#تجربه_من ۲۸۵
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
من خانمی ۳۱ ساله هستم که چون پدرم فوق العاده در پذیرفتن خواستگار سخت گیر بود، در سن ۲۶ سالگی عقد کردم و ۹ ماه بعدش هم عروسی. البته اینکه پدرم با همسرم موافقت کردند هم واقعا کار خدا بود و داستانش مفصله چون همسرم از لحاظ مادی چیزی نداشت و خانوادش هم به همین صورت، اما از این قضایا میگذرم...
خوشبختانه همسرم فوق العاده خوش اخلاق و با محبت هست اما شغلش آزاده و به هیچ وجه درآمدش معلوم نیست در واقع یه وقت پول هست و یه موقع هم نه!
ما با یه جشن عقد کوچک به هم محرم شدیم و برای عروسی هم یه سفر یک شبه، قم و جمکران رفتیم. چون اونموقع همسرم حتی هزینه سفر مشهد رو هم نداشت...
خلاصه با پولی که بخشیش قرض بود یه خونه رهن کرد و با جهیزیه من که عاری از هرگونه تجمل و بریز و بپاش بود، زندگیمون آغاز شد.
طبق توافقی که با هم کرده بودیم، بعد از ۱۰ ماه باردار شدم و اولین فرزندم بدنیا اومد که یه گل پسر بود.
بعد از دو سال از خدا دومی رو خواستیم که یه گل دختر نصیبمون شد. فاصله ی پسر و دخترم سه سال هست که به نظرم فاصله خوبیه. البته سختی هایی هم داره ولی شیرینیش بسیار بیشتره و من راضی ام.
ما چهار سال مستاجر بودیم که هر سال در یک خونه سپری شد یعنی هربار به دلایلی جابه جا میشدیم و نشد تو یه خونه دو سال متوالی بشینیم که این برای من فوق العاده سخت بود...
در حالیکه موقع تصمیم برای فرزند دوم به هیچ وجه فکر نمی کردم که بتونیم خونه دار بشیم اما از برکت این دختر کوچولو در حین بارداری موفق شدیم خونه بخریم که من اینو تماما از برکات فرزندم میدونم و پاسخی که خدا در مقابل اعتمادی که بهش کردیم بهمون داد
البته ناگفته نماند فرزند اولم هم که بدنیا اومد خداوند برکات زیادی رو به زندگیمون سرازیر کرد...
خدای مهربون خیلی قشنگ جواب کسایی که بهش خوش بین اند و اعتماد می کنند رو میده و من اینو به عینه در زندگیم دیدم و معتقدم کسایی که بعد از ازدواج فرزندآوری رو به تاخیر نمی ندازن و برای فرزندهای بعدی تعلل نمی کنند، مورد رحمت ویژه خداوند قرار می گیرند... به عکسش هم دیدم، کسایی که بعد از ازدواج با هر توجیهی دیر به فکر بچه دار شدن می افتن، عموما سخت هم بچه دار میشن حتی برای بچه های بعدی هم همینطوره بارداری ها سخت تر صورت می پذیره...
من و همسرم تا چند وقت پیش می خواستیم سه تا بچه داشته باشیم البته همسرم به شوخی چهار تا و پنج تا هم می گفت ولی من می گفتم سه تا بیشتر نمی تونم اگه زودتر اومدی بودی و ازدواج میکردیم تا ده تا هم می آوردم اما با توجه به سنم سه تا بسه.
اما حدود یکی دو هفته پیش برنامه ثریا رو که از تلویزیون دیدم، متقاعد شدم که باید ۴ تا بچه داشته باشیم و این هر چقدر هم سخت باشه ولی جهاد من و وظیفه ی من هست...
هر چند همین الان خیلیها میگن شما که دیگه جنستون جوره و تو این وضعیت اقتصادی همین کافیه اما خدا رو شکر ما در مورد رزق بچه هامون هیچ ترسی نداریم و الان عزممون جزمه که انشاءلله دو تا بچه ی دیگه هم بیاریم.
متاسفانه مسئولین که هیچی! لااقل خودمون برای این مملکت پرچمدار شیعه باید فکری بکنیم و تمام توانمون رو در افزایش ازدواج مجردها (اگر دختر و پسر مجرد و هم کفو میشناسیم در معرفیشون به هم کوتاهی نکنیم) و فرزندآوری بیشتر، به کار بگیریم...
در آخر دعا کنید خداوند توفیق تربیت صحیح هم به هممون عنایت کنه ان شاء الله
🌸✨🌸✨✨
Clip-Panahian-RishTarshayeMaKojast-64k.mp3
1.64M
🎵ریشه ترسهای ما کجاست؟
➕اثر وضعی ترسیدن از خدا
#پناهیان
🌸✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 #خبرهای_خوبی که شاید امروز ندیده باشید.