eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
357 دنبال‌کننده
320 عکس
55 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم می ترسم از عذاب و امیدم به فضل توست راهِ نجات، خوف و رجا بوده از قدیم قلاده ام ببند، بمانم کنار تو بیچاره آن کسی که رها بوده از قدیم شغل گدایی اش به دوعالم نمی دهد هر کس گدای آل عبا بوده از قدیم می ترسم از فشارِ شبِ دفن خود ولی دلگرمی ام امام رضا بوده از قدیم نزد کریم هر که فقیر است بُرده است آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم من عاشق تمام ائمه شدم ولی در سینه جای دوست سوا بوده از قدیم با یا حسین توبه ی آدم قبول شد ذکرش همیشه عقده گشا بوده از قدیم حب الحسین صوم و صلاة تمام ماست حب الحسین نیت ما بوده از قدیم در روضه و میان مناجات حاجتم برگ برات کرب و بلا بوده از قدیم اموال غارتی همه میراث عترت است عمامه ی نبی و عبا بوده از قدیم عالم شکست چون که نوشتند داغ او سنگین برای ارض و سما بوده از قدیم 🔸شاعر:
 یک قطره اشک شرم مرا "یم" حساب کرد کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد  آه یکى گرفت ، به پاى همه نوشت ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد  با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد یک دم صدا زدیم, دمادم حساب کرد کارم اگر نداشت پس اینجا چه میکنم منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد معلوم بود آبرویم را نمیبرد از اولش گناه مرا کم حساب کرد اول بنا نداشت حسابم کند ولى وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد ما را اگر خدا نخرد، میخرد على باید به روى شاه دو عالم حساب کرد  این گریه قابلیت غفران نداشت که... پس روى گریه هاى محرم حساب کرد فرمود "بالحسین" بگو،گفتم و خرید یعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند ممنون حیدریم که درهم حساب کرد # شاعر: علی اکبر لطیفیان
دو سه شب مانده فقط برگ امان نیست مرا توشه ای از برکات رمضان نیست مرا یک زمان گریه کنی خوب برایت بودم خاک بر سر شدم اشک روان نیست مرا توبه هایم عقب افتاده و جوانیم گذشت پیری از راه رسیده است توان نیست مرا سرم آنقدر به دنیا و ظواهر گرم است چیزی از باطن اسرار عیان نیست مرا آشتی کردن من با همه بود الا تو سود این دوستی ام غیر زبان نیست مرا شب قدر از کف من رفت برای بخشش غیر روز عرفه هیچ زمان نیست مرا تا زمانی که حسین است رفیق دل من میل همراه شدن با دیگران نیست مرا دور هم بودن ما را بنویسید حسین نفسی جز نفس سینه زنان نیست مرا آه جز کرب و بلا هیچ نمیخواهم من آه جز کرب و بلا قبله ی جان نیست مرا خواهری رفت سوی مقتل و میگفت حسین جان تو همسفری غیر سنان نیست مرا
حیف که ماه رمضان شد تمام ماه دعا ماه صلات و صیام ماه خدایی شده خود ساختن دل ز همه شسته به او باختن ماه پر از نور الهی شدن خانۀ دل طور الهی شدن شب همه شب تاب و تبی داشتیم اشک و مناجات شبی داشتیم ماه پر از نور الهی شدن خانۀ دل طور الهی شدن شب همه شب تاب و تبی داشتیم اشک و مناجات شبی داشتیم ماه خدا داشت چه عمر کمی عمر کمش بود بسان دمی ذکر خفی ورد جلی داشتیم زمزمۀ علی علی داشتیم روز در آغوش خدا جای ما شب همه شب لیلۀ احیای ما روز نفس‌ها همه بودی نماز شب همه در ناله و راز و نیاز روز ز سوز عطش افروختن شب همه دم شمع شدن سوختن نیمۀ مه هر چه سخن داشتیم بر لب خود مدح حسن داشتیم جلوه ز حسن ازلی داشتیم روشنی از ماه علی داشتیم ماه خداوند علیک السلام رفتی و باز آمده عید صیام عید خدا عید دعا عید نور چشم بد از صبح دل‌آراش دور عید قبولی صیام همه سجده و تکبیر و قیام همه عید وصال است وصال خدا محو شدن محو جمال خدا خندۀ شادی به لب روزه‌دار آتش حسرت به دل روزه‌خوار آنکه در این مه زده خود را به خواب وای بر او در صف یوم الحساب طایفه‌ای را همه با جام نور داده خداوند شراباً طهور وصل خدا شامل حال همه قرب خداوند حلال همه طایفه‌ای تلخ شده کامشان روز شده تیره‌تر از شامشان کور ز دیدار تجلاّی نور دور ز رحمت خدای غفور خار چه سهمی برَد از بوستان؟ - وصل خداوند و علی دوستان کیست علی؟ تمامِ هست خدا گوش خدا، دیده و دست خدا کیست علی؟ وصی ختم رسل کیست علی؟ عصارۀ عقل کل کیست علی تجلی کبریا لحم و دم و نفس رسول خدا کیست علی؟ روح صلات و صیام کیست علی؟ رکن قعود و قیام سکوت ما صحبت ما یا علی است قبولی طاعت ما یا علی است مغز علی و دگرانند پوست فشردۀ هزار و یک اسم هوست یک شبش از عمر جهان برتر است یک دمش از طاعت عالم سر است مهر علی نور کند نار را مهر علی لاله کند خار را مهر علی کار مسیحا کند مردۀ دل را علی احیا کند مهر علی رحمت بی‌انتهاست مهر علی تمام لطف خداست مهر علی ولایت انبیاست مهر علی هدایت انبیاست مهر علی تمام ایمان بوَد مهر علی حیات قرآن بوَد مهر علی چراغ آئین ماست مهر علی تمامیِ دین ماست مهر علی کلاس عمّارهاست نتیجه‌اش میثم تمّارهاست ما به تولّای علی زاده‌ایم روز ازل دل به علی داده‌ایم این سخن خلق همه عالم است گر چه روان از قلم «میثم» است سرود آب و گل ما یا علی است حرف زبان و دل ما یا علی است
روز های  آخر  و  پایانی  است آخرین ساعات این مهمانی است لطف کردی پر نمودی کاسه را باده غیر از عشق نابت فانی است لطف کردی که نمک گیرت شدم لطف هایت روشن و پنهانی است سجده از جنس خودت آورده ام کن قبول انگار که طولانی است آمدم با رمز یا زهرا مدد ذکر یا زهرا یقین ، طوفانی است چونکه دادم بر حسین یا رب قسم بخشش من کار بس آسانی است سجده دارم در کنارت یا حسین جای مهرت روی این پیشانی است قبل تکبیر نمازم ، السلام اینچنین است هر نماز عرفانی است
مناجات به سبکِ خداحافظ ای برادر زینب کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ ماهِ ذکر و مناجات خداحافظ لحظه هایِ ملاقات خداحافظ ماهِ خوبِ خدا کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ افتتاحِ سحرها به ما می شد نیمه شب چه نظرها خداحافظ ماهِ خوبِ خدا کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ سفره هایِ ضیافت به ماکردی بارِ دیگرِ عنایت خداحافظ ماهِ خوبِ خدا کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ سوز ونالة یارب خداحافظ اشک و روضة هرشب خداحافظ ماهِ خوبِ خدا کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ تشنگی دمِ افطار ننوشیدنِ آب، شبیهِ علمدار خداحافظ ماهِ خوبِ خدا کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ گریه با دلِ بی تاب جداشد زینب چگونه ز ارباب خدارا از این غم چه چاره کنم؟ حسین جان ای آبروی دوعالم نگینِ سلیمان به حلقة خاتم خدارا از این غم چه چاره کنم؟ خداحافظ ای برادر ِ زینب روی میدان در برابر زینب خدارا از این غم چه چاره کنم به دنبالت خیمه خیمه دویدم قسم بر این گیسوانِ سپیدم مرو میدان ای برادر من ببوسم آهسته زیرِ گلویت مده دست این و آن سرِ مویت قسم بر این دیدةترِ من بگو بر سر من چه خاکی بریزم اگر زیرِ پا بیفتی عزیزم حسین جان ای سایة سر ِمن چه سازم بینم به مویِ پریشان تنت عریان رویِ خاکِ بیابان به گوش آید آهِ مادر من بهم ریزد ذره ذره تنِ تو شود آخر بوریا کفنِ تو سرت بر نیزه برابر من میانِ لشگر بگو منِ تنها چه سازم با بی پناهیِ زن ها شود غارت بی تو معجر من
انالله واناالیه الراجعون بانهایت تآسف درگذشت پدرخانم مداح اهل بیت وعضوکانون مداحان شهرستان جناب آقای کریمی رابه ایشان وخانواده محترمشان تسلیت عرض مینمایم کانون مداحان وشاعران آیینی شهرستان تیران وکرون
رمضان گذشت از من ، چه کنم که بینوایم دل من ز حب دنیا ، نگذشت ای خدایم تبعات هر گناهم ، شده بود سدِّ راهم تو به من عطا نمودی، که نباشد ادعایم شده ام گدای کویت ، شده ام خجل ز رویت تو نشسته ای کنارم ، که روا کنی دعایم متزلل است بارم ، به کجا کشیده کارم چه وداع اشکباری ، شده آتشین بُکایم به کجا روم خدایا ، پس از این سحر ، سحرها شب جمعه ای بیاید که به سوی تو بیایم بفدای میزبانی ، که به وقت میهمانی به بر گدا نشست و بر خویش داد جایم چه دعای باصفایی ، چه رفیق با وفائی چه خدای آشنایی ، که نمود آشنایم چه دعای افتتاحی ، چه دو چشم پر سلاحی چه توسلی چه ذکری ، چه بگویم ای خدایم چه دمی چه نوحه هایی ، چه شبی چه گریه هایی چه غمی چه روضه هایی ، که تو کرده ای عطایم به صفای لیلةالقدر ، به جمال نیمه ی بدر تو خریدی آبرویم ، که گدای هل اتایم تو از این شفا خانه ، بنمودیم روانه دل شب مدینه بُردی ، که غلام مجتبایم به شب نزول قرآن ، به شکاف فرق فرقان به دلم نشست قرآن ، که زده علی صدایم به علی و زینبینش ، به محبت حسینش بنویس جان زهرا ، که شهید کربلایم بنویس جان مهدی ، که منم از آن مهدی بخدا قسم خدایا ، که نشان دهم وفایم
 یک قطره اشک شرم مرا "یم" حساب کرد کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد  آه یکى گرفت ، به پاى همه نوشت ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد  با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد یک دم صدا زدیم, دمادم حساب کرد کارم اگر نداشت پس اینجا چه میکنم منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد معلوم بود آبرویم را نمیبرد از اولش گناه مرا کم حساب کرد اول بنا نداشت حسابم کند ولى وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد ما را اگر خدا نخرد، میخرد على باید به روى شاه دو عالم حساب کرد  این گریه قابلیت غفران نداشت که... پس روى گریه هاى محرم حساب کرد فرمود "بالحسین" بگو،گفتم و خرید یعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند ممنون حیدریم که درهم حساب کرد 🔸شاعر:
🌺رمضان می‌رود ای کاش صفایش نرود سحر و جوشن و قرآن و دعایش نرود کاشکی پر شده باشد دلم از نور خدا همره روزه و افطار، نوایش نرود🌺 💠عید سعید فطر بر تمام مسلمانان جهان مبارک باد
هدایت شده از اندیشه مصلحین
🌹مداحی انقلابی اشعارانقلابی میثم مطیعی در مراسم نماز امروز تهران آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه! با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله» (۱) چه سحرها، چه سحرهای خوشی بود و گذشت چه خبرها، چه سفرهای خوشی بود و گذشت نظر لطف خدا بود که افتاد به ما تشنگی، فرصت سیراب شدن داد به ما یاد جوع و عطشِ روز قیامت کردیم یاد ظهر عطش‌افروز قیامت کردیم (۲) گفته بودم دل من! ماه شو و روشن شو رمضان است، ز مَن‌ها بگُذر، ایمَن شو به خدا چلّه‌ی عشق است همین سی‌روزه می‌توان بار سفر بست همین سی‌روزه گفته بودم که فقط چند سحر فرصت هست چند بار ای دل من! بغض تو این ماه شکست؟ روزی‌ات شد سفری در دل شب، با مولا؟ سفری تا سحرِ «فُزْتُ وَ رَب» با مولا؟ (۱) تشنگی ذکر لب ما شده بود این یک‌ماه روزه شد روضه‌ی لب‌های اباعبدالله سوختیم آه به یاد لب عطشان حسین یاد لب‌های ترک‌خورده‌ی طفلان حسین ای خوشا آن که سبک‌بار به عید آمده است آن که با وعده‌ی دیدار به عید آمده است آن که عیدانه ز لبخند امامش دارد چشم بر آمدن ماه تمامش دارد تو عزیز دو جهانی و فقیریم، فقیر یوسفا «أَوْفِ لَنَا الْکَیْل»، تو ما را بپذیر (۴) نوبهارا! دل پرخون چمن را دریاب روزه‌داران فلسطین و یمن را دریاب طاقت امت جدّت به خدا طاق شده آه خونین‌جگرا‌ن، شعله‌ی آفاق شده کاش آیینه‌ی دل، مات جمال تو شود عید ما رؤیت ابروی هلال تو شود مادران شهدا! ‌عید مبارک باشد ای خوشا صبر شما، عید مبارک باشد همسران شهدا! همسفران شهدا! عید شد، می‌ر‌سد از فاطمه عیدی به شما موسم بندگی یار مبارک باشد مردم ای مردم بیدار! مبارک باشد عید فطر آمده، باشیم به فکر فقرا عید فطر آمده، «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا» (۵) مردم ما دلشان صبر زلالی دارد سفره‌ی کوچکشان نان حلالی دارد همه هستند اگر نوبت ایثار شود پای کارند اگر موسم پیکار شود گله‌مندند ولی حُجب و حیایی دارند مردم ما چه گذشتی، چه وفایی دارند ای نشسته صف اول! صف ایثار آنجاست آن سوی «نرده»... ببین... لذت دیدار آنجاست نکند «نرده» میان تو و مردم باشد دردِ دل‌ها پسِ این فاصله‌ها گم باشد دوستان! صدق و صفای دهه‌ی شصت چه شد؟ راستی حال‌وهوای دهه‌ی شصت چه شد؟ آن مدیران جوانی که جهادی بودند بی‌تکلّف، ز همین مردم عادی بودند شور آن شعله مگویید که خاموش شده «اختلاس» آمده، «اخلاص» فراموش شده ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز مانده بر شانه‌ی تو بار امانت برخیز عَلم داد برافراز، که ملت هستند دل به شاهینِ ترازوی عدالت بستند همتت قطع ید دانه‌دُرشتان باشد وای اگر دزدی از این قافله آسان باشد وای اگر توصیه و نامه پذیرد قاضی داد و بیداد اگر رشوه بگیرد قاضی شکر کن، این‌همه نعمت نرود از دستت قدر دان، فرصت خدمت نرود از دستت صف اول، صف خدمت، صف مردم‌داری یک نفر نیست مخاطب، همه هستند آری گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست صف اول منشین، بین جماعت جا هست سعی کن در سعه‌ی صدر شوی پیش‌قدم رهبری گفت که من نیز صف اولی‌ام گوش کن قصه‌ی پرغصه‌ی بیکاران را شِکوه‌ی کارگران و کامیون‌داران را چه شده ارز؟ که مات‌اند همه تاجرها نرخ مسکن چه شد؟ آه از دل مستأجرها کاش آرام کنیم این نگرانی‌ها را سعی ما سد کند این موج گرانی‌ها را معدن رنج، دل کارگران است هنوز چشم مردم به عدالت، نگران است هنوز سنگر توست همین میز و امیدی‌ست به تو آن سوی میزِ تو چشمان شهیدی‌ست به تو گره ار وا نکنی خود گرهِ کار مباش برنمی‌داری اگر بار کسی، بار مباش عید شد، آمدن عید مبارک بادت وان مَواعید که کردی، نرود از یادت عیدِ رسوا شدن دشمنِ پیمان‌شکن است روز یکدل شدن و جشن خروش وطن است شد عیان بر همه‌ دنیا که چهل سال چرا بود ورد لب ما، مرگ به تو آمریکا... چند روزی به تو و عهد تو دادیم زمان چند روزی محک تجربه آمد به میان تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد تا سیه‌روی شود هر که دروغش باشد هان! مپندار که پیمان‌شکنی آسان است نقض این عهد میندیش که بی‌تاوان است پنجه در پنجه مشو روبهکا! با شیران آن که با آن طرفی، جان جهان است: ایران یک‌شبه بر طمع خام شما پایان داد موشک ما که در آفاق شما جولان داد پشت گوشت بنویس این سخن، این سیلی را که یکی گر بزنی، می‌خوری از ما ده تا شریان‌های حیاتی جهان در کف ماست تنگه‌ی هرمز و دریای عمان در کف ماست صبر کن روز پریشان شدنت نزدیک است لحظه‌ی سخت پشیمان شدنت نزدیک است قفل تعلیق به امید خدا می‌شکنیم هرچه زنجیر کشیدی همه را می‌شکنیم چرخه‌ی هسته‌ای از نو به تکاپو افتد آب رفته همه باز آید و در جو افتد دست تو رو شد و شرّت کم و ننگت افزون پنجه از دستکش مخملی‌ات زد بیرون شرّ تو از سرمان کم شده حمداً لله دشمنی‌هات مسلّم شده حمداً لله دولت ما شده هشیارتر، ان‌شاءالله مجلس ما شده بیدارتر، ان‌شاءالله دل به لبخند که بستیم؟ خدایا! تو ببخش پای عهد که نشستیم؟ خدایا! تو ببخش
هدایت شده از اندیشه مصلحین
ادامه اشعار👇👇👇 حیف از آن سعی و از آن آمدن و رفتن‌ها که شده با لگد بوالهوسی باد هوا دشمن است او، چه سگ زرد و چه روباه سیاه دشمن است او، چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه باید این تجربه در مدرسه تدریس شود سند محکم بدعهدی ابلیس شود دل به لبخند که بستیم، عدو غَدار است وقتِ اظهارِ «اَشدّاءُ علی الکُفار» است پس اگر ذکر تبرّای کسی گشته قضا حال فریاد کند مرگ بر آمریکا را... گفته بودند که امضای فلان تضمین است نه فلان ماند و نه امضاش، حقیقت این است (۱۲) زان هیاهو چه به جا مانده به غیر از اسمش جسدی مانده ز برجام و ز روح و جسمش بوی فاسد شدنش نیز بلند است بلند اُدکلن‌های اروپایی اگر بگذارند اُدکلن‌های اروپایی بی‌خاصیتی که ندارند به جز گیج شدن منفعتی این اروپا مگر آن نیست که در سعدآباد بست پیمان و بلافاصله دادش بر باد؟ ترس و ترساندنِ از جنگ غلط بود غلط ترس، دروازه به تحریم گشوده‌ست فقط (۱۳) مشکلی نیست که با همّت ما حل نشود کارها کاش به برجام معطّل نشود آنچه باعث شده تحریم شود طاقت‌سوز اقتصادی‌ست که وابسته به نفت است هنوز نفت ما جوهر امضا شدن تحریم است نفت ما خونِ دمادم به تن تحریم است تکیه بر همت خود کن که فرج خواهد شد ما برآنیم که تحریم، فلج خواهد شد پشت سر، لشکر فرعون و مقابل، دریاست ذره‌ای ترس به دل راه مده، حق با ماست نیل اگر هست عصا در کف موسی هم هست مژده‌ی «إِنَّ مَعِیَ رَبِّی» آقا هم هست (۱۴) با توام ای سند جعلی باران‌دیده! موریانه‌زده! طومارِ به هم پیچیده! ای به هر جنگ جهان، نحسی راه تو دلیل ننگ بادا به تو و مرگ به تو اسرائیل ای که از عمر تو جز بیست خزان برجا نیست حرص بیهوده نخور، نام تو در فردا نیست از سوی کرب و بلا عازم راه قدسیم روز پیکار همه عضو سپاه قدسیم قدس ای قدس! پی یاری تو از همه‌سو می‌رسد لشکر پیروز «رِجالٌ صَدَقوا» می‌رسیم از ری و بلخ و نجف و شام و حجاز صف به صف تا که بخوانیم به صحن تو نماز مژده ای قدس که آیات رهایی با ماست بزن ای قلب فلسطین که صدایت زیباست رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود رود، آن است که در راه مردّد نشود چشم این رودِ چهل‌ساله‌ به دریاست هنوز یک جهان، نهرِ دعا پشت سر ماست هنوز اولین بارقه‌ی صبح سپید است امید نفَسِ زخمی جانباز و شهید است امید دشمنانی که گرفتند شهید از من‌وتو وای از آن دم که بگیرند امید از من‌وتو دل ما مانده به پیروزی فردا روشن دل ما روشن و راه حججی‌ها روشن @enghelabigari_no
هدایت شده از اندیشه مصلحین
نسخه جدید ایتا👇👇👇
هدایت شده از اندیشه مصلحین
#مذاکره هم چرخ زندگی و هم سانتریفیوژها را مختل کردد! با #تولید چرخ زندگی مردم میچرخد! @enghelabigari_no
شما هم به این پویش(کمپین)بپیوندید یک عزم ملی نیاز داریم برای شکستن گردنهایی که در هر دوره گرانی کلفت شده اند.
مداحان عزیز هم باید در این جهاد اقتصادی با تبلیغ وترویج نه گفتن ونخریدن اجناسی که عامل گرانی هستند شریک شوند. نه به خودرو نه به دلار نه به طلا و سکه و.....
♨️ عطر یار ما ندانیم که دلبسته‌ی‌ اوییم همه مست و سرگشته‌ی‌ آن روی‌ نکوییم همه فارغ از هر دو جهانیم و، ندانیم که ما در پی‌ غمزه‌ی‌ او، بادیه پوییم همه ساکنانِ در میخانه‌ی‌ عشقیم مُدام از ازل، مست از آن طرفه سبوییم همه هر چه بوییم ز گلزار گلستان وی‌ است عطر یار است که بوییده و بوییم همه جُز رُخ یار، جمالی‌ و جمیلی‌‌ نبود در غم اوست که در گفت و مگوییم همه خود ندانیم که سرگشته و حیران، همگی‌ پی‌ آنیم که خود روی‌ بروییم همه! 🗓امام خمینی
هدایت شده از بیداری ملت
"کُلُّ یَومٍ عاشُورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا" همیشه در حال تکرار است .!! شِمر و یزید و حرمَله ها هم ادامه دارند؛ گاهی در غزه و سوریه و گاه در #!!! 🔺تصویر دلخراش است🔞 @bidari
بقیع و امامان غریب سلام ما بــه مــدینـــه به قبلــۀ جــانش ســـلام مــا بــه رســول لله و گلستــانش سلام ما به حریمی که مهبط وحی است کـه جبـرئیل امین خـادم است و دربانش سـلام مــا به گلستـان سبـــز اهل البیت سـلام مـا بـه بقیـع و قبـور ویــرانش سلام ما به جگــر گوشــۀ رسـول الله به فاطمـه به شکوه و به قبـر پنهانش سلام ما به علی و بــه غُـربت و قَـدرش به جان و قلب صبور و به اشک چشمانش سلام ما به امـامی که تیـر باران شد سلام مـا به مــزار بــه خاک یکسانش سلام ما بــه دل داغـدیـدۀ سجّــاد به سجده های طویل و به چشم گریانش سلام ما به امــامی که بـاقرالعلم است درود مـا بـه گهـُـرهــای