#مسابقه
به مناسبت ایام شهادت امام رضا (ع) آستان قدس رضوی برگزار میکند:
مسابقهی بزرگ #آرام_جانها با هدایای ارزنده
✈️ ۸ کمک هزینه 100 میلیون ریالی سفر به مشهد مقدس
📚۲۰ کمک هزینه خرید 10 میلیون ریالی کالاهای فرهنگی
شرکت در مسابقه با شمارهگیری کد دستوری # ۳۱۳ *
شهادت پیامبر اکرم، امام حسن و امام رضا تسلیت باد.
🍽صبحانه روح
روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد.
او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد.
در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرت زده اطرافیان، طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد.
یکی از همسفرانش علت امر را پرسید.
گاندی خندید و در جواب گفت: مرد بینوایی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا می تواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نماید.
✦✦✦✦✦✦
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
یک نکته مهم
اگه مدام گوشی دستتونه🤳 حتما و حتما سرتون رو بالا بگیرین!☝️🏼
خم کردن ۱۵ درجهای گردن👈🏻 ۱۵
خم کردن ۳۰درجهای گردن👈🏻 ۱۸
خم کردن ۴۵ درجهای گردن👈🏻 ۲۲
خم کردن ۶۰ درجهای گردن👈🏻 ۲۷
کیلو گرم نیرو به مهره گردنتان وارد میکند!
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
کتاب
📔 کتاب صوتی ستارهها چیدنی نیستند قسمت پنجاهوپنجم ✍🏼 محمدعلی حبیب اللهیان 🖨 نشر معارف #پادکست کا
56 Setareha.mp3
8.38M
📔 کتاب صوتی
ستارهها چیدنی نیستند
قسمت پنجاهوششم
✍🏼 محمدعلی حبیب اللهیان
🖨 نشر معارف
#پادکست
کانال "کتاب"👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3387818448Cd66b000dca
14.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مأمون علما و بزرگان نصرانی، یهودی، صابئين، زردشتيان و علمای ديگر مکاتب در علم كلام را دعوت کرد تا در مباحثه علمی، امام رضا(ع) شکست بخورد و از شأن و منزلت امام در نزد مردم بکاهد.
امام(ع) با دیدن نگرانی یکی از یاران خود فرمودند: مأمون هنگامی كه ببیند استدلال پيروان مكتب های مختلف را به زبان خودشان و بر اساس روش و کتاب خودشان ابطال می کنم، از كار خود پشيمان میشود.
✦✦✦✦✦✦✦✦
ނގމ
برای عضویت لایک کنید ♡
📜حکایتهای پندآموز
مردی وارد داروخانه شد و با لهجه ای ساده گفت: کرم ضد سيمان دارين؟
متصدی داروخانه با لحنی تمسخر آميز گفت: بله که داريم، کرم ضد تيرآهن و آجر هم داريم!!
حالا خارجی ميخوای يا ايرانی؟
خارجيش گرونه ها گفته باشم!
مرد نگاهی به دستاش کرد و روبه روی فروشنده گرفت و...
گفت: از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده، نميتونم دخترمو نوازش کنم...
اگه خارجيش بهتره، خارجيشو بده!
لبخند روی لبان فروشنده يخ زد...
واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است😔
✦✦✦✦✦✦
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
🌙داستان شب
شیخ بهایی پس از طراحی حرم امام رضا(ع) در هنگام ساخت آن، خود بر کلیه امور نظارت داشتند و تمام مراحل ساخت حرم نیز تحت نظارت و کنترل ایشان انجام شده است.
قبل از آن که ساخت حرم به اتمام برسد، برای جناب شیخ سفر مهمی پیش میآید.
شیخ سفارش های لازم را به معماران و مسئولان ساخت حرم کرده، بسیار سفارش می کنند که کار را متوقف نکنند و ساخت حرم را پیش برده به اتمام برسانند به جز سر در دروازه اصلی حرم، چرا که شیخ در نظر داشته روی آن کتیبه ای را که از اشعار خودش بوده نصب نماید.
رسم است بر سر در اصلی یا دروازه ورودی به حرم ائمه اطهار(ع) و حتی امامزادگان مطهر، کتیبه ای نصب میشود و درشأن آن بزرگوار روایت، جمله یا شعری نوشته میشود.
گاهی نیز روایت یا حدیثی از خود آن بزرگوار روی کتیبه نوشته میشود.
به هر حال، سفر شیخ به درازا میکشد و بیش از زمان پیش بینی شده در سفر میماند.
هنگامی که از سفر باز می گردد و جهت سرکشی کارهای ساخت و ساز به حرم مطهر میرسد، با تعجب بسیار میبیند که ساخت حرم به پایان رسیده، سر در اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مقدس هستند.
شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت میشود و به معماران اعتراض میکند.
مسئول ساخت عرض میکند: ما میخواستیم صبر کنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأکید کردند که باید ساخت حرم هرچه سریع تر به پایان برسد.
هرچه به او گفتیم که باید شیخ بیاید و خود بر ساخت سر در دروازه نظارت مستقیم داشته باشد، قبول نکردند. وقتی زیاد اصرار کردیم، گفتند: کسی دستور اتمام کار را داده که از شیخ خیلی بالاتر و بزرگتر است.
ما باز هم اصرار کردیم و خواستیم صبر کرده، منتظر شما بمانیم.
تولیت حرم گفتند: خود آقا علی بن موسی الرضا(ع) دستور اتمام کار را دادهاند.
شیخ بهایی همراه مسئول ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم میروند و از تولیت در این مورد توضیح میخواهند.
تولیت حرم نقل میکند: چند شب پی در پی آقا امام رضا(ع) به خواب من آمده و فرمودند: کتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ گاه به روی کسی بسته نمیشود و هر کس بخواهد، میتواند بیاید.
شیخ با شنیدن این حرف، اشک از چشمانش جاری میشود و به سمت ضریح میرود و ذکر «یا ستار العیوب» بر لبانش جاری میشود.
سپس در کنار ضریح آن قدر گریه میکند تا از هوش می رود، پس از به هوش آمدن خود چنین تعریف میکند: من میخواستم یکی از طلسم ها را به صورت کتیبهای بر سر در ورودی حرم بزنم، با این اثر که افرادی که آمادگی لازم را ندارند نمیتوانند وارد حرم مطهر و حریم مقدس حضرت علی بن موسی الرضا(ع) شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند.
کتاب دلشدگان، نوشته محمد لک علی آبادی
#داستان_شب
✦✦✦✦✦✦
ނގމ
برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
عرض سلام و ادب و احترام
و تسلیت به مناسبت شهادت غریب الغربا آقا علی ابن موسی الرضا السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ.