خادم ‌های گوهرشادی وسط هر کاری هم که باشن وقتی صدای اذان رو میشنون خودشون رو برای نماز آماده میکنن و بعد از خوندن نماز جماعت،بقیه کارهاشون رو انجام میدن...😌✨ #به_وقت_نماز #هیئت_آنلاین @kanoongoharshad

مردم غزه با صبر خودشان توانستند وجدان بشری را به حرکت در بیاورند. یک ابلهی اخیرا گفته بود اجتماع مردم در انگلیس در حمایت از مردم فلسطین کار ایران است؛ لابد بسیج لندن و بسیج پاریس این کار را کرده‌اند؟ 😂😂 وقتی از شدت ذوق و بصورت ناخودآگاه تکبیر تبدیل به سوت و کف میشه😍😅 @kanoongoharshad

خدایاشکرت😇🤲 که این هفته‌هم دورهم جمع شدیم؛ رفقای امام رضاییمونو دیدیم؛ هیئت رو برای مهمونای امام رضا آماده کردیم؛ نماز جماعت خوندیم؛ از سخنران‌ عزیزمون مطالب جدید یاد گرفتیم؛ و تو روضه اشک ریختیم...✨ @kanoongoharshad

آیت الله بهجت میفرمایند: امام زمان؛ عین الله الناظره و اذنه السامعه و لسانه الناطق و یده الباسطه چشم بینای خدا،گوش شنوای خدا زبان گویای خدا،دست توانای خداوند است و از گفتارمان، کارهایمان، افکار و نیّات ما اطلاع دارد...🌱 #سخنرانی @kanoongoharshad

به ترس کودکان معصـوم، به اشک بی‌صدای مادران، به شانه‌هـای لرزان پدران، العجل مولای یا صاحب الزمان(عج) #واحد_رشد @kanoongoharshad

امام موسی صدر: من حسینیه را حسنیه نمیدانم مگر آنکه دلاورانی را برای نبرد با اسرائیل آماده کند🌱 #واحد_رشد @kanoongoharshad

تا نیایی گره از کار بشر وا نشود✨ #واحد_رشد @kanoongoharshad

بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ‌ به کدامین گناه کشته شده اند؟💔 #واحد_شهدا @kanoongoharshad

شله زرد خوشمزه‌ی بعد از هیئت😋🧡 #اجرایی @kanoongoharshad

کاش افتخارآفرینی ورزشکارهای پاراآسیاییمون توی خبرهای بد این روزها گم نشه 🥇❤️ #برای_ایران💪🇮🇷 🌸@Norolhoda_ir🌸

عشق فلسطینی ها به امیرالمومنین!✨ 📸کتابی در مورد امام علی در میان خرابی های غزه @kanoongoharshad

سید روح‌الله شهید، همشهری ما بود. بچه‌ی حاشیه‌ی کرج، شهری که از هر طایفه‌ و رنگی را در خود جای داده. او را کسی نمی‌شناخت. انگار ساکت بود و کم‌حرف. بی‌حاشیه و سخت‌کوش! سید تنور خانواده‌ای را با دست‌های پینه‌بسته کارگری گرم می‌کرد. دست‌هایی که در سال‌های جوانی زیر بار آجر، سیمان و گچ پیر و شکسته شده بود.‌ نه نظامی بود و نه اسلحه‌ای همراه داشت. تنها ظاهری داشت خدایی. عشقی که از حسین‌شهید داشت در چهره‌اش پیدا بود و همین جرم کمی‌ نیست. شاید بچه که بود مادرش دستش را می‌گرفت روضه علی‌اکبر زیاد پا می‌گذاشت.‌ و در روضه سید همین بس که غریبانه گیر کرده بود، و با هرچه در دست داشتند، بالا بردند و فرو بردند! بالا بردند و .... از ظهر رو به غروب آن پائیز سرخ عکس سید دست به دست شد. با چشم‌هایی که اهل اینجا نبود.‌ وقتی اهل اینجا نباشی! کرج یا کربلا چه فرقی دارد! وقتی در قافله حسین باشی! تمام زمین کربلاست و هر روز عاشورا! سید روح‌الله! همشهری ما بود! و حالا در شهر ارباب‌مان حسین زندگی‌‌ می‌کند‌. شهری که فرسنگ‌ها با ما فاصله دارد. و ما ساکنان غبار گرفته‌ی این خراب‌آباد برای نفس‌کشیدن محتاج دعای شب جمعه‌‌ی اویم! سید روح‌الله عجمیان! دعایمان کن در آغوش ارباب! که ما سخت محتاجیم! 🆔 @bibliophil