نـاب و غلطـانش سلام ما به گل صـادقی که گلشن دیـن هماره سبز شد از چشمه های عرفانش سلام ما به مــزار غـَـریب اُمّ بنیـن به مادری که شرر داشت جان سوزانش اگر ضــریح نــدارد قبـور این پاکـان قلـوب شیعـه بــود بقعـۀ فـروزانش برای خانۀ خورشیـد شمـع لازم نیست که روشـن است همیشـه ز نور یزدانش مدینـه همره عشـاق خـویش جا دارد تمـام عمــر بگـرینـد بر غـریبـانش چه میـزبـانی گرمی کنـد رسـول الله از آن کسی که شـود در مدینه مهمانش به یاد فـاطمه و غــربت علی همه عمر گلاب اشک «وفایی» چکـد به دامانش
☑️ هشتم شوال سالروز تخریب قبور بقیع بس كه پنهان گشته گل در زیر دامان بقیع بوى گل می آید از چاك گریبان بقیع مرغ شب در سوگ گلهایی كه بر این خاك ریخت از سر شب تا سحر، باشد غزلخوان بقیع ناله هاى حضرت زهرا هنوز آید به گوش از فضاى حسرت آلودِ غم افشان بقیع گوش ده تا گریهی زار على را بشنوى نیمه شبها از دل خونین و حیران بقیع این حریم عشق دارد عقده ها پنهان به دل شعله ها سر می كشد از جان سوزان بقیع از دل هر ذرّه بینى جلوه گر صد آفتاب گر شكافى ذرّه ذرّه خاكِ رخشان بقیع هر گل اینجا دارد از خون جگر نقش و نگار وه چه خوش رنگ است گلهاى گلستان بقیع بسته ام پیمان الفت با مزار عاشقان خورده عمق جان من پیوند با جان بقیع اى ولىّ حق، تسلاّ بخشِ دلهاى حزین خیز و سامان ده به گلزار پریشان بقیع سینه این خاكِ گلگون، هست مالامالِ درد كوش اى غمخوار رنجوران به درمان بقیع اى جهان آباد كن، برخیز و مهر و داد كن باز كن آباد از نو، كوى ویران بقیع چون ببیند هر غروبش مات و خاموش و غریب سیلِ خون ریزد «شفق» از دل به دامان بقیع 🔸شاعر:
💠 اشعار هشتم شوال سالروز تخریب بقیع ✍ قاسم نعمتی گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام من زائر قبور خراب مدینه ام آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست آنجا که بغض سینه گلو گیر می شود حتی جوان ز غربت آن پیر می شود خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است از گریه های فاطمه آیینه کاری است اهل مدینه باب عداوت گشوده اند بر اهل بیت ظلم فراوان نموده اند هرکس دم از علی زده تخریب میشود صدیقه مطهره تکذیب می شود دنبال بی کس اند که تنها ترش کنند صیاد بلبل اند که خونین پرش کنند ازنسل هیزمند و به آتش علاقه مند تفریحشان تمسخر هر ناله بلند در خواب هم نشان حیارا ندیده اند نیروی خویش را به رخ زن کشیده اند بغض علی زبانه کشد از وجودشان رنگ ریا گرفته همه تاروپودشان روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد باضربه ای حریم ولایت شکسته شد ظلمی اگر که هست از آن لحظه حاکی است تصویر چادریست که در کوچه خاکی است امواج یک صدا دلم آزار میدهد گویا صدای صورت و دیوار میدهد گویا به گوش میرسد ازقصه فدک آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک» تصویر هرچه درد از آن صحنه شد بدیع یک گوشه ای زغربت آن لحظه شد بقی اوراق خاطرات غیورانه نیلی است هرچه که هست صحنه یک ضرب سیلی است بی درد مردمان زمان جان مرتضی مارا رها کنید بمیریم زین عزا روزی رسد زسینه غم آزاد می کنیم همراه منتقم حرم آباد می کنیم گلدسته میزنیم چونان صحن کربلا گنبدبنا کنیم چونان مشهد الرضا ماداغ دار سیلی ناحق مادریم چشم انتظار منتقم آل حیدریم
هدایت شده از  تبلیغات متین
ایتابی2.apk
11.05M
ایتابی 2 ✅ ایتابی 2 نسخه جدید برای کسانی میخواهند بیشتر از یک حساب کاربری روی گوشی خود فعال داشته باشد. 🔵 ایتا به رنگ آبی و فونت جدید منتظر تغییرات بیشتر باشید 👇👇👇 🆔 @eitaa_abi
هدایت شده از سیره حجت الاسلام
