ثانیه های طلایی:
✅نماینده مجلس: پیشنهاد تصویب سه فوریت «طرح تعطیلی کامل کشور به مدت یک ماه»
🔗مجلس سه فوریت طرح تعطیلی یکماهه کشور را تصویب کند
🔗عبدالکریم حسینزاده، رییس فراکسیون حقوق شهروندی مجلس در نامهای به رییس مجلس خواستار استفاده از ظرفیت اصل ٧٩ قانون اساسی شد و پیشنهاد کرد مجلس سه فوریت «طرح تعطیلی کامل کشور به مدت یک ماه کامل و مدیریت و کنترل تمامی رفتوآمدهای بینشهری و درونشهری» را به تصویب برساند.
🆔 @saniehhayetalaee
🆔 @saniehhayetalaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺پیوستن آمریکایی ها به صف نماز مسلمانان برای حل بحران کرونا
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
👆🔴 اگر شما در گوگل سایت علوم پزشکی ، یا وزارت علوم به همراه کلمه #کرونا را جستجو کنید اولین پیشنهاد گوگل صهیونیستی، #بی_بی_سی فارسی سلطنتی است ! ...
🔷 به این کار در فضای مجازی #فیلترینگ_حبابی می گویند.
یعنی آنچه را که میخواهید ببینید به شما نشان داده نمیشود بلکه آنچه را که آنان می خواهند شما ببینید به شما نمایش داده می شود.
❌ حالا فکر می کنید #گوگل بی طرف است❗️❗️
🔷 شما هم می تواند امتحان کنید. به دو نفر از دوستان خود در دو استان مختلف کشور و یا در دو کشور متفاوت یک کلمه را بدهید تا جستجو کنند ، خواهید دید که نتایج کاملا متفاوت است.
📝 #مهدی_شایسته
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺🔺🔺 قابل توجه روشن فکران غرب زده❗️❗️❗️❗️
🔴حقوق بشر و تکریم سالمندان در اروپا
پزشکان اسپانیایی گریه کنان تعریف می کنند که چطور مجبورند دستگاه های تنفسی را از بیماران بالای ۶۵ سال بگیرند تا به بیماران جوان تر بدهند. سالمندان را پیشتر بیهوش می کنند تا زجر نکشند!
مگه اسپانیا رتبه ۷ بهداشت جهانی نداشت؟ پس چی شد؟
🔶 #غرب_بدون_روتوش یعنی همین!
❌ این است اوج انسانیت تمدن غرب تا غربگرایان در ایران ببینند و چماق فرهنگ و تمدن غرب را بر سر مردم ما نکوبند!
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
ثانیه های طلایی:
✅ سازمان بهداشت جهانی: ایران توانسته است پس از چین گ، بیشترین مبتلایان به کرونا را درمان کند.
#اسما_ایران
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثانیه های طلایی:
🎥خاخامهای یهودی بدون توجه به هشدارهای مقامهای اسرائیلی اقدام به برگزاری مراسم دعای دسته جمعی کرده بودند، که مامورا اینجوری ضدعفونیشون کردن😳😳😳
🆔 @saniehhayetalaee
🔴 امروز؛ شکستن شیشه خودروها توسط دانههای بزرگ تگرگ در روستای شاهرخت در خراسان جنوبی
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
✖️پاسخ دکتر ابراهیمی به کارشناس سابق BBC و لندن نشین؛
"آقای علیزاده، مطمئن باش دهها گزارش علمی با قطعیت بالا از دانشمندان به ایشان ارسال شده تا ایشان این احتمال را مطرح کردند،
۱۱ سپتامبر هم ۴۰۰۰ آمریکایی را کشتند تا به غرب آسیا حمله کنند"
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
🔴 اندر حکایت #پزشکان_بدون_مرز!
🔺 #فرانسه خودش درگیر #کرونا و با بحران و کمبود مواجه شده است؛
🔺 #اتحادیه_اروپا اعلام بحران کرده است؛
🔺 #اسپانیا از شدت بحران مریض ها را کف بیمارستان ها می خواباند؛
🔺 #آمریکا از کره جنوبی درخواست کمک کرده؛
🔺 #ایتالیا که دیگه بالای ۶۰ ساله ها را از کمبود تخت بیمارستانی به حال خودشون رها کرده تا بمیرند!
