eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
231 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
12.4هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ شباهت دو خادم در مسیر پیاده روی اربعین حسینی به شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس... https://eitaa.com/mahtab_news
انتصاب جدید در دولت پزشکیان/ معاون ارتباطات دفتر رئیس‌جمهور منصوب شد https://www.shahrekhabar.com/news/172404642001860 🍀😊
آلن دلون بازیگر سرشناس سینمای فرانسه در سن ۸۸ سالگی درگذشت https://parsi.euronews.com/2024/08/18/french-famous-actor-alain-delon-dies-at-88
🔴 دفاع معاون شهید رئیسی از وزیر زن پزشکیان ☫ @Media_Sadid | سدید مدیا
حاج آقایی گفت رفتم یه صندوق میوه گرفتم وقتی رسیدم منزل دیدم روی صندوق میوه درشت و زیبا و ته صندوق ریز و کوچیک گذاشتن صندوق رو برگردوندم پیش میوه فروش، گفتم: خدایی این چطور میوه ای هست، مغازه دار حاضر جواب گفت: حاج آقا این میوه ها قرآنی هستند، قرآن هم از سوره بقره شروع میشه تا کوتاه ترین سوره... حاج آقا گفت: خدایی تاحالا اینطور قانع نشده بودم.!! این حکایت حقوق مسؤلین و بازنشسته هاست. حقوق مسؤلین مثل سوره بقره است حقوق کارگر و بازنشسته مثل سوره کوثره 💙😊
*⚠️باز نشسته  را اذیت نکنید* 👴🏻بعد از اینکه *نورالله* بازنشسته شد،حضور او در خانه دائمی شد !! 👵🏼و انتقادات وی از همسرش به ویژه در مورد خانه و آشپزخانه ، و بحث و گفتگو و فریاد مکرر او برای چیزهای بی اهمیت و غیره زیاد بود ! *🗣همه فاميل روزی را که نورالله بازنشسته شد، نفرین می کردند*. 🤷🏻‍♂️با این حال، آقا نورالله متوجه شد که همه از او ناراحت هستند. بنابراین تصمیم گرفت راهی پیدا کند تا حضور خود را در خانه کاهش دهد. 🚶🏻‍♂️او با قدم زدن در پارک و مراکز خرید برنامه ای برای زندگی خود تنظیم کرد. 👱🏻‍♀️او به طور هم زمان *با یک خانم همکار ۳۸ ساله* ملاقات کرد که در گذشته با او کار می کرد. 🥺او از وضعیت جدیدش برای خانم تعریف کرد. خانم همکار به او گفت: گوش کن، *🏡من در خانه تنها هستم و شوهرم مدتها پیش درگذشته است و من بچه ندارم .. بیا باهم ازدواج کنیم !*‼️ 😃نورالله از این حرف خوشش امد وبا خانم رفت و طبق شرع با او ازدواج کرد. ☀️صبح روز بعد، او به خانه بازگشت وهمسرش از او پرسید: *🤷🏻‍♀️دیروز  کجا بودی؟* 👴🏻او پاسخ داد: "کار پیدا کردم  ...!" 👵🏼همسرش خوشحال شد، زیرا می خواست *از شر او خلاص ودرگیری کمتری  با اعضای خانواده داشته باشد *  ، و گفت: 👍🏼خیلی خوبه، شما هنوز جوانی، خوب کاری کردی، اینطوری هم خودتان را مشغول میکنی و هم برای ما خوبه. ⁉️اما شغل جدید شما چیست؟ *👴🏻نور الله پاسخ داد: نگهبان شب هستم!* 👏🏼زنش بهش گفت: عالیه، شغل پر برکتیه ...! 📜القصه، فعلا نورالله هر روز صبح خسته از شغل جدید و شبانه خود از خانه همسر دومش برمی گردد .. *🍱وهمسر اولش برایش صبحانه آماده می کرد* 👵🏼و بعد از صبحانه به او می گوید : 🛌پیداست که شما خسته هستید ، برو بخواب واستراحت کن شوهر عزیزم، بعد از ظهر ناهار رو آماده میکنم  و بیدارت میکنم *تا دوباره به سر  کار جدید خود با نشاط و پرانرژی بروی* . 🙏🏼اینطوری نورالله، اعتبار و احترام خودش را پس گرفت  *و وقت خود را با چیزی مفید پر کرد.* و به خانواده اش نیز آرامش وروحیه  ودوری از ناراحتی ها  هدیه داد. ✋🏼امیدواریم اگر بازنشستگان عزیز دچار مشکلی شبیه ایشان شدند، *🔆از تجربه نورالله بهره مند شود و نهایت استفاده از عمر باقی مانده را ببرند ...* 🤲🏼الهی که همه آرزومندان، زودتر از موعد بازنشست شوند!😂😂 🙏🏼با احترام   *♨️اداره امور بازنشستگان کشوری ولشکری و تامين اجتماعي 💙😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهکار جذاب یک آخوند برای خوب شدن حالتون!😅خلاصه دقیق بخونید ┄┅┅─═◈═━❀📿❀━═◈═─┅┅ ☕️▣⃢🎤
