کند
اولش آهسته بعدش با قدم های سریع
روضه را اینگونه تا آخر مشخص می کند
باصدا کردم تجسم صحنه را، ازچشم هم؛
گوش گاهی صحنه را بهتر مشخص می کند
در میان بسترش تکلیف کل شیعه را
فاطمه بایک تکان سر مشخص می کند
درمیان بچههای فاطمه ازاین به بعد
سهم غربت را فقط خواهر مشخص می کند
بین آقا زاده هایش هم مسیر روضه را
غالبا فرزند کوچکتر مشخص می کند
سرنوشت عالمی را میخ در معلوم کرد
بعد از این تکلیف را خنجر مشخص می کند
مهدی_رحیمی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل_مثنوی
تن خاكی چه تصور ز دل و جان دارد؟
مگر این راه پر از حادثه پایان دارد؟
در بهاران مشو از یاد حقیقت غافل
جلوۀ اوست همه، آنچه گلستان دارد
سینه را آینۀ باغ شقایق كردهست
خاطراتی كه دل از داغ شهیدان دارد
صبح جمعه دل ما هم نفس باد صبا
شكوه از فُرقت آن زلف پریشان دارد
جان ما لحظه به لحظه ز غمش سوخته است
چشم ما ثانیه در ثانیه باران دارد
آری این راه، به پایان نرسیدهست هنوز
راه عشق است بسی آتش سوزان دارد...
راه ما راه جهاد است، ره بیداریست
امت واحده! برخیز كه وقت یاریست
این همان راه خدا، راه فنا، راه بقاست
راه زهرا و علی، راه شهیدان خداست
این همان عهد ازل، عهد خدا با همه بود
كه وفادارترین فرد به آن فاطمه بود
همه دیدند شجاعانه به مسجد رو كرد
آری آن بانوی فرزانه به مسجد رو كرد
چشم پر ابر، ولی جلوۀ خورشیدی داشت
در پی غصب فدک، خطبۀ توحیدی داشت...
از خدا گفت و سپس نعمت بیپایانش
وای از آن دل كه اطاعت نكند فرمانش
خطبه میخواند و از آن نعمت برتر میگفت
آری آن روز ز الطاف پیمبر میگفت
گاه از امت و گاهی ز امامت میگفت
گاهی از سختی فردای قیامت میگفت
گفت مردم! نشده آتش دل، سرد هنوز
نگذشتهست ز داغ پدرم چندین روز
آه، لب بستن از این غم ز توان بیرون است
خواهم آرام نشینم! چه كنم؟ دل خون است!
همتی داشت در آن روز به اثبات علی
عزم آن یار خلاصه به همین نیست ولی
رفت در پشت در و سوخت به شوق مولا
شعلهها بر جگر افروخت به شوق مولا
با همان زخم جگرسوز برون زد، آری
معركه گرم جنون بود، به خون زد، آری
رفت دنبال علی تا كه علی را نبرند
دست بر جامۀ مولا... كه علی را نبرند
رفت در معركۀ خون و مصاف شمشیر
وای من بازوی زهرا و غلاف شمشیر
ناله زد ناله، از این ناله چهها باید كرد
آری این نالۀ زهراست، حیا باید كرد...
جواد_محمدزمانی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#حضرت_زهرا س
دست در دست حسن بود که بیرون آمد
مهر با ماه از اشراقِ مدینه سر زد
سوی مسجدبه شُکوه و عظمت گشت روان
گوییا حیدر کرار رَوَد در میدان
نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و عَلَمی
قصد کرده است کُند فتح فدک را به دَمی
گام مردانه او لرزه به عالم انداخت
گرد و خاکِ ره او خیبر دیگر می ساخت
کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال
عرش در زیر قدمهاش رسیده به کمال
خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر
ذوالفقار آخته انگار علی در خیبر
محضر هیبت او کوه اُحد زانو زد
آسمان سجده به خاکِ قدم بانو زد
بانگ زد دست از این خواب گران بردارید
هر چه دارید همه از من و حیدر دارید
سر این سفره اگر روزی خود را بستید
همگی ریزخورِ حیدر و زهرا هستید
گردش چرخ فلک نیز به دستانِ علی است
در رگ و ریشه ي زهرا به خدا جانِ علی است
اگر از بند به بندِ تن من جان برود
نگذارم که علی بی کس تنها بشود
به رُخِ سرخ و پریشانی این گیسویم
تا زمانی که نفس هست علی میگویم
حُرمت نان و نمک حقِ علی بود علی
غرض از باغ فدک حقِ علی بود علی
آنچنان تیغ کلامش نفس از دشمن برد
عاقبت پرچمِ حیدر به سر مسجد خورد
تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند
با خجالت فدکِ فاطمه را پس دادند
حسنش بود که تکبیرِ مکرر می گفت
و اِن یکاد از نفسِ حضرت مادر می گفت
افرین بر تو بر خطبه ي تو، مادر من
همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن
دست در دست حسن بود که بیرون آمد
بعدِ چندی همه دیدند که لبخندی زد
گرچه زن بود ولی نیست چو او مردِ غیور
کوچه ها از قدمش پر شد از احساس غرور
ناگهان سایه ي یک پَست به دیوار افتاد
بند بندِ فلک از دست ستم شد فریاد
تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید
دست شب رنگِ سیاهی به رخ دهر کشید
کوچه ای تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند
حضرت حوریه و جنگ، خدا رحم کند
می وزید از دل کوچه خبری سرخ و کبود
دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود
دوربر را نظری کرد نباشد خبری
یا مبادا! که ازاین ره گذرد رهگذری
هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد
عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد
ناگهان سایه ي دستی روی خورشید افتاد
پسرش سینه سپر کرد مقابل اِستاد
جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد
دستی از روی سرش رد شد و بر مادر خورد
ضربه ای از دو طرف بود و خسوفی پُر درد
رحم بر بی کسی فاطمه دیوار نکرد
آنچنان زد که فلک پر شده از ناله چنین
همه گفتند به هم عرش خدا خورد زمین
تلخ این بود حرامی به خودش می بالید
تلخ تر اینکه به اشکِ حسنش می خندید
با تمسخر نظرش سوی حسن تا افتاد
پاره های فدکِ فاطمه را دستش داد
گفت این حقِ شما، خنده کنان رفت که رفت
مانده باقی حسن، با غرورش همش نعره زنان رفتکه رفت
با پروبال و شکسته نفسش بند آمد
نفس هم قدم هم نفسش بند آمد
راه میرفت وبه لب داشت به زحمت سخنی
حَسنم حرفی از این قصه مبادا بزنی
موسی علیمرادی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
35.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ زیبای دنیام فاطمه
🎙 با صدای علی اکبر حائری و
همراهی گروه سرود نجم الثاقب
دنیام فاطمه!
میخوای داد بزنم تا همه بشنون
تنهام فاطمه! 💔😔
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
زمینه
#شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
خرابه حالت، کبوتر علی چرا کبوده بالت
جوون حیدر، قد کمون نمی خوره به سن و سالت
زار شدی عزیز مولا/پیر شدی جوون حیدر
از همین دو روز دنیا/سیر شدی جوون حیدر
تا شدی جوون مولا/یار قد کموون حیدر
می زنه شرار آتیش/درد تو به جون حیدر
از درد تو درد می کشم زهرا جان
هی ناله ی سرد می کشم زهرا جان
جور تو رو تا باشی توو این خونه
من مثل یه مرد می کشم زهرا جان
زهرا جان...
پرت کبوده، عزیز من مگه گناه تو چی بوده
بمون کنارم، برای رفتنت خدایی خیلی زوده
تازه اول بهاره/باغ من ولی خزونه
بچه هات هنوز کوچیکن/شوهرت هنوز جوونه
آخه کی می تونه زهرا/جاتو توو خونه بگیره
کاش می شد خودت بمونی/جای تو علی بمیره
بعد از تو خراب میشه این ویروونه
بعد از تو برام زندگی زندونه
بعد از تو علی همدمِ با چاهه
بعد از تو علی بی سپر می مونه
زهرا جان...
