🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
رسول خدا (ص) :
علامت اهل یقین شش چیز است : 1-یقین به داشتن پروردگار و یکتائی او پس تلاش برای جلب محبت
2-یقین به مرگ پس دور اندیشی و آماده شدن برای آن
3-یقین به زنده شدن پس از مرگ پس ترس از رسوائی
4-یقین به بهشت شوق برای دیدار آن
5-یقین به آتش جهنم پس تلاش برای نجات از آن
6-یقین به حساب و کتاب و سنجش اعمال پس محاسبه نمودن اعمال خویش پیش از رسیدن مرگ.
کلام نور جلد 1 صفحه 249
@karbalaei021
🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
💠توسل به خدا، راه نجات از دنیا💠
🔘و قال رسول اللَّه ص: لم يبق من الدّنيا إلّا بلاء و فتنة، و ما نجا من نجا إلّا بصدق الالتجاء.
🔳 پیامبر اسلام ص مىفرمايند كه:
⭕️باقى نمىماند از دنيا و حاصل نمىشود از او، مگر بلا و فتنه، كه خواهشهاى نفسانى و اغواهاى شيطانى باشد.
⭕️و نجات نيافتند از بلا و فتنه دنيا، مگر به صدق التجا.
✅ يعنى: هيچ كس از دنيا و بلاى دنيا، خلاصى نيافت مگر كسى كه از شرّ و فريب شيطان، التجا به خدا برد و توسّل به او نمود و كار خود به او گذاشت و خود را به حفظ و حمايت او كشيد، تا از شرّ او خلاصى يافت.
💢و گر نه به سعى خود، كسى از او خلاصى ندارد و نمىتواند گفت كه: من از دست او خلاصم و او را به من دستى نيست،
◀️ مگر بندگان مقرّب الهى و دوستان يك رنگ او، چرا كه راههاى خدعه و فريب او، بسيار است و طريق مكر و حيله او، بيشمار.
📕شرح مصباح الشريعة / ترجمه عبد الرزاق گيلانى، ص: 191
@karbalaei021
💠راه نجات فقط در مخالفت با شیطان هست💠
از بیانات مرحوم آیتالله حقشناس:
❇️امام صادق(ع) میفرماید: اگر من بخواهم بفهمم چه وقت شیطان به سراغم میآید و اینکه آنچه به من القاء شده، رحمانی است یا شیطانی، راه فهمش چیست؟
⚜راه فهمش مراقبه است؛ مراقبه! و جز این راهی نیست.⚜
✅برای همین امام صادق(ع) در ادامه میفرماید:
راه درست، دقیقاً برخلاف هر چیزی است که شیطان القاء میکند و میگوید. به هر چه که او امر کرد، برخلافش عمل کن و بگو : خیر !
🔸من این حرفها را نمیفهمم و قبول ندارم ! 🔸من باید نمازم را به جماعت و اول وقت بخوانم.
❇️امام صادق(ع) فرموده است: هر کس که نمازهایش را در اول وقت بگذارد، ملکالموت وعده داده که خودش شهادتین را به او تلقین کرده و شیطان را از او دور میکند.
📰 منبع روزنامه کیهان چهارشنبه 93/07/23
@karbalaei021
💠داستان مردهای که با دعای مادر به دنیا برگشت💠
◀️این داستان کسی هست که در معرض مرگ قرار گرفت و با عزرائیل ملاقات کرد و حتی در حالت مکاشفه قبل از مرگ، اهل بیت (ع) را هم زیارت کرد ولی با دعای مادر دوباره به دنیا برگشت.
🔷نقل از علامه طهرانی:
یكی از اقوام ما كه از اهل علم بود برای من نقل كرد:
🔹در ایامی كه در سامرّاء بودم، به مرض حصبۀ سختی مبتلا شدم و هرچه مداوا نمودند مفید واقع نشد.
مادرم با برادرانم مرا از سامرّاء به كاظمین برای معالجه آوردند و نزدیك به صحن یك مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجۀ من پرداختند؛
🔹از معالجۀ اطبّای كاظمین كه مأیوس شدند یك روز به بغداد رفته و یك طبیب را برای من آوردند.
همینكه برای معاینه نزدیك بستر من آمد، احساس سنگینی كردم و چشم خود را باز كردم دیدم خوكی بر سر من آمده است؛
بیاختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب كردم.
🔸گفت: چه میكنی، چه میكنی؟ من دكترم، من دكترم!
