قرار هر شب ساعت ٨ سلام بر آقا امام رضا علیه السلام 💗 به نیت تعجیل در فرج 🌹 ‌ 💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك🌷 🌷 🌷 🌷 @KERMEJEGANNEWS

آقایان محترم ، دست پلیس مملکت را باز بگذارید هر روز از گوشه ای خبر شهادت پلیس مملکت می آید آن وقت به خاطر مرگ یک شرور که برای همه مزاحمت ایجاد کرده (در شمال کشور) پلیس مملکت را از بالاترین مسئول استانی تا سرباز جلوی درب ورودی پاسخگو میکنید. وقتی دست پلیس را می بندید نتیجه همین میشود. پلیس مسلح است اما طرف میداند او شلیک نمیکند و اگر شلیک کند(خیلی ببخشید) شما پدرش را در می آورید پس روی پلیس مملکت گرز و قداره میکشد.... همین دیروز خبر شهادت پوریا عبادی از پرسنل نیروی انتظامی چالوس مازندران منتشر شد. ندیدم هیچ کدام از مسئولانی که در این مدت سر هیچ و پوچ و به خاطر یک حادثه پلیس را بازخواست میکردند چیزی گفته باشند یا توئیتی زده باشند. این اقا که در این فیلم می بینیم میتوانست شهید دوم باشد. دست پلیس برای برخورد با اشرار و اراذل و اوباش باید باز باز باشد. شرور باید بداند اگر دستش برابر پلیس بالا رفت چوب و چماق بلند کرد ، نه اینکه با خودش بگوید پلیس جرات زدن ندارد بلکه بفهمد میزند و پدرش را هم در می آورد. وقتی فیلم هایی از این دست منتشر میشود از فردا هر اراذلی به خودش اجازه میدهد بی پروا از پلیس راه بر ناموس مردم ببندد. مانده ایم چه طور است که مسئولان این بدیهیات را نمی فهمند... جدیدترین اخبار در بزرگترین کانال روستایی قم 👇👇👇👇👇👇👇 @KERMEJEGANNEWS

#صدای_مردم سلام وروز بخیر لطفا به گوش مسئولین برسونید مردم مضحکه دست آبدار نیستن اگه قراره آب بیاد یه ساعت خاص مشخص کنن اگه قرار یه روز ساعت ۳ ویه روز ساعت ۵ بیاد امروز که نوبت ساعت ۳ بود پس چرا نیومد ،دلیلش چیه برق هم که بود.... خواهشا باز وبسته کردن آب رو نظم بدین نه بنا به سلیقه شخص باشه .... اگه ساعت یادش میره آلارم بزاره خواب نمونه اگه کار داره یکی دیگه جایگزین کنن... ساعت ۳وپنجاه دقیقه آبی که ساعت ۳ باید می اومد وصل شد اونم با پیگیری اداره آب قم خدا پدرشون رحمت کنه... خدا ۱۲۲ رو برامون نگهداره انشالله.... ایکاش پیگیری مسئولین روستا اینقدر سریع بود.... ۷/۵ ارسال نظرات، انتقادات و پیشنهادات 👇👇 @ADMINKA7911

🍁🌼🍁🌼🍁👌 #داستان شب مسجد آدم کش در شهرری علاّمه نهاوندى در کتاب راحة الروح داستان مسجد آدم کش را نقل و اشاره کرده به گفتار مولوى که گوید: یک حکایت گوش کن اى نیک پى مسجدى بود در کنار شهر رى هر که در وى بى خبر چون کور رفت مسجدم چون اختران در گور رفت در نزدیکى ابن بابویه مسجدی بود که معروف شده بود به مسجد آدم کش، مسجدی که امروز به مسجد ماشاالله معروف است. هر کس چه غریب و چه شهرى ، چه خودى و چه بیگانه، اگر شب در مسجد می ماند ، فردا جنازه او را از آن مسجد می اوردند و به این سبب کسی از مردم ری شب در آن بیتوته نمی کرد. غریبه‌ها از آنجا که مطلع نبودند، مى رفتند و شب در آن مى خوابیدند و صبح جنازه و مرده آن‌ها را بر مى داشتند. بالآخره جماعتى از مردم رى جمع شده و خواستند که آن مسجد را خراب کنند، دیگران نگذاشتند و گفتند خانه خداست و محل عبادت و مورد آسایش مسافرین و غرباست، نباید آن را خراب کرد، بلکه بهتر این است که شب درش را بسته وقف کنید و یک تابلو هم نوشته و اعلام کنید که اگر کسى غریب است و خبر ندارد، شب در این مسجد نخوابد؛ زیرا هر کس شب در اینجا خوابیده صبح جنازه‌اش را بیرون آورده‌اند و این چیزى است که مکرّر به تجربه رسیده و از پدران خود هم شنیده‌ایم و بلکه خود ما هم دیده‌ایم. پس بر تخته اى نوشته و به در مسجد آویختند. اتفاقا دو نفر غریب گذارشان به در آن مسجد افتاد و آن تابلو را دیده و خواندند. پس یکى از آن‌ها که ظاهرا نامش ماشالله بود می‌گوید: من امشب در این مسجد مى خوابم تا ببینم چه خبر است. رفیقش او را ممانعت مى کند و مى گوید: با وجود این آگهى که دیده اى، باز در این مسجد مى روى و خودکشى مى کنى؟ آن مرد قبول نکرد و گفت حتما من شب را در این مسجد مى مانم. اگر مُردم که تو خبر را به خانواده‌ام برسان و اگر زنده ماندم که نعم المطلوب و سرّى را کشف کرده‌ام. پس قفل را گشود و داخل مسجد شد و تا نزدیک نصف شب توقّف کرد خبر نشد. و چون شب از نصف گذشت، ناگاه صدایى مهیب و وحشت زایى بلند شد، آهاى آمدم ـ آهاى آمدم، گوش داد تا ببیند صدا از کدام طرف است، باز‌‌ همان صدا بلند شد، آمدم، آمدم، آهاى آمدم و هر لحظه صدا مهیب‌تر و هولناک‌تر بود. پس آن مرد برخاست و ایستاد و چوب دست خود را بلند کرد و گفت اگر مردى و راست مى گویى، بیا، و چوب دست خود را به طرف صدا فرود آورد که به دیوار مسجد خورد و ناگهان دیوار شکافته شد و زر و طلاى بسیارى به زمین ریخت و معلوم شد دفینه و گنجى در آن دیوار گذارده و طلسم کرده بودند که این صدا بلند مى شود و آن طلسم به واسطه پر جرأتى آن مرد شکست پس طلا‌ها را جمع کرد و صبح از آن مسجد صحیح و سالم با پول زیادى بیرون آمد و از آن همه پول، املاک خریده و از ثروتمندان گردید و آن مسجد را تعمیر و به نام او مسجد ماشاءاللّه معروف گردید. جدیدترین اخبار در بزرگترین کانال روستایی قم 👇👇👇👇👇👇👇 @KERMEJEGANNEWS