🔴امام در مقابل مصلحت نظام و اسلام از هیچ چیزی نمیگذرند
⚫️بازخوانی #رنجنامه مرحوم حاج احمد خمینی به مناسبت سالگرد ارتحال ایشان/3
«من به آقای #هادی_هاشمی در یکی از ملاقات های چند ساعتهام گفتم که آقای منتظری مانند #ظرف_شیشهای میماند و امام ظرف فلزیاند، اگر به هم بخورند ایشان #خرد_میشود. به ایشان بگویید امام نشان داده است که در مقابل #مصلحت_نظام_و_اسلام از هیچ چیزی نمی گذرند. ولی متأسفانه بعداً که از ایشان پرسیدم که به آقای منتظری گفتی؟ گفت نه مطلب تند بود.»
🔻
☑️ اگر چهارشنبهسوری به اسلام ربط میداشت...
هر سال چهارشنبهسوری، چند هزار زخمی و کشته برجای میگذارد. اغلب رسانههای آریایی در این باره سکوت میکنند. حال اگر این جشن به اسلام ربط میداشت، آنگاه میدیدیم که انواع کمپینها و هشتگسازیها بر ضد اسلام به راه میافتاد. اما چون چهارشنبهسوری یک جشن باستانی ایرانی است، اکنون، این رسانهها ترجیح میدهند سکوت کنند...
منتقدین میگویند: این رفتار دوگانهی رسانههای باستانگرا، گویای آن است که ایشان دلسوز مردم ایران و دوستدار تاریخ ایران نیستند. بلکه تنها در پی منافع خود، از شعائر باستانی، سوء استفاده میکنند.
#چهارشنبه_سوری #چارشنبه_سوری #جشن #شادی #شاد #کمپین #تاریخ_ایران #خشونت
ولادت امام حسین(ع) کریمی - @makroobah.mp3
14.96M
#صوت
مولودی ویژه ولادت امام حسین(ع)
🎤"با نوای حاج محمود کریمی"
سر میزارم رو خاک قدم هاش
میمیرم صدها بارم یه نگاش
رحم خدا میباره از دست دعاش
زنگ دلم میریزه از زنگ صداش
🔹سلام
عیدتون مبارک
دفعه ی اولی که بعد از عقد با همسرم رفتیم بیرون، یه مکان زیارتی در شهرمون بود.
انقد از هم خجالت میکشیدیم که حد نداشت.
من که در حال ذوب شدن بودم.😓
موقع برگشتن همسرم پیشنهاد دادن مقداری از راه رو پیاده بریم.
منمموافقت کردم ☺️
در حالی که داشتیم قدم میزدیم همسرم گفتن یه شعر براشون بخوونم .😰
منم خجالت و استرس و....😬
هی ایشون اصرار ...😌
هی من انکار ....😶
تا اینکه قبول کردم بسم الله گفتم و چشامو بستمو گفتم
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت...
که یهو ...
افتادم توی یه چاله ی نیم متری! 😬🙄
حالا از خجالت و خنده ی شدید نمیتونستم تکون بخورم.😂😂😂
همسرمم فکر میکردن مُردم که تکون نمیخورم.
شروع کردن خودشونو زدن وای یا ابالفضل و یا زهرا و.... امانت مردمو کشتمو این صوبتا
😂😂😂😂
من بعد از دو دقیقه ریکاوری شدم و تونستم بگم زنده ام و نترس و...
تا چند دقیقه هم ایشون رو سی پی آر میکردم که به حالت طبیعی برگردن😂😂😂
خاطره ی جالبی بود برامون ولی خب بعد از اون دیگه یا کمتر خجالت میکشیدم یا موقع شعر خوندن چشمامو نمیبستم😂😂😂😂😂
بازم عیدتون مبارک🌷
🔹عرض سلام تبریک
یبارم ما بنویسیم شما بخندین
بیست سال پیش همسرم اومدن خاستگاری ما رفتیم تو اتاق صحبت کنیم،ایشون مدام وول می خورد وکتش زیرش می رفت از سرشونش می گرفت وکتش رو می کشید بالا،بعد اتمام صحبتا اومدیم بیرون خواهرم که اتفاقا از سر گرفتن این وصلت ناراضی بود گفت حالا چطوربودمنم گفتم خوب بود می خواستم بگم نمدونم چرا همش می خواست کتشو دراره گفتم نمیدونم چرا همش می خواست شلوارشو دراره🙈 خواهرم چشم غره رفت گفت چشمام روشن،تازه فهمیدم چی گفتم زدیم زیر خنده سال بعدش خواهرم در اثر تومور مغزی فوت کرد واین خاطره گوشه دلم مونده.
