eitaa logo
توشه اخرت
317 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
0 ویدیو
0 فایل
کانالی زیبا با مطالبی زیبا در مورد بهشت جهنم نزدیک شدن به خداوند تعالی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸پنجشنبه است 🕯هـمان روزی که 🌸اهالی سفر کرده از دنیا، 🕯چشم انتظار عزیزانشان هستند 🌸دستشان از دنیا ڪوتاه است 🕯و محتاج یاد ڪردن ما هستند 🌸با ذکر فاتحه و صلوات 🕯روحشان را شاد کنیم @karbalaei021🤘 خدایا عزیزان ما را ببخش و بیامرز🌸
📚 ✍مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کردند برای صرف شام دعوت کرد. و جلوی آن ها یک نسخه قرآن مجید و مبلغی از پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آن‌ها پرسید قرآن را انتخاب می‌کنید یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده است. اول از *نگهبان* شروع کرد پس گفت: انتخاب کنید؟ نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را می‌گیرم چرا که فائده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد. بعداً از *کشاورزی* که پیش او کار می‌کرد، سوال کرد. گفت اختیار کن!؟ کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب می‌کردم ولی فعلا مال را انتخاب می‌کنم. بعد از آن سوال از *آشپز* بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب می کنید. پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابر این پول را بر می گزینم. و در سری آخر از *پسری* که مسئول حیوانات بود پرسید این پسر خیلی فقیر بود پس گفت: من به طور قطعی می دانم که تو حتما مال را انتخاب می کنید تا این‌که غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری. پس آن پسر جواب صحیح داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم یا این‌که مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ولی من قرآن را انتخاب می کنم چرا که مادرم گفته است: *یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است* قرآن را گرفت و بعد از این‌که قرآن را گشود در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابری آن مبلغی بود که بر میز غذا بود، وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود: *به زودی این مرد غنی را وارث می‌شود* پس آن مرد ثروتمند گفت: *هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد پس الله او را ناامید نمی کند.* @karbalaei021
🔔تـلنـگــر (لطفابخونید) •☜به "زُبیر"میگفتن سیف الاسلام، مِنّا اَهلُ البَیت، فقط زُبیر بود که تو تشییع جنازه ی حضرت زهرا"س"شرکت داشت،با شمشیرش چه گره هایی رو تو راه اسلام باز کرد؟ •☜به"ابن ملجم"میگفتن شیعه ی امیرالمومنین، خودش به امیرالمومنین گفت حُبّ و عشق توست که تو خون و رگ من هست... •☜"شمر"جانباز جنگ صفین بود که داشت به درجه ی رفیع شهادت میرسید؛ میدونی که وقتی وارد قتلگاه شد زانو هاش رو بسته بود؟از بس که نماز شب خونده بود زانوهاش پینه شتری بسته بود. •☜میدونستیدکه "عمرسعد"روز عاشورا نماز صبحش رو که تموم کرد"قُربتً اِلی الله"گفت و اولین تیر رو به سوی خیمه ی"سیدالشهدا"نشونه زد؟ •☜میدونستید که همه ی اونایی که اومدن کربلا مسلمون بودن و اهل نماز و روزه؟همشونم "قربت الی الله"گفتن و اومدن برای کشتن" سیدالشهدا"... •☜"زهیر بن قین"عثمانی مسلک بود و اومد برای یاری ابی عبدالله! •☜"شمربن ذی الجوشن"هم نماز شبش ترک نمیشد ولی اومد برای کشتن ابی عبدالله... 👈🏻بصیرت نداشته باشیم... خسر الدنیا والاخره می شیم... @karbalaei021