✍ یکم تیرماه!! سالروز فرمان امام خمینی(ره)مبنی بر تاسیس سازمان تبلیغات اسلامی است.این روز را روز تبلیغ واطلاع رسانی دینی نامیده اند. تبلیغ اولین واصلی ترین رسالت روحانیت است همان تکلیفی که از اولین روزهای تاسیس دین مبین اسلام برعهده پیامبر اسلام آمد و تا به امروز اصلی ترین وظیفه ی کسانی است که ملبس به لباس روحانیتند.ردایی که ریشه در فرهنگ نبوی دارد.روحانیت با گذشت قرنها از تاریخ اسلام بر خلاف تغییراتی که در پوشش مردمان رخ داده اما به تاسی از رسول خدا عبا وعمامه آن بزرگوار را به تن دارند واین فرهنگ اصیل را همچنان زنده نگه داشته اند این امر خود گواه مسئولیت سترگی است که بر عهده روحانیت ومبلغین است. یعنی باید اصلی ترین دغدغه شان چشاندن حلاوت و شیرینی معارف دین به انسانها باشد. گستره تبلیغ واطلاع رسانی دین به بزرگی تاریخ است.از سنتی ترین ابزار تا جدیدترین روشهای ابلاغ دین عرصه این تکلیف الهی است یعنی اطلاع رسانی دینی. این روز وایام را بر تمام طلایه داران سنگر تبلیغ دین مبین اسلام تبریک وتهنیت میگوییم. @Roohaniat
جلوهٔ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع... گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است الفتی با مهر و ماه آسمان دارد بقیع گرچه محصولش به‌ظاهر یک نیستان ناله است یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع گرچه می‌تابد بر او خورشید سوزان حجاز از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع می‌توان گفت از گلاب گریهٔ اهل نظر بی‌نهایت چشمهٔ اشک روان دارد بقیع بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع تا سر و کارش بود با عترت پاک رسول کی عنایت با کم و کیف جهان دارد بقیع این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست در دل هر ذره خورشیدی نهان دارد بقیع اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع چون شد ابراهیم، قربان حسین فاطمه پاس حفظ این امانت را به‌جان دارد بقیع فاطمه بنت اسد، عباس عم، ام البنین این همه همسایهٔ عرش‌آستان دارد بقیع در پناه مجتبی، در ظل زین العابدین ارتباط معنوی با قدسیان دارد بقیع باقر علم نبی و صادق آل رسول خفته‌اند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع قرن‌ها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز داغ هجده‌ساله زهرای جوان دارد بقیع کس نمی‌داند چرا یا قرة عین الرسول منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع آخر اینجا قصه‌گوی رنج بی‌پایان توست غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع خفته بین منبر و محرابی اما باز هم از تو ای انسیة حورا، نشان دارد بقیع راز مخفی بودن قبر تو را با ما نگفت تا به کی مهر خموشی بر دهان دارد بقیع؟ شب که تنها می‌شود با خلوت روحانی‌اش ای مدینه انتظار میهمان دارد بقیع شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته‌اند زائری چون مهدی صاحب زمان دارد بقیع کاش باشد قبضهٔ خاکم در آن وادی «شفق» چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع
هدایت شده از N.b
1_14880041.mp3
1.5M
🍁🍂*روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ استاد حاج منصور ارضی*🍁🍂
🍁🍂*روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ استاد حاج منصور ارضی*🍁🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• ای مسیحا دم رسول الله چون علی مرهم رسول الله سپر محکم رسول الله عزّت پرچم رسول الله حمزه، ای افتخار اسلامی مظهر اقتدار اسلامی در عبادت قیامتی داری با مناجات اُلفتی داری بین میدان شجاعتی داری به علی چه ارادتی داری آسمان زیر گام های شماست آخر عشق ابتدای شماست قد احمد ز غصّه ات تا شد تا که یک نیزه بر تنت جا شد آه بالا سرت چه غوغا شد بر سَرِ غارت تو دعوا شد لشگری دور پیکرت آمد جِگرت را زنی به دندان زد *بدنِ حضرتُ پاره پاره کردن ... غیر از این اون نانجیبه ، هندِ جگر خوار اومد جلو ، پهلویِ آقا رو شکافت ...جگرشُ درآورد ... صورتِشُ مُثله کرد ...