eitaa logo
کانال سیاسی،انقلابی ،بابصیرت در مسیر ولایت
160 دنبال‌کننده
19هزار عکس
13.7هزار ویدیو
179 فایل
#ماملت_امام_حسینیم
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5924664096409519971.mp3
3.82M
با این ، بلا از کل شهر رفت! عجیبی از نماز و دعای فرج؛ نمازی گره گشا از سوی امام زمان علیه السلام، برای بزرگ 📚 صحیفه مهدیه، بخش اول،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_379607482.mp3
1.22M
» 🎤 محسن فرهمند 📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را 💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در (عج )هر روز صبح 🌸🌺🍂🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_22486833.mp3
10.33M
🍃🌷 ﷽ 🌹زیباترین ترانه های دنیا به پای دعای ندبه نمی‌رسند خواندن را امتحان کنید... ✨♥️الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج♥️✨
963.2K
🍃🌹نشست سیاسی مجازی ✅ انتخابات؛ لیلةالقدر انقلاب اسلامی 🎙 بخش اول
❣امام خمینی(رحمه‌الله): ✅با توسل به دامن آمریکا، ضعف و ناتوانی خود را برملا نسازید و از گرگ‌ها و درنده‌ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید. 📚صحیفه امام، جلد۲، صفحه ۹۳۲ 🔮کانال مرجع گفتمان وین
📙داستان بسیار زیبا👌 👈 پسر جوانی، با وسوسه یکی از دوستانش به محلی رفتند که زنان روسبی، خود فروشی می کردند روی یک صندلی در حیاط آنجا نشست. در آنجا پیرمرد ژولیده ای و فروتنی بود که حیاط و صندلی ها را نظافت می کرد. 🌸 پیرمرد در حین کارکردن، نگاه عمیقی به پسرک انداخت و سپس پیش او رفت و پرسید: پسرم، چند سالت است؟ گفت: بیست سالم است. پرسید: برای اولین بار است که اینجا می آیی ؟ گفت: بله  پیرمرد آه پر دردی از ته دل  کشید و گفت: می دانم برای چه کاری اینجا آمده ای؛ به من هم مربوط نیست، ولی پسرم، آن تابلو را بخوان. پسرک به طرف تابلویی رفت که در یک قاب چوبی کهنه به دیوار آویخته شده بود. سپس با صدای لرزان شروع به خواندن شعر تابلو کرد 👈گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن تا پیدا شود گوهر شناس قابلی  آب پاشیده بر زمین شوره زار بی حاصل است   صبر کن تا پیدا شود زمین بایری ❣ قطرات اشک بر گونه های چروکیده پیرمرد می غلتید … اشک هایش را پاک کرد و بغضش را فرو برد و گفت: پسرم، روزگاری من هم به سن تو بودم و به اینجا آمدم، چون کسی را نداشتم که به من بگوید  :  «لذت های آنی، غم های آتی در بر دارند»کسی نبود که در گوشم بگوید: 🔆  ترک شهوت ها و لذت ها سخاست هر که درشهوت فرو شد بر نخاست کسی را نداشتم تا به من بفهماند: به دنبال غرایز جنسی رفتن، مانند لیسیدن بر روی لبه است؛ عسل شیرین است، اما زبان آدمی به دو نیم خواهد شد.🗡 کسی به من نگفت :   اگر لذتِ ترک لذت بدانی ✨  دگر لذت نفس را لذت ندانی✨  پیرمرد این را گفت و دست بر پیشانی گذاشت و شروع به گریستن کرد.✨ 👈  چیزی در درون پسر فرو ریخت … حال عجیبی داشت، شتابان از آنجا بیرون آمد در حالی که شعر پیرمرد را زیر لب زمزمه می کرد: « گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی …» و دیگر هرگز به آن مکان بازنگشت... ‌💕💙💕