eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
357 دنبال‌کننده
320 عکس
55 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
به گفته پيرغلام حسيني غلامرضا سازگار، يك مداح بايد در كار خود خبره بوده و اين همان اصل اخلاق مداحي است كه بتواند يك روضه و منبر خوب برپا كند. سازگار در ادامه گفت: مداحان بايد مردم دار باشند و بدخلقي حتي يك مداح بد بوده و در مسير مداحي خاندان اهل بيت (ع) هر چه تلاش كنيم باز هم كم است. اين پيرغلام حسيني در خصوص تعيين نرخ منابر نيز اظهار كرد: اگر مبلغي كه به مداح داده مي شود، عرف باشد و سفارش شده نباشد، براي مداح و مالك مجلس خير و بركت به همراه دارد، اما برخي مداحان نرخ هاي بالا اعلام مي كنند كه صحيح نيست. وي يادآور شد: از سوي ديگر صاحبان و مالكان مجالس و منابر بايد به ميزان عرف و در حد دستمزد مناسب به مداح پرداخت نمايند
- پيشكسوت عرصه مداحي و پيرغلام حسيني گفت: اخلاق مداري، داشتن استاد و تلاش در كنار مطالعه، سه لازمه و ضرورت براي يك مداح خوب است. 'حاج غلامحسين سازگار' روز پنجشنبه و در آستانه ماه محرم در گفت و گو با خبرنگار ايرنا در گرگان در خصوص برخي آفت هاي مداحي اظهار كرد: اين آفت ها بدليل بي مطالعه بودن، بي تقوائي و استاد نداشتن است كه بايد جلوي اين موارد گرفته شود. به گفته وي، مداح اگر مطالعه نداشته باشد، ممكن است مطالبي را بيان كند كه خلاف شان اهل بيت (ع)باشد. وي ادامه داد: امروزه برخي كه تعداد آنها زياد نيست، مداحي را شوخي گرفته و فكر مي كنند با چهار بيت روضه و چند منبر رفتن مي توانند كار را به خوبي انجام دهند. سازگار با بيان اينكه سه اصل مهم براي يك مداح خوب به هم پيوسته است، افزود: مداحان جوان بايد مطالعه داشته باشند و در كنار مداحان قديمي و پيشكسوت قرار گيرند تا برخي از مطالب و مشكلات آنان اصلاح شود.
ذره ای در نزد خورشید درخشان توأیم تشنه‌ای در حسرت یک جرعه باران توأیم سال‌ها نان خورده‌ایم از سفره‌ی اولاد تو روزی ما می‌رسد چون بر سر خوان توأیم گوشه‌ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویی کنج ایوان توأیم زائران دختر تو زائران فاطمه‌اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان توأیم ما غذای خانه‌هامان هم غذای حضرتی‌ست درمیان خانه هم در اصل مهمان توأیم بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور‌اند در حقیقت اهل جمهوری ایران توأیم بچه‌های تو در ایران پادشاهی می‌کنند حضرت غربت‌نشین! مدیون احسان توأیم شش امامی نیستیم و نیستیم اهل وقوف امر، امر توست آقا، تحت فرمان توأیم بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می‌شود دین هر کس پای خود، ما که مسلمان توأیم قبله‌ی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض_ بنده‌ی ناقابل شاه خراسان توأیم عبد صالح بوده‌ای، باب الحوائج بوده‌ای ماهم آقا از مریدان عموجان توأیم مست بودیم از غدیر خم، دوباره عید شد تو به دنیا آمدی، مستی ما تمدید شد
ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک "میثم" آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده، هر که باشد، سائل کوی شماست
طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار در مدح گل باغ علی، میثم تمار آن شیردلِ بیشه ی سر سبز ولایت آن عاشق و دل باخته ی مکتب ایثار در چرخ کمال علوی، اختر دانش بر باب علوم نبوی، صاحب اسرار پرسید از آن شیفته ی آل محمد فخر دو جهان، شیر خدا حیدر کرار کای دوست! چه حالی است تو را گر ز ره کین در راه ولایت بِبَرندت به سرِ دار؟ هم دست تو، هم پای تو از تیغ شود قطع آرند زبان از دهنت فرقه ی اشرار گفتا که اگر دادن جانم به ره توست جانم به فدای تو! به هر لحظه دو صد بار گویند که در کوفه حبیب‌بن‌مظاهر برخورد به او خنده‌زنان بر سر بازار فرمود که ای یار علی! در همه احوال بینم که در این راه کشی محنت بسیار در پاسخ او میثم تمار چنین گفت: ای پور مظاهر! زهی از دولت بیدار! بینم که ز خون سر تو چهره شود سرخ در راه حسین‌بن‌علی، رهبر احرار مردم سخن هر دو شنیدند ولی حیف لبخند تمسخر زده با حالت انکار چندی نگذشت از سخن آن دو که دیدند صدق سخن هر دو نفر گشت پدیدار میثم ز سر دارِ بلا سر به در آورد چون ماه فروزنده ز آغوش شب تار دو پا و دو دستش ز بدن، قطع و زبانش گویا به ثنای علی و عترت اطهار فریاد زد: ای مردم! دانید علی کیست؟ احمد چو علی هست و علی، احمد مختار دانید علی کیست؟ همان کس که به فرداست مهرش ثمر جنت و بغضش شرر نار دانید علی کیست؟ علی، جان رسول است قرآن محمد به فصاحت کند اقرار دانید علی کیست؟ علی محور توحید دانید علی کیست؟ علی نقطه ی پرگار بالله! که با طاعت کونین نباشد بر خصم علی جز شرر نار، سزاوار از منطق او کاخ ستم شد متزلزل گفتی که مگر خطبه ی مولی شده تکرار می‌رفت که در کوفه فتد شور قیامت وز تخت شود زاده ی مرجانه نگون‌سار با خشم رسیدند و بریدند زبانش کز پیش از این ظلم، علی بود خبردار بعد از سه شب و روز از این وقعه ی جان‌سوز زد نیزه به پهلوش عبیداللَّـه غدار در راه علی کشته شدن آرزویش بود جان داد شجاعانه در این ره به سرِ دار نگذشت مگر اندکی از کشتن میثم تا واقعه ی کرب و بلا گشت پدیدار شد نوبت جان‌بازی فرزند مظاهر ماه اسدی، آن اسد بیشه ی پیکار از یوسف زهرا بگرفت اذن شهادت چون صاعقه زد بر جگر لشکر کفار پوشید ز جان دیده و کوشید به صد جهد تا نقش زمین گشت به خاک قدمِ یار گردید ز خون سر او سرخ، محاسن آن سان که به او گفته بُدی میثم تمار افسوس! که شد پیکر آن حافظ قرآن آزرده چو برگ گلی از نیش دو صد خار قاتل سر نورانی او برد به کوفه گرداند چو خورشید به هر کوچه و بازار می‌رفت به هر ره‌گذر و کوی و بیابان طفلی پی آن قاتل و آن سر به دل زار قاتل به تحیر شد و پرسید از آن طفل آیی ز چه همراه من؟ ای طفل دل‌افگار! آن کودک دل سوخته در پاسخ او گفت: این است سر باب من، ای جانی خون‌خوار! این حافظ قرآن و حمایت‌گر دین است کُشتی ز چه او را به هوای دو سه دینار فرزند حبیب! ای گل گلزار مظاهر! فریاد مزن؛ سوز دل خویش نگه دار دیدی تو سر پاک پدر لیک ندیدی تشت زر و چوب ستم و لعل گهربار کن گریه بر آن سر که شکستند به چوبش نفرین به یزید و به چنین شیوه و رفتار کن گریه بر آن سر که به چشمان پر از اشک در بین عدو عترت خود دید گرفتار «میثم»! جگر شیعه در این آتش غم سوخت هر مصرع اشعار تو شد یک شرر نار
ای یار وفادار علی میثم تمار نازد به تو در هر دو جهان حیدر کرار در حشر به پاس زحمات تو در عالم دست تو بگیرد ز کرم احمد مختار با این همه ایثار و فداکاری آن گل راضی بود از کار شما خالق دادار تا حشر کند فخر به تو شیعه ی مولا از بس که نمودی به ره دین حق ایثار بگذشته ای از جان و تنت در ره اسلام دیدی به ره دین تو بسی از عدو آزار ای همدم و همسنگر و ای یاور مولا داری ز کرامات خدا زائر بسیار در راه ولایت تو گذشتی ز سر و جان تسلیم نمودی به خدا جان به سرِ دار من نوکر نالایق درگاه (رضایم) بنما نظری از کرم خود به من زار
بیست ذی الحجه شده جشنی به پاست جشن میلاد گل باغ ولاست عالم هستی پر از شور و نواست زینت عالم مهی زهرا نماست هدیه ای از حی یکتا آمده موسی جعفر به دنیا آمده شهر یثرب وادی ایمن شده در گلستان فصل بشکفتن شده خانه ی صادق چنان گلشن شده دیده ی او زین پسر روشن شده گل به گلزار ولایت وا شده صادق آل علی بابا شده خانه ی صادق شده خلد برین آمده خورشید هفتم در زمین او بود حق الیقین حصن حصین او بود بر شیعیان حبل المتین شادمانی در جهان گشته فزون روشن از دیدار او گشته عیون آیتی از حی سبحان آمده در زمین خورشید رخشان آمده جان تقوا، روح ایمان آمده نور چشم هر مسلمان آمده او گل بستان سرای عصمت است حامی قرآن و دین و عترت است در جهان جان پیمبر آمده این پسر از نسل حیدر آمده شافع صحرای محشر آمده عاشقان موسی بن جعفر آمده او گل گلخانه ی آل علی است عالم هستی ز نورش منجلی است این پسر از نسل آل احمد است هدیه ای از سوی حی سرمد است حامی دین رسول امجد است لطف و جود او در عالم بی حد است روح صوم است و صلات است این پسر در جهان باب النجات است این پسر او بود همچون خدایش مهربان کوی او بر شیعیان دارالامان حب و مهرش در دل ما جاودان لطف و جودش تا به محشر بی کران او بود بر قفل مشکل ها کلید شیعیان را تا صف محشر امید عالم هستی بود مهمان او شامل کل جهان احسان او هر گره را وا کند دستان او ما همه ریزه خوران خوان او کاظمینش جنت هر شیعه است هرکه آید در حریمش بیمه است
⚘مدح حضرت فاطمه زهرا(س) در میان شعر تو بانو ! اگر حاضر شدم خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم نام شیرین تو بردم فاطمه! شاعر شدم رشته‌ ای بر گردن ابیات من افکنده دوست می‌ برد شعر مرا آنجا که خاطرخواه اوست ناگهان دیدم میان خانه‌ی پیغمبرم چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم چرخ می‌زد یک نفس روح القدس دور و برم تا نوشتم فاطمه، بوسید برگ دفترم از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک ای محمد ! دشمنت را دوست ابتر می‌کند خانه‌ات را بوی ریحانه‌‌ معطر می‌کند دیدنش بار رسالت را سبکتر می‌کند دختر است اما برایت کار مادر می‌کند دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین می‌شود ام ابیها، هر دو با هم، بعد از این یک زره خرج جهازت، حُسن‌هایت بی‌شمار با تو حیدر روز خیبر حرز می‌خواهد چه کار؟ تا تو از تیغ دودم با عشق می‌گیری غبار بعد از این مستانه‌تر صف می‌شکافد ذوالفقار قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه! قصه‌ی پیوند دریایی به دریا، فاطمه! در هوای عاشقی با هم کبوتر می‌شوید هر دو کوثر می‌شوید و هر دو حیدر می‌شوید هست شیرین نامتان، قند مکرر می‌شوید هر دو در کفواً احد با هم برابر می‌شوید بیت‌ هایم بر درِ بیت تو زانو می‌زنند شاعران تنها برای یک نظر، رو می‌زنند # مدح خانم حضرت زهرا(س)
دارد مُحرّم می رسد... باز دارد عطر و بویی بَر مَشامم می رسد ای دِلا آمده شو دارد مُحرّم می رسد پیش از آنی که به پا گردد عَلم های عزا فاطمه در کربلا با قامتی خَم می رسد اِذن مشکی پوش بودن از رسول الله بگیر ناله های مصطفی دارد دَمادَم می رسد حیدر کرّار با آه و فغان کوبد به سَر حضرت صاحب عزا در مجلس غم می رسد این عزای آسمان هم هست از داغ حسین در عزایش بَر زمین خیل مَلک هم می رسد هر کسی از مادرش شیر حلال و پاک خورد در دل او اضطراب ماه ماتم می رسد خوش به حال آن عزادری که با یاد حسین گریه دارد از دو چشمش اشک نَم نَم می رسد عاشقی سَربند یا زهرا به پیشانی خود یک نفر در سایه سارِ موج پرچم می رسد تا قیامت این عزا در قلب شیعه تازه است این حدیث مُعتبر از قول خاتم می رسد اختیار گریه رفت از دست من این روزها بی قراری می کُنم دارد مُحرم می رسد
باسلام خدمت ستایشگران اهل بیت چهل وپنجمین جلسه مجمع الذاکرین وچهارشنبه امام رضایی شهرستان تیر‌ان وکرون چهارشنبه شب(شب پنج شنبه) (۲۱ تیرماه)فرداشب روستای آبپونه کوچه رخسارکوی بهداشت🏬منزل مداح اهل بیت مجتبی پورپیرعلی فرزند فتحعلی برگزارمی گردد. 🧎اقامه نمازمغرب وعشادرمنزل ایشان 🕰️حضورعزیزان موقع اذان ساعت۱۹:۳۰ (لطفاغزل ومتن روضه مشخص شده راحفظ کنید) ارایه کارت شناسایی مداحان ارایه دعوت نامه همایش مداحان (جهت پیش بینی پذیرایی توسط میزبان،حتماااااا الان باارسال یک(یاعلی)درپی وی شخصی اعلام حضور نمایید. منت بگذاریدوتشریف بیاورید😍
راه را گم کرده ام آواره و تنها شدم یاد آقایم نبودم غرق در دنیاشدم دیدگانم تر شده حالا که بین روضه ام مطمئنم شامل لطف خود زهرا شدم آرزو دارم شب جمعه کنار علقمه من ببینم میهمان سفره ی سقا شدم صحن عباس و حسین اصلا بهشت نوکر است قطره بودم در حریم کربلا دریا شدم دختری با گوش پاره ناله میزد ای عمو نیستی در پیش من آواره ی صحرا شدم روح الله پیدایی
نظر به رویِ تو شد قبله‌گاهِ آمالم تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم نوشته رویِ جبینم: فراق تا به ابد بنالم از غمِ دل یا بدیِ اقبالم؟ من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم به سنگِ تهمتِ مردم شکسته شد بالم فقط ضمانت تو گشته مُهرِ تمدیدی... به توبه نامه‌ی بی اعتبارِ هرسالَم نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم صدایِ پایِ مُحرَم به گوش می‌آید شبانه‌روز به یاد حسین می‌نالم ** صدا زد از تَهِ گودال خواهرم برگرد برو به خیمه عزیزم نیا به دنبالم برو به خیمه نبینی بُریدنِ سر را وگرنه پیر شوی پایِ جسمِ پامالم ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب باحضوراستادحاج عباس جوادی مبحث روضه خوانی. ⛔️همه عزیزان فقط روضه آماده کنند درحدبسیارکوتاه نمازدرمنزل میزبان برگزارمیشود
به‌مناسبت ٢۴ ذی الحجه هم جن بیاورید، هم انسان بیاورید یک لشکر بزرگ به میدان بیاورید از سنگ‌های سخت که بالای کوه‌هاست تا ریگ‌های ریز بیابان بیاورید هم مردهای جنگی و یل‌های غول‌کُش هم اسب‌های سرکش تازان بیاورید آورده‌اید هرچه که در چنته داشتید اما اگر کم است، دوچندان بیاورید من با کتاب وحی اگر آمدم، شما صدها هزار حجت و برهان بیاورید من با علی و فاطمه و بچه‌هایشان اما شما سپاه فراوان بیاورید ما پنج تن کفایت اهل زمین کنیم حتی اگر هزار هزاران بیاورید این معجزه به معنی اتمام حجت است وقتش رسیده است که ایمان بیاورید ✍
چهل وپنجمین جلسه مجمع الذاکرین کانون مداحان شهرستان تیران وکرون امشب۲۱تیرماه روستای آبپونه منزل آقای مجتبی پورپیرعلی باحضور استادحاج عباس جوادی بامحوریت وآموزش روضه خوانی ومقتل خوانی
چند بیتی تقدیم به مناسبت روز افتخار شیعه روز مباهله: جایی نمانده است برای مجادله از عرش تا قنوت شما نیست فاصله آنروز در مقابلِ جمع مسیحیان با دست پنج نفر عوض شد معادله احمد نه مرتضی نه ، در اینجاکفایت است آمین دست های حسین در مقابله_ _با هر چه ذکر و هرچه دعایی که می کنند نجرانیان و ریش سپیدانِ سلسله معلوم شد که نفس رسول خدا علی‌ست حیدر قدم گذاشت و خوابید قائله نورخداست جلوه در انوار پنج تن این جمله هست معنی آیات نازله باید به روی صفحه تقویم ها نوشت روز ظهورِ عزت شیعه«مباهله»
استقبال از ماه محرم چه کربلاست که آدم به هوش می آید هنوز ناله زینب به گوش می آید چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید صدای ناله ی مردی غریب می آید چه کربلاست کز او بوی مشک می آید هنوز ناله زلب های خشک می آید چه کربلاست که بوی گلاب می آید صدای گریه طفل رباب می آید چه کربلاست که بوی عبیر می آید صدای کودک نا خورده شیر می آید چه کربلاست که بانگ صفیر می آید هنوز ناله طفل صغیر می آید چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید صدای ناله لالایی علی بخواب آید جواب طفلک ششماه داده شد باتیر عد و به تیر جفا داده بود اورا شیر چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست برای چیست که عطشان علی اصغر اوست چه کربلاست که سقای آن شده بیدست عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست چه کربلاست که آبش به قیمت جان است به گوش جان همه جا ناله های طفلان است مگر به کرببلا آب قیمت جان است چرا نگفته کسی این حسین مهمان است چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند فلک به ناله ملک در خروش می آید  🔸شاعر: استاد علی انسانی
نظر به رویِ تو شد قبله‌گاهِ آمالم تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم نوشته رویِ جبینم: فراق تا به ابد بنالم از غمِ دل یا بدیِ اقبالم؟ من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم به سنگِ تهمتِ مردم شکسته شد بالم فقط ضمانت تو گشته مُهرِ تمدیدی... به توبه نامه‌ی بی اعتبارِ هرسالَم نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم صدایِ پایِ مُحرَم به گوش می‌آید شبانه‌روز به یاد حسین می‌نالم صدا زد از تَهِ گودال خواهرم برگرد برو به خیمه عزیزم نیا به دنبالم برو به خیمه نبینی بُریدنِ سر را وگرنه پیر شوی پایِ جسمِ پامالم
آقای من که فخر بنی آدمی حسین نه عشق من که عشق همه عالمی حسین بر روی هر کسی در دل وا نمیکنم تنها شما به خانه دل محرمی حسین نوکر همیشه فخر به آقاش می کند من فخر میکنم که تو اربابمی حسین هرکس شبی گدای کرم خانه تو شد فردا شود برای خودش حاتمی حسین باب الحسین روز قیامت قیامت است هر کس حسینی است ندارد غمی حسین جمع اند دور تو همه نوکران تو جنت کجا و لذت دورهمی حسین از من بگیر زندگی بی حسین را ای وای اگر جدا شوم از تو دمی حسین نصب است کهنه پیرهن تو به عرش حق داری عجب حسینه و پرچمی حسین ای کعبه ای که سوختی از سوز تشنگی هر چشم ماست در غم تو زمزمی حسین آب فرات مهریه مادر تو بود دشمن نداد بر تو از آن یم نمی حسین لعنت به حرمله که به طفلت نکرد رحم بر قلب تو گذاشت عجب ماتمی حسین یک طفل شیر خواره چقدر آب می خورد بس بود بهر غنچه تو شبنمی حسین هی سمت خیمه رفتن و برگشتن تو چیست شرمنده رباب شدی ، درهمی حسین
دل ما دلشدگان وقف غم توست حسین خانه ی مادری ما حرم توست حسین همه مدیون نفس های تو هستیم فقط نفسی هست اگر از کرم توست حسین من اگر هیچ نلرزد دلم از طوفان ها تکیه ام شانه ی سبز علم توست حسین سربلندم که فقط پیش تو سر خم کردم هستم آزاده و این لطف کم توست حسین من حبیبت نشدم کاش ظهیرت باشم جان من پیش کشی بر قدم توست حسین بعد پیراهن خونین تو ای لاله ترین "پرچم سرخ نشان حرم توست حسین" سوره ی یوسف زهرا چه مقطع شده ای کمر عشق خم از قد خم توست حسین
محرم ۱۴۴۵ ه.ق دریاب این اشکا رو، این چشم دریا رو نمی خوام دنیا رو، بی تو آقا دلتنگن نوکرهات، دلتنگِ کربلات آقا جونم فدات، یابن الزهرا دلنواز من آقای چاره سازه من به تو و گنبد طلات اونی که دل می بازه من خواهش کربلات شده قنوت هر نماز من اللهم ارزقنا (کربلا)۳ ـــــــــــــ هر جا تنها موندم، بی تکیه گا موندم اسم تو رو خوندم، زیر لب هام ای سر و سامونم، پای تو می مونم قدرتو می دونم، آقام آقام بی تو هر نفس زندگیمون میشه قفس از خوشیای روزگار شبای روضه ما رو بس چیزی به غیر کربلا نمی کنه دلم هوس اللهم ارزقنا (کربلا)۳ ـــــــــــــــ عمری صفا دادی، دل رو جلا دادی هم کربلا دادی، توو روضه هات کرببلا داری، صحن زیبا داری کلی گدا داری، جوونم فدات گفت و گوی ماس حرمت آرزوی ماس غربت اسم تو حسین بغض تووی گلوی ماست گریه توو روضه های تو همیشه آبروی ماس اللهم ارزقنا (کربلا)۳