* گرچه خیلی بلا سرت آمد گرچه قاتل برابرت آمد تا کنارِ تو خواهرت آمد یک عبا رویِ پیکرت آمد *خبر دادن یا رسول الله زنانِ قریش همراهِ عمه هایِ گرامِت و دخترِ کوچکِت دارن میان به سمتِ اُحد ... همه پیاده می دویدن ... پایِ برهنه ... چون منافقین اعلام کردن تو مکه که خودِ پیغمبرم به شهادت رسیده ... پیغمبر دستور داد عباشُ آوردن ، انداخت رو بدنِ حضرت ، از بس که قدِّش رشید بود ، پاهایِ مبارک بیرون افتاد دستور داد خارهایِ بیابون رو جمع کنن ،آروم رو بدن بزارن ...* یک عبا رویِ پیکرت آمد تا نبیند صَفیه حالت را وای از روضه های کرب و بلا کربلا دِشنه دارها بودند یک نفر نه ، هزارها بودند وسطِ نیزه زارها بودند روی سینه ، سوارها بودند *یا رسول الله ، اجازه بده بدنِ داداشمُ ببینم ...فرمود جانِ من روپوش رو از رو صورت برندار ... چون میدونِست اگر این صورتِ پاره پاره رو صفیه خانم خواهرش ببینه ، جان میده ... ، قسمش داد ... قربونِت برم بی بی جان .... وقتی اومد دید گلو هنوز رگ ها حرکتی داره ... سر بریده و برده شده ... یه نگاهی به بدنِ پاره پاره کرد ...* وسطِ نیزه زارها بودند روی سینه ، سوارها بودند آبرویِ قبیله غارت شد پیش زینب به تن جسارت شد حرم الله در خطر افتاد ردّ شلاّق بر کمر افتاد خواهری بین صد نفر افتاد بین بازار و هر گذر افتاد همه دیدند ضعف تن ها را مَردها می زدند زن ها را ┄┅═══••✾❀✾••
دارم به سر هوای تو یا ایهاالغریب دارم به لب نوای تو یا ایهاالغریب حسرت به دل نشسته ام و زار می زنم در داغِ کربلای تو یا ایهاالغریب عمری است بین هیئت تو خو گرفته ام با بیرق عزای تو یا ایهاالغریب ایل و تبار من همگی نوکر تواند من هم شدم گدای تو یا ایهاالغریب شکر خدا که بینِ سلاطینِ این جهان افتاده ام به پای تو یا ایهاالغریب با اسم اعظمت گره ها باز می شود بینِ حرم سرای تو، یا ایهاالغریب سایه فکنده روی سرم، ای قتیلِ اشک دست گره گشای تو یا ایهاالغریب آشفته ام به گیسوی آشفته ات حسین می میرم از بلای تو یا ایهاالغریب لعنت به آن کسی که سرت را بریده است در پیش بچه های تو یا ایهاالغریب تنها شدی و پیروهنت پاره پاره شد ای جان من فدای تو، یا ایهاالغریب
باز هم در حرمت میل گدایی دارم شب جمعه هوس کرببلایی دارم به امیدی که خبر از تو بگیرم هر صبح چشم دل بر گذر باد صبایی دارم محشری از اثر ذکر تو در جان بر پاست که چنان صور به دل آه رسایی دارم کعبه یک سنگ نشان است برای دگران من به سوی حرمت قبله نمایی دارم منزلم روضه ی تو مقصد من روضه توست بین صحرای غمت سعی و صفایی دارم بس که در روضه تو اشک نمک گیرم کرد پرم از شور و در این پرده نوایی دارم دل و جان و تن و روحم به فدای تو حسین به هوا خواهی خونت شهدایی دارم جانم ارزانی این داغ گران روضه بخوان پای سودای غمت پیش بهایی دارم پیر هرگز نشوم بر سر خان تو حسین من که در کاسه چشم آب بقایی دارم گرمسلمانم و گر کافر و گر ترسایم قبله ام روی حسین است خدایی دارم جای تلقین به لحد روضه بخوا نند ای کاش چون رسد نام تو گوش شنوایی دارم گفتی و هلهله کردند به تو خندیدند که من ای قوم بگو که چه خطایی دارم تا که طفلم ندهد جان ز عطش در این دشت منت آب زهر بی سر پایی دارم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم قطره در محضرِ دریاست که دریا شده است خـادمِ خـانه یِ آقاست که آقا شده است آنقَـدَر پشتِ درِ خانه یِ خوبان بوده که درِ خانه یِ خوبان به رویش وا شده است آنـقَدَر نانِ کـریمان حـرم را خـورده نانْ رِسانِ همـه یِ مردم دنیا شده است او کریم ابنِ کریم است و منم درمانده دردِ من در حرم یار مُـداوا شده است از تبارِ حسن و گـریه کُـنِ بی کـفن است صحـنِ او کـرب و بلای وطن ما شده است عطر سیبِ حرمِ عبـدالعظیمِ حسـنی شد گُواهم که پناهم گل زهرا شده است شکرُ لِـلَّـه که خود شاه پناهم داده کربلایی شدنِ سینه زن امضاء شده است نوکـر خانه یِ او قـنبرِ شاه شهـداست ندبه خوان حرمـَش امِّ أبیها شده است