اونوقت #پزشکان_بدون_مرز این همه جا رو رها کردهاند اومدند تو ایران که نزدیک به ۱۰ هزار تخت خالی وجود داره چادر ۴۰ تخت خوابی بزنند!
🔶 اگر بنا به کمک هم باشه #اروپا و #آمریکا مستحق ترند تا ما ❗️❗️❗️
🔷 #مهدی_شایسته
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
💢مشاور وزیر بهداشت جزییات جدیدی از سفر جاسوسان در پوشش پزشک را منتشر کرد:
🔹درگروه اعزامی،هیچ #متخصص عفونی یا مرتبط باکرونا حضور نداشت.یک پزشک اورژانس و میزان کمی تجهیزات مصرفی که تولید داخل هم دارد.
🔸داروی خاص و تحریمی هم نبوده که به کاهش اثرات تحریم کمک کند.
🔹در شرایطی که دهها بیمارستان صحرایی نیروهای مسلح درآمادهباش وبسیاری ازبیمارستانها خالی است.
🔸۵ فروردین ۹۹ |دکتر زهراشیخی منتخب مردم اصفهان: #وزارت_امور_خارجه متولی و هماهنگ کننده ورود این گروه به کشور بودند
✍اقای ظریف منتظر پاسخگویی و شفاف سازی شمابرای مردم هستیم که با چه اجازه ای چنین هماهنگیی از طرف وزارت خانه شما صورت گرفته؟
@faanos313
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
ثانیه های طلایی:
🔴 سرنخهای جدید درباره منشاء کرونا در ایران
معاون بهداشت وزیر بهداشت:
🔹اکنون این احتمال را میدهیم که منشاء کرونا در دو نقطه بوده؛ هم در قم و هم گیلان
🔹تعدادی از دانشجویان ساکن ووهان، قبل از قرنطینه ووهان به گیلان بازگشتهاند و این احتمال در این مورد وجود دارد
🔹اطلاعاتمان هنوز در این زمینه کامل نیست
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
✖️پاسخ دکتر ابراهیمی به کارشناس سابق BBC و لندن نشین؛
"آقای علیزاده، مطمئن باش دهها گزارش علمی با قطعیت بالا از دانشمندان به ایشان ارسال شده تا ایشان این احتمال را مطرح کردند،
۱۱ سپتامبر هم ۴۰۰۰ آمریکایی را کشتند تا به غرب آسیا حمله کنند"
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
📸برگزارکنندگان مسابقات مشتزنی در ژاپن که بهرغم شیوع کرونا، مسابقات خود را با حضور ۶۵۰۰ تماشاگر در سالن شهر «سایتاما» برگزار کردند، با انتقاد مردم این کشور روبرو شدهاند.
📝 در مورد مقرراتی بودن ژاپنی ها زیاد شنیده بودیم ولی نمی دونستم اینا هم موقع اش که بشه بی خیال قوانین و مقررات می شوند.
#قرآن می گوید : « بل یریدالانسان لیفجر امامه» سوره قیامت آیه ۵
انسان ذاتا قانون شکن است و دوست دارد جلویش باز باشد و هر کاری یا گناهی خواست انجام دهد حتی اگر به قیمت جان خود و یا دیگران هم تمام بشود، به همین دلیل هم هست که از لحاظ دین انسان محدود در چارچوب دین است و #آزادی مطلق، در هیچ کدام از ادیان الهی معنایی ندارد.
🔶 #مهدی_شایسته
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثانیه های طلایی:
🎥 خوردن آب مقدس برای ایمنی در برابر کرونا !!
▪️در اروپای باکلاس مردم برای جلوگيری از مبتلا شدن به کرونا یک قاشق آب مقدس ميخورند 😐
📝 دوست داشتم تو ایران یکی از #آخوندها این حرکت را می زد آن وقت می دیدید که غربزده هایی که اعتقادشان بر این است که #دین_افیون_توده_هاست چگونه فلسفه بافی می کردند که #آخوندها خرافاتی هستند و مسائل علمی را قبول ندارند و ... .
#بی_بی_سی و #من_و_تو و #اینترنشنال هم که بجای خود!
#مهدی_شایسته
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
🔴 روزنامه جرزالم پست نوشت :
🔺رئیس خاخام های رژیم صهیونیستی: برای جلوگیری از شیوع #کرونا روزه بگیرید!
▪️"دیوید لاو" رئیس خاخامهای یهودی اسرائیل، برای جلوگیری از شیوع کرونا از مردم خواست روز چهارشنبه که روز اول ماه عبری "ماه نیسان" است حداقل نیمی از روز را روزه بگیرند.
