زنگبار با ریشه های ایرانی یکی از جزایر مهم تانزانیا است. بعد از اسلام مهاجران زیادی از شیراز به زنگبار کوچ كردند. ورود شیرازی ها به آنجا منجر به پیدایش نژادی موسوم به "آفروشیرازی" گردید
عجیب ترینهای جهان🌎
@Danestanisegeft
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین جملات امیرالمومنین علی علیهالسلام به اصبغ بن نباته قبل از شهادت...
•••••┈••••✾🍃🦋🍃✾••••┈••••
#به_نیت_فرج_صاحب_الزمان_عج
🌷 اللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
#حسینیه_مبارکه_بیت_الرباب_س👇
╭━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━--╮
@hoseiniyebeytorobab❤️
╰━━━━━━━━━━╯
به ما بپیوندید👆
•••••┈••••✾🍃🦋🍃✾••••┈••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲🥹
اگر خدا اراده خیری برای تو کند ، هیچکس مانع فضل او نخواهد شد 🤲
@sokhan_iw
♦️شما آنچه که میخورید هستید
🔹هر ۳۵ روز پوست شما خودش رو تعویض میکنه و بدن شما از چیزهایی که میخورید سلول های جدید میسازد.
🔹چیزهایی که میخورید، به معنای واقعی کلمه تبدیل به شما میشوند؛ شما میتوانید انتخاب کنید که از چه چیزی ساخته شوید.
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
@tebsoonatiihamsaran
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🌿همسر شهید حجة الاسلام سید علی اندرزگو:
چند ماه قبل از شهادتش در خانه نشسته بودیم.
سید علی یک ذغال گداخته را از روی قلیان برداشت و کف دستش گرفت.
من شگفت زده پرسیدم سید دستت نمی سوزد؟ سید لبخندی زد و گفت:
«این که هیچ، بدن من به آتش جهنم هم حرام است. بعد سید علی گفت:
بزودی پهلوی می رود و انقلاب پیروز خواهد شد.
دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش «سید علی» است.
از آن روز به بعد منتظر ظهور حضرت ولی عصر (عج) باشید.»
♨️بعد گفت دینداری در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. 🔥
🔅همسر شهید می گوید من پرسیدم:
سیدعلی! منظورتان این است که خودتان
رئیس جمهور می شوید؟
سید پاسخ داد خیر، من آن روز نیستم.
بعد ذغال را آرام برگرداند و روی قلیان گذاشت...
همسر شهید: دست از سیدعلی(رهبری) نکشید.
🎤وحید یامین پور
مصاحبه با همسر شهید
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🌸🍃🌸🍃
#نیایش_شبانه
خدایا، به راستی که تغییر تدابیر تو و سرعت انجام اراده و تقدیرات تو، بندگان عارفت را باز داشت، از این که در حال نعمتبه دوام بخشش تو اطمینان کنند و در حال نقمت، از رحمت تو نومیدگردند!
اکنون منم که با فقر و نیازمندیم به تو توسل میجویم و چگونهبه حضرتت توسل جویم با فقری که محال است دامان غنای تو رابیالاید. چسان از این حال که دارم به تو شکایت آورم، در حالی کههیچ چیز بر تو پوشیده نیست. چگونه حرفهای دلم را برای تو بیانکنم و حال آن که از همه آنها آگاهی! چگونه ممکن است امیدهایمرا که رو به سوی تو دارند، به نومیدی بدل سازی و حال مرا نیکونگردانی، با آن که قوام آن به دست توست.
خدایا با آن که عظیم نادانم، چقدر به من لطف میکنی و با آنکه زشتی کردارم آشکار است، چقدر با من مهربانی!
خدایم! چقدر تو به من نزدیکی و من از تو دورم! و چقدر نسبتبه من مهربانی. پس چیست که بین من و تو حجاب افکنده است!؟
خدایا
در این شبهای عزیز همه پدر و مادرها رفقا همکاران همسایگانی که بین ما نیستند و دستشان از این دنیا کوتاه است
ببخش و بیامرز