دوست عزیزم و مهربان سلام علیکم صبح روز سه شنبتون بخیر آرزوی سلامتی و آرامش براتون دارم
سلام روزگارتان بر وفق مراد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سمیه الدیب، نوه مرحوم عبدالباسط محمد عبدالصمد، قاری نامدار و شهیر مصری با دقتی فراوان و صدایی گیرا آیات قرآن را تلاوت می‌کند و کسی که برای اولین بار صدایش را بشنود، خواهد دید که صوتی گیرا و دلنشین و مهارت در ادای مخارج حروف را از جدش به ارث برده است. شاید بتوان گفت که او هم مانند پدربزرگش که یکی از مشهورترین قاریان مصر و جهان اسلام بود و به دلیل صوت زیبا و اسلوب منحصر به فردش به «حنجره طلایی» جهان قرائت مشهور شد، منتظر دستیابی به جایگاهی مهم و مردمی است. حفظ کل قرآن در 11 سالگی سمیه در شهر «بنها»ی استان «قلیوبیه» مصر متولد شده و فن موسیقی را در کودکی آموخته است و حفظ قرآن را نیز از 4 سالگی آغاز کرد و در 11 سالگی موفق به حفظ کل کلام وحی شد ماشاءالله جميل جدا❤️ 💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹شباهت دو خادم در مسیر پیاده روی اربعین حسینی به شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس 📌جهت شادی روح شهدا و امام شهیدان صلواتی هدیه بفرمایید.. 🇮🇷
سلام دوستان عزیز صبحتون بخیر 🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) : ✍ ليسَ شَيءٌ أدعى لِخَيرٍ ، و أنجى مِن شَرٍّ ، مِن صُحبَةِ الأخيارِ 🖌 هیچ چیز به اندازه همنشینی با نیکان ، آدمی را به خوبی فرا نمی‌خواند و از بدی نمی‌رهاند. 📔 غرر الحکم ، حدیث ۷۵۱۸
📣📣مهمانسرای با کیفیت و بسیار ارزان همراه با سه وعده غذای با کیفیت در مشهد مقدس؛ (برای عموم آزاد می باشد ) فقط کافیه یه بار امتحان کنید👇👇👇 🔻مشهد میخوای بری نمیتونی؟😔😞 👈به خاطر هزینه هاش.....🤔🤔 ما کمکتون میکنیم ..👇😍 با دریافت هزینه بسیار کم برای اعضای کانال (هر نفر هر شب با سه وعده غذای با کیفیت(شهریورماه) فقط ۳۹۵هزارتومان) از اسکان همراه با غذا ی با کیفیت در زائرسرای یاس نبی واقع در مشهد مقدس ؛ هزینه مهرماه هر نفر هرشب با غذا فقط ۳۳۰هزارتومان شما هم میتونید زائر حضرت آقا شوید بسم الله ....پس هرچه زودتر تا ظرفیت سوئیتها پرنشده روی لینک بزنید و عضو کانال ما شوید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1035534654Cf59abc2a90
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
🔻حالات آقای معین التجار(همسر بانو امین) پس از اینکه متوجه شد همسرش به درجه اجتهاد رسیده ✍کتاب اربعین هاشمیه که تازه به دستش رسیده بود را برداشت و زودتر از همیشه حجره را ترک و به سمت خانه رفت. باورش سخت بود. همسری که تمام لباس‌های شوهرش را خودش دوخته و در کارهای خانه سنگ تمام گذاشته بود. همسری که هر روز تا جلوی درب بدرقه اش می‌کرد و هنگام ورود با تواضع و محبت به استقبالش می آمد همسری که مهمان‌های زیاد او را با خوش رویی پذیرایی می‌کرد. همسری که هیچ وقت گله و شکایتی از حجم کارهای خانه نکرده بود. باورش نمی‌شد که این اجازه نامه ها مربوط به او باشد. صفحه آخر کتاب نشان میداد همسر دانشمندش، اجازه اجتهاد و استنباط احکام شرعی را از بالاترین مراجع زمان گرفته بود گام‌هایش را تندتر کرد تا زودتر به منزل برسد. احساس تعجب و خوشحالی و افتخار وجودش را فراگرفته بود و عجیب‌تر از همه اینکه همسرش در این‌باره هیچ‌گاه چیزی به او نگفته بود. البته شاید خیلی هم نباید تعجب می‌کرد. با آن پشتکار و صبوری و اخلاصی که