#تلنگر
🔸چرا وقتی ماشینت جوش می آره، حرکت نمی کنی؟
کنار میزنی و می ایستی؟
چون ممکنه آتش بگیره و به خودت و دیگران صدمه بزنه!
🔸خودت هم همینطوری...
وقتی جوش می آری عصبی و عصبانی می شی،
🔹در این حال تخته گاز نرو!
بزن کنار ، ساکت باش و هیچی نگو...!
وگرنه هم به خودت آسیب میزنی هم به اطرافیان...
امام صادق علیه السلام:
🔺هيچ بنده اى خشم خود را فرو نخورد، مگر اين كه خداوند عزّوجلّ بر عزّت او در دنيا و آخرت افزود.
📚كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص 110، ح5
@karbalaei021
🌸 آیت الله خوشوقت (ره) :
کسی که اخلاق خوش در خانه دارد مانند کسی است که روزها را روزه دارد و شبها را عبادت کند.
در یک کلام زبان باعث سوراخ کردن کیسهی اعمال است، هر چه اعضا زحمت میکشند و جمع میشوند یک حرکت زبان(حرف نابجا) کیسه را سوراخ میکند!
اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مهلکه خارج شوید وگرنه قطعاً زمین خواهید خورد.
✨﷽✨
💠نظر شما درباره این حکایت چیست؟
✍🏻پیرمردی صبح زود از خانهاش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد میشدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند: «باید از تو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد.»
✍🏻پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیلش را پرسیدند. پیرمرد گفت: «زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا میروم و صبحانه را با او میخورم. نمیخواهم دیر شود!»
✍🏻پرستاری به او گفت: «خودمان به او خبر میدهیم.»
پیرمرد با اندوه گفت: «خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد. حتی مرا هم نمیشناسد!»
✍🏻پرستار با حیرت گفت: «وقتی که نمیداند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید؟»
پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت: «اما من که میدانم او چه کسی است...!»
@karbalaei021
✨﷽✨
📝 #ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
💟⇦•ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ،
ﻧﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﭼﺎﻩ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ
✳️⇦•ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪ ﻋﺼﺎیی ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺩ ﻧﯿﻞ ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺼﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ ..
✴️⇦•ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﻏﺮﻕ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ؛
✳️⇦•اﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ...
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﺮسی..
✨﷽✨
💠با این سه ذڪر با خدا صحبت ڪنید
❣مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
➊همین ڪه گردی بر دلتان پیدا میشود،
↞یڪ سبحان الله بگویید، آن گرد ڪنار میرود.
➋هر جا هم فیضی و نعمتی به شما رسید،
↞الحمدلله بگویید، چون شکرش را به جا آوردی گرد نمیگیرد.
➌هر وقت خطایی انجام دادید،
↞استغفرالله چارہ است.
❣ با این سه ذڪر با خدا صحبت ڪنید.
💠 صحبت ڪردن با خدا غم و حزن را از بین میبرد
✨﷽✨
📌جوانی به سراغ عالمی رفت و گفت #سه سوال دارم:
➊↫وجود خدا راثابت کن
➋↫وجود قضا وقدر را..
➌↫چطور میشه که شیاطین از آتش
هستند ودر قرآن امده که درجهنم عذاب میشن
آتش بر آتش چگونه تاثیر دارد؟
✳️⇦•عالم سیلی بر صورت جوان زد جوان ناراحت شد که مگه من چه گفتم که منوزدین.عالم گفت جواب هرسه سوال توست.
♥️•☜سیلی زدن ایجاد درد کرد آیا درد رادیدی؟
گفت ندیدم ولی دردراحس کردم
♥️•☜عالم گفت: خدا هم وجود داره
وجود او بانعمت هامعلوم میشه
♥️•☜آیا میدانستی که سیلی میزنم
گفت خیر گفت این قضا وقدر هست.
♥️•☜دست من وصورت تو ازیک جنس بود
اما درد را بر صورت وارد کرد
همانطور میتواند آتش بر آتش
ایجاد عذاب کند.
⚠️ #اندکی_تفکر
@karbalaei021
💠﷽💠
💚امام صادق(ع)از جدّ بزرگوارشان آقا امیرالمومنین (ع)نقل می کنند:
✨خانه ای که در آن قرآن خوانده می شود و ذکر و یاد خداوند در آن هست؛
برکتش زیاد می شود، و ملائکه درآن خانه حضورپیدامیکنند
✨و شیاطین از آن خانه دور می شوند، آن خانه برای اهل آسمان میدرخشد همانگونه که ستارگان برای اهل زمین می درخشند.
✨و اما خانه ای که در آن قرآن خوانده نمی شود و ذکر و یادی از خداوند درآن نیست؛ برکتش کم میشود،
ملائکه از آنجا دور شده و شیاطین وارد خانه میشوند.
