eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
362 دنبال‌کننده
347 عکس
62 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
ای امید همه ، ای چاره‌ی حیرانی‌ها ای دوای همه‌ی درد و پریشانی‌ها سفره‌ات کرد نمک‌گیر همه‌ دنیا را روضه‌ات راه نجات همه زندانی‌ها سیدی دست مریزاد ! رسیده یک عمر کرم ایل و تبار تو به ایرانی‌ها عاشقی در همه جا دردسری بود ولی ما رسیدیم از عشق تو به آسانی‌ها نَفَس گرم تو با آن زن بدکاره چه کرد؟ که گذشت از همه‌ی بی سر و سامانی‌ها قتلگاه آمده‌ای یا که به زندان آقا؟ ساق پایت چه شده؟ وای ازین جانی‌ها تازیانه، غل و زنجیر، جسارت، دشنام چارده سال تو بودی و پریشانی‌ها یوسف فاطمه و تخته در و چار غلام کرده تغییر چرا رسم مسلمانی‌ها پیکرت روی زمین ماند، نماندند اما_ دختر و خواهر تو بین بیابانی‌ها سر جدت که جدا شد، همگی شیر شدند شمر آمد به حرم، کرد رجز خوانی‌ها 🔸شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤روضه ی سوزناک و شنیدنی شهادت امام موسی کاظم(ع) سخنران شهید کافی
▪️آجرک الله یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام🏴 من کیستم ولی خداوند اکبرم آیینه ی تمام نمای پیمبرم آرام جان فاطمه و نجل حیدرم باب‌الحوائجِ همه موسی‌بن‌جعفرم مولای کائنات و امام سما و ارض بر جن و انس هادی و مولا و رهبرم امروز باب حاجت خلقم به کاظمین فردا پناه خلق به صحرای محشرم شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد🏴
 ****شعر در مورد بخشش خدا****   گفتم منم اهل خطا، گفتی که بخشیدم، بیا گفتم شکستم توبه ها، گفتی که بخشیدم، بیا   گفتم شکسته بالم و پیش نگاهت لالم و الکن شدم وقت دعا، گفتی که بخشیدم، بیا    گفتم که ای ستّار من، ای حضرت غفّار من من بر خودم کردم جفا، گفتی که بخشیدم، بیا   گفتم ز خوبی خالی ام، من دانه ای پوشالی ام بنگر تهیدستم خدا، گفتی که بخشیدم، بیا   گفتم که احوالم بد است، از بس گناهم بی حد است بخشیده ای این بنده را؟! گفتی که بخشیدم، بیا   گفتم که نفسم سرکش است، جایم درون آتش است أِغفرلنا، أِغفرلنا، گفتی که بخشیدم، بیا   گفتم دخیل کوثرم، من عاشق پیغمبرم هستم محب مرتضا، گفتی که بخشیدم، بیا   گفتم که نالان می شوم، مانند باران می شوم با روضه ی کرببلا، گفتی که بخشیدم، بیا   خوردم دم افطار؛ آب، شب تا سحر هربار؛ آب گفتم سلام ای سرجدا، گفتی که بخشیدم، بیا  شاعر : امیر عظیمی
شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند شکر خدا که شیعیان بودند آن روز مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند شکر خدا آن روز دخترها نبودند پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند دوری تو از خانواده بد نبوده_ _وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند ساقت شکسته بود اما سینه ات را در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند آقا خدا را شکر مردم حنجرت را درگیر با کندی یک خنجر ندیدند هر چند روی تخته ی در بود جسمت اما در آن زخمی ز میخ در ندیدند هم دخترت رنگ اسارت را ندیده هم خواهرانت غارت معجر ندیدند هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند جانم فدای آن غریبی که به جسمش جایی برای بوسه ی خواهر ندیدند