از بانو دیده بود حقش بود که چنین بشود. خود بانو گفته بود که علم را می آموزد نه برای خود علم بلکه به عنوان مقدمه ای برای قرب خدا و خودسازی و معرفت النفس از دست دادن هفت فرزند و در عین حال شاکر بودن کار هر زنی نیست. می دانست که بانو حتی کارهای خانه را هم با نگاهی متفاوت می‌نگرد و به کارهای خانه هم رنگ و بوی الهی و سلوک داده است. شنیده بود که بانو وقتی خانم‌های دیگر را موعظه می‌کند می‌گوید: اگر بناست نفس انسان به وسیله ریاضت از تعلق و حب دنیا خلاص شود پس چه ریاضتی بهتر از خوب خانه داری کردن و خوب همسرداری کردن! شنیده بود که می‌گفت: هیچ ریاضت نفسی مانند خانه‌داری نیست. لذا بهترین خانه‌داری‌ ها را می‌کرد. دائما می‌گفت زن از خانه شوهر به بهشت می‌رود، از خانه شوهر هم به جهنم می‌رود. خود معین التجار پیش قدم شده بود تا بانو بتواند علاوه بر کارهای خانه به تحصیل علم هم بپردازد ولی نمی‌دانست بانویش آنقدر دانشمند شده که چنین کتابی چاپ کرده و در انتهای کتاب اجازه مراجع وجود دارد مبنی بر اجتهاد بانو! اتفاقی امروز یکی از دوستانش به حجره آمده بود و کتاب "اربعین هاشمیه" که همسرش نوشته بود و با عنوان بانوی ایرانی امضا شده بود را نشانش داده بود. یاد خاطره ای از بانو در ذهنش جولان می‌کند. بانو گفته بود روزی دایه، دختر چهارساله و طفل شیرخوارم را نزدم آورد. از دور که می‌آمد قلبم از محبت مادری برای دخترکم از جا کنده شده بود. آن گاه که جگر گوشه ام را شیر میدادم محو جمال او شده بودم، او را بوسیدم و احساس عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. انگار تمام قلبم به سوی او میرفت هنوز از این حالت روحی ساعتی نگذشته بود که نوزاد بیمار شد و در کمتر از یک روز از دنیا رفت. دختر چهار ساله هم به فاصله یک هفته درگذشت و مادر را تنها گذاشت. گویا خدا می‌خواست بانو هر چه بیشتر و بیشتر از دنیا و تعلقات دنیایی رها شود و قلبش هر چه بیشتر متوجه آن گمشده اش باشد. خود بانو گفته بود از کودکی احساس میکردم گمشده ای دارم و دنبال آن می‌گردم ولی نمی‌دانم آن را کجا و چگونه جستجو کنم تا اینکه خداوند با اشراق به قلبش راه را نشان داده بود ولی عطشش را صد چندان کرده بود. همین عطش و اشتیاق بود که از چهارسالگی او را پای درس نشانده بود و به جای بازی‌های کودکانه، عاشق مطالعه و شنیدن از خدا و اولیای خدا کرده بود. حالا بانو درگذشت هفت فرزندش را بخشی از آزمایش الهی می‌دید و همانند ابراهیم علیه السلام باید در امتحانات الهی استقامت می‌کرد و شکرگزاری. استادش آیه الله میر سید علی نجف آبادی گفته بود روزی که شنیدم فرزند ایشان فوت کرده فکر کردم خانم دیگر درس را تعطیل خواهد کرد ولی دو روز بعد خدمتکار ایشان سراغ من آمد تا برای تدریس به منزل ایشان بروم و من از علاقه او به تحصیل سخت تعجب کردم. خیلی وقت‌ها بانو این ابیات را زمزمه می‌کرد. آن کس که تو را شناخت جان را چه کند // فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی // دیوانه تو هر دو جهان را چه کند معین التجار بالاخره به خانه رسید. به به عجب بوی غذایی در خانه پیچیده است. چقدر امروز احساس خوشبختی می‌کند. مگر چند مرد در این دنیا وجود دارند که دستپخت یک بانوی فقیه و مفسر و عارف را خورده باشند 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436 🍀💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سه شنبه تون ‌معطر به ‌عطر صلوات 🌷 ❤️🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي ❤️🌷مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد ❤️🌷وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم 🍀💙