📘 کافی ج ۲ ص ۶۱۰
✨﷽✨
✍🏻در زمان حضرت موسے(ع) پسر مغروری بود ڪه دختر ثروتمندی گرفته بود. عروس مخالف مادرشوهر خود بود.
پسر بہ اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفته بالای ڪوهے ببرد، تا مادر را گرگ بخورد.
مادر پیر خود را بالای ڪوه رساند، چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت.
بہ موسے(ع) ندا آمد برو در فلان ڪوه مهر مادر را نگاه ڪن.
مادر با چشمانی اشڪبار و دستانے لرزان، دست بہ دعا برداشت. و میگفت: خدایا! ای خالق هستے! من عمر خود را ڪردهام و برای مرگ حاضرم، فرزندم جوان است و تازهداماد، تو را بہ بزرگیات قسم میدهم، پسرم را در مسیر برگشت بہ خانهاش، از شر گرگ در امان دار. ڪه او تنهاست.
ندا آمد: ای موسے(ع)! مهر مادر را میبینے؟ با اینڪه جفا دیده ولی وفا میڪند.
بدان من نسبت بہ بندگانم از این پیرزن نسبت بہ پسرش مهربانترم.
@karbalaei021
🔔 #تلنگر
✍بـعضی وقتا آدمـا #الماسی تـو دسٺ دارن ، بعد چـشمشون به یه گـردو می افته دولا میشن تا گـردو رو بردارن ،
المـاسه می افته تو شیـب زمین ، قل میخوره و تو عمـق چـاهے فرو میره
⁉️میدونے چۍ می مونه؟ یه آدم...، یه دهن باز....، یه گـردوی پوڪ .... و یه دنـیا حسـرٺ
✍مواظب الماسهای زندگیمون باشیـم ، شاید به دلیل اینڪه صاحبش هستیم و بودنش برامون عادی شده ارزشش رو از یاد بردیم.
•☜الماسهای زندگے : پدر، مادر ، همسر ، فرزند ،سلامتۍ
✨﷽✨
✳️⇦•ﮔﺎﻫﯽ ﺧـﺪﺍ...
ﺑﺎ ﺩﺳﺖِ ﺗـﻮ...
ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ...!
✳️⇦•ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺗـﻮ،
ﮔﺮﻩ ڪﺎﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿڪﻨﺪ...!
ﺑﺎ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺗﻮ،
ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻭ ﻋﺮﯾﺎنے ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﺪ...!
✳️⇦•ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﺗﻮ،
ﻣﺸڪﻠﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻣﯿڪﻨﺪ...!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳتے ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺭۍ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ،
ﺑﺪﺍﻥ ڪﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺳﺖِ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ،
ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺧـﺪﺍسٺ ...
👌پــس دستـانـٺ را ببوس
✨ #اللهـم_عجل_لولـیڪ_الـفـرج✨
✨﷽✨
💠پند یڪ پدر پیر روی تخت بـیمارستان درحـال مـرگ به فرزندش
♥️•☜منتظر هیچ دستۍ در هیچ جاۍ این دنـیا نباش و اشڪهایت را با دستان خود پاڪ ڪن. (همه رهگذرند)
♥️•☜زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست ڪه بتواند به راحتۍ سرۍ سخت را بشڪند. (پس مراقب حرفهایت باش)
♥️•☜به ڪسانۍ ڪه پشت سرٺ حرف میزنند بیاعتنا باش آنها جاۍشان همانجاست، دقیقا پشت سرٺ. هـرگـز از تو نمۍتوانند جلوتر بیفتند. پس گذشت داشته باش.
♥️•☜عمر من 80 سال است ولی مثل 8 دقیقه گذشت و دارد به پایان میرسد. پس در این دقیقههای ڪوتاه، ڪسی را از دست خودت ناراحت نڪن.
♥️•☜اگر صدای بلند نشانگر مردانگی بود، سگ سرور مردان بود. پس همیشه آرام سخن بگو.
♥️•☜قبل از اینڪه سرت را بالا ببری و نداشتههایت را به پیش خدا گلایه ڪنی نظری به پایین بینداز. پس داشتههات را شاڪر باش.
@karbalaei021
✨﷽ ✨
#یڪ_داستان_یڪ_پند
❣پـیرمـردۍ با پـسر و عـروس و نوه اش زندگے میڪرد...
او دستانـش می لرزید و چـشمانش خـوب نمیدید و به سختے می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شڪست...
پـسر و عـروس از این ڪثیف ڪاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ ڪاری بڪنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد...
💔آنها یڪ میز ڪوچڪ در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایۍ آنـجا غذا بخورد. بعد از این ڪه یڪ بـشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شڪست دیگر مجبور بود غذایش را در ڪاسه چوبی بخورد، هروقت هم خـانواده او را سرزنش میڪردند پدر بزرگ فقط اشڪ میریخت و هیچ نمیگفت...