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
🔴 همه ی احساسات یک پرستار بخش مراقبت از بیماران #کرونا برای همسرش را در کف دستش ببینید!
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
🔶 از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا میرسید، امام زین العابدین علیهالسلام اصحاب خود را جمع مىکرد و مىفرمود، اى اصحاب من مىدانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است. حضرت رسول صلى الله علیه وآله مىفرمود: شعبان ماه من است، پس در این ماه براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید، به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست، سوگند یاد مىکنم که از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم که فرمود، شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان، براى تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست میدارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او میگرداند و بهشت را براى او واجب میکند.
اعمال ماه #شعبان
- هر روز هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ
- هر روز هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیهِ
- بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است و هر که هر روز از این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند مثل آن است که هفتاد هزار در ماههاى دیگر استغفار کند.
- در این ماه تصدق کند، اگر چه به نصف دانه خرمایى باشد تا حق تعالى بدن او را بر آتش جهنم حرام گرداند.
- در تمام این ماه هزار بار بگوید: لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَلانَعْبُدُ اِلاّ اِیاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ
- از جمله اعمالی که در ماه شعبان به آن سفارش شده تمرین سکوت برای اندیشیدن درخویش است و آماده شدن برای بهره برداری بهتر از ماه رمضان.
-خواندن مناجات
🔴 خاطرات دردناک اسارت یک خلبان
🌀 آن قدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی گفته بود تو به #ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!... همسر شهید لشگری می گفت خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود...او اولین کسی بود که رفت و آخرین نفری بود که برگشت.... #اسیر که شد پسرش علی۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود...وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی و او می گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم سالها در سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن راکامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود😊
🌀حسین می گفت: بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم، این را بگویم که من ۱۲ سال در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵دقیقه آفتاب را داشتم...
📚کتاب خاطرات دردناک، ناصر کاوه
ازکتاب خاطرات۶۴۱۰ روز اسارت سرلشکر خلبان حسین لشکری
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خانمی که حاضر نمیشد جلوی مقام معظم رهبری حجابش را رعایت کنه!
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
🔻قالیباف: با تعلل کرونا کنترل نمیشود؛ فقط یک راه داریم: قرنطینۀ شدید و اعمال محدودیتهای سراسری و موقت.
@bedonimarz
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
💎حماقت یا جنایت جدید آمریکاییها
🔴«کرونا پارتی» یک آمریکایی را به ویروس کرونا مبتلا کرد/تشویق مردم به ابتلای داوطلبانه به کرونا!
🔵با شیوع گسترده ویروس کرونا در آمریکا، برگزاری جشنها و پارتیهای ویژه کروناییها گسترش پیدا کرده است و عجیبتر آنکه راستگرایان آمریکایی مردم را به «ابتلای داوطلبانه کنترلشده» به کرونا ترغیب میکنند!
🔶 بنازم مردم با فرهنگ غربی که خودشان در این امر پیش قدم شده اند.
mshrgh.ir/1055312
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔 @saniehhayetalaee
🔴 داستان زیبا
🔶بهلول شبی در خانه اش مهمان داشت و در حال صحبت با مهمانش بود كه قاصدي از راه رسيد. قاصد پيام قاضي را به او آورده بود. قاضي مي خواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضي عذر بخواه ، من امشب مهمان دارم و نمي توانم بيايم.*
