eitaa logo
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
46.4هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.9هزار ویدیو
36 فایل
مجموعه کانالهای کشکول معنوی مدیریت : 👈 @mosafer_110_2 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝 #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
: ✍علامت برقراری رابطه‌ی عبد و مولا عشق به اطاعت و فرمان بردن از و مشتاق دریافت دستورات خدا بودن، علامت برقراری رابطه‌ی عبد و مولاست. خیلی ها اعتقاد به خداوند دارند ولی هرگز احساس عبد بودن در برابر خدا را پیدا نمیکنند. «استاد پناهیان» -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💽🔺 لحظه ی سختِ شهادتِ امام زمان! 💢 آیا میدانید بعد از شهادتِ ، امام حسین بر بدنِ مُطهر ایشان می خواند و حکومت جهانی ایشان را ادامه میدهد؟ 🎤 🖥 ببینید و نشر دهید📡 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
✨علامه طباطبایی می فرمودند : سحرگاهان 🌙 از صدای مناجات اهل آسمان و ملائڪه ، آرام و قرار از من گرفته می شود . ❣ -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
آرام باشـــــ ❤️ خودش قول داده بعد از هر سختے، آسانے و گشایشـــــ است .💯 📖 سوره الشرح /آیه 5 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
-علیه‌السلام: اللهم ... وَ إِسْرَافِيلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِى يَنْتَظِرُ مِنْكَ الْإِذْنَ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ، فَيُنَبِّهُ بِالنَّفْخَةِ صَرْعَى رَهَائِنِ الْقُبُورِ ... فَصَلِّ عَلَيْهِم 📖 خدایا... و اسرافیل صاحب صور که چشم گشوده نگران دستور و فرمان تو است تا به یک دمیدن خفتگان خاک و گروگان مغاک را بیدار کند ... بر آنها [اسرافیل و دیگر فرشتگان مقرب] درود فرست. 📚 - دعای سوم؛ دعا بر حاملان عرش -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
: ❤️هرگز نگو خسته ام زیرا اثبات میکنی ضعیفی... بگو نیاز به استراحت دارم 🍀هرگز نگو نمی توانم زیرا توانت را انکار میکنی بگو سعی ام را میکنم ❤️هرگز نگو خدایا پس کی؟ زیرا برای خداوند،تعیین تکلیف میکنی ، بگو خدایا بر صبوریم بیفزا 🍀هرگز نگو حوصله ندارم زیرا برای سعادتت ..ایجاد محدودیت میکنی ، بگو باشد برای وقتی دیگر ❤️هرگز نگو شانس ندارم زیرا به محبوبیتت در عالم، بی حرمتی میکنی ، بگو حق من محفوظ است...☺️ -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
کاش می شد شبی در حرمت باشم اگرم بود چه بهتر می شد وهمان شب دل ما در حرم فرش راه قدم حضرت مادر می شد -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
4_5996962182846218709.mp3
20.7M
🔊 درد و دل با امام رضا علیه السلام 🔻 🎤 حاج حيدر خمسه دل های پاکتون رو به پنجره فولاد گره بزنید ڪشکول_معنوی👇 🆔️➠ @kashkoolmanavi
😒رفتاربعضی بامادرشان،فریادمیزند آلزایمرگرفته اند!! 💌برای هرکس کلاس میگذاری بگذار! برای مادرت ممنوع است! 💝هرکه ازیادت میرود،برود!برای مادرت آلزایمر ممنوع! @kashkoolmanavi
📌 ‌‌"خداوند به موسی (ع) فرمود: هرگاه کاری برای من انجام شود کمش هم زیاده! و هر کاری برای غیر خدا انجام شود زیادش هم ناچیزه❗️ ⇦مثل یڪ سکه طلا در مقابل یه کامیون اسکناس جعلی⇨ -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
شب جمعه زمام واختیار دل دگر دست کسی نیست سراغش را فقط از کربلا باید بگیرید...!! -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
مداحی آنلاین - رسیده بازم شب جمعه - حسن عطایی.mp3
3.44M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃رسیده بازم شب جمعه 🍃زائر کربلاست دل من 🎤 🌷 🌷 📮در ثواب نشر شریک شوید📡 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
❣ سلام آقا✋ دوباره و تسبیح خورشـ☀️ـید که دانه دانه لحظه‌ها را💔 می شمارد 🌸🍃 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_هشتم 💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن ح
✍️ 💠 در تمام این مدت منتظر بودم و حالا خطش روشن بود که چشیدن صدایش آتشم می‌زد. باطری نیمه بود و نباید این فرصت را از دست می‌دادم که پیامی فرستادم :«حیدر! تو رو خدا جواب بده!» پیام رفت و دلم از خیال پاسخ حیدر از حال رفت. 💠 صبر کردن برایم سخت شده بود و نمی‌توانستم در پاسخ پیام بمانم که دوباره تماس گرفتم. مقابل چشمانم درصد باطری کمتر می‌شد و این جان من بود که تمام می‌شد و با هر نفس به التماس می‌کردم امیدم را از من نگیرد. یک دستم به تمنا گوشی را کنار صورتم نگه داشته بود، با دست دیگرم لباس عروسم را کنار زدم و چوب لباسی بعدی با کت و شلوار مشکی دامادی حیدر در چشمم نشست. 💠 یکبار برای امتحان پوشیده و هنوز عطرش به یادگار مانده بود که دوباره مست محبتش شدم. بوق آزاد در گوشم، انتظار احساس حیدر و اشتیاق که بی‌اختیار صورتم را سمت لباسش کشید. سرم را در آغوش کتش تکیه دادم و از حسرت حضورش، دامن آتش گرفت که گوشی را روی زمین انداختم، با هر دو دست کتش را کشیدم و خودم را در آغوش جای خالی‌اش رها کردم تا ضجه‌های بی‌کسی‌ام را کسی نشنود. 💠 دیگر تب و تشنگی از یادم رفته و پنهان از چشم همه، از هر آنچه بر دلم سنگینی می‌کرد به خدا شکایت می‌کردم؛ از پدر و مادر جوانم به دست تا عباس و عمو که مظلومانه در برابر چشمانم پَرپَر شدند، از یوسف و حلیه که از حال‌شان بی‌خبر بودم و از همه سخت‌تر این برزخ بی‌خبری از عشقم! قبل از خبر ، خطش خاموش شد و حالا نمی‌دانستم چرا پاسخ دل بی‌قرارم را نمی‌دهد. در عوض خوب جواب جان به لب رسیده ما را می‌داد و برای‌مان سنگ تمام می‌گذاشت که نیمه‌شب با طوفان توپ و خمپاره به جان‌مان افتاد. 💠 اگر قرار بود این خمپاره‌ها جانم را بگیرد، دوست داشتم قبل از مردن نغمه را بشنوم که پنهان از چشم بقیه در اتاق با حیدر تماس گرفتم، اما قسمت نبود این قلب غمزده قرار بگیرد. دیگر این صدای بوق داشت جانم را می‌گرفت و سقوط نفسم را خفه کرد. دیوار اتاق به‌شدت لرزید، طوری‌که شکاف خورد و روی سر و صورتم خاک و گچ پاشید. 💠 با سر زانو وحشتزده از دیوار فاصله می‌گرفتم و زن‌عمو نگران حالم خودش را به اتاق رساند. ظاهراً خمپاره‌ای خانه همسایه را با خاک یکی کرده و این فقط گرد و غبارش بود که خانه ما را پُر کرد. ناله‌ای از حیاط کناری شنیده می‌شد، زن‌عمو پابرهنه از اتاق بیرون دوید تا کمک‌شان کند و من تا خواستم بلند شوم صدای پیامک گوشی دلم را به زمین کوبید. 💠 نگاهم پیش از دستم به سمت گوشی کشیده شد، قلبم به انتظار خبری از افتاد و با چشمان پریشانم دیدم حیدر پیامی فرستاده است. نبض نفس‌هایم به تندی می‌زد و دستانم طوری می‌لرزید که باز کردن پیامش جانم را گرفت و او تنها یک جمله نوشته بود :«نرجس نمی‌تونم جواب بدم.» 💠 نه فقط دست و دلم که نگاهم می‌لرزید و هنوز گیج پیامش بودم که پیامی دیگر رسید :«می‌تونی کمکم کنی نرجس؟» ناله همسایه و همهمه مردم گوشم را کر کرده و باورم نمی‌شد حیدر هنوز نفس می‌کشد و حالا از من کمک می‌خواهد که با همه احساس پریشانی‌ام به سمتش پَر کشیدم :«جانم؟» 💠 حدود هشتاد روز بود نگاه را ندیده بودم، چهل شب بیشتر می‌شد که لحن گرمش را نشنیده بودم و اشتیاقم برای چشیدن این فرصت در یک جمله جا نمی‌شد که با کلماتم به نفس نفس افتادم :«حیدر حالت خوبه؟ کجایی؟ چرا تلفن رو جواب نمیدی؟» انگشتانم برای نوشتن روی گوشی می‌دوید و چشمانم از شدت اشتیاق طوری می‌بارید که نگاهم از آب پُر شده و به سختی می‌دیدم. 💠 دیگر همه رنج‌ها فراموشم شده و فقط می‌خواستم با همه هستی‌ام به فدای حیدر شوم که پیام داد :«من خودم رو تا نزدیک رسوندم، ولی دیگه نمی‌تونم!» نگاهم تا آخر پیامش نرسیده، دلم برای رفتن سینه سپر کرد و او بلافاصله نوشت :«نرجس! من فقط به تو اعتماد دارم! خیلی‌ها رو خریده.» 💠 پیامش دلم را خالی کرد و جان حیدرم در میان بود که مردانه پاسخ دادم :«من میام حیدر! فقط بگو کجایی؟» که صدای زهرا دلم را از هوای حیدر بیرون کشید :«یه ساعت تا مونده، نمی‌خوابی؟» نمی‌خواستم نگران‌شان کنم که گوشی را میان مشتم پنهان کردم، با پشت دستم اشکم را پاک کردم و پیش از آنکه حرفی بزنم دوباره گوشی در دستم لرزید. 💠 دلم پیش اضطرار حیدر بود، باید زودتر پیامش را می‌خواندم و زهرا تازه می‌خواست درددل کند که به در تکیه زد و زمزمه کرد :«امّ جعفر و بچه‌اش شدن!»... ✍️نویسنده: -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
💠 همیشه به این آیه فکر کن که از رگ گردن هم به تــو نزدیک تره ! پس چه طـور صــداتو نشنوه ؟؟؟ -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 🌸✨دوش حمام ببین! آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه. اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛ کم باشه یا زیاد؛ سرد باشه یا گرم؛ به تو مربوط میشه؛ تا کدوم شیر بچرخونی؛ تا کدوم طرف بچرخونی؛ کم بچرخونی یا زیاد؛ اصلا بچرخونی یا نه؛ همه به خودت ربط داره. میخوام بگم ماجرای "رزق و روزی" یک چنین ماجرایی است. 🌸✨رزق ما تو آسمونه؛ به همین خاطر قرآن میگه : "فی السماء رزقکم" ولی اینکه فرو بباره یا نه؛ ویا کم بباره ویا زیاد؛ به سعی و تلاش ما بستگی داره.... " لیس للانسان الا ما سعی" ┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄ ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™ ┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
🌼🌸🍀🌼🌸🍀 📖 👌 🚨 ذره‌ای و کمتر از ذره‌ای، از خدای خودمون نباشیم. 👈 که حضرت خداوند، یک لحظه⏰ از ما و اعمال ما غافل نیست: 🕋 وَ مَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ. 💢 پروردگارت از کارهایی که می‌کنید، هرگز غافل نیست! 📖سوره انعام، آیه ۱۳۲ 📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡 ┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄ ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™ ┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
📣 ماشینت که جــوش مےآورد حرکت نمےڪنی ڪنار زده و مےایستی وگرنه ممکن است ماشین آتش بگیرد! خــودت هم همینطوری وقتی جوش مےآوری عصبانی‌میشوی تخـته‌گاز نرو بزن ڪنار ساڪت باش و هیچ نگو! وگرنه هم به خودت آســـیب می‌زنی هم به اطـــــرافیان! ┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄ ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™ ┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
از 👼 تا 🎅 چه کرده ایم برای و قیامت مان؟ ⌛️ یک عمر فرصت طلایی را با چه معامله کرده ایم؟! 🚑خیلی خیلی نزدیک است! آماده ایم؟! ┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄ ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™ ┄┅┅✵❁••••••❁✵┅┅┄
🖤✋ هر ای که میگذرد پیر میشوی در هر غروب آن تو دلگیر می شوی می ترسم آقا بگویی به این گدا تو باعث این همه تاخیر می شوی😭 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج مرتبه 🌤أللَّھم عجل لولیڪ ألفرج🌤 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™