ان شاءالله خدا به زندگیتون برکت وانبساط وشادی وسلامتی بده
🔹یه خاطره جالبه که خیلی خندیدیم بگم شمام بخندید
یه بار داشتیم میرفتیم مشهد با یه سری از دوستان و بستگان بعد وقت نماز مغرب و عشا شد قطار نگه داشت که نماز بخونیم ما رفتیم نماز
من دیدم هی مادر جاریم میگفت زود باش دیگه بسه حالا نماز قضا نخون الان از قطار جا میمونیم
دیگه سریع خوندم و اومدیم توی قطار
باز بهم گفت دیگه اینجا جای نماز اضافه نیس که خوندی حالا منم تعجب میکنم خدایا من که نماز اضافه نخوندم
گفتم من فقط یه نماز مغرب خوندم یه شکسته عشا دیگه دیدم بنده خدا زد تو سرش گفت من فک کردم صبحه نماز صبح خوندم😂😂😂
تا خود مشهد خندیدیم
🔹سلام علیکم
چند سال پیش با کاروان رفتیم کربلا منم خیلی افراطی بودم همش توحرم بودم ونمیرفتم هتل
شب اخر ترسیدم تنها بمونم به یکی ازدوستام گفتم بیا تا صبح توحرم بمونیم فقط همین ی شبه اگه هم خوابمون اومد توحرم میخوابیم خواب حرم افضل برخواب توهتل هست خلاصه اون گول خورد و بامن توحرم موند
نصف شب خیییییییلی خوابم میمومد خدام هم نمیزاشتن کسی توحرم بخوابه نزدیک ضریح بودم وخلوت بود
گفتم بزار برم توسجده به حالت سجده بخوابم که اونا فک کنن من درحال سجدم
دوستم که کنارم بود دید همش توسجدم تا اذان صبح همش نماز میخونده وغبطه من میخورده وبا خودش میگفته خوشبحالش عجب سجده ای رفته
خلاصه من بیدار شدم و به دوستم گفتم ساعت چنده قیافم نگا کرد گفت مگه خواب بودی 😂😂😂
گفتم بله خواب بودم
گفت خدا شهیدت کنه از سرشب تا حالا ازسر حسادت همش دارم نماز میخونم و به حالت غبطه میخورم 😂
🔹سلام ، یک بار یکی از اقوام ما تو بچگی با دوستش داشتن می رفتن مدرسه ، یک مغازه مصالح فروشی میبینن که رولهای ایزوگام رو جلوی مغازه چیده بوده، میرن جلو از مغازه دار می پرسن: آقا لواشکا متری چنده؟😂😂😂
🔹هشت سالم بود خواهرم گفت برو این سر کوچه ایه یه CD اهنگ بگیر بیار
دو هزار تومنم داد بهم
منم رفتم گفتم سلام دوتومن مجید خراطها میخاستم😂
۲۰ سالم شده ولی هنوزم تو فامیل دهن به دهن میچرخه😂
🔹سلام عیدتون مبارک
اینم سوتی من امیدوارم که خوشتون بیاد😊
یک بار که از دست همسرم عصبانی بودم به پنجره اشاره کردم گفتم من یک روز خودم و از دست تو از همینجا میندازم بالا😂😂😂
دیگ نفهمیدم چی شد فقط شوهرم کلی خندید گفت کمکت کنم خودت و بندازی بالا؟😜😁
خلاصه دعوامون تموم شد و کلی خندیدیم😅
🔹با سلام.
سوتی که گفتین یاد خاطره ای که همسرم ازسوتی دادنشون واسم تعریف کردن افتادم😁
همسربنده چن سالیه که فرمانده پایگاه مسجدمحلشون هستن تقریبا4سال پیش که مجردبودن یه روز میان به دوستشون پیام بدن که دستشون میخوره پیام ارسال میشه واسه فرمانده پایگاه خانما🙈
حالاپیام چی بوده:(دارم میرم پایگاه بیا)
دیگه به محض اینکه متوجه میشن تماس میگیرن و توضیح میدن خلاصه خانمه هم میگن بنده متوجه شدم اشتباهی رخ داده وقبول میکنن عذرخواهی ایشون رو😊
خـبـر آمـــدنـت
بوے بهار آورده 🌱
•[ #السلامعلیکیااباعبدالله ]•
#خوش اومدی اربابم 💚😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شفاعت گسترده امام حسین(ع)❤️
💠 راه و رسم زندگی در کلام امام حسین(ع)
🌺 گرفتاریهای دیگران را برطرف کن تا خداوند گرفتاریهای دنیا و آخرتت را برطرف کند.
#سبک_زندگی