از خدا آمده ام تا به خدا برگردم پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم ؟ می روم پشت سرم آب مریز ای مادر وطن مادری آنجاست ، چرا برگردم ؟ من به پابوسی آن سرور بی سر برسم وای اگر از حرمش بی سر و پا برگردم کفن و چادر و انگشتر ، سوغاتم نیست بگذارید که با شرم و حیا برگردم سر پرواز به سوی غم دیگر دارم می روم شام مگر با اسرا برگردم دل بیمار فقط از تو شفا می خواهد شب جمعه است دلم کرب و بلا می خواهد
شب جمعه است مقدر بنما یاالله اربعین پای پیاده حرم ثارالله سحری راه بیفتیم زایوان نجف همگی روبه سوی صحن اباعبدالله
خانه عناوین مطالب تماس با من درانتظارمنجی درانتظارباران نیست آنکه بذری نکاشته پیوندها سیدی و مولای خونه دلبر میکده عشق مجنون حسین بهجت عارفان جوادی دلها مصباح دل مکارم محبت دسته‌ها کتابشناسی 98 مباحث مهدوی(بی مقدمه) 248 شعر -چهارده چراغ(ع) 126 اخبارمهدویت ،دنیای اسلام و جهان 479 دین و معرفت 182 دل گویه ها... 62 ظهور و نشانه ها 35 نگارخانه 159 فرقه‌های انحرافی و شبه‌عرفان‌ 52 پیشگویی های...انتظار؟ 4 مهدویت وآسیب ها 16 تشرفات 66 انتظار 17 رجعت 36 آخرالزمان 85 پس از ظهور... 51 یاران و منتظران حضرت 54 توقیعات و نامه ها 21 قدمگاه(یادگارهای موعود) 18 غرب و منجی‌گرایی 11 گفتگو...پرسش و پاسخ 49 منجی گرایی و مهدویت 30 تکلیف منتظران 38 اراده معطوف به حق 29 دعا و نیایش 38 فراماسونری 27 یهود 59 ضرورت مباحث مهدوی 20 خصوصیات فردی امام زمان(عج) 101 برگه‌ها آخ که چقدر دلم میخواد اشعار امام زمان - مناجات فراق اشعار امام زمان - مناجات فاطمیه توصیه‌ها و اندرزهای آیت الله العظمی بهجت(ره) حضرت مهدی در آیات قرآن مهدی موعود در انجیل مهدویت در اندیشه شهید مطهری حضرت مهدی (علیه السلام) در احادیث قدسی فیلم نگاهی به اشغالگری رژیم صهیونیستی چشم امید (دانلود صوت) کی میایی منجی و سلطان امکان؟ (دانلود صوت) کتابخانه جامع یاس نبی (ص) ویژه جاوا یک بار خواب دیدن تو به تمام عمر می ارزد (دانلود صوت) پرواز تهران-مشهد گردان حنظله... باید به ایران حمله کنیم! (دانلود فیلم) جدیدترین یادداشت‌ها همه فرصت نکرده بود... پدرت نور، خودت نور، حریمت نور است کریم ترین طبیب بی گمان این همه تأخیر، دلیلی دارد... دنیایی که روی خوش نشان نمی دهد میهمانی تمام شد عابر بانک ... برای همیشه با تو بودن... تفکر در آیات سنگ صبور : ببین ...ایستاده ایم حقوق همسرداری در سیره اهل بیت(ع) سلاح اسرائیل برای شستشوی مغزی دشمن امام، دشمن همه شیعیان حرف حساب: با لذت و آرامش نماز بخوانید ما را به میزبانی صیاد، الفتی است... بایگانی اسفند 1394 1 مرداد 1394 4 تیر 1394 11 خرداد 1394 6 اردیبهشت 1394 1 فروردین 1394 8 اسفند 1393 4 دی 1393 2 شهریور 1393 2 مرداد 1393 7 تیر 1393 2 خرداد 1393 2 اردیبهشت 1393 29 فروردین 1393 23 اسفند 1392 17 بهمن 1392 26 دی 1392 3 آبان 1392 18 مهر 1392 60 شهریور 1392 4 مرداد 1392 2 تیر 1392 39 خرداد 1392 69 اردیبهشت 1392 137 فروردین 1392 162 اسفند 1391 179 بهمن 1391 203 دی 1391 126 مهر 1391 7 شهریور 1391 99 مرداد 1391 3 تیر 1391 18 خرداد 1391 251 اردیبهشت 1391 30 فروردین 1391 297 اسفند 1390 332 آمار : 423174 بازدید Powered by Blogsky اشعار امام زمان - مناجات فراق امام زمان(عج)-مناجات اگر تو لطف کنی فتح باب خواهد شد سروده های دلم صد کتاب خواهد شد اگر تو خنده کنی گل دهد طبیعت خاک فضای کل جهان پر گلاب خواهد شد به هر کجا تو نباشی چو شام تاریک است تو هر کجا که روی آفتاب خواهد شد اگر ز پرده در آید امام عالمیان وقوع حتمی یک انقلاب خواهد شد هزار مرتبه گفتیم و باز می گوییم دعا به ذکر علی مستجاب خواهد شد اگر علیه علی مسجدی بنا گردد به دست مهدی زهرا خراب خواهد شد اگر که با نمکان امتحان حُسن دهند فقط امام زمان انتخاب خواهد شد اگر چه خدمت ذره است بی مقدار به پیش فاطمه اما حساب خواهد شد سیدحسن خوشزاد امام زمان(عج)-مناجات دل از نگاه تو مسرور می شود برگرد غم زمانه ز دل دور می شود برگرد چمن شود طرب انگیز با شکفتن تو حریم کعبه پر از نور می شود برگرد کرم نمای و به همراه آن مسیح نفس که در رکاب تو مامور می شود برگرد به آفتاب جمالت قسم که ماه فلک به خاک بوس تو مجبور می شود برگرد دوباره آبروی آب باز می گردد دوباره آینه مسرور می گردد برگرد کویر تشنه مبدل به باغ خواهد شد و نخلها شجر طور می شود برگرد برادری و عدالت صفا و یک رنگی پس از ظهور تو مقدر می شود برگرد محمدجوادغفورزاده امام زمان(عج)-مناجاتی آدینه ها غروب که دلگیر می شوم در انتظار ماه رخت پیر می شوم چون شبنمی به شستن گرد و غبار دل از آبشار دیده سرازیر می شوم افتاده ام به پای تو در اوج بی کسی لطفی نما و گرنه زمین گیر می شوم آئینه ام گرفته به زنگار معصیت از هرم آفتاب تو تطهیر می شوم با آیه های روشنی از صبح انتظار تلفیقی از تلاوتِ تفسیر می شوم وقتی غزال عشق غزل صید می کند با مصرع ظهور تو تقریر می شوم پژواک ناله های غریبانه شماست آدینه ها غروب که دلگیر می شوم آقای ملائکه امام زمان(عج)-مناجات ای غایب از نظرها کی می شود بیایی برقع ز رخ بگیری صورت به ما گشایی هم دست تو ببوسم هم دور تو بگردم هم رو نما ستانی هم رو به ما نمایی آیا به کوه رضوان آیا به طور سینا؟! آیا به بیت الاقصی آیا به ذی طوایی؟! در مکه و مدینه یا در نجف مقیمی؟! در مشهد مقدس یا دشت کربلایی؟! جانم شود ف
دایت تا بشنوم ندایت دائم زنم صدایت یابن الحسن کجایی؟! تنها مسیح عالم، تنها نجات آدم تنها وصی خاتم، تنها امید مایی ای انس و جان فدایت، محتاج یک نگاهت چشم همه به راهت، شاید ز در درآیی هم پرچم حسینی بر دوش خود بگیری هم قبر مادرت را بر شیعیان نمایی در قلب ما حبیبی، بر زخم ما طبیبی بر جان ما قراری، بر درد ما دوایی باشد شعار «میثم» ای شهریار عالم کی می شود بیایی کی می شود بیایی؟! غلامرضا سازگار امام زمان(عج)-مناجات   دل تنگی غروب همه جمعه های من کی می رسد به صحن حضورت صدای من؟! دیگر دلم برای شما پر نمی زند برگرد و بال تازه بیاور برای من عمری اگر که می گذرد دل خوشم به این نزدیک تر شده است به تو لحظه های من غیر از ضرر برای تو چیزی نداشتم حتی نیامدست به کارت دعای من اشکت اگر به نامۀ  اعمال من نبود بخشش نبود شامل یا ربنای من یک روز، محض خاطر این چند قطره اشک وا می شود به خیمۀ سبز تو پای من یک شب میان سینه زدن ها و گریه ها مُهری بزن به نامۀ کرب و بلای من محمد بیابانی امام زمان(عج)-مناجات بخوان دعای فرج را که یار برگردد بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی حدیث غیبت یار تو مختصر گردد بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد بخوان دعای فرج را که یار می آید اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن که دست لطف خدا با تو همسفر گردد بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل گمان مکن که دعای تو کارگر گردد بخوان دعای فرج را خدا کند آید که روضه خوان غریبی و میخ در گردد دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت بخوان دعای فرج را که یار برگردد آقای شجاع امام زمان(عج)- مناجات دل هوای روی ماه یار دارد جمعه ها دل هوای دیدن دلدار دارد جمعه ها صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها چشم های منتظر با اشک های عاشقی هر نگاهش حرف ها بسیار دارد جمعه ها آفتابا امرکن تا ابرها ‍پنهان شوند آسمان بر تابشت اصرار دارد جمعه ها بی تو دلتنگیم جان مادرت زهرا بیا بی تو دیگر حالت تکرار دارد جمعه ها دلخوشم با جمله ای سرشار ازعشق و امید: یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها محمدی امام زمان(عج)- مناجات   صحبت روى تو را هر دم شنیدن تا بکى  در دلم نقش جمال تو کشیدن تا بکى؟  اى چراغ زندگى روشن نما قلب مرا  بى تو در تاریکى دنیا نشستن تا بکى؟  تو کریمىّ و منم یک طایر بى آشیان  روى بام این و آن دائم پریدن تا بکى؟  راویان گویند روى گونه‏ات خالى بود  یک نظر خال سیاهت را ندیدن تا بکى؟  داغ دوریّت زده بر خرمن هستى شرر  طعم دورىّ و غم هجران چشیدن تا بکى ؟  من خودم دانم نیم لایق براى نوکرى  پادشاه از نوکر خود دل بریدن تا بکى؟  عاشقانت را تو مى‏خوانى بسوى خیمه‏ات  منتظر ماندن براى خواندن من تا بکى؟  یا بُکش یا زنده کن قلبم به نور فاطمى  بى وجودت نازنینا زنده ماندن تا بکى؟  وقت مردن یک نگاه تو به فریادم رسد  بى وجودت مَه جبینا جان سپردن تابکى؟  روز و ماه و سال‏ها بگذشت در هجران تو  در فراقت صبح جمعه ندبه کردن تا بکى؟  جان فداى غربتت، برگو که اى پور على  همچو حیدر سر درون چاه بردن تا بکى؟  اى صبا از من به آن آرام جان و دل بگو  طعنه‏ها از سوى دشمن‏ها شنیدن تا بکى؟ جوادفاتح امام زمان(عج)- مناجات   چرا به خیمۀ سبزت مرا نمی خوانی  برای دیدن خود لایقم نمی دانی  تمام آرزویم بوده با تو باشم من  چرا درون دلم تا ابد نمی مانی  برای درک حضورت بگو چکار کنم  چگونه پیش تو آیم شبی به مهمانی  مرا گناه و معاصی ز چشم تو انداخت  بیا بیا که به این دردها تو درمانی  تمام عمرِ من اندر فراق یار گذشت  خدا کند که دهی بر دلم تو سامانی  جهان بدون حضورت چقدر پژمرده است  به قلب عالم امکان تو جان جانانی  تو را به جان همه عاشقان مجنونت  رها نما تو مرا از غم و پریشانی جوادفاتح امام زمان(عج)- اخلاقی بعد از گذشت این همه لیل و نهارها تازه شدیم مثل همه بی قرارها غفلت که همدم همۀ لحظه های ماست کوتاه کرده دست مرا از نگارها میل گناه در دل ما موج می زند بیهوده نیست این همه دوری ز یارها در این زمانه هیچ کسی فکر یار نیست! یعنی گرفته آینه ها را غبارها در راه وصل او قدمی برنداشتیم جا مانده ایم گوشۀ تنگ حصارها افعال خویش را همه توجیه می کنیم با کثرت مشاغل و با این شعارها ... این چه بساطی است که ما در می آوریم بی حرمتی به او بُوَد این گونه کارها دیدار یار لازمه اش پاکی است و بس تقوا مداری است نشان ع
یارها خواهیم اگر که او نظری هم به ما کند باید شویم آینۀ مهزیارها او را به حق پهلوی زهرا قسم دهیم شاید نجاتمان دهد از گیر و دارها محمدفردوسی امام زمان(عج)-مناجاتی سال نو یک سر رسیدِ خاک خورده و یک سینه ی کباب یک ساعت قدیمی و یک تنگِ پر حباب یک سفره ی بزرگ و سفید و پر از امید چندین سوال ساده و غمگین و بی جواب سوز فراق و غصه ی چندین و چند سال شام سیاه و قحطی خورشید و آفتاب یک کوزه ی پر از گل نرگس پر از صفا یک چشم پر ز اشک که خسته شد از سراب یک قلب پیر، گرفته، شکسته، سرد یک حال زار، پریشان، کسل، خراب یک سیب سرخِ  لک زده از سوز انتظار هفتاد و دو ستاره و یک ماه و یک شهاب چادر سفیدِ مادر و چشمان خیس او شاید دعای مادرِ من گشته مستجاب روزی طلوع می کنی آخر از انتظار خورشید من!به سفره ی نوروزی ام بتاب محمدرضاطاهری امام زمان(عج)-مناجاتی-نوروز این دل به جز تو بهر کسی بی قرار نیست درمان سوز هجر، که جز وصل یار نیست بی تو بهار بوی خزان می دهد هنوز ما را به غیر روز وصالت بهار نیست از دوری و فراق تو یا صاحب الزمان عمری ست کار ما که به جز انتظار نیست آقا اگر نیایی و مرهم نیاوری ما را دگر تحمل این روزگار نیست آقا، تویی محول الاحوال عاشقان جز تو کسی مدبّر لیل و نهار نیست می دانم این که لایق عشق تو نیستم اما دل شکسته ام از تو کنار نیست اسماعیل شبرنگ   امام زمان(عج)-مناجاتی-نوروز قلبم چو کویر و چشم هایم دریاست یک سال گذشت و غصه هایم بر جاست ای کاش کنار هفت سینم بودی این سفرۀ ما بدون تو بی معناست امسال بیا منتقم آل علی امسال به نام مادر تو زهراست امسال سر سفرۀ زهرا هستیم "سالی که نکوست از بهارش پیداست" این فاطمیه کنار مان می آیی؟ با شوق ظهور روضه خواندن زیباست امروز برای مادرت خیمه زدی؟ ای وای امام بی نشانم تنهاست فردا به کدام رو به رویت نگرم؟ فردا که حساب حشر هم دست شماست امسال بیا برای ما گریه نکن تو گریه نکن عزیز٬ مشگل از ماست آقای مخلص آبادی امام زمان(عج)- مناجات سال نو احساس می کنم که نباشی بهار نیست شعری میان دفتر این روزگار نیست معطوف می شود به شما حس واژه ها آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟ من با سروده های همه شرط بسته ام بیتی بدون نام شما ماندگار نیست سین سلام سفره ی تحویل سال نو معنای این قصیده مگر انتظار نیست؟ روزی ظهور می کنی و می رسد بهار اما به ماه و سال و زمان اعتبار نیست تقویم هم به گفته ام اقرار می کند سوگند می خورد که نباشی بهار نیست هدیه ارجمند امام زمان(عج)-مناجاتی دعای مردم شب زنده دار می گیرد همیشه از سر اخلاص، کار می گیرد ره گلوی مرا اشک شوق باز نکرد مگر چقدر دل انتظار می گیرد؟ بیا که دست تو را ذوالفقار می بوسد بیا که دست تو را کردگار می گیرد چقدر عاشق شب زنده دار داری تو چقدر بغض که در شام تار می گیرد به چهار فصل گدایان همیشه باران هست عنان دیده ی ما را بهار می گیرد سر قرار تو آخر ز جان گذر بکنیم طواف کیست که ما را قرار می گیرد؟ به موی و روی تو آویخته است در همه عمر کسی که دامن لیل و نهار می گیرد تمام هفته به امید جمعه سرحالم غروب جمعه دلم هفت بار می گیرد دم مسیح ز تیغ دو دم دمد بیرون دمی که دست تو از ذوالفقار می گیرد محمدسهرابی امام زمان(عج)- مناجات سال نو عید جدیدی آمد و آغاز سالی‌ست آقای من! این بار هم جای تو خالی‌ست وقتی که لب می‌خندد و دل غرق آه است یعنی که بی تو عیدهای ما خیالی‌ست ما غائبیم از محضرت که روسیاهیم آثار با خورشید پیوستن زلالی‌ست ـ در حلقۀ‌ زلفت گرفتارم ـ دروغ است هر چه که می‌بینم گرفتاری مالی‌ست چشمان تو از غصه های ما پر از اشک اوقات ما از یاد تو اما چه خالی‌ست! ماه رُخت را در شب گیسو مپوشان در شام هجران بی‌گمان صبح وصالی‌ست دل های بیدار و ... جهانی چشم در راه در انتظارت جمعه های ما سؤالی‌ست بحرین و غزّه لاله لاله، ندبه خوانند دنیا اسیر دست قومی لا ابالی‌ست پایان کار ظالمان با ذوالفقار است برگرد با تو شوکت مولی الموالی‌ست ** در توقیعی که از ناحیه امام عصر (عج) برای شیخ مفید (ره) صادر شد، حضرت فرمودند: إِنَّا غَیْرُ مُهمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُم وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُم وَ لَو لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأوَاءُ وَ اصطَلَمَکُمُ الْأَعدَاءُ ؛ همانا، ما از رعایت حـال شما کوتاهى نمى ‏کنیم و شما را از یاد نمى ‏بریم، چه، در غیر این صورت سختیها و گرفتاریها برشما فرو مى ‏آید و دشمنان شما را ریشه‏ کن کرده و از بین مى‏برند. احتجاج، ج2، ص497؛ بحارالانوار، ج53، ص175 یوسف رحیمی امام زمان(عج)- مناجات این یک مصیبت است(نبودی و زیستم) تنها برای عـرض ارادت گریستم سجاده پهن کردم و... در اوج گریه ها دراشتیاق جنت و حور و پریستم پای رکاب خود، طلب مرد می کنی
بی پرده گویمت که نبودم ... که نیستم... ای خاک بر سرم، به خدا ورشکسته ام دیگر توان نمانده که بر پا بایستم درالتهاب برزخِ وهم و جنون خویش درحیرتم چگونه ... کجا .... یا که کیستم ؟ هر رفت و آمد نفسم داد می‌زند . . . عادت شده است غیبتتان چون که زیستم یاسر حوتی امام زمان(عج)-مناجات یوسف شود، آن کس که خریدار تو باشد عیسى شود، آن خسته که بیمار تو باشد از چشمۀ خورشید جگر سوخته آید هر دیده که لبْ تشنه دیدار تو باشد خوابى که بِهْ از دولت بیدار توان گفت خوابى ست که در سایه ى دیدار تو باشد هر چاک قفس از تو خیابان بهشتى ست! خوش وقت اسیرى که گرفتار تو باشد بر چهره‏ى گل پاى چو شبنم نگذارد آن راهروى را که به پا، خار تو باشد! "صائب" اگر از خویش توانى بدر آمد این دایره‏ ها نقطه ى پرگار تو باشد صائب تبریزی امام زمان(عج)- مناجات   چه می شد لحظه ای یار تو بودم  دمی  یار  وفادار  تو  بودم  از این شرمندگی می مردم ای کاش  تمام عمر سربار تو بودم یوسف رحیمی امام زمان(عج)- مناجاتی وقتی به روی شاخۀ دل، بر نداشتم در سینه جز محبّت دلبر نداشتم افسوس که فاصله افتاده بین ما این قصّه را به جان تو باور نداشتم تا خیمۀ وصال تو یا صاحب الزّمان می خواستم که پر بکشم، پر نداشتم سنگینی گناه پرم را شکسته است در راه دیدنت قدمی بر نداشتم خیلی گناه کرده ام آقا مرا ببخش گویا که اعتقاد به محشر نداشتم بیهوده نیست این که به جایی نمی رسم فکری به جز عذاب تو در سر نداشتم روی سیاه و موی سپید و قد کمان از پیری ام نشانۀ دیگر نداشتم عمرم گذشت و یک عمل نیک و ماندگار حتی میان صفحۀ دفتر نداشتم می خواستم که حداقل راضی ات کنم جز اشک توبه هدیۀ بهتر نداشتم از داغ عمّه ات چقدَر گریه می کنی هر صبحگاه و ظهر و سحر گریه می کنی محمد فردوسی  امام زمان (عج)­-مناجات بیا به بال کبوتر ترانه بنویسیم بهار را غزلی عاشقانه بنویسیم به دشت روز، به دریا، به باوه ی خورشید چکامه ای ز شرنگ شبانه بنویسیم به روح باغ، به جنگل، به بی کرانه ی دشت حکایتی ز غمی بی کرانه بنویسیم به این بهانه که باری ز دوش برداریم گلایه ای به کسی بی نشانه بنویسیم به روی کاغذ دل با مرکب فریاد شکایتی به خدای یگانه بنویسیم بیا به آن که جهان در مدار قدرت اوست ز زخم های تن و تازیانه بنویسیم بیا حدیث غم تلخ خشک سالی را فقط به صاحب نبض زمانه بنویسیم در از نای شب بی فروغ هستی را به آفتاب بلند آشیانه بنویسیم به این امید که مهدی دوباره بر گردد بیا به بال کبوتر ترانه بنویسیم امام زمان(عج)-مناجات هر شیعه تو را صدا کند آقا جان بهر فرجت دعا کند آقا جان یک روز تو خواهی آمد و وقت نماز عیسی به تو اقتدا کند آقا جان ×××  عمری که تباه می کنم می بینی لب را که پر آه می کنم می بینی مُردم ز خجالت چو شنیدم آقا وقتی که گناه می کنم می بینی ×××  تکیه به وفای ما نکن آقا جان گریه تو برای ما نکن آقا جان بهر فرجت خودت بیا کاری کن دل خوش به دعای ما نکن آقا جان  ××× آن کس که رئیس مذهب ما باشد شاگرد کلاس او مسیحا باشد فرمود که عید عترت پیغمبر روز فرج یوسف زهرا باشد