💢یڪ روز عصر قبل از شـام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد ڪه داشت با چند تڪه چوب بازی میڪرد. پدر روبه او ڪرد و گفت: پسرم دارے چی درست میڪنی؟ پـسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان ڪاسه های چوبی درست میڪنم ڪه وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!
•••یادمان بماند ڪه:
"زمین گرد است..."•••
@karbalaei021
☀️ در ثواب الاعمال است از حضرت صادق (علیه السلام) فرمود:
🌿 «كسى كه نماز كند با اذان و اقامه ،
دو صف از ملائكه پشت سرش نماز كند؛
☘ و كسى كه نماز كند با اقامه بدون اذان،
پشت سرش يك صف از ملائكه نماز كند.»
⁉️راوى سؤال مىكند كه مقدار هر صفى چقدر است. فرمود:
💐 «اقلش ما بين مشرق و مغرب است، و اكثرش ما بين آسمان و زمين است.»
📚 آداب الصلاة ، صفحه 144
🌸 امام على (علیہ السلام) :
☘ مَن أَتى غَنيّا فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ ذَهَبَ ثُلُثا دينِهِ؛
☀️ هر كس در مقابل ثروتمند بہ خاطر ثروتش تواضع كند دو سوم دينش از بين برود.
📗 نهج البلاغہ(صبحے صالح) ص ۵۰۸ ، ح ۲۲۸
@karbalaei021
✨﷽✨
✍ شخصی به محضر رسول اکرم(ص)
آمد و از فقر خود شڪایت ڪرد؛
حضرت به او فرمود :
هر وقت داخل خانه ات شدی:
①← بر من صلوات بفرست
②← سلام کن حتےکسےدرخانه نباشد
③← سوره توحید را یڪ مرتبه بخوان
فقرت برطرف میشود..
✍ آن مرد چنین ڪرد و
چیزی نگذاشت ڪه آن قدر
رزق و روزی اش زیاد شد ڪه به
همسایگانش نیز ڪمڪ مالی می ڪرد.
📚 اسرارالصلاه ص۲۶۲
✨﷽✨
🌷جای خدا نباشیم!
💟⇦•روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد. زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود.
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر آنجا به نماز نرفت.
✳️⇦•همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت...
او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد.
👈🏻حکایت ماست:
✨جای خدا مجازات میکنیم،
✨جای خدا میبخشیم،
✨جای خدا...
✴️⇦•اون خدایی که من میشناسم
اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه. شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره.
✅⇦•چقدر خوبه که اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد کنیم نه این که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم...
@karbalaei021
✨﷽✨
📝 پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد:
💟⇦•گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زائیده بود و سه چهار توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند وبخاطر ترحم به این حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملا او را زیر نظر داشتم.
✳️⇦•این ماده گرگ به شکار میرفت و هر بار مرغی، خرگوشی ، برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش می آورد. اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرضگوسفندان ما نمیشد. ما دقیقا آمار گوسفندان وبره های آنها را داشتیم وکاملا" مواظب بودیم، بچهها تقریبا بزرگ شده بودند. یکبار و در غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از برهها را کشتند!
✴️⇦•ما صبرکردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز می گرفت و میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز آنها را برداشت و از آغل ما رفت. روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.»
✳️⇦•این یک گرگ است و با سه خصلت:
درندگی وحشیبودن وحیوانیتشناختهمیشود
اما میفهمد، هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و احسانکرد به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید
🌷هر ذاتی رو میشه درست کرد،جز ذات خراب.!!
@karbalaei021
✨﷽✨
#یڪ_داستان_یڪ_پند
💐 شبلی را در اواخر عمر به جنون متهم ڪردند و خانهنشین شد. روزی چند تن از دوستان به ملاقات شبلی آمدند تا او را نصیحت ڪنند.
🌺 شبلی سنگی برداشت و سوی هر ڪدام پرتاب ڪرد. اما سنگها از بیخ گوششان گذشت ولی به آنان نخورد و همه دوستان فرار ڪردند. شبلی گفت: بروید ڪه شما دوستانِ خودتان هستید و نه دوستانِ من!!! ڪه تحمل دردِ خوردنِ سنگِ ڪوچڪی از مرا نداشتید.
🌻دوست من خداست ڪه این همه نافرمانی او را ڪردم و سنگ انداختم و با گناهانم آزارش دادم٬ اما او باز مرا از خود نراند. و زمانیڪه نیت ڪردم به شما سنگ بزنم٬ از او خواستم سنگها را از شما دور ڪند، او دوستی خود را با من ترڪ نڪرد و سنگها به شما نخورد.
🌷بروید ڪه من دوست خود را پیدا ڪردهام و او را شاڪرم مرا در چشم شما دیوانهای نشان میدهد تا شما را از من دور ڪند تا همیشه با خودش باشم.
@karbalaei021