eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
225 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
13هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹‏ دعایی که در هنگام شهادت در جیب شهید ابومهدی المهندس بود ♦️ یامَن یَقبَلُ الیَسیرَ وَیَعفُو عَن الكَثیر، اِقبَل مِنّى الیَسیرَ وَ اعفُوعَنى الكَثیر، اِنّكَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم ♦️اى خداوندى كه عمل اندک را مى‌پذیرى و ازگناه بسیار مى‌گذرى، عمل نیک اندكم را بپذیر و گناه بسیارم را ببخش، همانا كه تو آمرزنده مهربان هستی... 🕊شادی روح بلندش صلوات 🇮🇷 از کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 💐🌸💐🌸💐 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
⭕️‏همین یه اثر تاریخی کفایت میکرد غرب ازش صدها فیلم با موضوع ابر قدرتی جهان و جهانداری بسازه غرب از هیچ نداشته ش اینقد داستان تخیلی ساخته! اما ما واقعیتهامون رو هم نمیتونیم بگیم پ.ن: نقش رستم فارس (زانو زدن پادشاه رم در مقابل شاپور ساسانی) 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 💐🌸💐🌸💐 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ فرار از سایه مردان واقعی به سایه مردانی نمایشی! 🔰 یک شرکت ژاپنی پرده‌هایی ساخته که روی آن سایه مردان می‌افتد تا دیگران تصور کنند خانم آن خانه تنها زندگی نمی‌کند. تمدن غربی به دنبال گسترش آزادی‌های مختلف و رها شدن از قیود خانواده بود تا زن‌ها را از زیر سایه مردها نجات دهد اما کار به جایی رسیده که اکنون محتاج سایه نمایشی مردها شده است. در حال حاضر مهمترین برنامه دشمنان ملت ایران، از بین بردن فرهنگ خانواده است. 🔺از کانال حمید رسایی 💠💠 خصوصا پدرومادر شهدا کانال 👇👇👇👇 @kashkooleayevahadis 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 👇👇👇 👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa 👆👆👆👆👆 💐🌸💐🌸💐 📚 ..... ( صلوات ) https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
♦️ هر دم از این باغ بری می آید... ♦️ کعبه آمال خیلیا این شکلیه که یه زن معلم با شانزده سال تجربه و کار مداوم در دو شغل اونم با مدرک کارشناسی ارشد برای اینکه بتونه از پس هزینه هاش بر بیاد نیازه که پلاسمای خونش رو هم بفروشه... به ایالات متحده آمریکا سرزمین فرصت ها خوش آمدید... 😐😐 از کانال 👌 کانال حرفه‌ای‌ها 😊 (صلواتی ) 😂😊😊😂 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 حمله سردبیر ارشد BBC به اپوزیسیون😄😅😂😂😂 حسین باستانی: 🔹اپوزیسیون از فرصت تاریخی مهسا نتوانست استفاده کند؛ اکنون آن‌ها در نقطه عقب‌تر از گذشته قرار دارند! 🔹اپوزیسیون خیال کرد براندازی در ایران ساده‌ است و کار را تمام شده فرض کرده بود! ✅ 😊 (صلواتی ) 😂😊😊😂 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
17.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دلتون رو صاف کنید با همه یا اگه نمی‌تونید با همه صاف نکنید این فیلم‌ها رو هم بازی نکنید!!!😕 🔴 💬😊 (صلواتی ) 😂😊😊😂 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat
🚩رخش 🚩 خط مقدم _ ٩٨ شهید طهرانی مقدم و تشکیل یگان موشکی ایران تالیف : فایضه غفار حدادی پژوهش : محمد حسین پیکانی بنام خدا بعد از اینکه برای بازدید موشکها در داخل تونل ها شدند، سلیمان رو به حسن آقا کرد و گفت: بسیار خوب! ما کار را از هفته بعد شروع میکنیم. حسن آقا لبخندی زد و با عربی دست و پا شکسته ای گفت: ما می‌توانیم در بخشی از کار که از نظر شما اشکالی نداشته باشه کمکتان کنیم. سلیمان برای جواب دادن مردد بود. از طرفی بدش هم نمی آمد کارهای پرزحمت که حساسیت کمتری دارد را به ایرانیان بسپارد و از طرفی دلش میخواست کوچکترین کاری که در برنامه داشتن در نظر ایرانی ها پیچیده و دشوار جلوه کند. حسن آقا بیشتر از آن اصرار نکرد تا او حساس نشود. تصمیمش این بود که با سلیمان ارتباط خوبی برقرار نماید و دوست شود. مقصد بعدی سوله معراج بود. سلیمان در جلو حرکت می کرد و دستگاه ها و خودروهایی را که آورده بودند میدید. حسن آقا و بقیه پشت او می آمدند. کم کم به انتهای سوله رسیده بودند.ناگهان سلیمان ایستاد بقیه هم بطبع او ایستادند. سلیمان روی پنجه پا بلند شد دست خود را روی یکی از جعبه ها کشید و با عصبانیت پرسید: "ماذا" ؟. دستش خیس شده بود. حسن آقا نگاهی به سقف سوله انداخت. قطرات آب هنوز روی شیار کوچکی که ما بین پشم شیشه و زرورق زیر سقف به وجود آمده بود دیده می شد. با نشستن برف زمستانی، برف آب شده بود و چکه می‌کرد. با اینکه لحن سلیمان بی ادبانه بود، حسن آقا خودش را گم نکرد گفت: به بچه ها می گویم جای این جعبه ها را عوض کنند و تا هفته بعد هم سقف را ترمیم می کنیم لطفاً نگران نباشید. سلیمان بعد از بیرون آمدن، کلید درب سوله را از حسن آقا گرفت و به نیروهایش دستور داد که یک پلمپ برای درب سوله درست کنند. از بچه ها خواست که هر چند ساعت یکبار، برای سوله یک نگهبان بفرستند. حسن آقا از توی آینه بغل نگاهی به صندلی های پشتی هایس انداخت. سلیمان اخم کرده و مغرور بین نیروهایش نشسته بود. ظاهراً با آنها هم رابطه خوبی نداشت. حسن آقا بنظرش آمد برای جلب اعتماد و رفاقت با این آدم راه پر فراز و نشیبی در پیش دارد. 🕯️ایثارگران 🕯️ 😊 (صلواتی ) 😂😊😊😂 https://eitaa.com/kashkoole_tanazy .کانال 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat