صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ يَا اَبَـاالْحَسَـنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَـرٍ اَيُّهَاالْكاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، يَا حُجَّـةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ ياسَيِّدَنَا وَ مَوْلينَا اِنّا تَوَجَّهْنَـا، وَاسْتَشْفَعْنَا، وَ تَوَسَّلْنَـا بِكَ اِلَىاللّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَىْ حـاجـاتِنَــا یَـا وَجیهـاً عِنْــدَاللّهِ اِشفَــعْ لَنَـا عِنْــدَاللّه
مژدۀ میلاد تو، نفحۀ باد صباست
رایحۀ یاد تو با دل ما آشناست
------------------------------------
آمدی و باب هر حاجت دلها شدی
باب حوائج تویی؛ نام تو ذکر خداست
------------------------------------
عرش الهی اگر، جلوه گه حق بُوَد
بارگه ات کاظمین؛ خود حرم کبریاست
------------------------------------
قبلۀ قدوسیان، کوی مُصَفّای تو
نام دل آرای تو، کعبۀ حاجات ماست
بَلَغَ الْعُلی بِکَمالِهِ/کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِهِ/حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ/ صَلّوا عَلَیْهِ وَ آلِـهِ... صـلــوات...
مدح ولادت امام کاظم(ع)۸
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ يَا اَبَـاالْحَسَـنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَـرٍ اَيُّهَاالْكاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، يَا حُجَّـةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ ياسَيِّدَنَا وَ مَوْلينَا اِنّا تَوَجَّهْنَـا، وَاسْتَشْفَعْنَا، وَ تَوَسَّلْنَـا بِكَ اِلَىاللّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَىْ حـاجـاتِنَــا یَـا وَجیهـاً عِنْــدَاللّهِ اِشفَــعْ لَنَـا عِنْــدَاللّه
هر شاعریست در تب تضمین چشم تو
از بس سرودنیست مضامین چشم تو
------------------------------------
چشم جهان به مقدمت ای عشق روشن است
از اولین دقایق تکوین چشم تو
------------------------------------
ما را اسیر صبح نگاه تو کرده است
آقا کرشمههای نخستین چشم تو
------------------------------------
از ابتدای خلقت عالم از آن ازل
شیعه شدم به شیوۀ آئین چشم تو
------------------------------------
می شد چه خوب نور خدا را نگاه کرد
از پشت پلکت از پس پرچین چشم تو
------------------------------------
امشب شکوه خلد برین دیدنی شده
وقتی شده ست منظر و آئینه چشم تو
------------------------------------
گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب
امشب به لطف لهجۀ شیرین چشم تو
------------------------------------
چشم تو آسمان سخا و کرامت است
آقا خوشا به حال مساکین چشم تو
------------------------------------
حالا دو خط دعا به لبم نقش بسته است
در انتظار لحظۀ آمین چشم تو
------------------------------------
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند»
بَلَغَ الْعُلی بِکَمالِهِ/کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِهِ/حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ/ صَلّوا عَلَیْهِ وَ آلِـهِ... صـلــوات...
مدح ولادت امام کاظم(ع)۹
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ يَا اَبَـاالْحَسَـنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَـرٍ اَيُّهَاالْكاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، يَا حُجَّـةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ ياسَيِّدَنَا وَ مَوْلينَا اِنّا تَوَجَّهْنَـا، وَاسْتَشْفَعْنَا، وَ تَوَسَّلْنَـا بِكَ اِلَىاللّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَىْ حـاجـاتِنَــا یَـا وَجیهـاً عِنْــدَاللّهِ اِشفَــعْ لَنَـا عِنْــدَاللّه
چه عالمیست عالم باب الحوائجی
با توست نورِ اعظم باب الحوائجی
------------------------------------
مهر تو است حلقۀ وصل خدا و خلق
داری به دست خاتم باب الحوائجی
------------------------------------
در عرش و فرش واسطۀ فیض و رحمتی
بر دوش توست پرچم باب الحوائجی
------------------------------------
در آستانۀ تو کسی نا امید نیست
آقا برای ما همه باب الحوائجی
------------------------------------
بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو
در رستخیز واهمه باب الحوائجی
------------------------------------
دیوانۀ سخای اباالفضلی تواَم
مانند ماه علقمه، باب الحوائجی
------------------------------------
صحن و سرات غرق گل یاس می شود
وقتی که میهمان تو عباس می شود
------------------------------------
در ساحل سخاوت دریای کاظمین
مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین
------------------------------------
با دستهای خالی از اینجا نمی رویم
ما سائلیم؛ سائل آقای کاظمین
------------------------------------
رشک بهشتیان شده حال کسی که هست
گوشه نشین جنت الاعلای کاظمین
------------------------------------
نور الهی از همه جا موج میزند
توحیدی است؛ بسکه سراپای کاظمین
بَلَغَ الْعُلی بِکَمالِهِ/کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِهِ/حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ/ صَلّوا عَلَیْهِ وَ آلِـهِ... صـلــوات...
مدح ولادت امام کاظم(ع)۱۰
استاد حاج منصور ارضی:
▪️ما باید قدر بدانیم و همیشه در حال شکر باشیم که ما را برای این فرهنگ رسانی برگزیده اند و همیشه بعد از هر مجلسی باید این ذکر سجده ی آخر زیارت عاشورا را برای خود زمزمه کنیم تا بدانیم هرچه هست از طرف خداست.
به گفته پيرغلام حسيني غلامرضا سازگار، يك مداح بايد در كار خود خبره بوده و اين همان اصل اخلاق مداحي است كه بتواند يك روضه و منبر خوب برپا كند.
سازگار در ادامه گفت: مداحان بايد مردم دار باشند و بدخلقي حتي يك مداح بد بوده و در مسير مداحي خاندان اهل بيت (ع) هر چه تلاش كنيم باز هم كم است.
اين پيرغلام حسيني در خصوص تعيين نرخ منابر نيز اظهار كرد: اگر مبلغي كه به مداح داده مي شود، عرف باشد و سفارش شده نباشد، براي مداح و مالك مجلس خير و بركت به همراه دارد، اما برخي مداحان نرخ هاي بالا اعلام مي كنند كه صحيح نيست.
وي يادآور شد: از سوي ديگر صاحبان و مالكان مجالس و منابر بايد به ميزان عرف و در حد دستمزد مناسب به مداح پرداخت نمايند
- پيشكسوت عرصه مداحي و پيرغلام حسيني گفت: اخلاق مداري، داشتن استاد و تلاش در كنار مطالعه، سه لازمه و ضرورت براي يك مداح خوب است.
'حاج غلامحسين سازگار' روز پنجشنبه و در آستانه ماه محرم در گفت و گو با خبرنگار ايرنا در گرگان در خصوص برخي آفت هاي مداحي اظهار كرد: اين آفت ها بدليل بي مطالعه بودن، بي تقوائي و استاد نداشتن است كه بايد جلوي اين موارد گرفته شود.
به گفته وي، مداح اگر مطالعه نداشته باشد، ممكن است مطالبي را بيان كند كه خلاف شان اهل بيت (ع)باشد.
وي ادامه داد: امروزه برخي كه تعداد آنها زياد نيست، مداحي را شوخي گرفته و فكر مي كنند با چهار بيت روضه و چند منبر رفتن مي توانند كار را به خوبي انجام دهند.
سازگار با بيان اينكه سه اصل مهم براي يك مداح خوب به هم پيوسته است، افزود: مداحان جوان بايد مطالعه داشته باشند و در كنار مداحان قديمي و پيشكسوت قرار گيرند تا برخي از مطالب و مشكلات آنان اصلاح شود.
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#ولادت
ذره ای در نزد خورشید درخشان توأیم
تشنهای در حسرت یک جرعه باران توأیم
سالها نان خوردهایم از سفرهی اولاد تو
روزی ما میرسد چون بر سر خوان توأیم
گوشهای از صحن آیینه و یا صحن عتیق
هرکجا هستیم گویی کنج ایوان توأیم
زائران دختر تو زائران فاطمهاند
تا ابد ممنون این لطف دو چندان توأیم
ما غذای خانههامان هم غذای حضرتیست
درمیان خانه هم در اصل مهمان توأیم
بی گمان ایل و تبارت عزت این کشوراند
در حقیقت اهل جمهوری ایران توأیم
بچههای تو در ایران پادشاهی میکنند
حضرت غربتنشین! مدیون احسان توأیم
شش امامی نیستیم و نیستیم اهل وقوف
امر، امر توست آقا، تحت فرمان توأیم
بی گمان بی حب تو اسلام ابتر میشود
دین هر کس پای خود، ما که مسلمان توأیم
قبلهی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض_
بندهی ناقابل شاه خراسان توأیم
عبد صالح بودهای، باب الحوائج بودهای
ماهم آقا از مریدان عموجان توأیم
مست بودیم از غدیر خم، دوباره عید شد
تو به دنیا آمدی، مستی ما تمدید شد
#مجید_تال
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#ولادت
ای کلیماللَه تماشا کن کلام الله را
بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را
نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را
در زمین و آسمانها رهبری آگاه را
روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر
گوهر رخشندۀ شش بحر نور است این پسر
این پسر بدرالمنیر و این پسر شمسالضحاست
این پسر بابالکرم، بابالولا، بابالعطاست
این پسر بابالمرادِ انبیا و اولیاست
این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست...
صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او
نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او
ماه ذیالحجهست محو آفتاب روی او
جنس آدم قبضهای از خاک پاک کوی او
چشم عیسی از فراز آسمانها سوی او
عروة الوثقای ارباب کرامت موی او
آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست
کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست
ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو
وحیِ ساعد خیزد از لبهای گوهربار تو
آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو
روح پاک انبیا و اولیا زوار تو
آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت
حضرت معبود مشتاق مناجات شبت...
ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک
آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک
با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک
بیولایت میشود رحمت، عذاب دردناک
"میثم" آلودهای عبد و ثناگوی شماست
هر که بوده، هر که باشد، سائل کوی شماست
#غلامرضا_سازگار
طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار
در مدح گل باغ علی، میثم تمار
آن شیردلِ بیشه ی سر سبز ولایت
آن عاشق و دل باخته ی مکتب ایثار
در چرخ کمال علوی، اختر دانش
بر باب علوم نبوی، صاحب اسرار
پرسید از آن شیفته ی آل محمد
فخر دو جهان، شیر خدا حیدر کرار
کای دوست! چه حالی است تو را گر ز ره کین
در راه ولایت بِبَرندت به سرِ دار؟
هم دست تو، هم پای تو از تیغ شود قطع
آرند زبان از دهنت فرقه ی اشرار
گفتا که اگر دادن جانم به ره توست
جانم به فدای تو! به هر لحظه دو صد بار
گویند که در کوفه حبیببنمظاهر
برخورد به او خندهزنان بر سر بازار
فرمود که ای یار علی! در همه احوال
بینم که در این راه کشی محنت بسیار
در پاسخ او میثم تمار چنین گفت:
ای پور مظاهر! زهی از دولت بیدار!
بینم که ز خون سر تو چهره شود سرخ
در راه حسینبنعلی، رهبر احرار
مردم سخن هر دو شنیدند ولی حیف
لبخند تمسخر زده با حالت انکار
چندی نگذشت از سخن آن دو که دیدند
صدق سخن هر دو نفر گشت پدیدار
میثم ز سر دارِ بلا سر به در آورد
چون ماه فروزنده ز آغوش شب تار
دو پا و دو دستش ز بدن، قطع و زبانش
گویا به ثنای علی و عترت اطهار
فریاد زد: ای مردم! دانید علی کیست؟
احمد چو علی هست و علی، احمد مختار
دانید علی کیست؟ همان کس که به فرداست
مهرش ثمر جنت و بغضش شرر نار
دانید علی کیست؟ علی، جان رسول است
قرآن محمد به فصاحت کند اقرار
دانید علی کیست؟ علی محور توحید
دانید علی کیست؟ علی نقطه ی پرگار
بالله! که با طاعت کونین نباشد
بر خصم علی جز شرر نار، سزاوار
از منطق او کاخ ستم شد متزلزل
گفتی که مگر خطبه ی مولی شده تکرار
میرفت که در کوفه فتد شور قیامت
وز تخت شود زاده ی مرجانه نگونسار
با خشم رسیدند و بریدند زبانش
کز پیش از این ظلم، علی بود خبردار
بعد از سه شب و روز از این وقعه ی جانسوز
زد نیزه به پهلوش عبیداللَّـه غدار
در راه علی کشته شدن آرزویش بود
جان داد شجاعانه در این ره به سرِ دار
نگذشت مگر اندکی از کشتن میثم
تا واقعه ی کرب و بلا گشت پدیدار
شد نوبت جانبازی فرزند مظاهر
ماه اسدی، آن اسد بیشه ی پیکار
از یوسف زهرا بگرفت اذن شهادت
چون صاعقه زد بر جگر لشکر کفار
پوشید ز جان دیده و کوشید به صد جهد
تا نقش زمین گشت به خاک قدمِ یار
گردید ز خون سر او سرخ، محاسن
آن سان که به او گفته بُدی میثم تمار
افسوس! که شد پیکر آن حافظ قرآن
آزرده چو برگ گلی از نیش دو صد خار
قاتل سر نورانی او برد به کوفه
گرداند چو خورشید به هر کوچه و بازار
میرفت به هر رهگذر و کوی و بیابان
طفلی پی آن قاتل و آن سر به دل زار
قاتل به تحیر شد و پرسید از آن طفل
آیی ز چه همراه من؟ ای طفل دلافگار!
آن کودک دل سوخته در پاسخ او گفت:
این است سر باب من، ای جانی خونخوار!
این حافظ قرآن و حمایتگر دین است
کُشتی ز چه او را به هوای دو سه دینار
فرزند حبیب! ای گل گلزار مظاهر!
فریاد مزن؛ سوز دل خویش نگه دار
دیدی تو سر پاک پدر لیک ندیدی
تشت زر و چوب ستم و لعل گهربار
کن گریه بر آن سر که شکستند به چوبش
نفرین به یزید و به چنین شیوه و رفتار
کن گریه بر آن سر که به چشمان پر از اشک
در بین عدو عترت خود دید گرفتار
«میثم»! جگر شیعه در این آتش غم سوخت
هر مصرع اشعار تو شد یک شرر نار
#استاد_غلامرضا_سازگار
#میثم_تمار
ای یار وفادار علی میثم تمار
نازد به تو در هر دو جهان حیدر کرار
در حشر به پاس زحمات تو در عالم
دست تو بگیرد ز کرم احمد مختار
با این همه ایثار و فداکاری آن گل
راضی بود از کار شما خالق دادار
تا حشر کند فخر به تو شیعه ی مولا
از بس که نمودی به ره دین حق ایثار
بگذشته ای از جان و تنت در ره اسلام
دیدی به ره دین تو بسی از عدو آزار
ای همدم و همسنگر و ای یاور مولا
داری ز کرامات خدا زائر بسیار
در راه ولایت تو گذشتی ز سر و جان
تسلیم نمودی به خدا جان به سرِ دار
من نوکر نالایق درگاه (رضایم)
بنما نظری از کرم خود به من زار
#رضا_یعقوبیان
#میثم_تمار
بیست ذی الحجه شده جشنی به پاست
جشن میلاد گل باغ ولاست
عالم هستی پر از شور و نواست
زینت عالم مهی زهرا نماست
هدیه ای از حی یکتا آمده
موسی جعفر به دنیا آمده
شهر یثرب وادی ایمن شده
در گلستان فصل بشکفتن شده
خانه ی صادق چنان گلشن شده
دیده ی او زین پسر روشن شده
گل به گلزار ولایت وا شده
صادق آل علی بابا شده
خانه ی صادق شده خلد برین
آمده خورشید هفتم در زمین
او بود حق الیقین حصن حصین
او بود بر شیعیان حبل المتین
شادمانی در جهان گشته فزون
روشن از دیدار او گشته عیون
آیتی از حی سبحان آمده
در زمین خورشید رخشان آمده
جان تقوا، روح ایمان آمده
نور چشم هر مسلمان آمده
او گل بستان سرای عصمت است
حامی قرآن و دین و عترت است
در جهان جان پیمبر آمده
این پسر از نسل حیدر آمده
شافع صحرای محشر آمده
عاشقان موسی بن جعفر آمده
او گل گلخانه ی آل علی است
عالم هستی ز نورش منجلی است
این پسر از نسل آل احمد است
هدیه ای از سوی حی سرمد است
حامی دین رسول امجد است
لطف و جود او در عالم بی حد است
روح صوم است و صلات است این پسر
در جهان باب النجات است این پسر
او بود همچون خدایش مهربان
کوی او بر شیعیان دارالامان
حب و مهرش در دل ما جاودان
لطف و جودش تا به محشر بی کران
او بود بر قفل مشکل ها کلید
شیعیان را تا صف محشر امید
عالم هستی بود مهمان او
شامل کل جهان احسان او
هر گره را وا کند دستان او
ما همه ریزه خوران خوان او
کاظمینش جنت هر شیعه است
هرکه آید در حریمش بیمه است
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
⚘مدح حضرت فاطمه زهرا(س)
در میان شعر تو بانو ! اگر حاضر شدم
خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم
در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم
نام شیرین تو بردم فاطمه! شاعر شدم
رشته ای بر گردن ابیات من افکنده دوست
می برد شعر مرا آنجا که خاطرخواه اوست
ناگهان دیدم میان خانهی پیغمبرم
چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم
چرخ میزد یک نفس روح القدس دور و برم
تا نوشتم فاطمه، بوسید برگ دفترم
از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک
آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک
ای محمد ! دشمنت را دوست ابتر میکند
خانهات را بوی ریحانه معطر میکند
دیدنش بار رسالت را سبکتر میکند
دختر است اما برایت کار مادر میکند
دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین
میشود ام ابیها، هر دو با هم، بعد از این
یک زره خرج جهازت، حُسنهایت بیشمار
با تو حیدر روز خیبر حرز میخواهد چه کار؟
تا تو از تیغ دودم با عشق میگیری غبار
بعد از این مستانهتر صف میشکافد ذوالفقار
قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه!
قصهی پیوند دریایی به دریا، فاطمه!
در هوای عاشقی با هم کبوتر میشوید
هر دو کوثر میشوید و هر دو حیدر میشوید
هست شیرین نامتان، قند مکرر میشوید
هر دو در کفواً احد با هم برابر میشوید
بیت هایم بر درِ بیت تو زانو میزنند
شاعران تنها برای یک نظر، رو میزنند
# مدح خانم حضرت زهرا(س)
دارد مُحرّم می رسد...
باز دارد عطر و بویی بَر مَشامم می رسد
ای دِلا آمده شو دارد مُحرّم می رسد
پیش از آنی که به پا گردد عَلم های عزا
فاطمه در کربلا با قامتی خَم می رسد
اِذن مشکی پوش بودن از رسول الله بگیر
ناله های مصطفی دارد دَمادَم می رسد
حیدر کرّار با آه و فغان کوبد به سَر
حضرت صاحب عزا در مجلس غم می رسد
این عزای آسمان هم هست از داغ حسین
در عزایش بَر زمین خیل مَلک هم می رسد
هر کسی از مادرش شیر حلال و پاک خورد
در دل او اضطراب ماه ماتم می رسد
خوش به حال آن عزادری که با یاد حسین
گریه دارد از دو چشمش اشک نَم نَم می رسد
عاشقی سَربند یا زهرا به پیشانی خود
یک نفر در سایه سارِ موج پرچم می رسد
تا قیامت این عزا در قلب شیعه تازه است
این حدیث مُعتبر از قول خاتم می رسد
اختیار گریه رفت از دست من این روزها
بی قراری می کُنم دارد مُحرم می رسد
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع
باسلام خدمت ستایشگران اهل بیت
چهل وپنجمین جلسه مجمع الذاکرین وچهارشنبه امام رضایی شهرستان تیران وکرون
چهارشنبه شب(شب پنج شنبه)
(۲۱ تیرماه)فرداشب
روستای آبپونه کوچه رخسارکوی بهداشت🏬منزل مداح اهل بیت مجتبی پورپیرعلی فرزند فتحعلی برگزارمی گردد.
🧎اقامه نمازمغرب وعشادرمنزل ایشان
🕰️حضورعزیزان موقع اذان ساعت۱۹:۳۰
(لطفاغزل ومتن روضه مشخص شده راحفظ کنید)
ارایه کارت شناسایی مداحان
ارایه دعوت نامه همایش مداحان
(جهت پیش بینی پذیرایی توسط میزبان،حتماااااا الان باارسال یک(یاعلی)درپی وی شخصی اعلام حضور نمایید.
منت بگذاریدوتشریف بیاورید😍