علی غریبه، بمون که خنده هات برا علی طبیبه
بمون عزیزم، بمون که حال زینب و حسن عجیبه
آه بمون که زندگی رو/واسه بچه ها بسازی
کاش بشه ببینه زینب/باز تو مشغول نمازی
بعد رفتنت عزیزم/وقت گریه ی حسینه
غصه ی شبای زینب/کام تشنه ی حسینه
بعد از تو حسین دائما بی حاله
بعد از تو حسین راهیِ گوداله
بعد از تو زیر سمّ اسبا میره
بعد از تو حسین پیکرش پاماله
یا مظلوم...
وحید محمدی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
زمینه، از درد تو درد می کشم.m4a
2.99M
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
Fadaeian_Fatemiyeh1401-02_14010930_12.mp3
9.36M
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
واحد؛ سلام ما به فاطمه.mp3
4.07M
#فاطمیه
#واحد
اَلسَّلامُ عَلَی بَضعَةِ المُصطَفی
سلام ما به فاطمه
معنی هل أتی، لَیْلَةُ الْقَدْرِ ما
سلام ما به فاطمه
اِحیای امر دینه، اِحیای فاطمیه
«خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرِ»، شبهای فاطمیه
تنزل الملائکه، به خیمههای فاطمه
که این روزا به پا شدن، برا عزای فاطمه
«یا فاطمه یا فاطمه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ذکر یا فاطمه سرّ این عالمه
مِنَ الازل اِلی الابد
بی سعادت میشه، غرق حسرت میشه
کسی که از تو دم نزد
شبهای فاطمیهست، شبهای بهترین اجر
مشغولیم به سلامٌ هِیَ حَتی مَطلعِ الفجر
دم علی اذان ماست، به برکت صدای تو
ای سورۀ کوتاه دهر، جوونیمون فدای تو
«یا فاطمه یا فاطمه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نمیگم بی حرم، منم و باورم
جهان مزار فاطمهست
سایۀ رحمته، چادر عزته
که یادگار فاطمهست
تُو دنیا سربلنده، تُو محشر سرفرازه
هر کس که زندگیشو، مثل زهرا بسازه
چه ساده بود و باشکوه، شروع راه فاطمه
کسی که نور چادرش، پناه کل عالمه
«یا فاطمه یا فاطمه»
محمدرضا_رضایی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
واحد؛ هستیمو از تو دارم.mp3
1.32M
#فاطمیه
#واحد
هستیمو از تو دارم، دل به تو بستم مادر
میدونی بینگاهت، خالیه دستم مادر
تو کوچهها شکسته، دل تو از این دنیا
پس تو خبر داری از، دلِ شکستهم مادر
من دلگیرم دیگه از دنیا
دلگیرم از جدا موندنها
من جاموندم رفیقام رفتن
میرفتن با دم یا زهرا
کی میاد روزی که آخر، با دعاهای تو مادر
شهادتنامهم امضا شه، جون بدم تو راه حیدر
«یا زهرا یا اُمّ اَبیها»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو کوچههای غربت، وقتی علی شد تنها
دیگه آروم نداشتی، مادر یه لحظه حتی
دل تو رو شکستن، حسن میگفت وای مادر
دست علی رو بستن، حسین میگفت وای بابا
موندی پایِ علی تا آخر
گفتی جونم فدای حیدر
موندی اون روز تو کوچه تنها
اما امروز داری یک لشکر
فدای اشک و آه تو، جون ما نذر راه تو
به پای مولا سر میدیم، تنها با یک نگاه تو
«یا زهرا یا اُمّ اَبیها»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شده هوای چشما، هوای گریه مادر
بگو برای ما از شبای گریه مادر
طاقت گریههاتو نداشت مدینه حتی
سمت اُحُد میرفتی، برای گریه مادر
یادت مادر همهجا زندهست
با این اشکا، دل ما زندهست
تو با اشکت به همه گفتی
راه و رسم شهدا زندهست
کنار تربت حمزه، میرفتی با حسنینت
عالم مدیون شهیداست، مدیون خون حسینت
«یا زهرا یا اُمّ اَبیها»
جمعی_از_شاعران
نغمهپرداز:امیر_عباسی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا_س
بستر_شهادت
شام_غریبان
#حضرت_محسن_بن_علی_ع_
شهادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_
شهادت
دخت پیغمبر اگر بیمار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
پیشمرگ حیدر کرار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
از کنیز خویش میگیرد مدد
تا از این پهلو به آن پهلو شود
چارهساز خلق، کارش زار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
دیگر از آیینهاش رو میگرفت
شب که میشد پهلوی او میگرفت
بارها از درد آن بیدار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
وقت دفنش بوالحسن خون گریه کرد
بر جراحاتش کفن، خون گریه کرد
نیمه شب کار علی دشوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
در هجوم دشمن و وقت خطر
کی شنیده زن بیاید پشت در
در دفاع از مرتضی ناچار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
من نمیگویم، ز میخ در بپرس
از گل نشکفتهی پرپر بپرس
سینهی زهرا چرا خونبار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
یاس ما را جوهر نیلی زدند
آنچنان بر صورتش سیلی زدند
هر دو چشم مادر ما تار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
داغ شد میخ در و بیراهه رفت
بعد از مادر سوی شش ماهه رفت
راه ششماهه کُشی هموار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
**
گر نمیشد کشته محسن پشت در
بین خون، اصغر نمیزد بال و پر
تیر کین همدست با مسمار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
از مدینه تیر آمد بیهوا
خورد بر قلب غریب کربلا
ناله زد هرچه به ما آزار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
تیغ قنفذ از غلاف آمد برون
گودی گودال شد دریای خون
قطعه قطعه سیدالاحرار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
آتش این خانه وقتی گُر گرفت
کربلا بر دامن و چادر گرفت
عمهی سادات کارش زار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
با همان دستی که مادر را زدند
کربلا تا شام دختر را زدند
فاطمیه باز هم تکرار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
ریسمانِ گردن حبلالمتین
شد غل و زنجیر زینالعابدین
ظلمها بر عترت اطهار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
پشت در که مادر سادات رفت
روضه تا دروازهی ساعات رفت
بین کوچه صحبت از بازار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
عبدالحسین_میرزایی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا_س
هجوم_به_بیت_ولایت
فاطمه افتاد اما سوخت حیدر بیشتر
بسته شد دست علی و سوخت مادر بیشتر
هر کسی آن روز ساکت ماند، مدیون نبی است
هیچ فرقی نیست در این جرم، کمتر... بیشتر...
سنگدل دیوار بود و سنگدل تر میخ در
سرخ شد دیوار اما سینه ی در بیشتر
هرچه زهرا می کشید ازین طرف مولای خود
می کشیدند آن طرف دستان حیدر بیشتر
نانجیبی دید زهرا بی خیالِ یار نیست
تازیانه زد به مادر، بین معبر بیشتر
در شلوغی ناگهان با ضربه ی سخت غلاف
ریخت بر روی زمین، آیات کوثر بیشتر
بعد از آن چشمی دگر لبخند زهرا را ندید
بین بستر، فکر رفتن بود دیگر بیشتر
ارث بردند از مصیبات بتول این بچه ها
یک به یک داغ و بلا دیدند، دختر بیشتر
زخم های سنگ و تیغ و نیزه ها جای خودش
سوخت زینب از غم کندیِ خنجر بیشتر
