eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
795 دنبال‌کننده
37.1هزار عکس
26.6هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ ده مدل سلبریتی بی‌هنر و بی‌سواد هر روز توی مصاحبه‌های تلویزیونی و اینستاگرامی 🔺ولی هنوز خبری از محمدطاها آوند نیست، کسی که با شجاعتش جون ۴ نفر رو از آتش سوزی نجات داد و بدنش به این روز افتاد 🔺آخر هم بچه‌های ما به جای شناختن این ابرقهرمان‌های حقیقی باید روزی ده تا فیلم و سریال از قهرمان‌های پوشالی آمریکا و چند تا مصاحبه‌ی بی‌سر و ته با این جماعت ببینند
💠 حدیث روز 💠 🌒 «شعبان»، ماه تقسیم روزی مؤمنان 🔻پيامبر اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم: إنَّما سُمِّيَ شَعبانُ لأِنَّهُ يَتَشَعَّبُ فيهِ أرزاقُ المُؤمِنينَ 🌾 ماه شعبان، «شعبان» ناميده شد؛ زيرا روزى‌هاى مؤمنان در اين ماه قسمت می‌شود. 📚 ثواب الأعمال، ص۶۲ ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈• 🌺🌹
▪️باورش سخته ولی پول همین کاغذ رو هم از مامانش گرفته.
▪️میلیون‌ها دلار می‌دادیم تا یک دستگاه اتوبوس اورژانس وارد کنیم. تحریم‌مان کردند. قرار بود ۳ ماهه یک نمونه از این اتوبوس‌های اورژانس را بسازیم، اما جوانان ایرانی در ۳۵ روز این ناوگان را با استاندارد جهانی ساختند و به تولید انبوه رساندند نگاه به داخل یعنی حساب کردن روی همین جوان‌ها
🔴 💠 دوستی می‌گفت صبح زود بخاطر کار اداری وارد اداره‌ی مربوطه شدم سالن اداره بود و کار ارباب رجوع کُند پیش می‌رفت دو سه ساعتی داخل صف بودم صدای زمزمه‌ی اعتراض از داخل صف کم و بیش به گوشم می‌خورد با خود گفتم خدا به خیر کند اگر‌ همین جور پیش برود صدای مردم بلند خواهد شد در همین لحظه درب اتاق مدیر باز شد آقای آمد و رفت بالای یک صندلی ایستاد و بدون مقدّمه و با لحنی متواضعانه گفت: "من خاک کف پای همه‌ی شما هستم، من شرمنده‌ی شما شدم، سیستم کامپیوتر اداره امروز مشکل پیدا کرده و از صبح زود، سخت پیگیرم تا شما مردم عزیز نشوم از همه‌ی شما عذرخواهی می‌‌کنم و از همه‌ی شما می‌خواهم بخاطر کوتاهی امروز کنید! ..." به طرز عجیبی جوّ سالن تغییر کرد و کم و بیش، آرامش را در چهره‌ی مردم می‌دیدم دیگر کسی اعتراض جدّی نمی‌کرد ... 💠 چه خوب است در زندگی مشترک نیز سیستم شفّاف سازی و همسرداری متواضعانه رعایت شود و در مواقعی که حس می‌کنید همسرتان از فضای زندگی و یا دلخور است متواضعانه و بدون قیافه‌ی حق به جانب بگویید: "اگر کم و کاستی در زندگی وجود دارد مرا کن اگر در انجام وظایفم کوتاهی می‌بینی شرمنده‌ات هستم." 💠 ذکر کم‌کاری خود نسبت به انجام وظایف همسرداری و بیان شفّافانه‌ی تلاش‌های شما که از چشم همسرتان پوشیده مانده است خوبی برای آرام کردن، امیدبخشی و تعدیل توقّعات و گلایه‌های همسر است.
📡 ترس رضاخان از شاهنامه فردوسی!!! 🤴🏻 در زمان و در بین سالهای 1312 تا 1314 داشتن فردوسی در خانه جرم به حساب می آمد و در دست هر کس شاهنامه میدیدند اذیت میکردند و به زندان می انداختند،چون با خواندن این کتاب افراد خودشان را در قالب قهرمانان شاهنامه مثل رستم و سهراب و سیاوش میدیدند و دیگر نمیتوانستند ضعیف و توسری خور باشند. 📚 منابع:1_کتاب عشایر مرکزی ایران/نوشته جواد صفی نژاد/صفحه578. 2_ماهنامه نامه نور/ شماره6و7/بهمن 1358/صفحه127
مهمترین ماموریتمان
🔹والا حاج‌آقا خفن‌ترین سوتی تا اینجا مربوط میشه ب دیروز. تو مسجد منتظر نماز عشاء بودیم یکی از دوستان ی خبر خوش بهم داد منم خوشحال شدم ولی حواسم ب امام‌جماعت نبود. یهو امام جماعت گفت الله اکبر منم بدو بدو از ترس اینکه از نماز جا بمونم پریدم گفتم الله اکبر رفتم رکوع (اونم تو صف سوم) بعد صدای مکبر رو شنیدم ک گفت الله اکبر تکبیره الاحرام 😐 هیچی منم مثله اینکه هیچی نشده دستمو گذاشتم زمین (ک مثلا چیزی افتاده ، بَرِشداشتم) ودوباره شروع ب نماز کردم ... (البته قبلش دوبار گفتم یاالله و بعد بلند گفتم الله اکبر)🤦🏻‍♂ امیدوارم تو پروژه جدیدتونم موفق باشید💙 🔹بابام میگفت: وسط جلسه مهم کاری رفته بودند آنتراک برای آنتراک هم دست به آب فرصت مناسبیه داشت ادامه مطالب ارائه اش رو مرور میکرد و سنگین در حال فکر بود دید یه ده دقیقه است رفته داخل سرویس و به جای باز کردن کمربند و زیپ شلوار، دکمه های پیراهنش رو باز کرده و پیراهنش رو درآورده😂😂😂 🔹سلام عید شما هم مبارک🎇🎆 راستش یه بار می خواستیم بریم مسافرت 🚘 من آخرین نفری بودم که از خونه خارج می شد🚶‍♀ اصلا حواسم نبود، کنتر برق رو خاموش کردم بعداز دوهفته که برگشتیم دیدیم خونه بوی خیلیییییییییی گندی میده🤢🤮 بعد دیدن کنتر برق خاموشه منم اصلا بروز ندادم کی زده خاموش کرده 👀 فک می کردن کنتر پریده😝 چون تازه از مسافرت برگشته بودیمو خیلی خسته بودم🚶‍♀ من دراز کشیده بودمو مامان و خواهرم داشتن فریزر و یخچالو خالی می کردن 🛌 حیف اون همه موادخوراکیی که تو فریزر بود بعد از گذشت چند ماه روز مادر رسید 👨‍👩‍👧‍👧 با دوستام داشتم حرف می زدم و این خاطره رو تعریف می کردم دوستامم نمیدونستن مامانم نمیدونه😑 به خاطر همین چیزی بروز ندادن که پشتمه یک دفعه برگشتم دیدم مامانم طلبکارانه پشتم وایساده😈 زهره ترک شده بودم 🤪 زبونمم بند اومده بود😬 بعدش با کلی ناز و عشوه و گفتم مامان جونم قربونت برم امروز روزته بیا ناراحت نشیم از هم همدیگه رو ببخشیم😁 🔹 تازه ازدواج کرده بودیم باخواهرم و شوهر خواهرم رفتیم مشهد شوهرم رفته بود اتاق خواهرم اینا نشسته بود با شوهر خواهرم صحبت میکرد من اماده شدم بریم حرم رفتم دم در اتاق خواهرم اینا درو باز کرده اومدم به شوهرم بگم پاشو بریم حرم گفتم پاشو بریم حموم🙈😄😂 🔹یه باررفتم در خونه رفیقم آیفون زدم. خودش جواب داد گفتم علیرضا بیا دم در کارت دارم. گفت صبرکن الان میام. چندلحظه بعد در خونشون باز شد. یه دفه دیدم خواهرشه! منم خجالتی... هول شدم گفتم: اَلو سلام علیرضا خونه‌اس؟؟🤣😂😂😂🤣🤣 خلاصه که بدتر شد و بیشتر خجالت کشیدم🤕🤕🤕 🔹سلام عید تون مبارک چندسال پیش با عده ای از برادران و خواهران انجمن رفته بودیم بیمارستان آسایشگاه دیدن مجروحان جنگ به نوبت تواتاقهامیرفتیم وهردفعه یه نفر سوال میکرد تویه اتاق رفتیم نوبت من بود سوال کنم وارد شدیم تو اتاق یک نفر بستری بود بعدازسلام پرسیدم شما کجا شهیدشدین مجروح نگاه میکرد یکی ازبرادرااومدگفت این اسیر عراقی هست مجروح خلاصه ما رفتیم تو راهرو حسابی خندیدیم و گفتم خوبه فارسی بلد نبود 🔹سلام حاج آقا عیدتون مبارک تازه نامزد کرده بودم با نامزدم رفتیم بیرون جاتون خالی فالوده سفارش دادیم نمیدونم چرا وقتی فالوده رو آوردن من وقتی خواستم فالوده رو‌بخورم اول فوتش کردم 😂😂😂😂 همسرم گفت مگه سوپ میخوای بخوری 🔹سلام حاجی توی دوران مدرسه یه بار امتحان داشتم هیچی نخونده بودم😑 معلممونم خیلی سخت گیر بود ،قرار شد دوستم بهم برسونه🤭 از شدت استرس عرق کرده بودم اخر سر معلم خواست برگه ها رو بگیر هل شدم اسم دوستم نوشتم به جای اسم خودم😐 دیگه قیافه من و معلمم و دوستم دیدنی بود🤣🤣 🔹سلام.وقتتون بخیر..‌‌ سوتی : یه بار با پسرم رفتیم مغازه لوازم ورزشی میخواست لباس ورزشی بخره... پسرم: آقا لباس مسی رو میخواستم فروشنده : چشم الان میارم و لباس و آورد گذاشت رو میز... من دیدم خوشرنگ نیست گفتم: آقا رنگ بندی نداره؟؟؟؟؟؟؟؟😂😂😂 🔹سلام حاجی ی بار مامانم اومده بود پایگاه بسیج و جلوی همه دوستانم و مردها گفت: ببخشید ما از این گروهی که محمد امین ما هست راضی نیستیم. بفرستید گروه شهید زین الدین زیدان😂🤣😅 الان دوازده سال از این موضوع میگذره و همینطور دارن مسخرم می‌کنند 🔹سلام چندین سال پیش بود منو دختر عموم رفتیم سوپر تا آبنبات چوبی بخریم البته اون موقع هنوز تازه مد شده بود که بگن آبنبات چوبی ماهم رفتیم تو مغازه و گفتیم لیسک دارین☺️☺️☺️ حالا مرده پشتشو از ما کرد و شروع کرد به خندیدن 😂😂😂
وَاسْمَعْ دُعائي اِذا دَعَوْتُكَ .. يه دستِ خالے اومده صدات ميزنه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه ها می بینند.mp3
5.83M
🎙 | یکی از عوامل مؤثر در فاسد شدن فرزندان در خانواده‌های مذهبی 🔻 استاد عالی