eitaa logo
کانون مداحان تیران وکرون
355 دنبال‌کننده
325 عکس
59 ویدیو
6 فایل
🇮🇷کانون مداحان شهرستان تیران وکرون🇮🇷 وابسته به اداره تبلیغات اسلامی پل ارتباطی با مدیرکانون شهرستان @amozeshmadahi7631 📞۰۹۱۳۲۳۲۸۳۵۵
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۰ (حضرت ام البنین س) همسر مرتضایی ام البنین با شرم و با حیایی ام البنین با درد آشنایی ام البنین همسر امامت صاحب کرامت کریمه ای و با صفایی با اذن حق مشکل گشایی واویلتا آه و واویلا۲ ام البنین تو همسر حیدری چو فاطمه در کرمت محشری ز لطف حق تو فاطمه مظهری گل باغ ولا همسر مرتضی ای کوه صبر و استقامت بانوی خانه ی ولایت واویلتا آه و واویلا۲ تو بانوی خانه ی مرتضایی بر درد کودکان او دوایی تو بر رضای خالقت رضایی فاطمه نشانه بانوی یگانه نزد همه گرچه عزیزی گفتی به خانه اش کنیزی واویلتا آه و واویلا۲ بهر حسین بودی همیشه حساس شمیم تو عطر و بوی گل یاس گردیده یاور حسین عباس گشته یار حسین علمدار حسین ام البنین را نور عین است سقای طفلان حسین است واویلتا آه و واویلا۲ شنیده ای عباس تو فدا شد دستان او از پیکرش جدا شد فرق مبارکش ز کین دو تا شد شد شکسته جبین ز کین نقش زمین بودی به یاد نور عینت گریان عباس و حسینت واویلتا آه و واویلا۲ ای بانوی بی مثل و بی قرینه ماتمسرا از داغ تو مدینه داغ تو مانده در درون سینه رفته ای از جهان سوی باغ جنان مدینه را ماتم گرفته دل های ما را غم گرفته واویلتا آه و واویلا۲ شکسته دشمن خدا حرمتت معلوم شد ز قبر تو غربتت عطر و بوی بقیع از تربتت تویی بی قرینه بانوی مدینه نامت برد غم را ز سینه دل می رود سوی مدینه واویلتا آه و واویلا۲
🥀یاحضرت اُمُ البَنین ادرکنی 🌸 آخر فاطمیه رفته دلم کوی بقیع بُغض دارد وَ نشسته است درآنسوی بقیع 🌸 ناله دارد دل من ، آه کشد آهِ حزین نای غم دارد و فریاد زند اُم بَنین 🌸 میدهم من قَسَمَت مامِ یل ِکرببلا به تو و ناله ی بر ، پیکر و دستان جدا 🌸 رزق امسال من و دیدنِ بین الحرمین بکن امضا که شوم زائر عباس و حسین
🩸امّ‌البنین با بچه‌های اباالفضل «علیهماالسلام» روزها جلوی آفتاب می‌نشست و گریه می‌کرد... در نقلی آمده است: 🥀 امام باقر علیه‌السلام فرمودند: روزی همراه با پدر بزرگوارم به خانه عموی شهیدم عباس علیه‌السلام رفتم؛ دیدم ام‌البنين علیهاالسلام دست دو کودک را گرفته و در پیش آفتاب نشسته است؛ 🥀 گاهی ناله «واحسيناه» می‌كرد و گاهی گریه‌کنان به آن اطفال نظر کرده و می‌گفت: نمی‌دانم پدر و عموهای شما کودکان چگونه جان‌نثاری کردند؟! آیا رسم جانبازی را درست به عمل آوردند؟! یا آنچنانکه باید و شاید به یاری گوشواره عرش رب‌العالمین (وجود مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام) نپرداختند و مرا در خدمت مادرش شرمسار ساختند؟! 🥀 پدر بزرگوارم چون گفتگوی او را شنید، در کمال مهربانی به آن مخدّره فرمود: ای ام‌البنین! هیچ کدام از جان‌نثاران و یاران سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه مانند فرزندت عباس علیه‌السلام نبودند! خدای متعال هم نیز به لطف خود، جزای شهادتش را بهتر از سایر شهدا داد و پایه سعادتش را برتر از تمام ایشان نهاد. 📚 تحفه الذاکرین،کرمانشاهی، مجلس دوازدهم، ص۴۰۳ (نسخه خطی) ✍️ مویم که شد سفید فدای سرت حسین عباس من فدای علی اکبرت حسین گفتم سکینه جان ، عمویت را حلال کن شرمنده ام هنوز هم از دخترت حسین از چار نازنین پسرم یک سپر رسید با کاروان غمزده خواهرت حسین اینجا همه ز گریه من گریه می کنند اما تو خنده شد به دو چشم ترت حسین این گریه ها برای دو دست بریده نیست گریم به دست بسته دو خواهرت حسین تیر سه شعبه چشم اباالفضل را درید ماندم چه کرد با گلوی اصغرت حسین عباس آخرین نفسش روی پای تو تو زیر دست و پا نفس آخرت حسین طبق سفارشم همه جا همره تو بود جز کنج آن تنور که رفته سرت حسین از خواهرت شنیده‌ام ای شاه بی‌کفن مانده سه روز روی زمین پیکرت حسین از خواهرت شنیده‌ام غارت شد از تنت پیراهن و عمامه و انگشترت حسین زهرا اگر نبود بگرید برای تو من گریه میکنم عوض مادرت حسین
