#درمحضراهل_بیت 📜
🌷امام صادق (علیهالسَّلام) فرمودند :
🌟 بعد از مرگ هیچ پاداشی به انسان
نمیرسد ، مگر در سه چیز :
1) صدقهای که در زنده بودنش جاری
ساخته است، مانند: پلی که ساخته و
هنوز استفاده میشود.
2) سنتی را احیاء نموده باشد تا زمانی
که به آن سنت عمل میشود.
3) فرزند صالحی که برای او استغفار
مینماید.
📚الامالی شیخصدوق
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋
#کلام_بزرگان🌱
🍃«یکی وفای به عهده» که اجازه نداری خلاف عهد کنی، چه طرفت خوب باشد چه بد باید به عهدت وفا کنی
«دوم ادای امانت» اگر کسی چیزی پیش تو به امانت گذاشته، چه طرف خوب باشد و چه بد، باید امانت را بدهی.
«سوم خوبی کردن به پدر و مادر»
چه پدر و مادر خوب و چه پدر و مادر بد. باید به پدر و مادرت احسان کنی.
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋
✨﷽✨
✅روایتی تکان دهنده و زیبا
🔴شب اول قبر آیتالله #حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
بعد از مرگ آیت الله حائری شبی او را در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم:
آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن:
وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک!
به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.
صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم.
آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم،
اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
آقای حائری! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که:
بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.
وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم.
آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد..
📘ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)
⚰ #یاد_مرگ
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋
🌹وصیت شهید حمید رستمی:
به پهلوی شکستهی فاطمه زهرا
قسمتان میدهم که
حجاب را ، حجاب را ، حجاب را
رعایت کنید.
#شهیدانه🕊
#شهیدحمیدرستمی
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋
🙏اذان دعوتنامه خداست برايت ...ونماز مهماني روزانه خداست...زيباترينهايت را برايش هديه ببر...
او منتظرت است...
#نماز_اول_وقت 📿🙏
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋
8.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #مستند | #شهید_مدافع_حرم
⭕️ فیلم تفحص پیکر مطهر سردار شهید مدافع حرم حاج رضا فرزانه در سوریه
(فرمانده شهید قرارگاه مشترک راهیان نور)
#شبتون_شهدایی
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋
🌸آخ كربلاي پنج
پسر فوقالعاده بامزه و دوست داشتني بود. بهش ميگفتند «آدم آهني» يك جاي سالم در بدن نداشت.
يك آبكش به تمام معنا بود. آنقدر طي اين چند سال جنگ تير و تركش خورده بود كه كلكسيون تير و تركش شده بود. دست به هر كجاي بدنش ميگذاشتي جاي زخم و جراحت كهنه و تازه بود.
اگر كسي نميدانست و جاي زخمش را محكم فشار ميداد و دردش ميآمد، نميگفت مثلاً (آخ آخ آخ آخ آخ) يا ( درد آمد فشار نده) بلكه با يك ملاحت خاصي عملياتي را به زبان ميآورد كه آن زخم و جراحت را آنجا داشت.
مثلاً كتف راستش را اگر كسي محكم ميگرفت ميگفت: « آخ بيتالمقدس» و اگر كمي پايينتر را دست ميزد، ميگفت: «آخ والفجر مقدماتي» و همينطور «آخ فتحالمبين»، «آخ كربلاي پنج و...» تا آخر
بچهها هم عمداً اذيتش ميكردند و صدايش را به اصطلاح در ميآوردند تا شايد تقويم عملياتها را مرور كرده باشند.
#طنز_جبهه
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان جنجالی استاد دانشمند!
اگه خدا بود تو این مملکت وضع مااینجور نبود!
#سخنرانی
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋
🌻💛
.
#پروفایل
.
.
بُـزُرگـتَرینحَـسرَتِقِیـٰامَت
اینہڪِہمۍفَهمۍ..بـٰانَمـٰازِاۅَلِۅَقتتـٰا
ڪُجـٰاهـٰامۍتۅنِستۍبالـٰابِـرۍۅنَرَفتۍ...
.
.
#نماز
#نماز_اول_وقت
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋
#تلنگر❗️
#نماز_اول_وقت
اول وقت که نماز بخوانی
شُتر قربانی کردهای ،
اما آخر وقت یڪ گنجشڪ ...
آیتاللهحقشناس🌱
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋
✿✵✰ ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
در قدیم یک فردی بود در همدان
به نام اصغرآواره
اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها
و مجالس بزرگان شهر مجلس گرمی میکرد
و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را
میشناختند و چون کسی را نداشت
و بیکس بود بهش میگفتند اصغر آواره!
انقلاب که شد وضع کارش کساد شد
و دیگه کارش این شده بود میرفت
تو اتوبوس برای مردم میزد و میخواند
و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید
تا اینجای داستان را داشته باشید!
در آن زمان یک فرد متدین و مؤمن در
همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میرود
و وصیتکرده بود اگر من فوت کردم از
حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته
و گریه کن و خادم اباعبدالله علیهالسلام
و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی
است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت
من را بخوانند
خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر آمدند
برای تشیبع جنازه در باغ بهشت همدان
و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه
که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش
برای خواندن نماز میت
حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت
تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر
استادم حاج ملاعلی همدانی فاتحهای بخوانم
و برگردم
وقتی به سر مزار استادش رسید در حین
خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که
چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته
و به سمت غسالخانه میبردند
کنجکاو شد و به سمت آنها رفت
پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه
در حال تدفین آن هستید؟
یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است
تا اسم او را شنید فریادی از سر تأسف زد
و گریست
مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها
آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند
و پرسیدندچه شد که شما برای این فرد
این طور ناله کردید؟!
حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟
همه گفتند: نه! مگه کیه این؟
حاجی گفت: این همون اصغر آواره است
مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود
شما از کجا میشناسیدش؟!
و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی
گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم
و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن
شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم
وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد
ترسیدم و گفتم: یا حسین اگه این مرد
بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من
ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود
اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس
نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم
شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم
در قم نخواهم رسید
چه کنم؟!
خلاصه از خجالت سرم را به پائین انداختم
اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود
که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو
گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که
مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟
چرا نمیزنی؟
گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما
جلوی اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها
موسیقی ننواختم
خلاصه حرمت نگه داشت و رفت
اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین علیهالسلام
برات جبران کنه
حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای
تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته
حاجی عنایتی بهانهای بشود برای این امر
خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد
و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش
را انجام داد و برایش به همراه آن جمعیت
نماز خواند
این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد
هر چقدر میشکنیم باز نمک میریزد
--------------------------
📚با #داستانک های مذهبی ما همراه باشید
ڪشکول_معنوی👇
➠ @kashkoolmanavi ◆
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎞
#درمحضراهل_بیت📜
☘به اهل زمین رحم کن تا خدا به تو رحم کند.
✍پیامبر اکرم صلےالله علیه وآله
📚 کنزالعمال ۵۹۶۹
🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️
🕋 @kashkoolmanavi 🕋