نام زیبای تو را جان بنویسند کم است
هشتمین حضرت باران بنویسند کم است
آنقدر خوب ودل انگیز و پراز معجزه ای
که برایت همه دیوان بنویسند کم است
پدرت نور خودت نوری واجدادت نور
درمقامات تو انسان بنویسند کم است
ابر وباد و مه وخورشید، اگر وصفت را
روی هر ریگ بیابان بنویسند کم است
شرطی از حِصن خدایی که خودت فرمودی
پس تورا هرچه بجز آن بنویسند کم است
در رباعی، غزل ومثنویِ شاعرها
هرچه درباره ی سلطان بنویسند کم است
ای جهان گوشه ای از سیطره ی سلطنتت
رعیتت را فقط ایران بنویسند کم است
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امـام_رضـا
دو قطره اشک به چشم و دعای اذن دخول
اجازه میدهی ای هشتمین نگار رسول...
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #چهارشنبتون_امام_رضایی
https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
مانند سایه از سرم ای تاج سر، مرو
ما با هم آمدیم و تو بی همسفر، مرو
تنها نه این که خواهر تو، مادر توام
از رفتنت به خاطر من درگُذر، مرو
از کودکی برای تو بودم سپر، حسین
میدان جنگ میروی و بی سپر، مرو
حالا که میروی کمی آهسته تر برو
آتش به جان مزن تو از این بیشتر، مرو
طفلت به خواب رفته و بیدار اگر شود
بیچاره میکند همه را بی خبر، مرو
لبها دوچوب خشک شده میخورد به هم
اینگونه از مقابل چشمان تر، مرو
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
ای از تمام اهل حرم تشنه تر، مرو
باشد نگاه تو به من اما دلت کجاست؟
هستی به یاد مادر و دیوار و در، مرو
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی
بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین
تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین
می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک
تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین
پای کارت ایستادم، چون بدون فوتِ وقت
آمدی، تا که گره افتاد در کارم حسین
دستهایت را رها کردم، زمین خوردم، ببخش
بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین
جا نمانم، این بلا از هر بلایی بدتر است
جا نمانم اربعین، مشتاقِ دیدارم حسین
مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود
دعوتم کن کربلا، خیلی گرفتارم حسین
جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت:
راهیِ دروازه ی ساعات و بازارم حسین
سنگباران بود و نامحرم، خدا صبرش دهد
گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
از سر نیزه بخوان آیهای از کهف که هست
خواهر خستهات از ره به صدایت دلخوش
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدرضا_علیخانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
وسط روز گرفتار شبم باور کن
بازهم شعله کشیده غضبم باور کن
اولین بار شلوغی گذر را دیدم
چه شلوغی بدی، در عجبم باور کن
یادشان رفته که نان پدرم را خوردند
بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن
هرقدر گفتم #علی بر دهنم سنگ زدند
بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن
نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند
خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن
آشنایان جلوی قافله خیره شده اند
من هم از قافله قدری عقبم باور کن
عده ای نذری و خیرات به ما میدادند
سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن
تشنگی بعد تو افتاد بجان زینب
موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن
#نـوكــر_نـوشت:
#حسـین_جـان💔
بی تو آوارم و بر خويش فرو ريخته ام
اي همه سقف و ستون و همه آبادیِ من
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم
میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم
یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم
چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم
با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق
تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم
من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه
گر بخواهی ام، غلام رو سیاهت میشوم
مثل جون و مثل عابس، مثل مسلم، مثل حر
گر دهی رخصت مرا، من هم فدایت میشوم
گر برات کـربلایم را به دستانم دهی
#جان_زهرا تا قیامت وامدارت میشوم
چون قسم دادم تو را بر نام زهرا، مادرت
مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
شب جمعه ست دلم دوروبر کرببلاست
حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
دست منو زنجیر، فکرش را نمی کردم
چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم
بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر
با حنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم
من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو
اینقدر باشم سیر، فکرش را نمی کردم
مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم
اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم
دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت
تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم
بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد
آن دستِ پرچمگیر، فکرش را نمی کردم
تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید
حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم
شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر...
مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی کردم
در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم
خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی کردم
خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام
با اینکه شد تعبیر، فکرش را نمی کردم
حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه
ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی کردم
#نـوكــر_نـوشت:
#حـسین_جـان💔
سر شکستن به خدا ارثیه ی زینب بود
او ز ما حال جنون وار فقط میخواهد
#صلي_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد
در غمِ تشنگیات اشک چکیدن دارد
تو بخوان باز بخوان باز که از لبهایت
صوت قرآن به روی نیزه شنیدن دارد
چقدر بوی دل و موی پریشان آورد
از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد
خیزران بر لب تو میزند آتش بر دل
میکشم آه که این آه کشیدن دارد
گاه گاه از دل آشفته ی خود میپرسم
غنچهای خشک که پرپر شده، چیدن دارد؟
عید قربان شده و نوبت تو شد اما
خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟
کاروان تو کجا و من خسته اما
دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
دردم زیاد هست و شفایم زیارت است
من طالب شفای توأم ای #حسین_جان
#صلي_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم
آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم
سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما
از گناهان زیادم بخدا خسته شدم
خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد
دیگر از نفسم و این عُجب و ریا خسته شدم
اشتباهی که ز من سر زده را باز ببخش
یاری ام کن همه عمرم، همه جا، خسته شدم
ای حبیبم تو فقط از دل من با خبری
وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم
شهرمان رنگ تو را کم به خودش دیده و من
دیگر از شهرم و این حال و هوا خسته شدم
تا به کِی رو بزنم پیش تو و گریه کنم
یک نگاهی بکن آقا به گدا خسته شدم
باز هم جا نشدم بین گـدایانِ حـرم
پس نپرسید ز حالم که چرا خسته شدم
این همه سینه زدم مزد مرا هم بده و
راهی ام کن حرم کرببلا خسته شدم
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسیـن_جـان
این روزها غمِ حرم و غربت و فراق
افتاده مثل زخم به جانم، حسین جان
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #منتقم_خون_اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عزيز_حسنی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
عمریست در عزای شما گریه می کنیم
از کودکی برای شما گریه می کنیم
سوز شما به نوحه ما شور می دهد
انگار با نوای شما گریه می کنیم
بوده است چون که خلقت ما از گل شما
با آب دیده های شما گریه می کنیم
شـادیم با شمـا و غمینیم با شمـا
در روضه پا به پای شما گریه می کنیم
چشمان ما و گریه برای شما کجا
شک نیست با دعای شما گریه می کنیم
آن روز پیش خصم نمی شد که گریه کرد
امروز ما به جای شما گریه می کنیم
گفتید اشک ماست چو مرهم به زخمتان
با نیت دوای شما گریه می کنیم
این دست ما نبود که مجنونتان شدیم
گشتیم مبتلای شما گریه می کنیم
وقتی خدا برای شما گریه می کند
همراه با خدای شما گریه می کنیم
دلـهای ما از آن که زمینگیر کربلاست
همواره در هوای شما گریه می کنیم
از روی نی نوای شما را شنیده ایم
بر داغ نینوای شما گریه می کنیم
ای کشته های اشک، خدا خونبهایتان
تا جان شود فدای شما گریه می کنیم
#نـوكـــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
والله عطشناک ترین واژه سلام است
وقتی که دلی تنگ حـرم داشته باشی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_امیرحسن_هیودی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم
میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم
یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم
چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم
با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق
تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم
من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه
گر بخواهی ام، غلام رو سیاهت میشوم
مثل جون و مثل عابس، مثل مسلم، مثل حر
گر دهی رخصت مرا، من هم فدایت میشوم
گر برات کـربلایم را به دستانم دهی
#جان_زهرا تا قیامت وامدارت میشوم
چون قسم دادم تو را بر نام زهرا، مادرت
مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
شب جمعه ست دلم دوروبر کرببلاست
حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
می سوزد از غمت جگرم، گریه می کنم
با ناله های شعله ورم گریه می کنم
مانند شمع آب شدم ذره ذره، با
پروانه های دور و برم گریه می کنم
کنج قفس نشسته ام و آه می کِشم
دارم برای بال و پرم گریه می کنم
حتی زمان پخت و پز نذری شما
تا فیض کاملی ببرم گریه می کنم
با یاد موی سوخته ی کودکان تو
تا شانه میزنم به سرم گریه می کنم
یاد سجود آخر تو بین قتلگاه
در سجده های هر سحرم گریه می کنم
آنقَدر کِیف می کنم آن لحظه ای که من
در روضه ی تو با پدرم گریه می کنم
کاری به غیر گریه بلد نیستم حسین
تنها همین شده هنرم، گریه می کنم
از خواهرت مپرس کجا مانده دخترت
از شرم عمه با خبرم، گریه می کنم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
گفت زینب: من کجا و کوچه و بازار شام
قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_مرادی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
می سوزد از غمت جگرم، گریه می کنم
با ناله های شعله ورم گریه می کنم
مانند شمع آب شدم ذره ذره، با
پروانه های دور و برم گریه می کنم
کنج قفس نشسته ام و آه می کِشم
دارم برای بال و پرم گریه می کنم
حتی زمان پخت و پز نذری شما
تا فیض کاملی ببرم گریه می کنم
با یاد موی سوخته ی کودکان تو
تا شانه میزنم به سرم گریه می کنم
یاد سجود آخر تو بین قتلگاه
در سجده های هر سحرم گریه می کنم
آنقَدر کِیف می کنم آن لحظه ای که من
در روضه ی تو با پدرم گریه می کنم
کاری به غیر گریه بلد نیستم حسین
تنها همین شده هنرم، گریه می کنم
از خواهرت مپرس کجا مانده دخترت
از شرم عمه با خبرم، گریه می کنم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
گفت زینب: من کجا و کوچه و بازار شام
قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af