سراب باختر رفت بشار و هنوز آکنده از کین است غرب باز مشغول ستم بر شام خونین است غرب دیکتاتور سرنگون شد، پس چه می‌خواهد دگر؟ در ستیز اکنون چرا با خلق مسکین است غرب؟ گفت خواهد شد پس از بشار، اینجا، چون بهشت شد جهنم! بر کدامین عهد و آیین است غرب؟ حمله‌ور شد گرچه اسراییل در ظاهر به شام منشأ این غده بدخیم و چرکین است غرب نقشه شومی به سر، از نیل دارد تا فرات پس به غرب آسیا مشغول تمرین است غرب گر چو قذافی ز اسب افتاد بشارالاسد‌ای عرب! شادی مکن، زیرا که بر زین است غرب بردی از خاطر چه ارزان شاه ایران را فروخت؟ فکر کردی روز سختی با سلاطین است غرب؟ هم تو خواهی دید با تکفیریانش‌ای دمشق! هم تو می‌بینی کی‌یف! همدست پوتین است غرب ترک‌تازی کم کن اردوغان! در این ویرانه‌ها. چون که فردا بر سرت آوار سنگین است غرب خاور از این دیو جز کشتار و ویرانی ندید مثل کابوس است دشنام است نفرین است غرب شیر غران است نزد ارتش بی ساز و برگ مخفی، اما مثل موش از هیبت چین است غرب مثل جغدی بر فراز غزه این زندان تنگ ناظر سلاخی خلق فلسطین است غرب سخت، اما در شگفتم نزد برخی دوستان همچنان صیاد عقل و رهزن دین است غرب هان مبادا دل ببندید‌ای جوانان عجم بر سراب آرزو در باختر، این است غرب!
🥀اختتامیه نمایشگاه یاس کبود🥀 🏴در آستانه سالروز وفات حضرت ام البنین(س) و روز تکریم مادران و همسران شهدا🏴 🔹حضور مادران و همسران شهدای شهرستان در نمایشگاه یاس کبود🔹 ▪️سخنران: حجت الاسلام والمسلمین رشیدیان(امام جمعه محترم شهرستان) ▪️با نوای: حــــاج مــــهرداد رحــــیمی ✅ زمان: یکشنبه ۲۵ آذرماه حوالی ساعت ۱٠ صبح ✅مکان: روستای تندران. خیابان شهدا. محل نمایشگاه یاس کبود # کانون تخصصی _ ایثار و شهادت خدمت رضوی
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 ام البنین، امِ بی بنین... دعای خیرِ تو بود، که شیعه‌ی حیدرم فاطمه ای مادرِ، مدافعان حرم فاطمه شاه بیت حق، شعر حماسی تویی معلم مکتب، علی شناسی تویی شد خاک کربلا وطن و سرزمین من سرمایه‌ی محبت زهراست دینِ من زهره‌ی هفت آسمان، روشنیِ خاک تویی ریشه لولاک لَما خَلَقتُ افلاک تویی حجت حق گشته بر، کل حجج فاطمه نوشته بر پرچمِ، روز فرج فاطمه نام تو از ازل شده نقش جبین من سرمایه‌ی محبت زهراست دین من با تو به سر منزلِ، عشق و جنون میروم روز جزا همرهِ، فاطمیون میروم همسر شیر خدا، مادر کرب و بلا شد پسر ارشدت، کریم آل عبا امضا بزن به تذکره‌ی اربعینِ من سرمایه‌ی محبت زهراست دین من کوثر قرآنی و، نوح عبادات تویی ام ابیهایی و، مادر سادات تویی به مُلک دل تا ابد، محبتت حاکم است کنیز تو مادر ماه بنی هاشم است قلبم رکاب و عشق علی شد نگین من سرمایه‌ی محبت زهراست دین من فرمود امام رضا، با اشک و شور و شین اِن کُنتِ باکیَنَ فَابک علی الحسین فرمود امام حسن، مسمومِ از جفا لا یومَ کَیومِکَ مظلوم کربلا شیخ الائمه گفت، این حرف آخر است گریه کنِ حسین، با من برادر است
نامش فاطمه کلابیه‌ بود و  با قلبی مالامال از عشق به امامت مولایش، پا به خانه‌ی علی(ع) گذاشت.  به قدری نجیب و پاک بود  و دلی پر خلوص داشت که تا اذن دختر بزرگ خانه زینب کبری‌(س) را نگرفت، داخل حریم ولایت نشد. و این نهایت ادب او را به ساحت فرزندان فاطمه‌ی زهرا‌‌(س) می‌رساند. پس از مدتی از مولا و شوهرش درخواست کرد او را ام‌البنین(س) صدا زند تا دل طفلان زهرا(س) با شنیدن نام مادر حزین نشود و همواره می‌گفت من کنیز فرزندان فاطمه(س) هستم. بانوی ادب ام‌البنین (س) تمام هستی‌اش را در راه عشق به علی(ع) و پس از آن عشق به اربابش حسین(ع) تقدیم کرد. ثمره ازدواج حضرت علي‌(ع) با او، چهار پسر رشيد بود به نام‌هاي عبّاس(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان؛ که همگي  در کربلا به شهادت رسيدند. حضرت