『 اَلحُسِـٰین🇵🇸』
تصور کن..💔
در افتاده!
زهرا کجاست!؟
- آخ!💔
دلِ گفتن ندارم!
حالا فکر کن ..
این چهل تا مردِ هیکلی ..
روی در رد میشن!
میخِ در کجاست!؟
خدایا چرا هیچکس نگفت ..
وقتی در رویِ زهرا افتاده بود
میخ در کجا بود !؟💔
『 اَلحُسِـٰین🇵🇸』
در افتاده! زهرا کجاست!؟ - آخ!💔 دلِ گفتن ندارم! حالا فکر کن .. این چهل تا مردِ هیکلی .. روی در رد میش
هرکی رد میشد این میخ بیشتر تو سینهی زهرا .. آخ .. نگم ..بماند اصلا💔:)
『 اَلحُسِـٰین🇵🇸』
خدایا داریم دق میکنیم از این غم!💔
خدایا زهرارو نبر :)
خدایا ..
علی ..
حسن آروم باش ..
حسن قصهی سیلی چیه :)؟
زینب .. چیزی نیست ..
خواب دیدی نامحرم مادرتو زد!💔
حسین .. آروم تر گریه کن ارباب💔
بعضیا از شدتِ غم تب میکنن ..
نکنه آقام تب کنه :)
مریض بشه ..
خدایا آقا تنهاست ..
کی پرستاریشو بکنه!؟💔
بسه دیگه ..
تمومش کنیم!💔
همین!
گذشت ..
خوب .. بد ..
خدایا منو زنده نگه دار یه بار دیگه
تو مجلسِ مادر گریه کنم ..
خدایا :)
آقامونو برسون
#اجراللهیاصاحبالزمان💔