🔹من صورت خود را به دیوار كردم و او مشغول معاینه شد ولی نسخه او هم مؤثّر واقع نشد؛
و من لحظات آخر عمر خود را میگذراندم.
🔹تا آنكه دیدم حضرت عزرائیل با لباس سفید و بسیار زیبا و خوش قیافه وارد شد
پس از آن پنج تن بترتیب وارد شدند و نشستند و به من آرامش دادند و من مشغول صحبت كردن با آنها شدم.
🔹در اینحال دیدم مادرم با حال پریشان رفت روی بام و رو كرد به گنبد مطهّر امام کاظم (ع) و عرض كرد:
🙏یا موسی بن جعفر ! من بخاطر شما بچّهام را اینجا آوردم، شما راضی هستید بچّهام را اینجا دفن كنند و من تنها برگردم ؟ حاشا و كلاّ ! حاشا و كلا ّ!
🔹همینكه مادرم با امام کاظم (ع) مشغول تكلّم بود، دیدم آنحضرت به اطاق ما تشریف آوردند و به پیامبر (ص) عرض كردند: خواهش میكنم تقاضای مادر این سید را بپذیرید !
🌺حضرت رسول (ص) رو كردند به عزرائیل و فرمودند: برو تا زمانی كه خداوند مقرّر فرماید؛
خداوند بواسطۀ توسّل مادرش عمر او را تمدید كرده است، ما هم میرویم إنشاءالله برای موقع دیگر.
مادرم از پلّهها پائین آمد و من بلند شدم و نشستم ولی از دست مادرم عصبانی بودم؛
به مادرم گفتم: چرا اینكار را كردی؟! من داشتم با اهل بیت (ع) میرفتم؛
تو آمدی جلوی ما را گرفتی و نگذاشتی كه ما حركت كنیم.
📕معاد شناسی علامه طهرانی ج 1 ص 23 - 285
@karbalaei021
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
🌺☘🌺
☘🌺
🌺
💢آیت الله بهجت (ره) ؛
🔻نماز شب را ترڪ نڪنید ڪه برڪات بسیار دنیوی و اخروی دارد .
🔻می گویند اگر ڪسی نماز شب خواند و فردای آن روز گفت من گرسنه مانده ام ، دروغ می گوید ! مگر اینڪه روزه گرفته باشد . زیرا خداوند رزق و روزی او را تضمین کرده است . البته قناعت گنجی است که هیچکس از آن بی نیاز نیست .
📕حدیث دلتنگی ، ص ۲۱۳
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
@karbalaei021
#گفتگوی_زیبا_با_خدا
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
گفتم: خب خسته شدم دیگه...
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو. (زمر/53)
*گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)
@karbalaei021
💠ماجرایی عجیب از عذاب قبر به خاطر ظلم به مردم💠
🔲 سید جلیل و عارف گرانقدر، سید محمدعلی عراقی، که از کسانی است که خدمت حضرت صاحب الامر (عج) رسیده است، نقل میکند:
در ایام جوانی در یکی از روستاهای عراق، ساکن بودم. در آن ایام شخصی را میشناختم که وفات نمود.
او را در مقبرهای که در نزدیکی خانه ما بود، دفن نمودند.
💢 از همان شبی که او را دفن نمودند به مدت چهل شب، در وقت مغرب آتشی از قبر نمایان میشد و ناله جانسوزی از آن قبر به گوشم میرسید.
⛔️ در یکی از شبها چنان ناله و فزع آن شخص شدت پیدا کرد که از شدت ترس، لرزه بر اندامم مستولی شد، به گونهای که نتوانستم خود را نگه دارم و نزدیک بود که حالت غش بر من عارض شود.
بعضی از بستگانم از حال من مطلع بودند، مرا برداشته و به خانه ی دیگری بردند و بعد از مدت زمانی به خود آمدم.
⭕️از این عذاب آن شخص بسیار متعجب بودم، زیرا او کسی بود که وظایف شرعی خود را انجام میداد.
مقداری تفحص کردم تا علت این عذاب را بفهمم،
💢 تا اینکه معلوم شد آن شخص در زمان حیاتش، مدتی مباشر عمل دیوانی محله خود بود و از شخص سیدی که در آن محله بود، وجه تحمیلی دیوانی(مالیات) میخواست،
و چون سید قدرت مالی برای دادن نداشت، او را حبس کرده و برای دریافت آن، مدتی او را به سقف خانه خود آویخته بود.
📕 مکاشفات اولیای الهی، ص 82
@karbalaei021