▪️داستانهایی از حضرت زهرا س 🌹▪️حرمت سخن پیامبر صلی اللّه علیه و آله  بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم چند روز پس از رحلت پیامبر صلی اللّه علیه و آله مردی به محضر فاطمه علیه السلام مشرف شد و عرض کرد: ای دختر رسول اللّه چیزی نزد شما به یادگار گذاشته است تا مرا از آن بهره مند سازی؟ فاطمه علیه السلام به کنیز خود فرمود: آن نوشته رابیاور. کنیز بدنبال نوشته رفت اما آن را پیدا نکرد. فاطمه علیه السلام فرمود: آن را پیدا کن که ارزش آن برای من برابر حسن و حسین است. کنیز به جستجو پرداخت تا آن را پیدا کرد و به خدمت آن حضرت آورد. در آن نوشته آمده بود: از مومنین نیست کسی که همسایه اش از آزار او در امان نیست و کسی که به خداوند و روز قیامت ایمان دارد سخن خوب می گوید یا سکوت می کند. خداوند انسان خیره، بردبار و عفیف را دوست دارد و انسان بدزبان، کینه توز و گدای اصرار کننده را دشمن می دارد. حیا از ایمان است و ایمان سبب ورود در بهشت می باشد و فحش از بی شرمی سبب ورود در جهنم است.  📚بحار النوار، ج 43، ص 82و 83. اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم   @karbalaei021
✍امیر المومنین علیه السلام هنگامی که بدن مطهر حضرت زهرا علیها السلام را دفن کرد رو به قبر پیامبر (ص) چنین گفت: ▪️ای رسول خدا! اندوهم بی پایان است، و شبم در بیداری است; اندوه از قلبم نخواهد رفت تا اینکه خداوند همان خانه ای را که تو در آن ساکنی برای من برگزیند. دلشستگی ای چرک آور، و اندوهی خشم آورو آتش افروز. در میان ما چه زود جدایی افتاد! شکایت به خدامی برم، و دخترت از همداستانی امتت علیه من و برای ضایع کردن حق او، تو را خبر خواهد داد; حال و وضعیت را از او بپرس. چه بسیار عقده هایی; در سینه اش به تلاطم آمد اما راهی برای گشودن آن نیافت که خواهد گفت. و خداوند داوری می کند و او بهترین داوراست. ▪️سلام بر تو ای رسول خدا! سلام وداع کننده ای که نه خسته شده است و نه روی گردان. پس، اگر برمی گردم نه به خاطر خستگی است، واگر بمانم نه به خاطر بدگمانی به وعده ای که خداوند به صابران داده است. صبر بهتر و زیباتر است. و اگر نبود تسلط آنان که بر ما چیره شده اند، خود را ملازم قبر تو می داشتم و ماندن کنار آن را پیشه خودمی ساختم و چون مادری که داغ مصیبتی بزرگ دیده، شیون می کردم.در برابر چشم خدا، دخترت پنهانی به خاک سپرده می شود، و حق اوبه زور ضایع می شود، و آشکارا از ارثش باز داشته می شود; در حالی که هنوز چیزی نگذشته و یاد تو فراموش نشده است. پس شکوه را به خدا می برم ای رسول خدا، و تویی مایه زیباترین تسلیت خاطر.درود خدا، و رحمت و برکاتش بر فاطمه و بر تو باد. 📚 کافی، ج 1، ص 458 - 459. @karbalaei021
امام حسین علیه السلام: وقتى زمان ارتحال فاطمه فرا رسيد، به اميرالمؤمنين عليه ‏السلام وصيت كرد كه او خود كارش را عهده ‏دار شود، و شبانه دفنش كند، و قبرش را صاف و بى‏ نشان سازد. اميرالمؤمنين عليه‏ السلام آن را خود به عهده گرفت، و او را دفن كرد و قبر فاطمه را صاف و بى‏ نشان ساخت الأمالی للمفيد، صفحه281 ◼️ سالروز شهادت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها بر شما تسلیت باد @karbalaei021
✍امام صادق علیه السلام فرمودند: تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها در هر روز پس از هر نماز نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز در هر روز است. 📚 کافى، ج۳ ، ص ۳۴۳ ✅ تسبیحات حضرت زهرا (س)⇩ ❶ ۳۴ بار گفتن «الله اکبر» ❷ ۳۳ بار گفتن «الحمدلله» ❸ ۳۳ بار گفتن «سبحان الله» @karbalaei021
✅همراه با هر سختی، آسانی است ✍هر وقت توی زندگی دری به روت بسته شد، درِ دیگه‌ای به روت باز میشه. این قطعیه!! مطمئن باش! ولی اون چیزی که باعث میشه تو درِ باز شده رو نبینی، نگاهی است که هنوز به درِ بسته شده داری! درِ باز شده رو نگاه کن.. 🕋 فإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (شرح/۵) 🕋 إنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (شرح/۶) 💢 به یقین با هر سختی آسانی است. 💢 مسلّماً با هر سختی آسانی است. @karbalaei021