ام‌البنین‌سلام‌الله‌علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی‌امیه برآمد و با اشعار جانسوز و عزاداری‌های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی‌لیاقتی حکام وقت می‌نمود. امروز سالروز شهادت فاطمه بنت حِزام ،ام‌البنین، است. روزی که در تقویم به عنوان " روز بزرگداشت مادران و همسران شهدا" نام‌گذاری شده‌است. ایثار و فداکاری و صبر و پایداری مادران و همسران شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهیدان راه حق بر هیچ کسی پوشیده نیست و این روز را به پاس قدردانی از  این مادران بزرگوار، گرامی می‌داریم.  شهادت حضرت ام‌البنین سلام‌الله ‌علیها تسلیت باد.
بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم ‍ لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه ◾️ای که چون فاطمه ای باب نجات ◾️می رسد از تو‌ به عالم برکات ◾️ماه عباس تویی ام بنین ◾️بر تو‌ و عشق و وفایت صلوات اجر شما عاشقان با حضرت فاطمه زهرا (س) انشالا حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا امشب بریم درخونه خانم ام البنین ( س) آی حاجت دارا... تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه.. درسته بی دست کربلاست. اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه مادرش ام البنین هم همینطوره.. اینا از خانواده کرمند.. از خانواده لطف و احسانند.. هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند.. ◾️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت.. یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.. ◾️من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.. ◾️کنیز برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در؟ صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت.. خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.. یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت. (چرا ناراحتی بگیرو برو) صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده (چرا گریه میکنید؟(امان امان) خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭 آخ عمود آهن به فرقش زدند.. تیر به چشم نازنین پسرم زدند.. آخ تو کربلا شهیدش کردند. داغشو به دل حسین گذاشتند.. یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرد اما می خوام دلتو از مدینه ببرم خرابه شام هرکس با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... گریز : تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن.. ◾️طواف شمع چون پروانه می کرد ◾️به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا... چه بلایی سرت آوردن...بابا... ◾️سر و روی پدر را پاک می کرد ◾️برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم... ◾️به قربان سر نورانی تو ◾️چرا خون ریزد از پیشانی تو ◾️رخ من نیلی از سیلی است بابا ◾️لبان تو چرا نیلی است بابا ◾️بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم... ◾️تو از چوب جفا داری نشانه ◾️مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... ◾️مرا باشد نشان از تازیانه ◾️بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... ◾️طاقت سیلی خوردن ندارم... ◾️طاقت سنگ خوردن ندارم... ◾️ز تو دارم تمنا جان بابا ◾️مرا با خود ببر در نزد زهرا (ع)احمد بهزادی✍
امشب مدینه می دهد بوی گل یاس پر می زند ام البنین مادر عباس ام البنین است/ مهمان زهرا س آه و واویلا عطر گل یاس / مادر عباس س آه و واویلا ام البنین بانوی بیت مرتضی بود او روضه خوان ماجرای کربلا بود او می زد از دل ناله های واحسینا عطر گل یاس / مادر عباس آه و واویلا ام البنین بر دست زینب بوسه میداد تا یاد زهرا مادر طفلان می افتاد می گفت یا زینب کنیزم بهر زهرا عطر گل یاس / مادر عباس آه و واویلا بر طفل خود عباس داد او درس ایثار از کودکی می گفت بر طفلش علمدار می گفت عباسم تو که در شور و شینی در کربلای عشق، سقای حسینی شاید نمایی رو سفیدم پیش زهرا عطر گل یاس مادر عباس آه و واویلا
4_5782785443833579827.mp3
1.02M
شبیه سبک ای مجاهد شهید مطهر عالمی را غم گرفته  هر دلی ماتم گرفته  ای خدا گشته پرپر گل یاس  رفته از این جهان مام عباس 🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل شهر یثرب در عزا شد  شور عاشورا به پا شد  زین جهان همسر مرتضی رفت  ناله ی شیعیان بر سما رفت 🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل همسر ساقی کوثر  تالی زهرای اطهر  گرچه بانو تو ام البنینی  باب حاجات اهل زمینی 🖤تسلیت تسلیت یا ابوالفضل   روح جسم و جان دلها  رفته از این دار دنیا  گلبن فاطمی گشته پرپر  در جنان سوزد و گریدحیدر 🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل  یا ابوالفضل بیقرارم  حال اشک و ناله دارم  ای مه هاشمی پورحیدر  تسلیت گویم از داغ مادر 🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل  تو امید عالمینی  تو علمدار حسینی  کربلا با تو کرب و بلا شد  من بمیرم دو دستت جدا شد 🖤 تسلیت تسلیت یا ابوالفضل .
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 قدم اگر خمید ، فدای سر حسین جانم به لب رسید ، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید ، فدای سر حسین یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس لبخند من ندید ، فدای سر حسین هر جمله بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید ، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانه مرا چه وحشیانه چید ، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید ، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید ، فدای سر حسین عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید ، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید ، فدای سر حسین شاعر : محمد حسین رحیمیان حضرت ام البنین (س) 🖤🖤🖤🖤🖤
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 جز با زلالِ نورِ الهی نسب نداشت … ذکری به غیر نام علی روی لب نداشت دردی به غیرِ غربتِ شاهِ عرب نداشت هرگز کسی شبیه به این زن ، ادب نداشت آماده کرده بود سپر های خویش را تعلیم داده بود پسر های خویش را تا پاسدار خیمه ی آل عبا شوند … با راه و رسم عشق و جنون آشنا شوند هم داستان ماه ترین ماه ها شوند مردان پاکباخته ی کربلا شوند ام البنین که چار یل بی قرینه داشت تنها مدال عشق علی را به سینه داشت بانوی خانه ای است که هم ایلیایی اند هم پای تا به سر همگی مصطفی ایند اهل مدینه اند ولی کربلایی اند از نسل کوثرند سراپا خدایی اند عمری است دل به ساحتِ خورشید داده است سرمایه اش محبتِ این خانواده است تا روز حشر مکتب او مکتب علیست لب وا نکرد و دید که جان بر لب علیست او آشنای تاب و تبِ هر شب علیست با افتخار ، خادمه ی زینب علیست بر سفره ای که داشت فقط آب و نان جو لبریز بود از میِ اِیّاکَ نَعْبُدو … سر مست بود از خمِ اِیّاکَ نَسْتَعین بی شک رسیده بود به سرمنزلِ یقین ام البنین چه کرد زمانی که شاه دین یعنی عزیزِ فاطمه افتاد بر زمین … با اینکه بعدِ روزِ دهم یک پسر نداشت یک لحظه از حسین و حسن دست بر نداشت آغاز روضه بود نظر کردنش به آب شرمنده بود مثل ابالفضل از رباب مثل رباب ماند پس از آن در آفتاب ای کاش رفته بود علی اصغرش به خواب هرچند مثل حضرت زینب صبور شد آنقدر گریه کرد از این غم که کور شد الحق که جایگاهِ علی را شناخته در کوره ی محبتِ مولا گداخته هرگز به زرق و برقِ جهان دل نباخته با نانِ خشک و خالی این خانه ساخته ما تشنه ایم تشنه ی لحنِ حماسی اش صد مرحبا به این همه زهرا شناسی اش از راه دور ، محو تماشای کربلا است دلواپسِ عمیق ترین جای کربلا است آموزگارِ حضرت سقای کربلا است او مادرِ شهید ترین های کربلا است این زن که خاک را به نظر کیمیا کند آیا شود که روزیِ ما کربلا کند احمدعلوی حضرت ام البنین (س)