محمدجواد_شیرازی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا_س_
مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س
هجوم_به_بیت_ولایت
#جمهوری_اسلامی_ایران
هزاران سالِ نوری راه ِدرکِ ماست تا زهرا
خدا حق داشت فرماید وَ ما اَدراکَ ما زهرا
ملالش نیست از برزخ خیالی نیست از دوزخ
هرآنکه کار و بارِ او گره خوردهاست با زهرا
اگر دستاس میچرخاند در فکرِ من و تو بود
مراقب بوده از اول به آب و نانِ ما زهرا
و ما منظورِ او بودیم و ما همسایهاش بودیم
اگر قبل از خودش کرده به همسایه دعا زهرا
یهودی را پَرِ چادر سیاهِ او مسلمان کرد
برای بچههای خود چهها کرده چهها زهرا
به ما آموخت پیروز است هرکس فاطمی باشد
به ما آموخت جان دادن به پای مقتدا زهرا
چهل سال است میبینیم لطف مادریاش را
نمیسازد رها ما را در این آشوبها زهرا
خودش اصلِ ولایت بود و در پای ولایت سوخت
نزن که بر نخواهد داشت دست از مرتضی زهرا
مُغیره از نفس اُفتاد و قُنفد هم نفس میزد
علی را حفظ کرد اما به زیرِ دست و پا زهرا
سرِ مویی نشد کم از علی اما سرش را زد به در نامرد
به در خورد و زمین خورد و... مکرر ، بی هوا زهرا
زمین اُفتاد اما هیچکس یاری نکرد او را
حواسش هست بعد از آن زمین اُفتاده را زهرا
حسن_لطفی
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#ترکیب_بند
تویی که یاور و منّای احمدی سلمان
چرا به گریه فتادی، مردّدی سلمان
بیا به داخل خانه، خوش آمدی سلمان
چه خوب شد که سری هم به ما زدی سلمان
درست آمده ای! خانه ی علی اینجاست
درست آمده ای! این گرفته رو زهراست
عزای صاحب عزا را کسی نمی خواهد
بیا که خاطر ما را کسی نمی خواهد
علی ولی خدا را کسی نمی خواهد
مریض هست و شفا را کسی نمی خواهد
درون سینه شان ارزنی ارادت نیست
خداوکیل، کسی نیتش عیادت نیست
مگو که چشمِ من ِزار، خون گرفته چرا
مگو که خانه ام این بار، خون گرفته چرا
مگو که این در و دیوار، خون گرفته چرا
مگو که بستر بیمار، خون گرفته چرا
سئوال کن که چه دیدند فضه و اسماء
سئوال کن ولی از من نه... از خود زهرا
به قدر غایت یک مرد، پای من جنگید
زمین نخورد و به پای ولای من جنگید
ز ذوالفقار، فراتر برای من جنگید
چو صبر دست مرا بست، جای من جنگید
نداشت دشمن حیدر، تصور زهرا
ببین پناه گرفتم به چادر زهرا
دعای فاطمه ام را گذاشتم مسکوت
گمان کنم که هوایی شده رود لاهوت
وصیتی شده دیشب، که مانده ام مبهوت
بیا بگو که بسازم چگونه یک تابوت
بیا که راز دلم را به چاه می گویم
ببین چگونه شده رو به قبله بانویم
رضا_دین_پرور
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
#حضرت_زهرا_س
مدح
شهادت
بالاتر از اندیشهی دنیاست زهرا
بالاتر از بالاتر از بالاست زهرا
نور خداوند است هر سو بنگری هست
سرّ خداوند است، نا پیداست زهرا
اهل قیاس او را نمیفهمند هرگز
آنسوتر از مقیاس انسانهاست زهرا
درس شهادت را حسین آموخت از او
مرد آفرینِ روز عاشوراست زهرا
در زندگی چیزی برای خود نمیخواست
هرچه علی میخواست را میخواست زهرا
روزی که مردم وقت یاری خواب بودند
پای غریبی علی برخاست زهرا
دل را به آتش زد علی تنها نماند
افسوس خود در شعلهها تنهاست زهرا
پروانهها از شعلهها پروا ندارند
در سیل آتش کوهِ پا برجاست زهرا
در انتهای این مصاف نابرابر
پیروز میدان بیگمان زهراست زهرا...
علی_ذوالقدر
کانون وبسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr