(شهادت)
روز ماتم روز عاشورا شده
خونجگر اندر جنان زهرا شده
نور چشم فاطمه خون خدا
می رود میدان به جنگ اشقیا
دشمنان بر گرد مولا بی شمار
بهر او در خیمه زینب بی قرار
گشته شمشیر حسین چون ذوالفقار
دشمن دین را نموده تار و مار
ناگهان شد تیرباران پیکرش
دشمن دین خدا زد آذرش
حرمله از ظلم و کینه آمده
تیر بر قلب گل زهرا زده
از فرس افتاد و شد نقش زمین
پیکر در خون و بشکسته جبین
شمر بی دین روی سینه نشست
استخوان های گل حیدر شکست
پرده ی حرمت ز مظلومی درید
رأس مظلوم دو عالم را برید
در میان موج خون زد دست و پا
مادرش را بین مقتل زد صدا
پیکر او پاره پاره، چاک چاک
غرق خون بی سر فتاده روی خاک
سوی مقتل آمده بر سر زنان
زینب غمدیده شد اشکش روان
زد عدو آتش تمام خیمه ها
رأس پاکش را زدند بر نیزه ها
زخم زینب را زده دشمن نمک
بر یتیمان حسین می زد کتک
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#اول_مجلسی
#غزل
باور نمی کردم که پرچم را ببینم
امسال هم ماه محرم را ببینم
چه نوکرانی بی صدا رفتند امسال
من مانده ام ایام ماتم را ببینم
اهل القری آقای مارا دفن کردند
می خواستی با چشمم این غم را ببینم
قربان یک شب روضه ات دارو ندارم
پرپر زدم جان تو این دم را ببینم
خرج تمام روضه ها با مادر توست
زحمت کشیده فیض اعظم را ببینم
ای کاش چشمم وا شود بالای مجلس
یک مادری باقامت خم را ببینم
همراه مادر آمده از عرش حیدر
بااو رسول الله خاتم را ببینم
موسی عصا در دست دربان حریمت
آن سوی در عیسی بن مریم را ببینم
ذکری که عالم را تکان داده حسین است
من ایستادم شور عالم را ببینم
والله چای روضه مرده زنده کرده
اینجا فقط درمان دردم را ببینم
از خیمه تا گودال زینب داد می زد
سخت است زیر پا امامم را ببینم
فریاد زد مادر گمان می کردی یک روز
جای حسین این جسم درهم را ببینم
#قاسم_نعمتی
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#غزل
زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت
هَل مِن مُعین... دوباره جهان رنگ غم گرفت
صدها گره ز مشکل او باز می شود
هر کس برای روضه ی تو یک قدم گرفت
رحمت بر آن کسی که به تو اعتماد کرد
لعنت بر آن کسی که تورا دست کم گرفت
باید دخیل پرچم مشکی روضه شد
باید شفا ز مرثیه ی محتشم گرفت
دم کرده است مادر تو چای روضه را
با اشک های سینه زنان ، چای دم گرفت
ما را رها کنی همه از دست می رویم
آدم شده ست هرکه در این روضه دم گرفت
#احمد_ایرانی_نسب
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
#شب_اول
سفرهی ماه عزا، خوان اباعبدالله
باز عالم شده مهمان اباعبدالله
لک لبیک حسین از همهسو میشنوم
فاطمه داده فراخوانِ اباعبدالله
آمده بزم پسر را سر و سامان بدهد
مادری بی سروسامانِ اباعبدالله
خیمه برپاست، عزادار چقدر آمدهاست
ای بنازم به محبانِ اباعبدالله
همگی سر به گریبانِ غم غربت او
همگی سائل احسانِ اباعبدالله
این جوانان که همه گریهکن و سینهزنند
همه قربان جوانانِ اباعبدالله
<بوی پیراهن خونین کسی میآید>
عرش را کرده پریشانِ اباعبدالله
**
با لبِ تشنه، لبِ بام سفیرش میگفت
به فدای لب عطشانِ اباعبدالله
تنمسلم که زمین خورد، صدا کرد: «حسین»
سرش افتاد به دامانِ اباعبدالله
✍ #امیر_عظیمی
دارد مُحرّم می رسد...
باز دارد عطر و بویی بَر مَشامم می رسد
ای دِلا آمده شو دارد مُحرّم می رسد
پیش از آنی که به پا گردد عَلم های عزا
فاطمه در کربلا با قامتی خَم می رسد
اِذن مشکی پوش بودن از رسول الله بگیر
ناله های مصطفی دارد دَمادَم می رسد
حیدر کرّار با آه و فغان کوبد به سَر
حضرت صاحب عزا در مجلس غم می رسد
این عزای آسمان هم هست از داغ حسین
در عزایش بَر زمین خیل مَلک هم می رسد
هر کسی از مادرش شیر حلال و پاک خورد
در دل او اضطراب ماه ماتم می رسد
خوش به حال آن عزادری که با یاد حسین
گریه دارد از دو چشمش اشک نَم نَم می رسد
عاشقی سَربند یا زهرا به پیشانی خود
یک نفر در سایه سارِ موج پرچم می رسد
تا قیامت این عزا در قلب شیعه تازه است
این حدیث مُعتبر از قول خاتم می رسد
اختیار گریه رفت از دست من این روزها
بی قراری می کُنم دارد مُحرم می رسد
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع
#محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
با ذکر یاحسین دمادم گریستم
یک سال در فراقِ محرّم گریستم
با گریه بر تو، توبهی آدم قبول شد
من هم شبیه حضرت آدم گریستم
بارِ گناه، برکتِ چشم مرا گرفت
شرمنده در مصیبت تو کم گریستم
شکر خدا که چشم و سرم وقف روضه شد
هم بر سرم زدم ز غمت، هم گریستم
مُردم به پای خط به خطِ مقتلت حسین
از بس که با "لُهوف و مُقَرّم" گریستم
✍ حجتالاسلام #علی_مقدم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد
خیلی برای خواهر تو گریه کردم
در ازدحام کوچههای کوفه یادِ
اهل و عیالِ مضطر تو گریه کردم
تا مادران را در برِ اطفال دیدم
یاد رباب و اصغر تو گریه کردم
وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم
یاد اذان اکبر تو گریه کردم
گفتم به طوعه که نرو در پشت آن دَر
با روضههای مادر تو گریه کردم
تا کاخ آن ملعون مرا با زجر بردند
مردانه پای دختر تو گریه کردم
در زیر لب گفتم به قربان سر تو
از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم
اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست
لبتشنه یاد حنجر تو گریه کردم
✍ #محمدجواد_مطیع_ها
کانون مداحان تیران وکرون
همراه بااطعام حسینی.
مداحان همراه هیات مذهبی وشبیه خوانان