*قاصد رفت و چند دقيقه ديگر برگشت و گفت: قاضي مي گويد قدم مهمان بهلول هم روي چشم. بهلول بيايد و مهمانش را هم بياورد.*
*بهلول با مهمانش به طرف مهماني به راه افتادند، او در راه به مهمانش گفت: فقط دقت كن من كجا مي نشينم تو هم آنجا بنشين، هر چه مي خورم تو هم بخور، تا از تو چيزي نپرسيدند حرفي نزن، و اگر از تو كاري نخواستند كاري انجام نده.*
*مهمان در دل به گفته هاي بهلول مي خنديد و مي گفت: نگاه كن يك ديوانه به من نصحيت مي كند.*
*وقتي به مهماني قاضي رسيدند خانه پر از مهمانان مختلف بود. بهلول كنار در نشست، ولي مهمان رفت و در بالاي خاته نشست. مهمانان كم كم زياد شدند و هر كس مي آمد در كنار بهلول مي نشست و بهلول را به طرف بالاي مجلس مي راند، بهلول كم كم به بالاي مجلس رسيد و مهمان به دم در.*
*غذا آوردند و مهمانان غذاي خود را خوردند، بعد از غذا ميوه آوردند، ولي همراه ميوه چاقويي نبود. همه منتظر چاقو بودند تا ميوه هاي خود را پوست بكنند و بخورند. ناگهان مهمان بهلول چاقوي دسته طلايي از جيب خود در آورد و گفت: بياييد با اين چاقو ميوه هايتان را پوست بكنيد و بخوريد.*
*مهمانان به چاقوي طلا خيره شدند. چاقو بسيار زيبا بود و دسته اي از طلا داشت.*
*مهمانان از ديدن چاقوي دسته طلايي در جيب مهمان بهلول كه مرد بسيار فقيري به نظر مي رسيد تعجب كردند. در آن مهماني شش برادر بودند كه وقتي چاقوي دسته طلا را ديدند به هم اشاره كردند و براي مهمان بهلول نقشه كشيدند.*
*برادر بزرگتر رو به قاضي كه در صدر مجلس نشسته بود و ميزبان بود كرد و گفت: اي قاضي اين چاقو متعلق به پدر ما بود و سالهاي زيادي است كه گم شده است ما اكنون اين چاقو را در جيب اين مرد پيدا كرده ايم ما مي خواهيم داد ما را از اين مرد بستاني و چاقوي ما را به ما برگرداني.*
*قاضي گفت: آيا براي گفته هايت شاهدي هم داري؟*
*برادر بزرگتر گفت: من پنج برادر ديگر در اينجا دارم كه همه شان گفته هاي مرا تصديق خواهند كرد.*
*پنج برادر ديگر هم گفته هاي برادر بزرگ را تاييد كردند و گفتند چاقو متعلق به پدر آنهاست كه سالها پيش گم شده است.*
*قاضي وقتي شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنيد، يقين كرد كه چاقو مال آنهاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است. قاضي دستور داد مرد را به زندان ببرند و چاقو را به برادر بزرگ برگردانند.*
*بهلول كه تا اين موقع ساكت مانده بود گفت: اي قاضي اين مرد امشب مهمان من بود و من او را به اين خانه آوردم، اجازه بده امشب اين مرد در خانه من بماند من او را صبح اول وقت تحويل شما مي دهم تا هركاري خواستيد با او بكنيد.*
*برادر بزرگ گفت: نه اي قاضي تو راضي نشو كه امشب بهلول اين مرد را به خانه خودش ببرد چون او به اين مرد چيزهاي ياد مي دهد كه حق ما از بين برود.*
*قاضي رو به بهلول كرد و گفت: بهلول تو قول مي دهي كه به اين مرد چيزي ياد ندهي تا من او را موقتا آزاد كنم ؟*
*بهلول گفت: اي قاضي من به شما قول مي دهم كه امشب با اين مرد لام تا كام حرف نزنم و اصلا كلمه اي هم به او ياد ندهم.*
*قاضي گفت: چون اين مرد امشب مهمان بهلول بود برود و شب را با بهلول بماند و فردا صبح بهلول قول مي دهد او را به ما تحويل دهد تا به جرم دزدي به زندانش بيندازيم.*
*برادران به ناچار قبول كردند و بهلول مهمان را برداشت و به خانه خود برد و در راه اصلا به مهمان حرفي نزد، به محض اينكه به خانه شان رسيدند، بهلول زمزمه كنان گفت: بهتر است بروم سري به خر مهمان بزنم حتما گرسنه است و احتياج به غذا دارد.*
*مهمان كه يادش رفته بود خر خود را در طويله بسته است، گفت: نه تو برو استراحت كن من به خر خود سر مي زنم.*
*بهلول بدون اينكه جواب مهمان را بدهد وارد طويله شد. خر سر در آخور فرو برده بود و در حال نشخوار علفها بود.*
*بهلول چوب كلفتي برداشت و به كفل خر كوبيد. خر بيچاره كه علفها را نشخوار مي كرد از شدت درد در طويله شروع به راه رفتن كرد. بهلول گفت: اي خر خدا مگر من به تو نگفتم وقتي وارد مجلس شدي حرف نزن، هر جا كه من نشستم تو هم بنشين، اگر از تو چيزي نخواستند، دست به جييبت نبر، چرا گوش نكردي هم خودت را به درد سر انداختي هم مرا. فردا تو به زندان خواهي رفت آن وقت همه خواهند گفت بهلول مهمان خودش را نتوانست نگه دارد و مهمان به زندان رفت.*
