🍃🌸
بهترین جواب بدگویی:سکوت
بهترین جواب خشم :صبر
بهترین جواب درد:تحمل
بهترین جواب تنهایی:تلاش
بهترین جواب سختی:توکل
بهترین جواب خوبی:تشکر
بهترین جواب زندگی:قناعت
بهترین جواب شکست:امیدواری
یادمان باشد.....
با شکستن پای دیگران
ما بهتر راه نخواهیم رفت
یادمان باشد....
با شکستن دل دیگران
ما خوشبخت تر نمی شویم
کاش بدانیم.....
اگر دلیل اشک کسی شویم
دیگر با او طرف نیستیم
باخدای او طرفیم
ای کاش...
انسانها ...
انسان بمانند....
💯 @karballa_ir 🔙
⭕️ آیا میدانید که در هر لحظه و هر زمان چهار دوربین زنده درحال فیلمبرداری از زندگی ما هستند ؟!
🔻1- دوربین اول : خود خداوند
أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَری/عَلَق4
آیا انسان نمیداند که خدا او را نگاه میکند؟!
🔻2- دومین دوربین : ملائکه و فرشتگان خدا
ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيد/ قاف18
ازشما حرکتی سرنمیزند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند
🔻3- سومین دوربین: زمین است
يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها/زلزال4
در آن روز زمین هرچیزی که دیده را بیان میکند.
🔻4- چهارمین دوربین: اعضا و جوارح ما
تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون/ یس65
در آن روز دستها و پاها شهادت میدهند که چه کاری کردهاند.
#آیا_میدانید
🌺🌟🌟🌲🌟🌟🌺
💯 @karballa_ir
#یڪ_داستان_یڪ_پند
🔸با پیـرمــردِ مـــؤمنـی، درمسجــد نــشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست ڪمڪ داخل خانهی خـدا شد.
🔹پــیرمــــــردِ مــــؤمـن٬ دســــت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪهای دادند.
🔸جــــوانـی از او پـرسیــد: پــــول شیــرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!!
پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع میڪند.
🔹 از پـــول شیـــرینتـــر، جــــــــان و سلامتی من است ڪه اگر اینجا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آنجا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرینتر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است.
🔸 به فـــرمـایــش حضـــرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرتگیرنده.
وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
📔بقره آیهی 195
و (از مال خود) در راه خدا انفاق ڪنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلڪه و خطر در نیفڪنید و نیڪویی ڪنید ڪه خدا نیڪوڪاران را دوست میدارد.
💯 @karballa_ir 🔙
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
🍃🌹درد و دل امام زمان(عج) با امام حسین(ع)🌹🍃
#حسین_جان...مهدی ام،مهدی خسته
دلم از بی وفایی ها شکسته
حسین جان ماندم تنهای تنها
شده کرببلایم کوه و صحرا
حسین جان کاش من جای تو بودم
چو یارانت بودم گرد وجودت
شما گفتی ولی انها نرفتند
ولی یاران من تک تک برفتند
حسین جان سال ها در #انتظارم
هنوز #حسرت_یاران تو دارم
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات
از ته دلت بخون
گفتم گرفتارم خدا گفتی که آزادت کنم
گفتم گنه کارم خدا گفتی که عفوت میکنم
گفتم خطا کارم خدا گفتی که می بخشم خطا
گفتم جفا کارم خدا گفتی وفایت میدهم
گفتم صدایت میکنم گفتی جوابت می دهم
گفتم ز پا افتاده ام گفتی بلندت میکنم
گفتم نظر بر من نما گفتی نگاهت می کنم
گفتم بهشتم می بری؟ گفتی ضمانت می کنم
گفتم که من شرمنده ام گفتی که پاکت می
#حکایت
قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند. طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید. کسی مراجعه نکرد. گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی .
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان
💯 @karballa_ir 🔙
این متن واقعا دلتنگ کننده است ...
وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین
می روی
و میبینی چقدر آهسته می رود
تازه میفهمی چقدر پیر شده !
وقتی مادر بعد از غذا، پنهانی مشتی دارو را میخورد ، تازه میفهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید..
.
در ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ”
در ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ”
در ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
در ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
در ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ”
در ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ”
در ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ”
در شصت سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الآن اینجا باشن ...
.🌿🌿🌿🌿
و این رسم زندگی است....
چه آرامشی دارد قدردان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الآن....
💯 @karballa_ir
❤️بالاترین ذکر و اسمای حسنای الهی
عده ای خدمت حضرت آیت الله شاه آبادی استاد حضرت امام خمینی رسیدند و عرض کردند :
ذکری به ما یاد بدهید که بوسیله آن به خدواند نزدیک بشویم و تقرب پیدا کنیم .
آیت الله شاه آبادی فرمود :
♦️من ذکری بالاتر از ذکر یاحسین سراغ ندارم.
سپس فرمود:به نظر من یاحسین از اسماء حسنای الهی است.
💯 @karballa_ir