6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚چهارشنبه است ودلم سمت شما افتاده
❤️عطرصحن رضوی کل فضا افتاده
💚درو دیوار دلم آینه کاری شده است
❤️روی باب الحرَمش نام رضا افتاده
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#دین_درمانی
#جَـواݩـانِ_اِنقـِلابـے
#کاروان_عشق
#جهاد_تبیین
●ڪلیڪ ڪن●↓
🇮🇷@karevaneshg
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹«کرسنت» قراردادی بر پایه فساد
شریعتی، عضو کمیسیون انرژی مجلس:
🔻نامهای به امضای بیش از ۲۳۰ نفر از نمایندگان رسیده و امروز قرائت خواهد شد. درخواست نمایندگان از دستگاه قضا برخورد قاطع با مفسدین این پرونده خیانتبار است.
🔻قرارداد کرسنت در سال ۸۰ بین یک شرکت کاغذی نامعتبر، با قیمت نا معتبر و ضمانت نامعتبر منعقد شده است!
#کرسنت
#جَـواݩـانِ_اِنقـِلابـے
#کاروان_عشق
#جهاد_تبیین
●ڪلیڪ ڪن●↓
🇮🇷@karevaneshg
🔸۲۷ آبان سالروز شهادت سردار شهید مهدی زین الدین :
هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد میکنند.
🍃🌷
#قاف_عشق
#جَـواݩـانِ_اِنقـِلابـے
#کاروان_عشق
#جهاد_تبیین
●ڪلیڪ ڪن●↓
🇮🇷@karevaneshg
❌ ۱/ شاید برای شما هم اتفاق بیفتد! حتما هم اتفاق افتاده!
دیشب ساعت یک در مسیر خانه متوجه خانمی شدم که کنار خیابان ایستاده و بیش از ۲۰ خودرو اطرافش را گرفتهاند. دختر بی توجه به مزاحمتها دور میدان میچرخید، همه خودرو ها هم به دنبالش و تعدادشان هم افزوده میشد. گوشهای ایستادم،
۲/ حدودا ۲۲ساله و مشخص بود دختر موجهی است و از این آزارها ناراحت است.
صحنه ای که شاید فقط با حمله گله کفتارهاو گرگ های درنده به یک موجود بی پناه قابل مقایسه باشد!
خواهرم همراهم بود رفت و نیم ساعتی صحبت کرد، من هم با فاصله اندکی کنارشان ایستادم تا شاید از مزاحمتها کم شود.
۳/ خواهرم برگشت و گفت دو شب قبل با خانواده دعوایش شده و وسایلش را جمع کرده و از خانه بیرون زده!
از ترس با خانواده هم تماس نگرفته، دوستانش هم جایی نداشتند که این دو شب را بماند.
نه جایی برای ماندن داشت و نه پولی برای هتل رفتن! دو روز تمام در خیابان راه رفته.راه !بدون اینکه بخوابد
۴/ با اصرار خواهرم سوار ماشین شد. رفتیم برایش غذا گرفتیم. از آنچه فکر میکنید داغونتر و خسته تر بود، تمام مدت اشک ریخت.
نیم ساعتی صحبت کردیم تا راضی شد با۱۳۷تماس بگیریم، پذیرفت شب را در یکی از مراکز بگذراند.
برایش سخت بود ولی چارهای نداشت. باید شب را درخیابان بین گرگها بگذراند!
۵/ یا به خواسته آنها تن بدهد یا همین خستگی و گرسنگی را ادامه دهد.
موبایلش هم از عصر خاموش بود که در ماشین شارژ کرد.
فقط مادرش چند پیام داده بودم.
ساعتی گذشت و بچههای مددکار آمدند، باهاش صحبت کردند، قبول کرد برود و شب را در یکی از سراها بماند.
از خودروی ما پیاده نشد
۶/ پشت سر خودرو شهرداری حرکت کردیم و رفتیم تا یکی از سراهای نگهداری.
در راه از یک سوپرمارکت وسایلی که فکر میکردیم شاید نیازش بشود را خریدیم. قبول نمیکرد ولی باز هم چارهای نداشت.
امروز صبح با یکی از رفقا در شهرداری تماس گرفتم تا موضوع را پیگیری کند.
۷/ عصر تماس گرفت که شهردار با خانواده او تماس گرفته و به همراه چند مددکار با خودش و خانودهاش صحبت کردند.
حال خوب اینکه آشتی کردند و امشب در خانه و اتاق خودش راحت خوابیده.
به خواهرم پیام داده بود ومیگفت یک قدم تا آنچه نباید فاصله داشته! بین جبر و وجدان در حال جنگ بوده و
۸/شایدلحظات آخر یک اتفاق نجاتش داده.
به حال هم بی تفاوت نباشیم! از کنار هم بی تفاوت رد نشویم!
یک لحظه شاید یک عمر را تغییر دهد، هر کار بدی دفعه اولش سخت است! و بعد از آن عادی شود، همه بد به دنیا نمی ایند و اجبار به راههایی میکشاند که شاید برگشت از آن خیلی سخت و غیر ممکن باشد.
۹/ اگر با چنین مواردی برخورد کردید که حتما برخورد کردید یا میکنید
بی تفاوت از کنار اتفاقات کنارمان رد نشویم.
این موارد به راحتی از طریق اورژانس اجتماعی و شهرداری قابل حل است و حتما میتوانیم از یک فاجعه یا بحران در آینده یک انسان مثل خودمان موثر باشیم.
کنار هم بمانیم…
علیرضا وهابزاده
#جَـواݩـانِ_اِنقـِلابـے
#کاروان_عشق
#جهاد_تبیین
●ڪلیڪ ڪن●↓
🇮🇷@karevaneshg