*بهلول ضربه شديدتري به خر بيچاره زد و گفت: اي خر، گوش كن، فردا اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو مال توست؟ بگو نه، من اين چاقو را پيدا كرده ام و خيلي وقت بود كه دنبال صاحبش مي گشتم تا آن را به صاحبش بر گردانم، ولي متاسفانه صاحبش را پيدا نمي كردم.*
*
🔴 ادامه داستان
اگر این چاقو مال این شش برادر است
اين شش برادر است، آن را به آنها مي دهم. اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي مگر در بيابان چاقو دسته طلا ريخته اند كه تو آن را پيدا كرده اي؟*
*بگو پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه مي برد، و با آنها تجارت مي كرد، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.*
*من بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند و اين چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود، و من قاتل پدرم را پيدا كنم.*
*اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كرده ام، اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند*
*بهلول كه اين حرفها را در ظاهر به خر مي گفت ولي در واقع مي خواست صاحب خر گفته هاي او را بياموزد. او چوب ديگري به خر زد و گفت: اي خر خدا فهميدي يا تا صبح كتكت بزنم.*
*صاحب خر گفت: بهلول عزيز نه تنها اين خر بلكه منهم حرفهاي تو را فهميدم و به تو قول مي دهم در هيچ مجلسي بالاتر از جايگاهم ننشينم، و اگر از من چيزي نپرسيدند حرف نزنم، و اگر چيزي از من نخواستند، دست به جيب نبرم.*
*بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهاي او را به خوبي ياد گرفته است رفت و به راحتي خوابيد. فردا صبح بهلول مرد را بيدار كرد و او را منزل قاضي رساند و تحويل داد و خودش برگشت.*
*قاضي رو به مرد كرد و گفت: اي مرد آيا اين چاقو مال توست؟*
*مرد گفت: نه اي قاضي، اين چاقو مال من نيست. من خيلي وقت است كه دنبال صاحب اين چاقو مي گردم تا آن را به صاحبش برگردانم، اگر اين چاقو مال اين برادران است، من با رغبت اين چاقو را به آنها مي دهم.*
*قاضي رو به شش برادر كرد و گفت: شما به چاقو نگاه كنيد اگر مال شماست، آن را برداريد. برادر بزرگ چاقو را برداشت و با خوشحالي لبخندي زد و گفت: اي قاضي من مطمئن هستم اين چاقو همان چاقوي گمشده پدر من است.*
*پنج برادر ديگر چاقو را دست به دست كردند و گفتند بلي اي جناب قاضي اين چاقو مطمئنا همان چاقوي گم شده پدر ماست.*
*قاضي از مرد پرسيد: اي مرد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي؟*
*مرد گفت: اي قاضي اين چاقو سرگذشت بسيار مفصلي دارد. پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه داشت و شغلش تجارت بود، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند، من سراسيمه بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند، و اين چاقو تا دسته در قلب پدر من بود.*
*من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود و من قاتل پدرم را پيدا كنم. اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كردم. اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را بدهند*
*شش برادر نگاهي به هم انداختند آنها بدجوري در مخمصه گرفتار شده بودند، آنها باادعاي دروغيني كه كرده بودند، مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد، سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: اي قاضي من زياد هم مطمئن نيستم اين چاقو مال پدر من باشد، چون سالهاي زيادي از آن تاريخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.*
*برادران ديگر هم به ناچار گفته هاي او را تاييد كردند و گفتند: كه چاقو فقط شبيه چاقوي ماست، ولي چاقوی ما نيست.*
*قاضي مدت زيادي خنديد و به مرد مهمان گفت: اي مرد چاقويت را بردار و برو پيش بهلول. من مطمئنم كه اين حرفها را بهلول به تو ياد داده است والا تو هرگز نمي توانستي اين حرفها را بزني.*
*مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.*
*کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی*
*چون چیز نپرسند تو از پیش مگوی*
*دادند دو گوش و یک زبان از آغاز*
*یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی*
*التماس تفکر از همه شما خوبان*
📌کانال ثانیه های طلایی 👇👇
🆔@saniehhayetalaee