🔷 چشم‌ زخم خرافات نیست 🔹آنچه باید برای دفع چشم‌زخم بدانیم 🔺نیروهایی در چشم انسان ها وجود دارد، به‌گونه‌ای که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرند ممکن است آن را از بین ببرد، در هم بشکند، بیماری یا خللی در آن وارد کند. 🔺در درباره ارتباطات و رفت‌وآمدهایمان آمده است که زینت­‌های مادی و معنوی زندگی­مان به شکلی باشد که زیاد جلوه نکند. 🔺نعمت هایی که در معرض مشاهده نیستند را نباید نمایان کرد زیرا باعث حسرت دیگران می شود و ما نمی‌­دانیم کدام چشم محرم و کدام نامحرم نعمت­‌های ماست، بنابراین تا می توانیم باید معمولی زندگی کنیم. 🔺 (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: اگر کسی بترسد که چشم خودش در کسی اثر کند یا چشم دیگری در او اثر کند، سه مرتبه بگوید: "ماشاءالله لا قوّة الا بالله العلی العظیم" و در جای دیگر میفرمایند: هرگاه کسی خود را به هیئت نیکو آراسته کرد، وقتی از منزل بیرون می­‌رود دو سوره­‌ی و را بخواند تا به اذن خدا چیزی به او ضرر نرساند. @karbalaei021
✍امام صادق علیه السلام: ❄️زمستان بهار مؤمن است؛ از شب‌های طولانی‌اش برای عبادت بهره برده و از کوتاهی روزهایش برای روزه استفاده می‌کند. 📚امالی صدوق، ص237. @karbalaei021
💠▫️آیت الله بهاءالدینی فرمودند: ◆✨اگر زنان چادری می خواستند نشانشان می دادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب می ریزند, دانه دانه اش خورشید است. شما خورشید خدا هستید. ◆✨و ایشان این روایت را از ثواب الاعمال نقل می کردند عرقی که زن زیر چادر می ریزد سه جا برای او نور می شود: 📌در درون قبر 📌در بـــــــــرزخ 📌در قیــــــــــامـت ◆✨و اگر زنان بی حجاب از من می خواستند همین الان نشانشان می دادم که این موی سر که به نامحرم نشان می دهند آتش است. آنها در آرایش زیبایی نیستند، بلکه در آرایش آتش هستند. @karbalaei021
حضرت صدیقه کبری چگونه روضه مظلومیت خود را بیان میفرمود؟! در کتاب «ارشاد القلوب» نقل شده که حضرت فاطمه صلوات الله علیها فرمود: هیزم بسیار به در خانه ی ما آوردند، تا خانه و اهلش را بسوزانند، من در پشت «در» ایستاده بودم، و آن قوم مهاجم را به خدا و رسولش، سوگند می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری نمایند، عمر، تازیانه را از دست قنفذ غلام آزاد شده ی ابوبکر گرفت، و با آن بر بازویم زد و اثر آن همچون رگه های بازوبند در بازویم باقی ماند، آنگاه لگد به در زد و در را به طرف من فشار داد، در این هنگام به صورت بر زمین افتادم در حالی که فرزند در رحم داشتم، آتش زبانه می کشید و صورتم را می سوزانید، او با دستش مرا می زد، گوشواره ام قطع و پراکنده شد، درد مخاض مرا فراگرفت، محسنم بی گناه، سقط و کشته شد. پ.ن:آقا صاحب الزمان فرمودند که حضرت زهرا الگوی من است . قابل توجه مداحان و روضه خوانها در روضه خوانی فاطمیه باید الگویمان حضرت زهرا باشد . @karbalaei021
لباس آراسته برای احترام به چشم مردم، نه برای خودنمایی! ✍امیرالمؤمنین(ع) در مقام بیان دومین ویژگی اهل تقوا، به لباس متقین اشاره می‌کند: «مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ؛ لباسشان میانه است.» اینکه امیرالمؤمنین(ع) در ابتدای این خطبه به لباس اشاره می‌کنند، نشان از اهمیت جایگاه لباس دارد. لباس یکی از امکاناتی است که مؤمن می‌تواند با این امکان بزرگ، به خود و دین خود خدمت کند. لباس مسأله‌ای نیست که صرفاً برای تفریح، تفنّن یا تزئین باشد، لباس کاربردهای مختلفی دارد. چون کاربردهای لباس، هم از نظر ظاهر لباس و هم از نظر نیّتی که انسان هنگام پوشیدن لباس دارد، متفاوت است، در رأس فضائل اهل تقوا مطرح می‌شود. ما باید با ظاهری آراسته ‌همدیگر را ملاقات کنیم. حضرت امام(ره) به آراستگی ظاهر و پوشش بسیار اهمیت می‌دادند. حضرت امام(ره) اهل تظاهر نبودند، ولی برایشان مهم بود که دیگران ایشان را آراسته ببینند. حتی لباس‌های داخل خانه را که معمولاً کسی اتو نمی‌کند، ایشان اتو می‌کردند. این خیلی مهم است که ما وقتی به همدیگر می‌رسیم، خودمان را برای همدیگر تزئین کنیم. باید برای چشم مردم احترام قائل باشیم. 📕بخشی از کتاب باران خوبی‌ها @karbalaei021
