فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیزی پرسید جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .
گفت: مثل حالا رقابت بود؟
گفتم : آری.
گفت : در چی؟
گفتم :در خواندن نماز شب.
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چی؟
گفتم: در توفیق شهادت.
گفت: جرزنی بود؟
گفتم: آری.
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات .
گفت: بخور بخور بود؟
گفتم: آری .
گفت: چی می خوردید؟
گفتم: تیر و ترکش وموجهای شدید انفجار
گفت: پنهان کاری بود ؟
گفتم: آری .
گفت: در چی ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری .
گفت: چه پستی؟؟
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .
گفت: آوازم می خوندید؟
گفتم: آری .
گفت: چه آوازی؟
گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟
گفتم: آری .
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب
گفت: استخر هم می رفتید؟
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آری .
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمی داشت؟
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .
گفت: پس بفرمایید رژلبم می زدید؟؟ گفتم: آری تا دلت بخواد
خندید و گفت: با چی؟
گفتم:هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان
سکوت کرد و چیزی نگفت...
ياد وخاطره شهدا وجانبازان و آزادگان ورزمندگان بی نام و بی ادعای این سرزمین گرامی باد
یادوخاطرشان جاویدان و
نثار روح بزرگشان صلوات
💠 #بیتفاوت_نباشیم
نشر پیامهای درست به سلامت جامعه کمک میکند✅🌹
#کشکول_داستاندونی
https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
قسمتی از وصیت نامه شهید عارف، غلامعلی پیچک:
جنازه مرا بر روی مین ها بیندازید تا منافقین فکر نکنند ما در راه خدا از جنازه مان دریغ داریم.
به دامادی دو ماهه من نگاه نکنید، دامادی بزرگی در پیش داریم!
من در این راهی که انتخاب کرده ام سختی بسیار کشیده ام؛ خیلی محرومیت ها لمس نموده ام.
همه هدفم این است که زحماتم از بین نرود. از خدا می خواهم که حتماً این کارها را از من قبول کند و اجرم را بدهد.
اجر من تنها با شهادت ادا می شود و اگر در این راه شهید نشوم، همه زحماتم هدر رفته است.»
نقل است که شهید وقتی که فقط ۵ ساله بود و مادرش برای او یک بستنی برای خرید، وی پس از باز کردن و قبل از خوردن آن در بازار، دلش برای دیگر کودکانی که بستنی نخریده بودند سوخت و آن را در آستین خود پنهان کرد و تا زمانی که به خانه رسید تمام آن بستنی آب شد. مادرش از همان کودکی متوجه روح بزرگ و شعور الهی ایشان شد.
غلامعلی وقتی که بزرگتر می شود شب ها در فصل زمستان چراغ نفتی اتاق خود را خاموش می کرد تا سرما را حس کند و می گفت خیلی از مردم در خانه های خودشان نفت ندارند و من چگونه در گرمای حاصل از این چراغ نفتی با آرامش بخوابم؟ او همانند مولایش امام علی (ع) همیشه حامی فقرا و مظلومین بود و به فریاد آنها می رسید.
شادی روحش صلوات
🌴🌹🌴🌹
📚 #کشکول_داستاندونی..... ( صلوات )
https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
✍شهیدی که قرائت #زیارت_عاشورا به نیت او گره گشاست...
💠مادر شهید می گوید مواقعی که دلتنگ💔 او می شوم با عکسش صحبت می کنم و مطمئن هستم که صدای من را می شنود و به حرف هایم گوش می کند. بیشتر دوستان و اقوام می گویند هنگامی که مشکلی برایمان پیش می آید به نیت حسین #زیارت_عاشورا می خوانیم و هنوز تمام نشده مشکلمان حل میشود.
💠مادر شهید مدافع حرم حسین بواس که تصویری از این شهید در دستانش بود با بیان اینکه پسرم #نماز و روزه قضا نداشت گفت: او از همان دوران کودکی کارهای شخصی اش را خودش انجام می داد و تمام نمازهایش را #اول_وقت می خواند و روزه هایش را می گرفت
شهید مدافع حرم
#حسین_بواس
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
📚 #کشکول_داستاندونی..... ( صلوات )
https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
آدمها....
گاهی در زندگی ات می مانند!
گاهی در خاطره ات!
آن ها که در زندگی ات می مانند؛
همسفر می شوند....
آن ها که در خاطرت می مانند:
کوله پشتیٍِ تمامٍ تجربیاتت برای سفر....
گاهی تلخ
گاهی شیرین
گاهی با یادشان لبخند می زنی
گاهی یادشان لبخند از صورتت بر می دارد....
اما تو لبخند بزن
به تلخ ترین خاطره هایت حتی....
بگذار همسفر زندگی ات بداند
هر چه بود؛هر چه گذشت
تو را محکمتر از همیشه و هر روز
برای کنار او قدم برداشتن ساخته است....
آدمها می آیند
و این آمدن
باید رخ بدهد
تا تو بدانی
آمدن را همه بلدند....
این ماندن است که هنر میخواهد
📚 #کشکول_داستاندونی..... ( صلوات )
https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بر قدمهای بی تاب از زخمهای کهنه برتن ... سلام بردیده گان خسته که از دردهای پنهان و آشکار زندگی همواره اشکبارند...سلام بر ایثار و شهادت که توفیق آن را نصیب ما ویاران شهیدمان کرد...به پایان آمد این دفتر اما حکایت همچنان باقی..پس تا سلامی وکلامی دیگر همه شما عزیزانم را به ملک الحق المبین میسپارم...بامدادتان نیکو وایام زندگی به کامتان...یا علی والتماس دعا🌹🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌺🌺🌺🌺🌺🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌷🌹🌹🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
📚 #کشکول_داستاندونی..... ( صلوات )
https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
گرامی باد یاد و خاطره همرزم شهیدم در عملیات خونین بازی دراز...شهید حاج غلامعلی پیچک...یادش گرامی وروانش شاد باد 🙏🌹🌷🇮🇷
📚 #کشکول_داستاندونی..... ( صلوات )
https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342