🙏 پرنده ها تو سرما غذا سخت گیرشون میاد! تو این هوای سرد، هر روز برای پرنده ها غذا بریزیم یا یک لونه یا محفظه ای درست کنیم و غذا رو اونجا بریزیم... 🐥 پشت بوم خونه... حیاط... بالکن یا پشت پنجره... جلوی در مغازه... یا هر جایی که امکان داره... 💖 مهربونی خرج زیادی نداره... 💠 این توصیه رو تا جایی که ممکنه به همه برسونیم... @karbalaei021
✅اهمیت رفتن سر قبر اموات! ✍بهترین زمان زیارت اموات عصر پنجشنبه است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله ) فرموده است، شاید بهتر از آن صبح جمعه بین الطلوعین باشد. از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد که: اگر شخص سر قبر کسی برود، آیا او به درد آن شخص می‌خورد؟ امام فرمود : بله. این مثل هدیه ای است که به زنده‌ها می‌دهید و او را کاملاً خوشحال می‌کنید. یکی از نزدیکان رجبعلی خیاط می‌گفت: ما با ایشان به قبرستان ابن‌بابویه رفته بودیم و قبر مادر من هم آنجا دفن بود. من سر قبر مادرم نرفتم. سر چند تا قبر فاتحه خواندیم. وقتی می‌خواستیم از قبرستان بیرون بیاییم، ایشان گفتند که مادر شما اینجا دفن است؟ گفتم: بله. گفت: مادر شما در عالم برزخ داشت از شما گله می‌کرد. برگشتیم و سر قبر مادرم رفتیم. اگر کار خیری که می‌کنیم، به تعدادی از اموات هدیه کنیم آیا از ثواب آن کم می‌شود؟وخیر.اگر شما یک صلوات به کل اموات مؤمنین و مؤمنات هدیه کنید به خاطر کار ارزشمندی که شما کردید و همه را در نظر گرفتید و بخل نورزیدید، خدا ثوابش را به همه می‌دهد و از هیچ کس هم ثوابی کم نمی‌شود. 🌹 پیامبر فرمود : وقتی انسان آیت الکرسی را بخواند و ثوابش را برای همه‌ی اهل قبور مومنین و مؤمنات بفرستد خدا ثواب را به هر کدام از اموات می‌دهد. 📗 بیانات حجت الاسلام عالي @karbalaei021
✅عزرائیل چگونه جان میگیرد؟ ✍مردی وحشت زده سمت حضرت سلیمان(ع) رفت. حضرت‌ سليمان‌ ديد از شدّت‌ ترس‌ رويش‌ زرد و لبانش‌ كبود گشته‌، سؤال‌ كرد: ای‌ مرد مؤمن‌! چرا چنين‌ شدی؟ سبب‌ ترس‌ تو چيست؟ مرد گفت‌: عزرائيل‌ بر من‌ از روی‌ كينه‌ و غضب‌ نظری‌ كرده‌ و مرا چنانكه‌ می ‌بينی دچار دهشت‌ ساخته‌ است‌. حضرت‌ سليمان‌ فرمود: حالا بگو حاجتت‌ چيست‌؟ عرض‌ كرد: يا نبیّ الله‌! باد در فرمان‌ شماست‌؛ به‌ او امر فرمائيد مرا از اينجا به‌ هندوستان‌ ببرد، شايد در آنجا از چنگ‌ عزرائيل‌ رهائی‌ يابم‌! حضرت‌ سليمان‌ به‌ باد امر فرمود تا او را شتابان‌ بسمت‌ كشور هندوستان‌ ببرد. روز ديگر كه‌ حضرت‌ سليمان‌ در مجلس‌ ملاقات‌ نشست‌ و عزرائيل‌ برای‌ ديدار آمده‌ بود گفت‌: ای عزرائيل‌ برای‌ چه‌ سببی‌ در بندۀ مؤمن‌ از روی كينه‌ و غضب‌ نظر كردی‌ تا آن‌ مرد مسكين‌، وحشت‌ زده‌ دست‌ از خانه‌ و لانۀ خود كشيده‌ و به‌ ديار غربت‌ فراری‌ شد؟ عزرائيل‌ عرض‌ كرد: من‌ از روی‌ غضب‌ به‌ او نگاه‌ نكردم‌؛ او چنين‌ گمان‌ بدی‌ دربارۀ من‌ برد. داستان‌ از اين‌ قرار است‌ كه‌ حضرت‌ ربّ ذوالجلال‌ به‌ من‌ امر فرمود تا در فلان‌ ساعت‌ جان‌ او را در هندوستان‌ قبض‌ كنم‌. قريب‌ به‌ آن‌ ساعت‌ او را اينجا يافتم‌، و در يك‌ دنيا از تعجّب‌ و شگفت‌ فرو رفتم‌ و حيران‌ و سرگردان‌ شدم‌؛ او از اين‌ حالت‌ حيرت‌ من‌ ترسيد و چنين‌ فهميد كه‌ من‌ بر او نظر سوئی‌ دارم‌ در حاليكه‌ چنين‌ نبود، اضطراب‌ از ناحيۀ خود من‌ بود. باری‌ با خود می ‌گفتم‌ اگر او صدپر داشته‌ باشد در اين‌ زمان‌ كوتاه‌ نمی ‌تواند به‌ هندوستان‌ برود، من‌ چگونه‌ اين‌ مأموريّت‌ خدا را انجام‌ دهم‌؟ 💥ليكن‌ با خود گفتم‌ من‌ بسراغ‌ مأموريّت‌ خود می ‌روم‌، بر عهدۀ من‌ چيز دگری‌ نيست‌. به‌ امر حقّ به‌ هندوستان‌ رفتم‌ ناگهان‌ آن‌ مرد را در آنجا يافتم‌ و جانش‌ را قبض‌ كردم‌. 📚معاد شناسی، جلد اول، علامه طهرانی. .دفتر اوّل‌ «مثنوي‌» طبع‌ ميرخاني‌، ص‌ 26 @karbalaei021
📚 در تاریخ آورده اند که در زمان قدیم دو برادر بودند که هر دو خوب و با خدا بودند.یکی چوپان بودو دیگری در بازار شهر طلا فروشی داشت.بعد از چندین سال برادرچوپان برای بازدید وصله رحم به شهر آمده به مغازه برادر خود رفت وقتی مغازه برادر دید که بسیار شیک و مرتب بود، به اوگفت: برادرتو چرا این کار را انتخاب کرده ای زیرا اینجا محل رفت آمد شیطان ها است و مشکل است در ینجا انسان با خدا و پرهیزگار باشد. مرد زرگر روکرد به مرد چوپان و گفت:تو حالا چندین سال است فقط گوسفند دیده ای کوه و بیابان حالا چه کار غیر عادی می توانی انجام دهی.چوپان که در بازار غربالی خریده بود ان را پر از آب کرد و گداشت کنار مغازه برادر و گفت: ببین من آب را در غربال نگه میدارم از بس که در بیابان ریاضت کشیدم و ذکر خدا گفتم.مرد زرگر هم با خونسردی تکه آتشی از کوره طلا سازی برداشت و داخل پنبه ای گذاشت و کنار غربال گذاشت وگفت: برادر جان ماهم در این مغازه و بازاربی دین نبوده ایم حالا خواهشمندم چند لحظه ای در مغازه من بنشین تا من بروم ان طرف بازار و برگردم. مرد چوپان مدتی ؛درمغازه طلا فروشی نشست یک دفعه زنی آمد و گفت این آقای زرگر کجا هستند چوپان گفت:خواهرم چه کار داری؟ زن گفت:این دست بندی که من دیروز خریدم خیلی برام تنگه. چوپان گفت: کدام دستبند؟ زن ناگهان دست خود را از زیر چادر در آوردو گفت: این دست بند چوپان بیچاره تا به دست سفید و گوشتی زن نگاه کرد همه چیز را فراموش کرد و خیره خیره دست زن نگاه کرد ناگاه برادرش سر رسید و گفت: ای برادر چرا آب دیگر درغربال نیست؟ و آتش روی پنبه هست؟ برادرچوپان بر سر خود زدو گفت:خاک بر سر من که نمی دانستم در بازار و خیابان نگه داشتن دین سخت تر از نگه داشتن دین از بیابان است. زر گر گفت: آری برادرم من سالها هست که در این بازار هستم و همه نوع مشتری وجود دارد ولی هیچ وقت نگاه به نا محرم نمی کنم. @karbalaei021
💠 ترجمه آیه 13 حجرات ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید( اینها ملاک امتیاز نیست)، گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است! @karbalaei021
در مقابله با مسائل زندگي آرام و صبور باشيد به خداوند شكايت نكنيد نگران آينده نباشيد به خدا اعتماد كنيد و همه چيز را به بزرگي و عشق او بسپاريد خداوند از همه مسائل ما بزرگ تر است خدا راه حل مسائل ما را بهتر ميداند خدا از درون ما باخبر است مشكلات را از تخت پادشاهي پايين بكشيد و به خود بگوييد "خدا از همه چيز بزرگتر است" " خدا بر همه چيز تواناست" " خدا از همه چيز آگاه است" پس رها كنيد و رها شويد خداوند، با همه عظمت و شكوهش با همه بخشش و مهرباني اش با همه بزرگي و عشق خدايي اش همراه و يار و ياور ماست خود گفته است " فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ" او به ما بسيار نزديك است و ما را اجابت مي كند @karbalaei021
📚 ✍مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کردند برای صرف شام دعوت کرد. و جلوی آن ها یک نسخه قرآن مجید و مبلغی از پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آن‌ها پرسید قرآن را انتخاب می‌کنید یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده است. اول از *نگهبان* شروع کرد پس گفت: انتخاب کنید؟ نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را می‌گیرم چرا که فائده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد. بعداً از *کشاورزی* که پیش او کار می‌کرد، سوال کرد. گفت اختیار کن!؟ کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب می‌کردم ولی فعلا مال را انتخاب می‌کنم. بعد از آن سوال از *آشپز* بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب می کنید. پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابر این پول را بر می گزینم. و در سری آخر از *پسری* که مسئول حیوانات بود پرسید این پسر خیلی فقیر بود پس گفت: من به طور قطعی می دانم که تو حتما مال را انتخاب می کنید تا این‌که غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری. پس آن پسر جواب صحیح داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم یا این‌که مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ولی من قرآن را انتخاب می کنم چرا که مادرم گفته است: *یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است* قرآن را گرفت و بعد از این‌که قرآن را گشود در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابری آن مبلغی بود که بر میز غذا بود، وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود: *به زودی این مرد غنی را وارث می‌شود* پس آن مرد ثروتمند گفت: *هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد پس الله او را ناامید نمی کند.* @karbalaei021
🖌 كه نه، به اندازهٔ یک قرن گذشت... شب‌های جمعه، ساعت روی يک و بيست دقيقه می‌ماند. دردها بيدار می‌شدند و چشم‌هامان گرم از گريه‌های دنباله‌دار. رفتنت قوانين زمان و زمين را تغيير داد و بعد از دستی كه تنها باقی‌مانده از پيكرت بود، دست دادن در اين كرهٔ خاكی ممنوع شد‌. نمی‌دانم چگونه، اما اندوهت مرزهای جغرافيا را بی‌اعتبار كرد و ماتم، نام ديگر اين سياره گشت. حتماً از جنس بوده‌ای كه اين‌گونه مفاهيم را در عالم ماده به هم ريخته‌ای و هرچه می‌گرديم، نمی‌توانيم برایت نامی پيدا كنيم. تو از تمام واژه‌ها و عنوان‌ها و مقام‌ها فراتری؛ سرباز، فرمانده، سردار... نمی‌دانم كدام‌يک. تو لغت‌نامهٔ جديدی هستی كه وحدت را در عين كثرت به تصوير می‌كشی و نامی جز عشق نمی‌توان بر تو نهاد. تو جاری هستی مثل روح طبيعت. خاطراتت همچون باران بر همه يكسان می‌بارد. زيبایی‌ات مانند رنگين‌كمان، شرق و غرب عالم را به هم دوخته و نام كوچكت «قاسم» پرچمی است كه كوه‌های زمين هنوز به آن تكيه می‌كنند. یک قرن كه نه! هزار قرن هم بگذرد، تفاوتی نمی‌كند. تو با روح حقيقت، يكی شده‌ای و رفتنت مانند آمدن است. پس الله او را ناامید نمی کند.* @karbalaei021
📚هر چیز که خوار آید ، یک روز به کار آید یک روز مرد دنیا دیده ای با پسرش به سفر رفت . در راه نعل اسبی پیدا کردند و به پسر گفت : نعل را بردار شاید به دردمان بخورد . پسر گفت :ما که اسب نداریم به چه دردمان می خورد ؟ پدر نعل اسب را برداشت و به پسر هم چیزی نگفت و به راهشان ادامه دادند . در راه به روستایی رسیدند.پدر در کارگاهی نعل اسب را فروخت بی آنکه پسر متوجه شودو با پولش کمی گیلاس خرید و در پارچه ای پیچید . و به راه ادامه دادند . در بین راه هر دو حسابی تشنه شدند و آبی که همراهشان بود تمام شد . در راه از تشنگی زیاد پسربی حال شد و پدر گفت فاصله ی زیادی تا مقصد نمانده راهت را ادامه بده .گیلاسی را جلوی راه پسر انداخت. پسر فوراً آن را برداشت و خورد و شیرینی آن باعث شد تا به راهش ادامه دهد. و قوت می گرفت . پسراز پدر پرسید که این گیلاس ها را از کجا آوردی؟ پدر گفت : توحاضر نشدی برای برداشتن نعل اسب خم شوی اما20 باربرای برداشتن گیلاس خم شدی این گیلاس از فروش همان نعل اسب به دست آمده به همین دلیل می گویند : هر چیز که‌ خوار آید یک روز به کار آید @karbalaei021
مرحوم اسماعیل دولابی : صلوات خیلی کارها می کند، ظرف انسان را بزرگ می کند، صلوات به آدم قوت می دهد 🔸هم در امر آخرت و هم در خوشی و ناخوشی به انسان قوت می دهد و بهجت می آورد و غم را زائل می کند صلوات در راه خدا به انسان خیلی کمک می کند . صلوات هم در بین دعاها برای رفع خستگی و باز شدن نطق و راه افتادن است. هر وقت با خدای خود صحبت می کنی ، اگر دیدی تعطیل شد و نتوانستی حرف بزنی صلوات بفرست، دوباره نطقت باز می شود . @karbalaei021
✅ مُنـور شدن منازل : خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی كند خانه ای كه زیاد در آن قرآن تلاوت شود. خیر و بركتش فزونی یابد ، به اهلش فراخی رسد و نورش به اهل آسمان روشنایی دهد؛ بدان سان كه ستاره های آسمان به اهل زمین، روشنایی دهند. 📚اصول كافی، ج۲، ص۶۱۰ چه بسیار افرادی هستند كه در زندگی خود نورانیت آشكاری با تلاوت قرآن احساس كرده اند و روزی و بركت خود را مدیون قرآن هستند. پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خانه‌هایتان را با تلاوت ‌قرآن نورانى كنید و آن‌ها را همچون یهود و نصارا كه نماز و عبادت را در خانه‌ها تعطیل كرده، تنها در كنیسه و كلیسا انجام مى‌دهند به گورستان تبدیل نكنید. هنگامى‌كه در خانه‌اى زیاد قرآن خوانده شود، خیر و بركت آن فزونى یابد و اهل خانه مدت‌ها از آن لذت خواهند برد و همانگونه كه ستارگان براى. زمینیان مى‌درخشند، [این خانه] نیز براى آسمانیان مى‌درخشد.» 📚بحارالانوار، ج۸۹، ص‌۲۰۴ @karbalaei021
✅مرگ ناگهانی واهمیّت صلوات ✍مرحوم قطب الدّین راوندی رضوان اللّه تعالی علیه به نقل از ابوهاشم جعفری حکایت نماید:  روزی شخصی به محضر مبارک حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام وارد شد و اظهار داشت: یاابن رسول اللّه! پدرم سکته کرده و مرده است و دارای اموال و جواهراتی بسیار می باشد، که من از محلّ آن ها بی اطّلاع هستم. و من دارای عائله ای بسیار سنگین هستم، که از تامین زندگی آن ها عاجز و ناتوان می باشم. و سپس اظهار داشت: به هر حال من یکی از دوستان و علاقه مندان به شما هستم، تقاضامندم به فریاد من برسی و مرا از این مشکل نجات دهی. امام جواد علیه السلام در پاسخ به تقاضای او فرمود: پس از آن که نماز عشای خود را خواندی، بر محمّد و اهل بیتش علیهم السلام، صلوات بفرست. پس از آن، پدرت را در عالم خواب خواهی دید؛ و آن گاه تو را نسبت به محلّ ثروت و اموالش آگاه می نماید.  آن شخص به توصیه حضرت عمل کرد و چون پدر خود را در عالَم خواب دید، به او گفت: پسرم! من اموال خود را در فلان مکان و فلان محلّ پنهان کرده ام، آن ها را بردار و نزد فرزند رسول خدا، حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام برسان.  هنگامی که آن شخص از خواب بیدار گشت، صبحگاهان به طرف محلّ مورد نظر حرکت کرد. و چون به آن جا رسید، پس از اندکی جستجو اموال را پیدا نمود و آن ها را برداشت و خدمت امام جواد علیه السلام آورد و جریان را برای حضرت بازگو کرد. و سپس گفت: شکر و سپاس خداوند متعال را، که شما آل محمّد علیهم السلام را این چنین گرامی داشت؛ و از شما را از بین خلایق برگزید، تا مردم را از مشکلات و گرفتاری ها نجات بخشید. 📚 الخرایج والجرایح: ج ۲، ص ۶۶۵، @karbalaei021
🌹داستان های فاطمی 📚فاطمه زهراء و اسرار پدر ( ص) عایشه یکى از همسران رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله حکایت کند: در آن هنگامى که رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله نزد من حضور داشت ، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها بر ما وارد شد؛ و چنان راه مى رفت که همانند راه رفتن رسول اللّه بود. وقتى رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله متوجّه آمدن دخترش حضرت فاطمه شد، به وى خطاب کرد و فرمود: دخترم ! خوش آمدى ، و سپس او را کنار خود، سمت راست نشاند و سخنى مخفیانه به او گفت که ناگاه دیدم فاطمه زهراء گریان شد. عایشه افزود: علّت گریان شدنش را جویا شدم و گفتم : اى فاطمه ! من تو را هرگز با چنین خوشى ندیده بودم که کنار پدرت باشى ، پس ‍ چرا ناگهان گریان شدى ؟! حضرت زهراء سلام اللّه علیها در جواب اظهار داشت : اسرار پدرم را فاش نمى کنم . بعد از آن دیدم که رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله مطلب دیگرى مخفیانه به زهراى مرضیّه فرمود، که خوشحال و خندان گردید و تبسّمى نمود. در این موقع تعجّب من بیشتر شد و این بار علّت گریه و خنده او را جویا شدم ؟ و آن حضرت ، دو باره در جواب من اظهار داشت : به هیچ عنوان اسرار پدرم را فاش نمى کنم . تا آن که رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله رحلت نمود و من از فرصت استفاده کرده و علّت خنده و گریه آن روز را، از فاطمه زهراء جویا شدم ؟ و آن حضرت اظهار داشت : پدرم در آن روز به من فرمود: جبرئیل هر سال یک بار بر من وارد مى شد؛ ولى امسال دو مرحله بر من وارد شد و این علامت نزدیک شدن مرگ من مى باشد، پس با این سخنِ پدرم ، گریان شدم . و در ادامه فرمایشاتش فرمود: تو از اهل بیت من ، اوّل کسى خواهى بود که به من ملحق مى شوى ، سپس پدرم افزود: آیا راضى و خوشحال نیستى که سیّد و سرور زنان باشى . و من پس از شنیدن چنین بشارتى مسرور و شادمان گشتم . دعائم الاسلام : ج 1، ص 232 و مستدرک الوسائل @karbalaei021
‌ 📚داستانهایی از حضرت زهرا س ▪️فدایی دختر 🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم ما توان دریافت برخی مقام‌ها را نداریم، چه برسد به رسیدن به آن. هرگاه رسول‌الله (صل‌الله‌علیه‌وآله) از سفری بازمی‌گشتند، مستقیم به خانۀ دخترشان می‌رفتند. در بازگشت از غزوۀ تبوک، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) خود و فرزندانشان را با گوشواره و گردنبند زینت داده بودند، روسری خود را با زعفران رنگ کرده بودند و پرده‌ای رنگی بر اتاق آویخته بودند. پیامبر با دیدن این صحنه، ناراحت راهی مسجد شدند. حضرت زهرا متوجه علت ناراحتی شدند و بلافاصله تمام آن زینت‌های ساده را خدمت پیغمبر رساندند و پیغام دادند در هر راهی که صلاح می‌دانند، هزینه کنند. رسول اکرم نتوانستند خوشحالی خود را پنهان سازند؛ با خرسندی تمام، سه مرتبه فرمودند: فِداها أبوها پدرش به فدایش باد[1] 📓[1] إحقاق الحق، ج 25، ص 279. بحارالا نوار، ج 43، ص 20، ح 7 اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم @karbalaei021
⚜⚜رَبِّ إٍنّی لِمَا أَنزَلْتَ إلَیَّ مِنْ خَیْرِ فَقیر 🔮🔮پروردگارا! به آنچه ازخیر بر من نازل می‌کنی نیازمندم سورهٔ القصص| آیهٔ ۲۴ @karbalaei021
🌿🌿🌿🌿 🔰 به پیامبر(ص) گفتند: «آن جوانی که پشت سر شما نماز می‌خوانَد، چشم‌چرانی هم می‌کند. بعضی از گناه‌های خیلی بد را هم انجام می‌دهد.» لابد منظورشان این بود که شما نصیحتش بفرمایید تا آن عیبش را هم کنار بگذارد. 💠 رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: «همان نمازش او را درست خواهد کرد» [نیازی به نصیحت نیست.] راوی می‌گوید: «طولی نکشید که آن جوان توبه کرد و آن عیب را کنار گذاشت.» اگر درست به نماز پرداخته شود، این‌قدر برکت دارد. استاد پناهیان @karbalaei021
🍂🍃 لا اله الا الله 🍃🍂 🌸 پیامبر اکرم (ص) هیچ بنده ای نیست که با اخلاص ذکر « لااله الا الله» را بگوید مگر اینکه تمام گناهانش محو شود✨ @karbalaei021